واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با انديشمندان جهان اسلام/ ابن زهره«ابن زهره» از شاگردان مكتب فقهي شيخ طوسي است
گروه انديشه: «ابن زهره» با يك واسطه از ابوعلي پسر شيخ طوسي اجازه روايت يافت و «النهاية» شيخ طوسي را بر حاجب حلبي خواند و از اينرو در فقه با 4 واسطه شاگرد شيخ به شمار ميآيد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، 7 رمضان، برابر است با سالروز تولد «ابن زهره»، فقيه و متكلم نامدار در سال 511 هجري قمري.
آل زهره يا بني زهره، خانداني از سادات شيعه دوازده امامي هستند كه بسياري از آنان اهل علم و سياست و داراي تأليف بودهاند و دانشمنداني بزرگ از آنان دانش آموختهاند. نسب اين دودمان به زهره بن علي بن محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن حسين بن اسحاق ابن جعفرالصادق(ع) ميرسد. گاه آنان را اسحاقي (اسحاقيون) نيز خواندهاند.
اسحاق، مشهور به المؤتمن، محدثي بزرگ بود. برخي در نقل حديث از وي، با لقب «الثقةالرضا» ياد كردهاند. اگر چه گروهي از شيعيان او را امام دانستهاند، وي امامت برادر خويش، موسي الكاظم(ع) را تأييد كرده است. پسرش حسين به حران آمد. نياي دوم زهره، ابو ابراهيم محمدبن احمدبن محمدبن حسين حراني حجازي، مردي دانشمند و شاعر و معاصر و ممدوح ابوالعلاي معري بود.
وي در حران توانگر و نيرومند شد و به حلب كوچيد. گفتهاند وي نخستين فرد اين خاندان است كه به حلب درآمد و تشيع را با خود به حلب حنفي مذهب آورد. سخاوي وي را نخستين كسي ميخواند كه در زمان سيفالدوله حمداني نقابت طالبيان حلب يافت. اين مقام تا اواخر قرن 10 به عهده مرداني از اين خاندان بوده است، ولي از منابع بر ميآيد كه بعضي از نقيبان متأخر از اين خاندان ــ اگر تقيه نورزيده باشند ــ ديگر شيعه نبودهاند.
اما عزالدين ابوالمكارم حمزة بن علي بن زهرة الحسيني الحلبي، معروف به ابن زهره و سيد بن زهره در سال 511 هـ.ق به دنيا آمد. وي فقيه، اصولي، متكلم، نحوي و از ثقات و نقيب سادات حلب و بنامترين فرد اين خاندان است، تا آنجا كه هرگاه «ابن زهره» بدون قرينهاي به كار رود، مقصود اوست. ابن زهره آموزش را نزد پدر خويش آغاز كرد و از وي و شيخ ابوعبدالله حسين بن طاهر صوري و محمدبن حسن نقاش و با يك واسطه از ابوعلي پسر شيخ طوسي اجازه روايت يافت. النهايه شيخ طوسي را بر حاجب حلبي خواند و از اينرو در فقه با 4 واسطه شاگرد شيخ به شمار ميآيد.
برادرش عبدالله بن علي بن زهره، برادرزادهاش محييالدين محمدبن عبدالله، محمدبن جعفر المشهدي نويسنده المزار، شادان بن جبرئيل قمي، معينالدين سالم بن بدران مصري مازني و عزالدين ابوالحرث محمدبن حسن بغدادي از او اجازه روايت يافتند. فقيه نامدار محمدبن ادريس حلي، نويسنده السرائر كه با ابوالمكارم حمزه معاصر بوده و از او اجازه روايت يافته، مينويسد: «او را ديدهام و با يكديگر مكاتبه داشتهايم. در يكي از تصانيفش خطايي يافتم و با او در ميان نهادم. وي با دلايل ناموجه از پذيرفتن آن تن زد و نشان داد كه اين اعتراض بر او گران آمده است». اين سخن ابن ادريس كه برخي او را از نوابغ شيعه بهشمار ميآورند، چيزي از پايه علمي ابوالمكارم نميكاهد، زيرا ابن ادريس از اين دست سخنان در باب ديگر دانشمندان بزرگ شيعه نيز دارد.
ابوالمكارم «در غالب مسائل خلافيه دعوي اجماع ميكند و اين باعث وهن و وهم و عدم حصول ظن به آن است». وي افزون بر پايه بلند علمي، نقيب طالبيان و پيشواي مورد قبول شيعيان حلب بود. در 570 كه صلاحالدين ايوبي آهنگ حلب كرد و در بيرون شهر اردو زد، الملك الصالح زنگي صاحب حلب از بيم آنكه مردم حلب شهر را به صلاحالدين تسليم كنند، آنان را در ميدان شهر گرد آورد و با گريه و لايه از آنان ياري خواست. شيعيان با تحميل اين شرايط قول همكاري دادند: حَيّ عَلي خَيْرِالعَمَل بر اذكار اذان افزوده شود؛ بخش شرقي مسجد جامع به آنان اختصاص يابد؛ نام 12 امام(ع) پيشاپيش جنازهها برده شود؛ در نماز بر مردگان پنج تكبير زنند و صيغه عقود و نكاحهايشان را ابوالمكارم حمزه جاري كند. پيش از اين، يكبار ديگر نيز، شيعيان حلب توانسته بودند از زمان سعدالدوله حمداني تا روزگار نورالدبين محمود زنگي شعار خويش را در اذان آشكار كنند.
نزديك به 20 كتاب و رساله و نامه بدو نسبت دادهاند. تنوع موضوعات اين آثار نشاندهنده وسعت دامنه دانش اوست. برخي از آنها عبارتند: غنيه النزوع في علمي الاصول و الفروع (اين اثر در مجموعه الجوامع الفقيه در 1404 ق از سوي كتابخانه آيتالله مرعشي در قم تجديد چاپ شده است)؛ مسأله في كونه تعالي جباراً؛ مسأله في نفي الرؤيه و اعتقاد الاماميه و مخالفيهم؛ مسأله في الرد علي من زعم ان الوجوب و القبح لايعلمان الاسمعاً؛ نقض شبهه الفلاسفه؛ النكت (في النحو)؛ قبس الانوار في نصره العتره الاخيار و چند رساله ديگر و پاسخ به نامههايي كه از جبل و حمص و بغداد به او رسيده بود. وي در 585 هـ.ق درگذشت و در دامنه جبل جوشن به خاك سپرده شد.*
*منابع: دائرةالمعارف بزرگ اسلامي، جلد دوم، مقاله شماره 421؛ دائرةالمعارف تشيع؛ صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران.
دوشنبه 18 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 228]