واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: در آخرين لحظات، كمي پس از اذان، صدام حسين كه يك عرب سني بود، با واقعيات امروز عراق مواجه گرديد، واقعيتهايي كه وي هرگز مشاهده نكرده بود، .... در نخستين ساعات سحرگاه شنبه (9 دي 1385)، صدام حسين، رييس جمهور مخلوع عراق، با آرامش در برابر چوبه دار ايستاده طناب زرد رنگ دار، دور گردنش پيچيده شده و آماده بود تا مطابق حكم دادگاه عراقي، اعدام شود. سه مامور مسوول اجراي حكم اعدام، با ماسكهاي سياه و ژاكتهاي چرمي، پشت سر او ايستاده بودند. صدام گفت: يا الله، و خود را براي ايستادن روي سكوي اجراي حكم آماده نمود، سكويي كه قرار بود براي اجراي حكم از زير پاي وي خارج شده و او را به پايين آويزان كند. شاهدان اجراي حكم به صورت ناگهاني فراخوانده شدند و اتاق اجراي حكم، از شعارهاي شيعي لبريز گرديد. اين شعارها توسط مسلمانان شيعهاي داده ميشدكه به عنوان شاهد براي اجراي حكم اعدام حاضر شده بودند و فرصتي براي فريادهاي بلند خود به دست آورده بودند. مردمي دايما فرياد ميزدند مقتدي، مقتدي، مقتدي، تا بدين وسيله وفاداري خود را به مقتدي الصدر روحاني شيعه تندرو وضد آمريكايي، نشان دهند. شاهدين گفتند كه صدام در اين لحظه (پس از شنيدن شعارهاي شيعيان طرفدار صدر) لبخند زد و كنايه آميزانه پرسيد مقتدي؟ در آخرين لحظات، كمي پس از اذان صبح، صدام حسين كه يك عرب سني بود، با واقعيات امروز عراق مواجه گرديد، واقعيتهايي كه وي هرگز مشاهده نكرده بود، چرا كه وي در طول سه سال گذشته اسير نيروهاي ايالات متحده بود. پس از بازداشت وي، شيعياني كه در دوران وي به شدت تحت فشار بودند، به قدرت رسيدند. آنها آخرين انسانهايي بودند كه صدام پيش از مرگ مشاهده نمود. براساس تصاوير نه چندان با كيفيتي كه توسط موبايل گرفته شده و در شبكههايي تلويزيوني مختلف نمايش داده شد يكي از حاضرين در پاسخ به پرسش صدام فرياد زد: برو به جهنم. در اين بين فرد ديگري نعره برآورد: زنده بادمحمدباقرصدر. باقر صدر كه عموي مقتدي الصدر و بنيانگذار حزب الدعوه است، كه نزديك به سه دهه پيش با دستور صدام به قتل رسيد. نوري المالكي نخست وزير عراق يك از رهبران ارشد اين حزب به شمار ميرود. سپس مونقيت الفارون، كه صدام حسين را مورد بازجويي قرار داده بود، گفت: اين فرد در برابر اجراي حكم قرار گرفته، لطفا رعايت كنيد. اتاق ساكت شد . براساس درخواست پنج تن از شاهدان و همينطور مقامات رسمي آمريكايي و عراقي، صدام حسين كه نزديك به مرگ بود، شلوار اتو كشيده مشكي، پيراهني سفيد رنگ ويك اوركت مشكي مجلل، پوشيده و كفشهاي وي به طور كاملا براقي واكس زده شده بود. وي موهاي خود را رنگ كرده و ريش جوگندمياش را به دقت آراسته بود. با وقار كامل منتظر اجراي حكم خود بود. ساعت 3:30 صبح، حاضر شويد صدام شروع به خواندن يك دعاي اسلامي نمود. مقامات مطلع گفتند كه در شامگاه جمعه، دفتر مالكي، به 14 نفر اعلام كرد كه احتمالا با آنها تماس گرفته خواهد شد. از روز سه شنبه هنگامي كه دادگاه عالي عراق، حكم صدام را تاييد نمود، روشن بود كه وي به زودي اعدام خواهد شد . مطابق آن چه مقامات عراقي و آمريكايي در مصاحبههاي خويش گفتند، دولت مالكي ميخواست تا صدام را در ابتداي روز جمعه اعدام كنند اما مسايل حقوقي، نگرانيهاي امنيتي و اختلافات سياسي، اجراي اين حكم را به تاخير انداخته بود. رهبران شيعي و برخي از اعراب سني ميانه رو، ميخواستند كه صدام به سرعت اعدام گردد. آنها از اين ميترسيدند كه تاخير در اجراي حكم، سبب شعله ورتر شدن خشونت و عميق تر شدن منازعات فرقهاي در عراق شود. در اين ميان كردها خواهان آن بودند تا اعدام صدام تا پايان رسيدگي به مسايل دادگاه بعدي به تاخير افتد. اين دادگاه مربوط به شكايات مرتبط با دستور صدام مبني بر قتل عام دهها هزار كرد در شمال عراق است كه اغلب اين كشتارها به وسيله بمباران شيميايي انجام گرفته است. در اين ميان برخي از سياستمداران نگران اين مساله بودند كه اجراي حكم صدام در حين تعطيلات مذهبي عيد قربان، وي را به يك شهيد تبديل خواهد كرد. مريم رييس مشاور مالكي گفت: تا آخرين لحظه، اين مساله( اعدام صدام در روز شنبه مصادف با عيد ) آخرين ساعات روز جمعه، اسناد مربوط به اجراي حكم صدام، امضا شدند. ساعت 1:30 نيمه شب شنبه، با مونير حداد، يكي از قضات دادگاه استيناف عراق، تماس گرفته شد. حدادگفت: فرد پشت خط ميگفت، ساعت 3:30 براي اجراي حكم اعدام به دفتر نخست وزيري بياييد. وي به همراه فارون( بازجوي صدام) به محل اجراي حكم آمدند و به 14 نفر گروه اجراي حكم اعدام پيوستند. اين گروه، شامل وزير دادگستري مقامات امنيت ملي عراق، اعضاي پارلمان و چند تن از مشاوران ارشد مالكي بود. حدود ساعت 5 صبح، اين گروه در دو دسته 7نفره، سوار دو هليكوپتر نظامي آمريكايي شدند. حداد گفت كه پس از 15 دقيقه، آنها به يك پايگاه نظامي عراقي در محله خادميه(كاظميه) در نزديكي رودخانه تيگريس(Tigris) رسيدند.اين پايگاه در دوران حكومت حزب بعث، مكان سرويس اطلاعات نظامي صدام(اداره استخبارات) بود، مكاني كه روزگاري مخالفين وي در آن مورد شكنجه و اعدام قرار ميگرفتند. به طور همزمان، مقامات نظامي ايالات متحده، صدام را از زندان حاضر در كمپ كراپر در نزديكي فرودگاه بغداد، خارج ساخته و او را به ناحيه سبز منتقل كردند.سفارت ايالات متحده و مقامات ارشد دولت عراق در اين قرارگاه حفاظت شده، حضور دارند.مقامات آمريكايي گفتند كه آنها صدام را در اين محل، تحويل نيروهاي عراقي دادند.سپس نيروهاي عراقي، وي را با يك نفربر به خادميه (كاظميه) بردند. هنگامي كه هليكوپتر فرود آمد، گروه اجراي حكم اعدام، متشكل از حداد، فارون و وزير دادگستري به اتاق كوچكي در پايگاه، حاوي يك ميز، چند صندلي و يك يخچال وارد شدند. ده دقيقه بعد، صدام وارد گرديد. وي(صدام) كلاهي چرمي پوشيده و روي صندلي، روبهروي حداد كه پشت ميز قرار گرفته بود، نشست. دستان صدام، به وسيله دستبندهاي پلاستيكي بسته شده بودند. حداد گفت: وي حالت عادي داشت، نه گيج بود و نه ترسي داشت.طبق قوانين عراق، حداد شروع به خواندن حكم دادگاه استيناف درباره صدام كرد.اما در هنگام خواندن متن، حسين فرياد زد: ما در بهشت هستيم و دشمنان ما در جهنم و زنده باد مردم، زنده باد جهاد، و زنده باد كشور. سپس وي (صدام) خشم خود را متوجه دو كشوري نمود كه در طول سه دهه حكومت به جنگ آنها رفته بود. صدام فرياد زد:مرگ بر پارسها و مرگ بر آمريكاييان. با اين وجود حداد به خواندن متن ادامه داد. حداد گفت:او سعي نمود كه صداي خود را بالا ببرد، اما صداي من از او بلندتر بود.در پايان خواندن متن، تيم اجراي حكم اعدام فرا رسيدند.صدام به طور خصوصي با يك روحاني سني براي چند دقيقه ملاقات نمود. آنها(تيم اجراي حكم) صدام را به اتاق بزرگي بدون دريچه بردند.پلكاني در اتاق بود كه به چوبه دار قرمز رنگي با دريچه بزرگي در زير، منتهي ميشد. حداد گفت: اتاق بسيار سرد بود و بوي تعفن مرگ از آن به مشام ميرسيد. حداد و فارون به همراه صدام و گروه اجراي حكم به پاي پلكان رفتند.سپس يكي از مرداني كه صورتش با ماسك پوشيده شده بود، طبق گفته حداد، به سمت صدام برگشت و گفت: تو عراق را نابود كردي، مردم آن را بدبخت كردي و در حالي كه عراق يكي از ثروتمندترين كشورهاي جهان بود، همه ما را تبديل به گدا كردي. حسين پاسخ داد:من عراق را نابود نكردم.من عراق را تبديل به كشوري ثروتمند و قدرتمند كردم. فارون جلو آمده و از آن مرد خواست كه از صدام دور شود. شاهدين گفتند كه صدام، قرآن سبز تيرهاي را در دستان بسته خود حمل مينمود. در پاي پلكان، وي(صدام) به سمت فارون برگشت و از او خواست تا قرآن را به پسر برادر ناتني و هم اتهام خويش،عواد همان بندر تحويل دهد.بندر نيز هم چون صدام به اتهام قتل عام 148 مرد و پسر شيعه در شهر شمالي دوجيل، به مرگ محكوم شده بود. فارون پرسيد: و اگر پسر بندر را نديدم؟ فارون سخنان صدام را به ياد آورد: آن را تا هنگامي كه يكي از اعضاي خانواده من را ببيني نزد خود نگه دار. صدام كلاه پشمين خود را در آورد. گروه اجراي حكم دستان او را از جلو باز كرده و سپس آنها را در پشت سر او بستند. شاهدين گفتند كه آنها پاهاي وي را نيز به يكديگر بستند. حداد گفت كه يكي از مقامات رسمي عراقي از صدام پرسيد كه آيا ترسي از اعدام خود دارد. صدام پاسخ داد: من نميترسم. اين راهي است كه خودم انتخاب كردم.سپس گروه اجراي حكم به او كمك كردند تا از پلهها بالا رود. همه چيز براي او تمام شد رييس گروه اجراي حكم به صدام پيشنهاد كرد تا پوشش سياهي را بر روي سر خود قرار دهد، اما او (صدام) اين پيشنهاد را رد كرد. آن مرد مجددا براي وي توضيح داد كه اگر اين پوشش را نبندد، مرگ وي دردناكتر خواهد بود. يكي از شاهدين گفت كه صدام باز هم اين درخواست را نپذيرفت. بنابراين اين گروه اجراي حكم، كلاه پارچهاي را تا كرده و مانند شال گردني، دور گردن صدام پيچيدند. يكي از شاهدان، كه به دلايل امنيتي نخواست نامش فاش گردد، گفت: صدام ميلرزيد و رنگ از رخسارش پريده بود. فكر ميكنم، لحظهاي كه گروه اجراي حكم، طناب دار را دور گردن وي ميپيچيدند، وي آن چه را كه رخ ميداد، باور نميكرد. فارون، صدام متفاوتي را ديده است: او بسيار محكم بود.او هرگز نميترسيد. صدام به كمك گروه اجراي حكم به روي سكو آمد. در همين لحظات بود كه گروهي از شيعيان شروع به فرياد زدن و اعلام وفاداري خود به صدر كردند. صدر، رهبر چريكهاي جيش المهدي بوده كه ايالات متحده دولت مالكي را براي خلع سلاح آنها، تحت فشار قرار داده است. در اين هنگام يكي از مقامات عراقي به سمت حداد برگشت و پرسيد: اكنون، چگونه ميتوانيم اين چريكها را شكست دهيم، در حالي كه با چنين شرايطي مواجه هستيم. پس از اين سروصداها، صدام دعاي اسلامي خود را براي بار دوم خواند و بعد رييس گروه اجراي حكم از همگان خواست تا سكوت را رعايت كنند. سپس سطح سكوي چوبه دار باز شد. فارون گفت: وي در عرض يك دهم ثانيه مرد. او هرگز پاهاي خود را تكان نداد. شاهدين گفتند كه جسد صدام در حدود 5 دقيقه بر روي چوبه دار باقي ماند. حداد گفت: برخي از حاضرين صلوات ميفرستادند. سپس، جسد پايين آورده شده و آن را در پارچهاي سفيد پوشانده و روي زمين خواباندند. براساس گفتههاي حاضرين در محل، پزشكي صدام را معاينه نمود و سپس به 14 شاهد اجراي حكم رو كرده وگفت: او تمام كرده است. جسد صدام در يكي از هليكوپترها قرار گرفت و به ناحيه سبز برده شد. در آن جا آمبولانسي حاضر بود تا جسد وي را به مكان نامعلومي منتقل نمايد. مرگ صدام در ساعت 6:10 صبح از تلويزيون عراق اعلام گرديد. يكي از شاهدين فورا با مريم رييس (مشاور مالكي) تماس گرفت و گفت: صدام مجازات شد. وي (رييس) گفت: از شدت شادي در آن لحظه ميگريستم. منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 714]