تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى جبرئيل با وحى به نزدم مى‏آمد، نخستين چيزى كه به من القا مى‏كرد، بسم اللّه‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821008227




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بهره اي قرآني از محضر مفسر بزرگ قرآن حضرت آيت الله جوادي آملي با « تسنيم » در خدمت قرآن كريم


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: بهره اي قرآني از محضر مفسر بزرگ قرآن حضرت آيت الله جوادي آملي با « تسنيم » در خدمت قرآن كريم
قسمت سوم
جلد سوم از تفسير ارزنده تسنيم دربردارنده تفسير آيه 30 تا 39 از سوره بقره مي باشد; يعني تمام اين جلد از تسنيم به مسئله بس مهم و پرراز و رمز خلقت و آفرينش حضرت آدم عليه السلام و حوادث و پيامدهاي پس از آن مي پردازد.
انسان خليفه الله
مفسر در گزيده تفسير آيه 30 مي نويسد : « اين آيه كه مباحث آن به دو بخش اعلام خلافت انسان از جانب خداي سبحان و پرسش و پاسخي درباره خلافت تقسيم مي شود سرآغاز آيات ده گانه اي است كه جايگاه انسان را در نظام احسن تعيين مي كند. » ايشان در ادامه مي گويد : « هم دلالت دارد كه انسان از استعداد خاصي در زمينه معرفت حقايق برخوردار است و هم موقعيت فرشتگان در ارتباط با انسان و عدم استعداد و قابليت آنان براي خلافت الهي را روشن مي سازد. »
علامه جوادي املي مقصود از « خليفه » در اين آيه را شخص حقيقي آدم نمي داند « بلكه مراد شخصيت حقوقي آدم و مقام انسانيت است يعني خليفه الله مطلق انسان ها يا دست كم نوع انسان هاي كامل هستند. »
درباره اينكه خليفه كيست و مصداق آن چه كسي مي باشد احتمال هاي پنج گانه اي مطرح و مورد بررسي قرار گرفت و در نهايت احتمال پنجم پذيرفته شد; يعني اين ديدگاه كه : « خلافت الهي از نسخ كمال وجودي و مقول به تشكيك است و مراحل عالي آن در انسان هاي كامل نظير حضرت آدم (عليه السلام ) و انبيا و اولياي ديگر يافت مي شود و مراحل مادون آن در انسان هاي وارسته و متدين متعهد ظهور مي كند. » همچنانكه براي تعيين مستخلف عنه نيز پنج وجه بيان گرديد و در فرجام بحث وجه پنجم كه عبارت از « خداي سبحان » است مورد قبول قرار گرفت چرا كه خليفه غيرخدا بودن كه كرامتي براي انسان نمي آورد و او را مستحق سجده ملائك قرار نمي دهد.
انسان محوري در مدينه فاضله
در بخش لطايف و اشارات مربوط به آيه 30 عنوان هجدهمين مطلب « ويژگي انسان محوري در مدينه فاضله » است كه استاد مي فرمايد : « تبيين خلافت انسان و تشخيص هويت اصيل وي كه خليفه خداي سبحان است براي جمع بندي برخي از آراي متضارب در نظام سياسي مدينه فاضله و ساختار متمدنانه سهم به سزايي دارد; زيرا گروهي اساس سياست سالم را « خدامحوري » مي دانند و عده اي پايه آن را « انسان مداري » . گرچه ممكن است صاحبان نظريه انسان محوري به عمق گفتار خود واقف نباشند و فاجعه انسان مداري غيرموحدانه را ادراك نكنند لكن آگاهان از جهان بيني توحيدي و واقفان بر تدبير و اداره حكيمانه خداي يكتا و يگانه مستحضرند كه هويت انسان را كه همان حي متاله است چيزي جز خلافت الهي تقويم نمي كند و در قوام او دخالت ندارد. موجودي كه خلافت خداي سبحان مقوم هستي اوست در اضلاع سه گانه « مصدر » « مورد » و « مقصد » بودن حتما بايد حكم خدا و رضاي الهي در او ملحوظ گردد; يعني خليفه خدا هرگز مصدر هيچ جزم علمي و عزم عملي نخواهد بود مگر آن كه مسبوق به اراده تشريعي خدا و حكم صادر از ناحيه او باشد و در مورد هيچ انساني تصميم نمي گيرد مگر آن كه او را ازمنظر خليفه خدا بنگرد و هيچ كاري را درباره فرد يا جامعه انجام نمي دهد مگر آن كه مقصد آن جلب منافع و مصالح انسان و دفع مضار و مفاسد از او باشد. »
صاحب تفسير تسنيم سپس از اين تبيين جامع كه ناشي از دانشي جامع و فراگير و شخصيتي متضلع دارد اين گونه نتيجه مي گيرد : « با چنين تقريري هم اصل خدامحوري كه تنها پايه كمال و مايه جمال انساني است محفوظ مي ماند و هم اصل انسان محوري تامين مي گردد; زيرا انسان شناسي از منظر خلافت الهي محصولي جز خدامحوري در همه ابعاد سه گانه مزبور نخواهد داد; چون كرامت انسان نتيجه خلافت اوست و ويژگي خليفه در اين است كه همه شئون علمي و عملي او مسبوق به حكم خدا و رضاي الهي باشد... سپس انسان محوري در مدينه فاضله بدون خدامداري فرض صحيح ندارد; چون انسان بدون جنبه خلافت وي از خدا كرامتي ندارد و بدون داشتن كرامت دليلي بر لزوم محور قرار گرفتن او نيست بلكه با درنظر گرفتن خلافت الهي ازكرامت برخوردار است و صلاحيت محور بودن دارد. »
تعليم اسما به آدم (ع )
آيت الله جوادي آملي در تفسير آيه 31 و در مقام تبيين تعليم اسما به آدم (ع ) مي فرمايد : « تعليم غير از تدريس است تعليم در صورتي كه در منطقه طبيعت نباشد از تعلم و فراگيري جدا نيست برخلاف تدريس كه با جهل و عدم يادگيري مخاطب نيز قابل جمع است . ايشان در اينكه آيا در هنگام تعليم اسما و فرشتگان واسطه بودند يا خير پاسخ مي دهند : « در تعليم اسما به آدم فرشتگان واسطه نبودند; زيرا وساطت در فيض بدون آگاهي از آن ممكن نيست تعليم اسما از راه تكلم خداوند با بشر; يعني وحي بي واسطه تحقق يافت .
درباره مراد از « اسما » مي خوانيم : « مراد از اسما حقايق غيبي عالم است كه به لحاظ سمه و نشانه خدابودن بر آنها « اسم » اطلاق مي شود; حقايقي كه داراي شعور و عقل و مستور به حجاب غيب و مخزون عندالله و در عين حال خزاين اشياي عالمند و به همين لحاظ دربردارنده همه اشياي عالم اعم از غيب و شهودند و لازمه آشنا شدن با آن آشنا شدن با مفاهيم ذهني است كه اسماي آن حقايق است و همچنين اسماي لفظي كه اسماي صور ذهني يعني اسما اسماالله است . »
رمز خلافت
ذيل عنوان تناسب آيات مي خوانيم : « رمز وراز خلافت آدم تحمل و آگاهي او به چيزي است كه فرشتگان توان تحمل و استعداد ادراك آن را ندارند و آن اسمايي است كه مطابق آنچه در آيات بعدي مي آيد غيب آسمان ها و زمين به حساب مي آيد. آگاهي به چنين اسما و حقايق غيبي است كه سبب امتياز آدم بر فرشتگان است . »
در تفسير و تبيين « ابنا » آدم به فرشتگان از اسما آمده است : « تعبير به « انبا » با اين كه در مورد آدم تعبير به « تعليم » شده بود نشانه آن است كه آنچه از طريق انباي آدم براي فرشتگان حاصل مي شود غير از آن چيزي است كه پس از تعليم خداوند براي آدم به وجود آمد; آنچه به آدم داده شد علم و دريافت حقيقت اشيا بود ولي آنچه براي فرشتگان حاصل شد صرفا نبا و گزارشي از اشيا است . »
حقيقت سجده بر آدم
در تفسير آيه 34 و تبيين حقيقت سجده فرشتگان براي آدم ـ كه به مقام كرامت و حرمت او كه مترتب بر مقام علم است اشاره دارد ـ مي خوانيم : « سجده فرشتگان تحيت و تكريمي براي آدم و خضوع و عبادتي براي خداوند بود نظير آنچه از پدر و مادر و برادران يوسف در برابر يوسف (عليه السلام ) سرزد; چنانكه اين سجده توبيخ فرشتگان نبود زيرا پرسش استفهامي سبب كيفر نمي شود. » ايشان زمان وقوع اين سجده تكريمي را پس از تخصيص خلافت براي آدم و پس از تعليم اسما و معلم شدن آن حضرت مي داند.
بهشت آدم و حوا
علامه جوادي آملي در تفسير آيه 35 آنجا كه سخن از بهشت آدم و امر به سكونت در آن صادر مي شود درباره اين مرحله از حيات آدم و بهشت او مي فرمايد : « اين آيه به مرحله آموزشي و آماده سازي آدم براي سكونت در زمين و نيز به طبيعي بودن معصيت براي انسان و آثار وضعي معصيت اشاره دارد. مراد از « جنت » نه بهشت خدا است و نه باغي از باغ هاي زمين چنانكه الف و لام « الجنه » براي عهد خارجي است نه جنس يا استغراق . نتيجه اين مي شود كه اين بهشت بهشتي بود برزخي و مابين دنيا و آخرت كه هم از برخي احكام بهشت آخرت نظير نشاط دايمي و عدم رنج گرسنگي و تشنگي و سرما و گرما برخوردار بود و هم از بعضي از احكام باغ هاي دنيا بهشتي معهود براي آدم (عليه السلام ) بود و جايگاهش در زمين نبود. »
درباره درخت ممنوعه مفسر كبير قرآن آيت الله جوادي املي مي فرمايد : « درخت ممنوع مانند درخت هاي دنيا نيست تا يك ميوه داشته باشد بلكه با توجه به برزخي بودن آن توان اشمار چندين ميوه را دارد; چنانكه از جهت ديگري نيز از تنوع برخوردار است هم ميوه مادي و غذاي جسم را داراست و هم ميوه معنوي و غذاي روح را. »
اختصاص اين درخت به محمد و آل محمد (عليه السلام ) ويژگي ديگر اين درخت است كه ديگران را جز با اذن خدا بدان راهي نيست و اگر به اذن خدا به آن راه يابند و از آن تناول كنند به علم اولين و آخرين دست مي يابند ولي آن بدون اذن خدا از ان تناول كنند معصيت پروردگار را نموده كامياب نمي گردند.
مخاطب خطاب هاي الهي
استاد درباره خطاب هاي اين آيات كه به آدم (ع ) است و نه حوا(س ) و اينكه آيا چنين خطاب هايي دلالت بر تبعيت جنس زن و فرع بودن اوست مي گويند : « حوا عليهماالسلام تحت تدبير آدم عليه السلام بوده و آدم با قطع نظر از زوجيت امام و پيامبر آينده حوا بود... حق اين است كه چنين خطاب هايي هيچ دلالتي بر تبعيت جنس زن و فرع بودن او نسبت به جنس مرد ندارد و اساسا كمال هاي انسان مربوط به انسانيت است و انسانيت به نفس است نه به مرد بودن يا زن بودن ; زيرا ذكورت و انوثت در جان مجرد آدمي راه ندارد بلكه به بدن و ساختمان جسم اوست . » البته مفرس عاليقدر متذكر مي شوند : « تفصيل قصه آدم و حوا (عليهماالسلام ) و كيفيت خروج آنان از بهشت در دو سوره اعراف و طه آمده است از اين رو شايسته است جزئيات اين قصه در آن جا مطرح و از ذكر تفصيلي آن در ذيل آيه محل بحث خودداري شود.
در بخش لطايف و اشارات اين آيه بحث هاي متنوع و مستوفايي پيرامون شيطان و راههاي نفوذ و وسوسه او و... انجام گرفته كه براي جويندگان معارف قرآني مغتنم است .
آدم و آغاز شريعت
آيه 38 و 39 به هبوط و پس از هبوط مربوط است و استاد مي فرمايند : « پس از هبوط و استقرار آدم و حوا در زمين و نيز هبوط شيطان و تحكيم عداوت بين او و انسان ضرورت وحي و دين و نحوه موضع گيري انسان ها در برابر آن مطرح مي شود. از اين رو در دو آيه فوق هم به آغاز شريعت و دين پس از هبوط به زمين اشاره شده و هم به دوگانگي موضع گيري انسان ها و در نتيجه هدايت يك گروه و ضلالت گروهي ديگر و در نهايت سعادت هدايت يافتگان و شقاوت كافران و تكذيب كنندگان مطرح شده است .
استاد در جمع بندي داستان آدم (ع ) مي گويند : « عناصر محوري داستان آدم (عليه السلام ) را اموري تشكيل مي دهد كه سبق و لحوق برخي از آنها محرز است ولي احراز ترتيب سابق و لاحق در بعض ديگر آنها آسان نيست . »
تعاليم قرآن دلالت دارد كه انسان از استعداد خاصي در زمينه معرفت حقايق برخوردار است و هم موقعيت فرشتگان در ارتباط با انسان و عدم استعداد و قابليت آنان براي خلافت الهي را روشن مي سازد
 چهارشنبه 13 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن