واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: دلیل برتری مرد بر زن از لحاظ خلقت برتري مردان بر زنان سوال : وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ نسا32 دلیل برتری مرد بر زن از لحاظ خلقت و طبیعت چیست توضیح مبسوط الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض وبما انفقوا من اموالهم نسا 34 ؟؟سپاسگذار پاسخ : با سلام دوست محترم اجازه دهید به صورت جامع این موضوع را بررسی کنیم؛ خیلی وقت ها شده از خـود مـى پـرسـیم چـرا بعضى از افراد بشر استعدادشان بيشتر و بعضى كمتر، بعضى زيبا و بعضى ديگر از زيبايى، بی بهره اند، بعضى از نظر جسمى فوق العاده نـيـرومـنـد و بـعـضـى مـعـمـولى هـسـتـنـد، آيـا ايـن ) تـفـاوت هـاى طـبـيـعـى ( بـا اصل عدالت پروردگار سازگار است ؟ برای رسیدن به پاسخ بايد به چند نكته توجه داشت : 1.قـسـمـتـى از تـفـاوت هاى جـسـمـى و روحـى مـردم بـا يـكـديـگـر مـعـلول اخـتـلافـات طـبـقـاتـى و اجـتـمـاعـى و يـا سـهـل انـگـاري هاى خود مـردم اسـت كه هيچ گونه ارتباطى به دستگاه آفرينش ندارد، مثلا بـسـيـارى از فـرزنـدان ثـروتـمـنـدان از فـرزندان مردم فقير هم از نظر جسمى قويتر و زيـبـاتـر و هـم از نـظـر اسـتـعـداد پـيـشـرفـتـه تـرنـد، بـه دليل اينكه آن ها از تغذيه و بهداشت كافى بهره مندند در حالى كه اين ها در محروميت قرار دارنـد، و ... اين گونه اختلاف ها را بايد (اخـتـلاف هاى سـاختگى و بى دليل ) دانست كه با از بين رفتن نظام طبقاتى فاسد و تعميم عـدالت اجـتـمـاعـى از مـيـان خـواهـد رفت، و هيچ گاه اسلام و قرآن بر اين گونه تفاوت ها صحه نگذاشته است . 2.قـسـمتى ديگر از اين تفاوت ها، طبيعى و لازمه آفرينش انسان است يعنى يك جامعه اگر هم از عدالت اجتماعى كامل برخوردار باشد تمام افرادش همانند ساخته های يك كارخانه يك شـكـل و يـك جور نخواهند بود و طبعا با هم تفاوت هايى خواهند داشت، ولى بايد دانست كه مـعـمـولا مـواهـب الهـى و اسـتـعدادهاى جسمى و روحى انسان ها آنچنان تقسيم شده كه هر كسى قـسـمـتـى از آن را دارد، يـعنى كمتر كسى پيدا مى شود كه اين مواهب را يكجا داشته باشد، يـكـى از نـيـروى بـدنـى كـافى برخوردار است، و ديگرى استعداد رياضى خوبى دارد، يكى ذوق شعر، و ديگرى عشق به تجارت، و بعضى هوش سرشارى براى كشاورزى، و بعضى از استعدادهاى ويژه ديگرى برخوردارند، مهم اين است كه جامعه يا خود اشخاص، استعدادها را كشف كنند، و آن ها را در محيط سالمى پرورش دهند، تا هر انسانى بتواند نقطه قوت خويش را آشكار سازد و از آن بهره بردارى كند. 3.ايـن موضوع را نيز بايد يادآورى كرد كه يك جامعه همانند يك پيكر انسان، نياز به بافت ها و عضلات و سلول هاى گوناگون دارد، یعنی بـراى بـه وجـود آمـدن يـك ))جـامـعـه كـامـل (( نياز به استعدادها و ذوق ها و ساختمان هاى مختلف بدنى و فكرى است، اما نه به ايـن معنى كه بعضى از اعضاء پيكر اجتماع در محروميت به سر برند و يا خدمات آن ها كـوچك شمرده شود و يا تحقير گردند، همانطور كه سلول هاى بدن با تمام تفاوتى كه دارند همگى از غذا و هوا و ساير نيازمندي ها به مقدار لازم بهره مى گيرند. و بـه عبارت ديگر تفاوت ساختمان روحى و جسمى در آن قسمت هايى كه طبيعى است (نه ظـالمانه و تحميلى ) مقتضاى ))حكمت (( پروردگار است و عدالت هيچ گاه نمى تواند از حكمت جدا باشد... فى المثال اگر تمام سلول هاى بدن انسان يكنواخت آفريده مى شد، دور از حـكـمـت بـود، و عـدالت بـه مـعـنـى قـرار دادن هـر چـيـز در مـحـل مـنـاسـب خود نيز در آن وجود نداشت، همچنين اگر يك روز تمام مردم جـامعه مثل هم فكر كنند و استعداد همانندى داشته باشند در همان يك روز وضع جامعه به كلى درهم مى ريزد. بنابر اين آنچه در آيه فوق درباره اختلاف ساختمان زن و مرد آمده در واقع اشاره اى به همين موضوع است زيرا بديهى است كه اگر تمام افراد بشر، مرد و يا همه زن بـاشند، نسل بشر به زودى منقرض مى شود و علاوه بر اينكه قسمت مهمى از لذات مشـروع بشر از ميان مى رود... حال اگر جمعى ايراد كنند كه چرا بعضى زن و بعضى مرد آفـريده شده انـد و اين چگونه با عدالت پروردگار مى سازد، مسلم است كه اين ايراد منطقى نخواهد بود، زيرا آن ها به حكمت آن نينديشيده اند. با این حال بحث سرپرستى در نظام خانواده که آیه 34 سوره نساء هم ناظر به آن است، مشخص می شود. مشخصا خانواده يک واحد كوچك اجتماعى است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى دسته جمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيـرنـد مفهومى ندارد و در نتيجه مرد يا زن، يكى بايد رئيس خانواده بـاشد، قرآن در اينجا تصريح مى كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود. مردان سرپرست و نگهبان زنان هستند... الرجال قوامون على النساء . ..البته مقصود از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد منظم با توجه به مسئوليت ها و مشورت هاى لازم است . اين مساله در دنياى امـروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هياتى (حتى يك هيئت دو نـفرى) مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو رئيس و ديگرى معاون يا عضو باشد و گرنه هرج و مرج در كار آن ها پيدا مى شود - سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است . و اين موقعيت بـه خاطر وجود خصوصياتى در مرد است مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساسات (به عكس زن كه از نيروى سرشار عواطف بيشترى بهره مند است) و ديـگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از حريم خانواده خود دفاع نمايد. به علاوه تعهد او در بـرابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه هاى زندگى، و پـرداخت مـهـر و تـامـيـن زنـدگى آبرومندانه همسر و فرزند، اين حق را به او مى دهد كه وظيفه سرپرستى به عهده او باشد. البته ممكن است زنانى در جهات فوق بر شوهران خود امتياز داشته باشند ولى باید توجه داشت كه قوانين به تك تك افراد و نفرات نظر ندارد بلكه نوع و كلى را در نظر مى گيرد، و شكى نيست كه از نظر كلى، مردان نسبت به زنان براى اين كار آمادگى بـيـشترى دارند، اگر چه زنان نيز وظايفى مى توانند به عهده بگيرند كه اهميت آن مورد ترديد نيست . ولى ناگفته پيدا است كه سپردن ايـن وظيفه به مردان نه دليل بالاتر بودن شخصيت انسانى آن ها است و نه سبب امتياز آن ها در جهات ديگر، زيرا امتیاز مورد پسند خداوند صرفا بستگى به تقوى و پرهيزگارى دارد چه مرد باشد چه زن... . موفق باشید. 056 مشاور : احمدي http://www.emammahdi.com/moshaveran/watr.asp?
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 546]