تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نشانه توبه كننده چهار است: عمل خالصانه براى خدا، رها كردن باطل، پايبندى به حق ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804624781




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي آز آنها در زير مي‌آيد.     جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان از پترائوس تا كرياكو آورده است: جان كرياكو از مقامات سابق ضد تروريسم سازمان جاسوسي آمريكا (سيا) و ريچارد كلاين از مقامات سابق وزارت امور خارجه آمريكا اخيرا در مقاله اي مشترك كه روزنامه آمريكائي « لس آنجلس تايمز » آنرا منتشر كرده است ارزيابي نسبتا مفصلي از اوضاع افغانستان بعد از 5 سال اشغال به دست داده اند . كرياكو و كلاين در اين گزارش با صراحت اعلام كرده اند آمريكا در افغانستان هم شكست خورده است . آنها تاكيد كرده اند افغانستان امروز به افغانستان قبل از 10 سپتامبر 2001 ميلادي يعني 19 شهريور 1380 كه انفجار دوقلوهاي نيويورك يك روز بعد از آن رخ داد و زمينه اي شد براي حمله نظامي آمريكا به افغانستان بيشتر شبيه است تا اين كه نشاني از پيروزي آمريكا در جنگ با تروريسم را نشان دهد. نويسندگان اين مقاله مي‌افزايند: القاعده و متحدش طالبان بر بخشهايي از افغانستان چنان مسلط هستند كه نظاميان آمريكايي و دولتي و حتي امدادگران و خبرنگاران قادر به ورود به اين مناطق نيستند حتي كابل محلي خطرناك براي سفارتخانه هاي خارجي است بطوري كه ديپلمات ها محل هاي كار خود را ترك نمي كنند و درون زره پوش ها با جليقه ضد گلوله و محافظان مسلح مخفي شده اند وحشت بر ساكنان كابل حاكم شده خيابان ها پر از جنايت است مردان جوان بيكار اغلب مرتكب دزدي و جنايت مي شوند تا بتوانند شكم هاي خود و خانواده شان را سير كنند القاعده دهكده به دهكده قبيله به قبيله و استان به استان باز مي گردد كشت و قاچاق مواد مخدر ادامه دارد اسامه بن لادن با پيام هاي ويدئوئي طرفداران خود را فعال ساخته حامد كرزاي هر چند خود را رئيس جمهور افغانستان ميداند ولي در عمل فقط شهردار كابل است و جنگ افغانستان بصورت مانور سياسي و نظامي يك گام به جلو و دو گام به عقب تبديل شده است . اين دو مقام سابق اطلاعاتي و سياسي آمريكا با تصريح به اينكه حتي براي رفتن از سفارت آمريكا در كابل به اداره توسعه بين الملل آمريكا كه آنطرف خيابان قرار دارد و خيابان ميان آنها به روي همه غير از اتومبيل هاي آمريكائي و سازمان ملل مسدود شده كارمندان سفارت از ترس مجبورند از تونل زيرزميني استفاده كنند مقاله خود را اينطور به پايان مي برند كه : « كار در افغانستان نه تنها به پايان نرسيده بلكه بسيار خطرناك تر شده و كساني كه غير از اين گزارش مي كنند يا بي تجربه هستند و يا اهداف سياسي دارند » . ملاحظه جمله پاياني مقاله اين دو مقام سابق آمريكائي ذهن ها را بلافاصله به گزارش معروف « پترائوس ـ كراكر » درباره عراق منتقل مي كند كه همزمان با چاپ اين مقاله هفته گذشته توسط فرمانده نظامي آمريكا در عراق و سفير آن كشور در بغداد به كنگره آمريكا ارائه شد. محتواي گزارش « پترائوس ـ كراكر » درباره عراق چنان غيرواقعي بود كه سناتورهاي آمريكائي را به خشم آورد و حتي رسانه هاي آمريكائي كه غالبا تحت كنترل هستند نتوانستند بر غيرواقعي بودن آن سرپوش بگذارند. انتشار مقاله « كرياكو و كلاين » درباره افغانستان همزمان با ارائه گزارش « پترائوس ـ كراكر » به كنگره آمريكا تفاوت ميان ارزيابي هاي فرمايشي و ارزيابي هاي غيردستوري را به خوبي نشان ميدهد. پترائوس و كراكر ماموريت داشتند وضعيت كنوني عراق را بگونه اي در گزارش خود ترسيم كنند كه موقعيت دولت بوش در اين كشور اشغال شده كاملا موفقيت آميز جلوه كند و مشكلات موجود به گردن دولت نوري مالكي و ايران انداخته شود تا دولت بوش بتواند بهانه اي براي ادامه اشغال نظامي عراق داشته باشد و راه براي كنار زدن دولت مردمي عراق و روي كار آوردن مهره هاي مورد نظر بوش كوچك هموار گردد. گزارش « پترائوس ـ كراكر » سه محور اصلي دارد كه عبارتند از : 1 ـ ارتش آمريكا با افزايش نظاميان خود توانسته اوضاع عراق را تحت كنترل در آورد ولي چون القاعده هنوز شكت نخورده حضور نظامي آمريكا در عراق بايد ادامه يابد. 2 ـ آمريكا در عراق كاملا موفق بوده و اگر مشكلي وجود دارد به دولت مالكي و همسايگان عراق بويژه ايران مربوط مي شود . 3 ـ اين موفقيت ها بدان معني نيست كه حضور نظامي آمريكا در عراق كاهش يابد . اگر اوضاع همچنان تحت كنترل بماند تا پايان تيرماه 1378 ميتوان حداكثر 30 هزار نظامي آمريكائي را از عراق خارج ساخت . هرچند گزافه بودن اين گزارش براي همه روشن است ولي حتي همين ادعا هم نشان ميدهد آمريكا در عراق دچار بحران است و بجاي آنكه در اين كشور دموكراسي ايجاد كند تروريسم را نهادينه كرده است . اين وضعيتي است كه خود آمريكا مسبب آنست و فرافكني هاي پترائوس ـ كراكر هيچ چيز را تغيير نمي دهد. يكي از مقامات آمريكائي سال گذشته و قبل از تغيير سفير سابق آمريكا در عراق در جواب اين سئوال كه چرا سفير آمريكا در بغداد زلماي خليل زاد است گفت : ما هر آمريكائي را به عراق فرستاديم فقط دزدي كرد لذا ناچار شديم يك غير آمريكائي را انتخاب كنيم . هر چند وي توضيح نداده است كه چرا زلماي خليل زاد هم در عراق دوام نياورد ولي اين پاسخ كاملا نشان ميدهد طرح هاي آمريكا در عراق نه تنها موفق نبوده بلكه بطور كامل شكست خورده است . آمارها از 750 هزار كشته و 2 ميليون زخمي و مصدوم از مردم عراق خبر ميدهند. اينها باضافه فساد اخلاقي فقر ويراني و اوضاع نابسامان بهداشتي و اقتصادي عراق دلايل روشن ديگري هستند كه نشان ميدهند گزارش « پترائوس ـ كراكر » فقط يك گزارش فرمايشي براي سرپوش گذاشتن بر شكست دولت بوش كوچك است . اينكه دولت بوش اكنون درصدد تقويت مهره هاي باقي مانده از حزب بعث برآمده و حتي براي تغيير قانون ممنوعيت حضور عناصر بعثي در مسئوليت هاي كليدي عراق فشار وارد مي آورد روشن ترين نشانه براي اينست كه دولتمردان آمريكائي از دموكراسي گريزانند. آنها دولت مالكي را كه برخاسته از آرا مردم است تحمل نمي كنند و براي روي كار آوردن اقليت مورد نظر خود به اقداماتي از قبيل تسليح عشاير حمايت از القاعده و باز گرداندن مهره هاي حزب بعث متوسل مي شوند. اگر از وضعيت عراق نيز افرادي همچون « كرياكو و كلاين » گزارش تهيه كنند در آن گزارش غير دستوري نتيجه همان خواهد شد كه درباره افغانستان گفته اند : آمريكا در عراق هم باخته است همانگونه كه در افغانستان باخته است كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان غلبه بر هر روند خارجي به قلم سعدالله زارعي آورده است: تحولات سياسي را مي توان از دو منظر مطالعه كرد، منظر اول مطالعه آنها به صورت جدا جدا- و هركدام به صورت يك پديده مجزا- منظر دوم مطالعه آنها به صورت يك مجموعه و سپس استنتاج كلي از بررسي اين پديده ها. ترديدي نيست كه هر كدام از اين دو منظر در جاي خود درست و لازم مي باشد و البته درست تر آن است كه پديده ها را يك بار جدا جدا- به صورت ميداني- و يك بار دست جمعي- و با كنكاش روي موارد مشترك- مورد مطالعه قرار دهيم. اين قلم با مطالعه تحولات منطقه خاورميانه به يك جمع بندي تحليلي دست پيدا كرد كه به نظر اساسي و كليدي مي باشد و مي تواند راه را براي تحليل همه پديده هاي كنوني- و حتي آينده- خاورميانه باز نمايد. جمعبندي اين است: «روندهاي داخلي خاورميانه بر روندهاي خارجي آن غلبه مي كنند». مطالعه موارد زير اين نظريه را تصديق مي كند: 1- انقلاب اسلامي ايران قبل و بعد از پيروزي در كشاكش دو نيروي داخلي و خارجي بوده است. نيروي داخلي- رهبر، مردم و اسلام- درصدد پيروز و ماندگار كردن انقلاب اسلامي و نظام برآمده از آن بوده اند و نيروي خارجي- غرب، رژيم هاي لائيك منطقه و لائيك هاي داخلي- درصدد شكست انقلاب و از ميان بردن آن بوده اند، در طول اين 28 سال همواره روند داخلي انقلاب بر روند خارجي غلبه داشته است. 2- دولت سازي مردمي در عراق. عراق پس از صدام حسين همواره كشاكش نبرد ميان نيروهاي داخلي و خارجي بر سر هويت بخشي به «عراق آينده» بوده است. در اين ميان رهبران مذهبي، مردم و مبارزين درصدد استقرار يك حكومت مقتدر مردمي بوده اند و روندهاي خارجي- شامل اقدامات آمريكا، دولت هاي عربي منطقه و وابستگان رژيم سابق- درصدد استقرار نوع ديگري از نظام پيشين- سكولار و وابسته- بودند. آنچه از نتيجه اين معارضه برجاي مانده است، استقرار دولت مردمي در عراق و اعتراف به شكست از سوي مخالفان آن مي باشد. 3- مقاومت لبنان. لبنان طي دهه هاي 1360، 1370 و 1380 شاهد منازعه ميان روند داخلي و روند خارجي بوده است. از يك سو روند داخلي- مقاومت، مردم و سطحي از نخبگان- خواستار مقاومت در برابر اسرائيل بوده اند. از سوي ديگر روند خارجي- رژيم صهيونيستي، آمريكا، اروپا، رژيم هاي عربي منطقه و نيروهاي داخلي وابسته به آنان- خواهان هضم لبنان در سياست منطقه اي اسرائيل بوده اند. امروز شاهديم كه روند داخلي كاملا بر روند خارجي غلبه كرده است. 4- مقاومت فلسطين. فلسطين از آغاز انتفاضه (1366 هـ.ش) تا امروز كه دو دهه از آغاز انتفاضه مي گذرد همواره در كشاكش دو نيروي داخلي و خارجي بوده است. در اين ميان روند داخلي فلسطين- شامل مردم، مقاومت و سطحي از نخبگان- از نقطه ضعيف شروع كرد در حالي كه روند خارجي فلسطين- شامل سياست هاي رژيم تل آويو، آمريكا، رژيم هاي عربي هم پيمان آمريكا و نيروهاي داخلي وابسته به آنان- از همه نوع امكانات برخوردار بود. آنچه امروز شاهد آن هستيم غلبه روند داخلي بر روند خارجي است. 5- اسلام گرايي تركيه. تركيه طي سه دهه گذشته- از آخرين كودتاي نظاميان در سال 1361- همواره در كشاكش اين دو روند بوده است. غرب، لائيك هاي داخلي و رژيم هاي لائيك اطراف تركيه خواهان استمرار نظام لائيسم بوده اند. اما از آن طرف مردم و سطحي از نخبگان سياسي و فرهنگي تركيه خواهان تغييرات اساسي در تركيه بوده اند. در اين بين مخالفان اسلام گرايي از همه ظرفيت خود براي جلوگيري از تحول سود جسته اند ولي آنچه امروز شاهد آن هستيم شكست روند خارجي از روند داخلي تركيه مي باشد. از موارد فوق و موارد ديگر- نظير شكست ارتش شوروي از چريك هاي افغان- اين نتيجه بدست مي آيد: «روندهاي داخلي بر روندهاي خارجي غلبه مي كنند.» اين سرنوشت همه رژيم ها و روندهاي جهاني- بخصوص روندهاي منطقه خاورميانه- است. آنان كه مي گويند شكست آمريكا در خاورميانه قطعي است حتما نيم نگاهي به تجربه سه دهه اخير خاورميانه دارند. يكي- دو سال پيش وقتي آثار شكست آمريكا در عراق آشكار شد، آرام آرام اين نظريه كه «امكان پيروزي در خاورميانه براي آمريكا متصور نيست» طرفداراني پيدا كرد و حتي به درون كاخ سفيد راه يافت. ريچارد هس رئيس سابق شوراي روابط خارجي آمريكا يكي از نظريه پردازان راهبردي اين كشور بود كه طي مقاله اي نوشت: «كشمكش ميان نيروهاي متضاد- چه داخلي و چه خارجي- را مي توان در منطقه مشاهده كرد اما آنچه كه هم اكنون تغيير كرده، تعادل ميان اين نيروهاست. دوره آينده خاورميانه، دوره اي خواهد بود كه در آن نفوذ نيروهاي خارجي كاهش يافته و نيروهاي داخلي قدرت خواهند گرفت». هيس در ادامه مقاله خود نوشت اگرچه در دهه هاي آينده «شكل دادن به خاورميانه جديد» اولويت برنامه هاي سياست خارجي آمريكاست ولي «حقيقت اين است كه تاثيرگذاري بر اين منطقه از سوي نيروهاي خارجي بسيار مشكل خواهد بود». اين موضوع پيامدهايي را به همراه خواهد داشت كه- فقط- به بعضي از موارد آن اشاره مي شود: 1- اين روند سبب شده است كه ملت هاي خاورميانه بر حس ناتواني غلبه كنند و درصدد از ميان برداشتن نظم قديم- سكولاريسم، فقر و وابستگي- و استقرار نظام هاي نوين برآيند بنابراين مي توان حدس زد كه طي ده سال آينده چهره خاورميانه دگرگوني هاي اساسي پيدا مي كند. 2- اعتماد به نفس از رژيم هاي همگرا با غرب گرفته مي شود. چرا كه وقتي آنان در ايران، عراق، لبنان، فلسطين، سوريه و... شاهد شكست برنامه هاي غرب باشند، دليلي ندارد كه اين روند را در كشور خود قابل تكرار ندانند. اين ماجرا سبب فاصله گرفتن آنان از غرب- و به ويژه آمريكا- مي شود. هيس در اين خصوص مي نويسد: «دولت هاي خاورميانه اگر هم بخواهند، ديگر به سختي مي توانند با آمريكا همكاري كنند، چرا كه ديگر تاثير و نفوذ آمريكا در منطقه تحليل رفته است». 3- شكست در سياست هاي منطقه اي غرب به رشد واگرايي غربي ها منجر مي شود. آمريكايي ها به موازاتي كه در مواجهه با محورهاي اصلي خاورميانه- كه بوش آنها را محور شرارت ناميده است- دچار شكست مي شوند، توانايي آنان براي متقاعد كردن كشورهاي صنعتي به پيروي از واشنگتن دچار نقصان مي شود. به عنوان نمونه وقتي آمريكايي ها از صدور پي درپي قطعنامه هاي شوراي امنيت عليه ايران به نتيجه اي كه وعده داده بودند- كوتاه آمدن ايران- نرسيدند، همراهي آلمان، روسيه و چين را از دست دادند و فرانسه را نيز در پيروي از خود به ترديد انداختند. از اين رو پيش بيني مي شود به مرور فاصله سياست هاي اروپا از آمريكا زياد شود. 4- پيروزي روندهاي داخلي بر روندهاي خارجي به تحولات خاورميانه شتاب فراواني خواهد بخشيد بر همين اساس مي توان پيش بيني كرد كه منطقه ما طي سال هاي آينده تحولات فراواني را به چشم خواهد ديد. به نظر مي آيد اصرار آمريكا و اسرائيل براي احياي روند سازش از اين نگراني نشأت گرفته است. 5- رژيم صهيونيستي- كه محصول همگرايي و حمايت روند خارجي است- دچار افت موقعيت (Position Drop) مي شود تا جايي كه جايگاه آن در نزد غربي ها و حتي آمريكايي ها از دست مي رود بر همين اساس بايد گفت حق با دكتر احمدي نژاد است كه گفت: «در آينده نزديك روي نقشه خاورميانه واژه اسرائيل وجود ندارد». آمريكايي ها حتماً به زودي به اين نتيجه مي رسند كه حمايت آنان از دولت تل آويو كمكي به حفظ آن نمي كند. 6- در نتيجه غلبه روندهاي داخلي خاورميانه بر روندهاي خارجي آن، ايران داراي موقعيت ممتازي خواهد شد چرا كه تحولات خاورميانه از نظر هويت به يك «نقطه عطف» تكيه دارند. اين نقطه همان پيروزي انقلاب اسلامي در ايران است. در اين ميان اگرچه روندهاي خاورميانه هويتي ديگرگون از هم داشته و بعضاً به لحاظ خصلتي با انقلاب اسلامي ايران تفاوت هايي هم دارند ولي در نهايت اين تفاوت ها حل و فصل مي گردند. از اين رو «هيس» در مقاله خود نوشته است: «ايران به يكي از دو قدرت بزرگ منطقه تبديل خواهد شد. ايران كشور ثروتمندي است. صاحب نفوذترين كشور در عراق است و روي حماس و حزب الله نيز نفوذ چشمگيري دارد. ايران يك ابرقدرت سنتي است و پتانسيل اين را دارد كه اهداف خود را در منطقه عملي كند». شايد با همين ارزيابي است كه وقتي روسيه اتمي با تهديد امنيتي از سوي آمريكا مواجه مي شود از حزب الله لبنان و حماس فلسطين دعوت مي كند تا دفاتر خود را در مسكو افتتاح كنند. البته پرواضح است كه ميان ماهيت رژيم روسيه و هويت گروه هاي مبارز تضاد حل نشدني وجود دارد ولي وقتي پوتين از اين عبارات استفاده مي كند از آن بوي اعتراف به توانايي برتر از بمب مبارزان اسلامي خاورميانه به مشام مي رسد. رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان سه نكته مهم كه بخش سياسى خارجي روزنامه نوشته آورده است: على‌رغم تلاش مقامات آمريكايى جهت صدور قطعنامه جديد عليه جمهورى اسلامى ايران،كشورهاى چين،روسيه و آلمان ضمن حمايت از توافقات اخير تهران و آژانس با اعمال هرگونه تحريم‌هاى بيشترعليه كشورمان مخالفت كرده‌اند. قرار است روز 24 سپتامبر ( 30 شهريور) نشست كشورهاى 1+5 درباره صدور قطعنامه جديدعليه ايران برگزار شود. يادآورى سه نكته مهم مى‌توانددرتشريح فضاى فعلى كشورهاى 1+5 موثر باشد: 1- هر زمان كه به برگزارى نشست كشورهاى 1+5 نزديك مى‌شويم “ سوالات فرعى “ جايگزين “ سوالات اصلى “ مى‌شوند هرچنداين جايگزينى به صورت ناخودآگاه صورت مى‌گيرد ولى بايدتاحدامكان ازتاثيرگذارى آن درعرصه تحليل اجتناب نمود بر اين مبنا سوال اصلى شكل‌گيرى يا عدم شكل گيرى اجماع 1+5 عليه ايران نيست بلكه آنچه اهميت دارد تبعات تصميمات1+5 له يا عليه تهران است جمهورى اسلامى ايران طى ماه‌هاى اخير بدون توجه به قطعنامه‌هاى شوراى امنيت به فعاليت‌هاى هسته‌اى صلح‌آميز خود ادامه داده است، اما هر يك از كشورهاى 1+5 بنابه به شدت تصميمات ضدايرانى خود هزينه‌هاى سختى را پرداخت كرده‌اند كه عينى‌ترين اين هزينه‌ها كاهش اعتبار شوراى امنيت و افزايش ميل به گذار ازجريان سلطه از سوى اكثر ملت‌هاى جهان بوده‌اند . 2- گزارش مثبت البرادعى و ترك جلسه شوراى حكام توسط وى كه در اعتراض به بيانيه اتحاديه اروپا صورت پذيرفت ، عرصه هوچى‌گرى را بر كشورهاى 1+5 تنگ نموده است. بر اين اساس هرگونه تصميم ضد ايرانى اين كشورها مترادف، با صف‌آرايى علنى جريان سلطه در برابر سازمان‌هاى بين‌المللى است. در اين صورت چين، روسيه و آلمان نيز به عنوان كشورهايى “سركش از سوى نظام بين‌الملل مورد شناسايى قرار مى‌گيرند. اين شناسايى عواقب سختى براى اين سه كشور به همراه خواهد داشت. 3- مثلث تروريستى “انگلستان- آمريكا- فرانسه در نشست 30 سپتامبر سعى خواهند كرد تحريم‌هاى تازه‌اى را عليه ايران به تصويب رسانند. “نيكولا ساركوزي رئيس جمهور فرانسه سعى دارد در غياب “تونى بلر، جايگاه وى را براى كاخ سفيد پر كند و “گوردون براون نيز در راستاى تكذيب واقعيت “فاصله‌گيرى تدريجى لندن از واشنگتن، با كاخ سفيد در دور جديد تحريم‌ها عليه ايران همراهى خواهد كرد. ساركوزى و براون هر دو از اين همراهى خود با آمريكا ضربه خواهند خورد، زيرا موقعيت كاخ سفيد به گونه‌اى نيست كه بتواند هزينه‌ خطاهاى متحدان واشنگتن در نظام بين‌الملل را بپردازد. در نهايت اينكه جمهورى اسلامى ايران فارغ از آنچه در نشست كشورهاى 1+5 يا شوراى امنيت سازمان ملل متحد مى‌گذرد به مسير صلح‌آميز هسته‌اى خود در قالب رابطه دو جانبه با آژانس بين‌المللى اتمى ادامه خواهد داد. از اين رو نمى توان براى تهديدات، تحريم‌ها و قطعنامه‌هاى كشورهاى 1+5 اصالتى قائل شد. حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان بلوف جديد كاخ سفيد آورده است: آنچه كه جامعه جهاني پس از مدتها انتظار و بعد از دو روز جلسه كنگره آمريكا و در نهايت سخنراني بوش دريافتند، اظهاراتي مبهم و غيرصادقانه بيش نبود. سخناني دو پهلو كه پارادوكس هاي مكرر، سرتاسر آن نمايان بود و اين تناقض گويي ها توسط ديگر سران ايالات متحده، نظير گيتس وزير دفاع هم تكرار شد. شدت اين اظهارات دو پهلو تا به حدي بود كه حتي رسانه هاي راست گراي ايالات متحده را هم به انتقاد واداشت.نمايندگان كنگره در طول اين دو روز سوالات مهمي را در حضور دو سفير نظامي و سياسي آمريكا در عراق يعني ديويد پترائوس و رايان كروكر طرح كردند. اما آنچه اين دو سفير را بسيار متعجب كرده بود، سوالات متعدد جمهوري خواهان و هم حزبي هاي بوش بود كه نشان مي داد دولت كنوني آمريكا نه تنها در ميان رقبا، كه در داخل حزب متبوعش هم با انتقادات شديدي مواجه است. چيزي كه در گزارش ديويد پترائوس بهت كارشناسان و ناظران سياسي را برانگيخت، تأكيد وي بر خروج 30 هزار نيروي آمريكايي از عراق بود. 30 هزار نيرويي كه به تازگي و تنها حدود 15 ماه پيش، به دستور بوش وارد خاك اين كشور شده بودند. در تمام مدت جلسات دو سفير آمريكا تماما تلاش مي كردند كه ضمن تأكيد بر خروج اين نيروها فضا را براي خروج ديگر نيروهاي آمريكايي از عراق هم مهيا نشان دهند و حتي پترائوس تأكيد كرد كه تابستان 2008 مى تواند، مناسبترين زمان براى خروج نخستين گروه از نيروهاى آمريكايى از خاك عراق باشد. بوش هم در سخنراني خود پس از اتمام جلسات كنگره گفت: مردم ايالات متحده بايد حضور دراز مدت اين كشور در عراق را درك كنند و بدانند كه آمريكا در اين مدت پيشرفت هاي چشمگيري در اين كشور داشته است و همزمان با اين سخنان وي بر خروج تعدادي از نيروها از عراق تأكيد كرد. اين اظهارات به وضوح نشان مى دهد كه ارتش آمريكا تا آينده اى نامعلوم درعراق خواهد ماند و به اين زودى ها ازعراق خارج نخواهد شد و عملا هيچ زمان?بندي براي خروج آنها وجود ندارد.در كل به نظر مي?آيد با فشارى كه اين روزها جرج بوش رئيس جمهورى آمريكا از سوى دموكراتها و متحدان اروپايي خود براى خروج نيروهاى كشورش از عراق تحمل مى كند، پترائوس سعي كرده است تا با گزارش خود اندكي جو به شدت منفي عليه هيئت حاكمه آمريكا را تعديل كند.در حقيقت سخنان رييس جمهور آمريكا در مورد كاهش نيروهاي نظامي اين كشور در عراق، كه به نوعي بلوف جديد كاخ سفيد است نقطه عطف سياست آمريكا در قبال عراق نبوده بلكه فقط تبليغات جمهوري ?خواهان در آستانه انتخابات رياست جمهوري آمريكاست. فشار افكار عمومي ايالات متحده كه عموما ضد جنگ هستند، نه تنها محبوبيت بوش كه محبوبيت حزب جمهوريخواه را هم از بين برده است تا جايي كه اين حزب اميد چنداني براي انتخابات آتي رياست جمهوري ندارد. لذا به نظر مي رسد كه اين تحولات تاكتيكي و نه استراتژيك صرفا به منظور تسكين افكار عمومي ايالات متحده است تا به نحوي نظر آنها را در خصوص انتخابات رياست جمهوري جلب كند. اقدام چندي پيش بوش يعني اعزام 30 هزار نيرو به عراق، خود شاهدي بر اين مدعاست چرا كه اگر ايالات متحده، در عالم واقع چنين تصميمي را اتخاذ كرده بود هرگز نيروهاي خود را افزايش نمي داد كه اكنون بخواهد براي خروج آنها برنامه ريزي كند.سخنان جان ابي زيد فرمانده پيشين نيروهاي آمريكايي در عراق هم حاكي از اين موضوع است كه ايالات متحده به اين زودي ها تصميمي براي خروج از عراق ندارد. ژنرال جان ابى زيد كه اين روزها در پنتاگون فعاليت مى كند، در اظهار نظري گفته بود كه براى استقرار سياسى و امنيتى در عراق، ارتش بايد حداقل پنج تا 10 سال ديگر در خاك اين كشور بماند. اين اظهارات هم نشان مي دهد كه ايالات متحده در كوتاه مدت قصدي براي خروج از عراق ندارد. فارغ از اظهارات مقاماتي نظير ابي زيد، كاخ سفيد به هيچ وجه نمي تواند از منافع بي شمار خود در عراق چشم پوشي كند. اكنون آمريكا با حضور در عراق مي تواند جريان نفت را كه به نوعي ضامن حيات غرب محسوب مي شود، كنترل كند زيرا در منطقه اي خيمه زده كه بيش از 70 درصد ذخيره انرژي جهان را در خود جاي داده است و از سوي ديگر هم حضور آمريكا در عراق توانسته سود سرشاري را به جيب كارتل هاي عظيم نفتي اين كشور سرازير كند. عامل ديگري كه سبب خواهد شد خيال ترك عراق به مخيله مقامات كاخ سفيد خطور نكند، حضور در منطقه اي است كه دشمنان عمده ايالات متحده را در خود جاي داده است. آمريكا مي خواهد با حضور در عراق دشمنان اصلي خود نظير جمهوري اسلامي، سوريه و حتي حزب الله لبنان را كنترل كند هر چند كه تاكنون در اين خصوص موفق نبوده اما به نظر مي رسد اين مسأله انگيزه مهمي براي حضور طولاني مدت در عراق باشد. لذا انديشيدن به خروج نيروهاي اشغالگر آمريكايي از عراق، كوته انديشي است. در اين شرايط كساني كه نمي توانند حضور امپرياليسم ايالات متحده را در خاورميانه برتابند، بايد فارغ از هرگونه خوش بيني در خصوص خروج زود هنگام اشغالگران، با علم به تهديداتي كه حضور دراز مدت اين كشور مي تواند به همراه داشته باشد، چاره اي براي اين تهديدها بينديشند و حتي زمينه را براي بدل كردن اين تهديدها به فرصت مهيا كنند. اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان «بادهاي جديد در بادبان فرانسه!» آورده است: اخباري كه از همراهي فرانسه با سياست‌هاي آمريكا در خصوص پرونده هسته‌اي ايران مي‌رسد هم براي ايران و هم براي فرانسه نگران‌كننده است. فرانسه را كشوري مي‌شناختيم كه به الگوي استقلال در سياست خارجي شهره بود. فرانسه در ديگر امور مربوط به فرهنگ و تمدن نيز چنين ادعايي داشت. خود را ميراث‌دار فرهنگ اروپايي مي‌دانست. زبان فرانسوي را شايسته، منزلتي بالاتر از ديگر زبان‌هاي ار وپايي مي‌دانستند كه به آنها حق مي‌داد براي خويش داعيه رهبري جهان را داشته باشند. جدا از اين حقيت كه چنين خواستي تا چه ميزان با حقايق دنياي بين‌الملل همخواني داشته باشد، نمي‌توان روياهاي فرانسوي را ناديده گرفت. اين سياست پس از جنگ دوم جهاني سرلوحه سياست خارجي دولت فرانسه شد. مارشال دوگل پس از سقوط حكومت ويشي اگرچه مديون سربازان آمريكايي بود، اما هيچ گاه خود را تابع سياست‌هاي آمريكايي قرار نداد. دوگل در سياست داخلي به جناح محافظه‌كار راست تعلق داشت. عصر گليست‌ها هرچند معطوف به همراهي با آمريكايي‌ها بود، اما فرانسوي‌ها براي خود شاني برتر قائل بودند. لذا فرانسه در هيچكدام از منازعات خاورميانه در كنار آمريكا قرار نگرفت. اين سياست در عصر سوسياليست‌ها و در دوران دو ساله فرانسوا مي‌توان نيز ادامه يافت. سياست دوستي با عراق عليه ايران و برخي مدعيات درباره شيوه و گستره ناتو از مجادلات عصر وي نيز بود. با اين همه شايد جامعه جهاني عادت كرده باشد كه فرانسه را دولتي مستقل و با سياستي منحصر به فرد بشناسد. ظاهرا با آمدن ساركوزي به كاخ اليزه سياست سنتي فرانسه در حال تغيير است. ساركوزي اگرچه وارث شيراك است، اما سياستي تقابل آميز با گذشته در پيش گرفته است. او برخلاف سنن روساي پيشين به مزرعه شخصي بوش مي‌رود و در سياست‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، خود را پيرو سياست‌هاي آمريكا نشان مِ‌دهد. نمونه بارز اين سياست، كنار گذاشتن سياست بي‌طرفي و استقلال سياسي در منازعات بين‌المللي است. از دولت فرانسه همواره اين انتظار مي‌رفته و مي‌رود كه خود را مستقل از برنامه‌هاي استراتژيك آمريكا قرار دهد و مشي و سياست مستقلي را در خصوص پرونده‌هاي بين‌المللي، خاصه ايران در پيش گيرد. چنين روشي ناقض آن سابقه قابل اعتنا و جايگاه قابل احترامي است كه سياست‌هاي فرانسه براي آن كشور به ارمغان آورده است. حال نه انگلستان متحد استراتژيك آمريكا، بلكه فرانسه كه مشهور به سياست استقلال در حوزه بين‌الملل بوده، محور فشارهاي جديد عليه دولت ايران در امر پرونده هسته‌اي شده است. اين سياست براي فرانسه تاسف‌بار است. اين تغيير نگرش در دولت فرانسه از ديگر سو براي ايران نيز نگران كننده است، زيرا تا به حال سابقه نداشته است كه دولت‌هاي اروپايي در طراحي و هدايت لابي‌هاي ضد ايراني همپا و يا فراتر از آمريكايي‌ها گام بردارند. چنين تحولي بايد از سوي مقامات سياسي و بين‌المللي و متوليان پرونده هسته‌اي ايران به خوبي رصد شده و براي مقابله با آن طرحي نو در انداخته شود. سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان«يك مويز و چهل قلندر» به قلم مهرداد بهمني آورده است: سينماي ايران فقط 16 روز فرصت دارد تا نماينده احتمالي خود به اسكار را معرفي كند. درج اين خبر محمل مناسبي براي شروع بحث و جدل‌ها بر سر ارسال نماينده سينماي ايران به اين جشنواره خواهد بود و به قولي تنور سينماي ايران و مطبوعات هنري را تا مدتي گرم نگاه خواهد داشت. از آنجا كه جشنواره‌هاي محلي براي تضارب آراء بوده و قابليت آن را دارد كه در صورت مديريت صحيح به فرصتي جهت بيان باورهاي ملت پرافتخاري چون ايران تبديل شود، حضور در جشنواره‌هاي بين‌المللي في‌نفسه امري پذيرفتني است كلن تجربه نشان داده كه مديريت سينماي ايران در طول بيش از 40 سال گذشته هيچگاه موفق نبوده تا اين حضور را به نحوي سامان دهد كه نمايشگر قدرت و اقتدار تمدن و مردم با عظمت ايران زمين باشد. از اين رو جشنواره‌هاي بين‌المللي همواره شاهد حضور توليداتي از سينماي ايران بوده كه تنها پيامشان سرخوردگي و اعتراف به عجز ايرانيان در سياست‌هاي خود بوده است. اما همانگونه كه اشاره شد مديريت دقيق و و حساب شده‌اي كه بر مبناي يك سامانه فرهنگي عميق پايه‌ريزي شده باشد، مي‌تواند راه‌كارهايي را ارائه دهد كه نه تنها سينماي ايران را از چنين حضورهايي محروم نگرداند بلكه تهديدات موجود را به فرصت‌هايي طلايي جهت ارائه باورهاي غرور آفرين ملتي با يك پيشينه تاريخي درخشان به ساير ملل دنيا تبديل كند. به هر روي آنچه كه امروز ميراث دار آن هستيم شرايطي را به وجود آورده است كه نياز به يك بازنگري دقيق و بازسازي در سياست هاي فرهنگي را عيان مي سازد. اين بازنگري بي‌شك با حضور اشخاصي چون عليرضا رضاداد كه مجري بي‌چون و چراي سياست‌هاي گذشته بوده امري محال به نظر مي‌رسيد. حضور فيلم « كافه ترانزيت» در جشن اسكار سال گذشته علي‌رغم اعتراضات گسترده مردم فرهنگ دوست كشور، اعطاي وام به توليدات سينماي ايران بدون وجود آئين و مقررات، برپايي نامطلوب جشنواره‌هاي فيلم فجر، كودك و نوجوان و كوتاه تهران و ... تمامي مهر تائيدي بر اين واقعيت است. اميد هست كه مديريت جديد فارابي با ايجاد تغييرات بنيادين در نحوه نظارت بر آثار ارسالي طرحي نو در اندازد تا زين پس شاهد رسوايي‌هايي چون حمايت صهيونيست‌ جهاني از آثاري چون«كافه تزانزيت» نباشيم. اينكه مي‌بينيم آثار سينمايي كشور به راحتي در هر جشنواره‌اي حتي در سينماهاي رژيم صهيونيستي به اكران در مي‌آيد و اشخاصي براي سينماي ايران نسخه مي‌پيچند كه مثلا فيلم‌هاي ايراني بايد در سينماهاي آمريكا به نمايش درآيند، در واقع نتيجه همان سياست‌هايي است كه چيزي جز مرگ و نابودي سينماي انقلابي را خواهان نيستند و اين نيز به نوبه خود نتيجه سهل‌انگاري‌ها، كم توجهي و عدم تدبير مناسب مسئولان سينماي كشور در دادن ميدان به آن گزافه گويان در طول سال‌هاي گذشته بوده است، چرا كه: اگر ز باغ رعيت ملك خورد سيبي برآورند غلامان او درخت از بيخ




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 414]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن