تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):وقتى كه برادر دينى‏ات از تو جدا شد، سخنى پشت سر او نگو، مگر اين كه دوست دارى او د...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821157717




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

فصل خون يك ادعا نامه فرهنگي است


واضح آرشیو وب فارسی:ایران اسپورت: فصل خون يك ادعا نامه فرهنگي است


سرمايه ، فرزانه ابراهيم زاده: فصل خون كه اين روزها در تالار قشقايي تئاتر شهر روي صحنه رفته است؛ هفتمين تجربه حرفه اي كارگرداني ايوب آقاخاني يكي از فعال ترين نويسنده هاي جواني است كه در عرصه تئاتر فعاليت مي كند. اثر قبلي كه به كارگرداني او به صحنه رفت، زمين مقدس بود كه در سال 85 با بازي داوود رشيدي و افسانه ماهيان توانست نظر بسياري از منتقدان را به خود جلب كند. او در فاصله دو سال بين اجراي اين دو نمايش، سخنگوي شوراي انتخاب آثار تئاتر شهر شد.

آقاخاني در فصل خون مانند بيشتر آثارش داستان و ساختار داستاني را در اولويت نخست پرداخت نمايشنامه قرار داده است اما با يك تفاوت عمده مضمون اصلي و بستر داستان فصل خون تاثيرات جنگ بر انسان هاست. نمايش در سال 59 رابطه پنج آدم را در حاشيه مرزي ايران بررسي مي كند و اين آدم ها هر يك در گوشه اي از كشور كنار هم جمع شده اند و از هم پرسش هايي بي پاسخ دارند. سوال هاي سال 59 به راز و رمزهايي لاينحل تبديل شده و نمايش به يافتن جوابي براي اين راز و رمزها مي پردازد. «فصل خون» با حضور ناهيد مسلمي، علي ميلاني، صادق ملكي، فرزين محدث و فهيمه امن زاده در تالار قشقايي روي صحنه است.
شما بعد از اجراي نمايش زمين مقدس كه موفق هم بود، به مدت دو سال هيچ كاري را كارگرداني نكرديد. با توجه به اينكه در اين مدت تعداد زيادي از متون شما روي صحنه رفت، چرا بين كارگرداني خودتان دو سال فاصله افتاد؟
در ابتداي سال 86 به صورت عمدي اعلام كردم كاري را روي صحنه نخواهم برد چون در آن زمان عضو شوراي انتخاب آثار مجموعه تئاتر شهر بودم و نمي خواستم شبهه اي براي هيچ كس ايجاد شود تا اينكه اواخر سال 86 از اين شورا خارج شدم و به اجراي بعدي ام فكر كردم كه مطابق وعده هاي قبلي ام قاعدتاً بايد نمايشنامه مارمولك بود اما به دليل اولويت مضموني فصل خوني در شرايط تئاتر معاصر ايران فكر كردم مارمولك را در قدم بعدي فعاليت هاي خودم و گروه تئاتر پوشه روي صحنه ببرم.
در اغلب فصل ها يك يا چند اثر نمايشي تان روي صحنه مي رود اما هرچند وقت يكبار به سراغ كارگرداني مي رويد.
شايد به اين دليل كه تقريباً هميشه در حال نوشتن هستم. شانس اينكه همه كارهايم را اجرا كنم به دليل شرايط تئاتر كشور ندارم. حتي هدفش را هم ندارم. يك نويسنده هستم كه مي نويسم. اينكه گاهي كاري را اجرا مي كنم براي اين است كه بتوانم انگيزه نوشتن پيدا كنم. به اين دليل كه عموماً و نه هميشه اجراهايي كه از نمايشنامه هاي من مي شود برآورنده تصوراتم از متون نيست. به اين دليل اگر بخواهم به اين روند ادامه دهم، كم كم از ديدن يك اجراي حداقل وفادار به كيفيت متن و وفادار به متن آنقدر نااميد مي شوم كه انگيزه هايم را از دست مي دهم. شايد بتوانم بگويم كارگرداني ام به اين كمك مي كند كه نويسنده باقي بمانم اما به هر حال كارگرداني هدف من نيست، گرچه كارگردان جدي اي هستم. سعي مي كنم در كارگرداني هايم به شخصيت نويسندگي خودم متعهد باشم. با تعقيب كارنامه كارگرداني من متوجه مي شويد كه اغلب تلاش مي كنم، متون خودم را اجرا كنم .
پس حالا بگوييد چطور شد كه به فكر اجراي فصل خون افتاديد. مي خواهم بدانم، اين متن چه ويژگي اي داشت كه آن را اجرا كرديد؟
اين كار هم مانند ساير آثارم داستان محور است اما در عين حال تجربه اي ويژه در ميان باقي كارهايم محسوب مي شود، چرا كه به شدت مبتني بر فضا بوده و از يك پلات مگنتيك بهره مي برد. اين تجربه از حيث فضا و نگاه كمي فرازميني كردن پديده هاي ملموس مخاطبان تئاتر، تجربه اي ويژه است؛ خاصه اينكه نمايشنامه و اجرا بوي اقليم خاص مي دهد. اين وجه تمايز «فصل خون» با باقي آثارم است ولي تاكيد مي كنم نگاهم به متني كه به مخاطب عرضه مي شود، در اين كار و كارهاي قبل و بعدم يكي است و هرگز بدون خط داستاني، متني را نمي نويسم. البته حوزه وابسته به متون خودم را به دو بخش آثاري كه ديگران كارگرداني مي كنند و آثاري كه خودم كارگرداني مي كنم، تقسيم كرده ام. ترجيح مي دهم فصل خون را با مجموعه كارهايي كه خودم كارگرداني كرده ام، قياس كنم. فصل خون بيشتر يك درام اجتماعي است اما مساله جنگ در آن بسيار تعيين كننده است و درست عمل مي كند. براي خودم فصل خون يك تجربه متفاوت به ويژه در مقايسه با زمين مقدس بود. اگرچه همچنان روي زبان نمايش حساسيت نشان دادم اما فضا و مكان رويداد و فضاي مطلقاً ايراني كار و وابستگي اتمسفر نمايش و حس و حال چيزي است كه آن را از كارهاي قبلي ام متفاوت كرده است. چون بيش از اينكه به شبكه استدلالي كار اعتنا كنم، به خلق فضا و مغناطيس بين شخصيت ها توجه كرده ام و اميدوارم اين تاكيد مورد توجه مخاطب واقع شده باشد. تصور مي كنم كار شريفي است كه حوزه هاي جديدي را مخصوصاً در يك ژانر خاص فتح مي كند و اميدوارم اين فتح با خوشايند مخاطب همراه باشد.
نمايش فصل خون در حوزه كارهاي دفاع مقدس قرار مي گيرد. بسياري از كارهايي كه در اين چند ساله در اين ژانر به ويژه در عرصه تئاتر به صحنه رفته شعارزده بوده اند اما شما سعي كرده ايد اثرتان شعار زده نباشد.
به انتقادي بودن يا غير انتقادي بودن نمايش خيلي توجه ندارم. دغدغه من در فصل خون اين موضوع بود. ما در عرصه درام جنگي اثرهاي اندكي داريم. اصولاً ما تئاتر جنگ نداشتيم، معمولاً شعارهايي داشتيم كه در ظرف دراماتيك ريخته شده بودند و به خورد مخاطب داده مي شدند ولي اميدوارم فصل خون همان طور كه من گمان مي كنم، توانسته باشد اين ادعا را ثابت كند كه عرصه هاي شريف تر و سالم تري وجود دارند كه بدون ادعا مي توانند جنگ را براي خلق يك درام مورد توجه قرار بدهند. من هيچ صفتي را براي تئاتري كه نوشتم، نمي گذارم. بستر اصلي فصل خون كه مكانيزم درام را فعال مي كند، جنگ ايران و عراق است. حالا اين جنگ نامش چيست؟ مقاومت است يا دفاع يا نظاير اين. موضوعي نيست كه وارد آن بشويم. به اين دليل ترجيح مي دهم با كلمه همه فهم و جهاني جنگ درباره «فصل خون» صحبت كنم. «فصل خون» يك ادعا نامه فرهنگي است؛ ادعا نامه اي در برابر تمام نويسندگان، تصميم گيرندگان فرهنگي كشور كه بدانند و به آنها تلنگر زده شود كه در ژانر جنگ عرصه نيازموده اي در حوزه تئاتر داريم كه هيچ گاه به سمت آن نرفته ايم. تلنگر به كساني كه كه بدون توجه به سلامت يك درام به سمت خلق يك سفارش مي روند. اميدوارم «فصل خون» به همه ثابت كند كه مي توان در ژانر جنگ اثر دراماتيك سالم و قابل بحث توليد كرد، بدون آنكه به ورطه شعارزدگي و كليشه هاي سطحي افتاد. اعتقاد دارم افرادي كه در عرصه هاي متصل به كليشه نظير دفاع مقدس و دين و نظير آن كار مي كنند اگر به راستي كارآمد باشند، مي توانند خلاق باشند و معتقدم مسوولان بايد در اين عرصه ها سراغ افراد كارآمد بروند كه معمولاً نمي روند.
شما «زمين مقدس» را با بازي داوود رشيدي و افسانه ماهيان كه از هنرمندان سرشناس تئاتر و سينما هستند به صحنه برديد. خيلي از منتقدان بخشي از توجه مخاطبان را مربوط به بازي آقاي رشيدي مي دانستند. خود آقاي رشيدي هم از بازي در اين نمايش بسيار راضي بودند. چطور شد كه در زمين مقدس از ايشان دعوت نكرديد كه شما را همراهي كنند؟
واقعيت اين است كه يكي از آرزوهاي من هم تكرار همكاري با ايشان است. مخصوصاً با استاد رشيدي كه بدون شك حضور ايشان در زمين مقدس تاثيرگذار و براي من آموختني بود. برخورد ايشان با نسل جوان بي نظير است و همه اين كار برايم مثل يك كلاس درس بود اما در اين كار نتوانستم با ايشان همراه باشم، دليل روشني هم داشت براي اينكه در اين كار هيچ نقشي كه با شرايط رشيدي باشد، وجود نداشت. نكته ديگر اينكه گروه تئاتري پوشه كه خود من هم از اعضاي آن هستم بازيگراني دارد اما از ميان بازيگراني كه در گروه عضو هستند تنها خانم فهيمه امن زاده در فصل خون حضور دارند. براي اينكه شايد شخصيت مناسب ايشان وجود داشت به صرف اينكه در يك همكاري موفق بوديم نبايد نقش هايي را كه با جنس بازي هنرمند متفاوت است به او بسپاريم.
منظور من تكرار اين موضوع نبود اما به هر حال با توجه به اينكه ايوب آقاخاني نويسنده فصل خون را به صحنه خواهد برد، مي خواستم بدانم كه آيا در زمان نوشتن به اينكه چه بازيگري نقش را بازي كند، فكر كرده بوديد؟
بله. حتي در موقع نوشتن بسياري از نقش ها را ديدم و نوشتم و براساس اينكه فلان بازيگر قرار است آن را بازي كند، نقش را تغيير دادم. اين كار به دليل فضاي ويژه اي كه داشت، شخصيت هايي را مي طلبيد كه تماشاگر فارغ از جنس بازي و نوع بازي او وارد سالن شود. به عبارت ديگر در اين كار من نياز به بازيگراني داشتم كه تعريف شناخته شده اي از شخصيت تئاتري خودشان نداشتند. گرچه همه اينها حرفه اي و نام هاي آشنايي هستند اما به اندازه رشيدي تعريف از بازيگري شان در ذهن مخاطب وجود نداشت.
و با تمام اين توضيحات از بازي ها راضي هستيد؟
براي من نظم، ايجاد فضاي عميقاً صميمي و همدلانه در عين رعايت خطوط تعيين شده از همه چيز بيشتر اهميت دارد. در شيوه كاريم نيز سعي مي كنم بازيگر را از طريق توضيحات بسيار و تمرين هاي متنوع به جهان نقش برسانم. اعتقاد دارم كار بايد تا حد امكان ناخودآگاه و نامحسوس به نتيجه برسد. سعي مي كنم گروه در يك مسير فرساينده قرار نگيرد. براي همين دائماً تلاش مي كنم نشان دهم كه در ارائه وظايف محوله شان موفق بوده اند. در عين حال مسير حركت شان را اصلاح مي كنم. مقيد و متعهد به متن هستم مخصوصاً زمان هايي كه خودم نويسنده ام.
اين مشكل حضور بازيگران به طور همزمان در پروژه هاي تلويزيوني كه باعث به تاخير افتادن برخي از اجراها يا تعطيلي آنها شد براي شما پيش نيامد؟
نه. به اين دليل كه از زمان نگارش متن نمايشنامه ام با بازيگران هماهنگ كردم و دوستانه تعهد گرفتم كه براي بازي به من قول بدهند. به غير از سيامك صفري كه وقتي نمايشنامه تمام شد، تصور بازي ايشان را در يكي از نقش ها داشتم به دليل همزماني تمرينات فصل خون با نمايش دكتر رفيعي و حضورش در هر دو كار نتوانست، بيايد. البته آقاي ملكي كه جايگرين ايشان شد و تا الان كه خوب بوده و من از حضورش بسيار راضي هستم.
از نظر مالي شرايط نمايش چگونه بود. مشكلي از نظر مالي براي اجراي فصل خون نداشتيد؟
مشكلي از نظر قرارداد نداريم اما مشكل هميشگي تئاتر را داريم و آن هم اين است كه پولي كه هميشه بعد از مرگ سهراب مي رسد هميشه بوده و هست.
قرارداد شما، قرارداد گيشه بود؟
قرارداد با انجمن هنرهاي نمايشي ايران دارم. فقط برنامه ريزي بهتري براي پرداخت ها داشتيم اما مشكل مالي هميشه در تئاتر بوده است.
 چهارشنبه 13 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایران اسپورت]
[مشاهده در: www.iransport.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 527]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن