تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس از خدا خير بخواهد و به آنچه خدا خواسته راضى باشد، خداوند حتما براى او خير خواه...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820811398




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ته مانده پس انداز


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ته مانده پس انداز
امير قادري

1- خب، بالاخره يك فيلم 2008 پيدا شد كه مي شود با خيال راحت، تماشايش را به ملت توصيه كرد. «در بروژ» را از دست ندهيد. اثري تلخ و سرد و پر از مه و برج هاي بلند و احساس گناه كاتوليكي. صحنه هاي خشن اش آنقدر بجا هستند كه شب به خواب تان بيايند. خالق فيلم، ثابت مي كند كه براي بحث درباره مفاهيمي مثل احساس تعلق و گناه، آمرزش، ارزش هاي تحميل شده از سوي قدرت، قواعد فردي و قانون جمعي، هنوز كه هنوز است، هيچ ژانري بهتر از فيلم گنگستري نمي شود پيدا كرد. بعد از «سگ هاي انباري» استاد تارانتينو، تا جايي كه من ديده ام، چيزي شبيه به اين نداشته ايم. فيلمي در اثبات اين نكته كه ايرلندي ها، هنوز چه آدم هاي پيچيده يي هستند.

2- درباره فيلم خوب ديگر امسال، يعني «وال - اي» هم كه قبلاً نوشته ام. بهترين كمپاني پيكسار است و يك جاه طلبي عظيم براي جريان اصلي فيلمسازي؛ وقتي يك انيميشن پرفروش استوديويي، از هر فيلم مستقلي تجربه گراتر به نظر مي رسد. پر از شور و شوق و نياز به پيشرفت جهان و معتقد به قدرت عشق و حركت فردي، در برابر هر آن چيزي كه بخواهد در برابر پيشرفت وجود آدمي قرار گيرد.

3- جالب است كه يك فيلم ديده ام مثل «در بروژ»، تلخ و سياه و پر از بدبيني نسبت به جريان رستگاري انسان و هر جور امكان نجات، و يكي ديگر مثل «وال - اي» اينقدر مومن و معتقد به احساسات انساني و فرجام نيك جهان و نيروي پايان ناپذير عشق. بعد هر دو فيلم با دنياهايي چنين متفاوت؛ اينقدر باورپذير، اينقدر ملموس، اينقدر قابل درك. چرا؟ خيلي ساده است. چون دنياي پيچيده ما، هم اين است و هم آن.

4- من اما اگر جاي مسوولان و محققان مسائل كشور بودم، زود و با عجله، هياتي جمع مي كردم تا درباره «عدم توانايي هنرمندان ايراني براي تعريف كردن يك داستان در اين زمان و مكان» تحقيق كنند. وقتي كمال تبريزي هم فيلم متشتت و قر و قاطي مثل «هميشه پاي يك زن در ميان است» مي سازد... اينكه ملتي ديگر نتواند يك قصه با شخصيت هاي مشخص و فراز و فرود و سر و ته معلوم و مشخص تعريف كند؛ آن وقت ديگر با يك مشكل «هنري» رو به رو نيستيم. كم كم داريم ارتباط مان را با هر چيز «واقعي» از دست مي دهيم. قصه تعريف كردن كار آدم هاي مومن و معتقد است. حالا مومن به هر چي. يك بار ديگر «ليلي با من است» آقاي تبريزي را نگاه كنيد. بعيد مي دانم تا مدت ها بعد، سينماي ما بتواند چنين فيلمي، با چنين نيروگاه ايماني توليد كند. اين ديگر دنياهاي متفاوت نيست. فرق آدم با قطب نماست با هنرمند سرگردان در ميان آسمان و زمين. تازه همكار فيلمنامه نويس هر دو فيلم هم يكي است. آقا، خانم؛ «وال - اي» و «در بروژ» نمي خواهيم. شما را به خدا هر كدام تان، شده يك «فيلمفارسي» برايمان بسازيد. به شرطي كه به جاهل اش، به اطوار بي مزه اش، به پندهاي اخلاقي اش، به نصيحت هاي روي اعصابش، به تاثير ايده هاي رياكارانه اش، به تصادف هاي داستاني اش، واقعاً «معتقد» باشيد.

5- مي گويند عيار هر اثر هنري را گذشت زمان مشخص مي كند. فعلاً كه در اين يكي دو ساله، در نظرسنجي ها و راي گيري هاي اينترنتي، روز به روز رتبه «ميامي وايس»، آخرين اثر مايكل مان بزرگ، پايين مي آيد. ما اما دست بر قضا، روز به روز بيشتر عاشق فيلمي مي شويم كه كارگردانش، در چنين جهاني، به تمام ذره هاي داخل كادرش «ايمان» دارد. به قايق ها و موج هاي دريا و غروب خورشيد و ژست دو مردي كه روي پشت بامي ايستاده اند و وزش باد ملايمي، گوشه كت هايشان را بالا برده است.

6- هفته پيش روزنامه كارگزاران گفت وگويي چاپ كرد با موراكامي؛ نويسنده ژاپني اين روزها مد بازار كتاب تهران. ازش پرسيده بودند كه چطور شد رفتي سراغ رمان نويسي و جواب ناب و خالص مرد، متحيرم كرد؛ «در آوريل سال 1978 مشغول تماشاي يك بازي بيسبال در استاديوم جينگو توكيو بودم. آفتاب در آسمان مي تابيد و يك نوشيدني دستم بود. وقتي يكي از بازيكنان ضربه يي بي نقص به توپ زد همان موقع فهميدم كه بايد يك رمان بنويسم. احساس گرم و پرشوري بود. هنوز آن را در وجودم احساس مي كنم.» كاش برسيم به درك خالص چنين لحظه يي.

7- البته ما هم نبايد زياد نااميد باشيم. خيلي دست مان خالي نيست. چند روز پيش جشنواره معتبر ونيز افتتاح شد و در خبرها آمده بود كه عباس كيارستمي، بالاخره حاضر شد در برابر دوربين عكاس ها، عينك دودي اش را بردارد تا ملت بالاخره چشم هايش را ببينند.

8- Itصs only after weصve lost everything that weصre free to do anything. ديالوگ فيلم «باشگاه مشت زني» ديويد فينچر است.

9- ماه مبارك رمضان، امروز و فرداست كه شروع شود و عيد فطر كه برسد، «آواز گنجشك ها»ي مجيد مجيدي اكران مي شود. اين هم از پس انداز ارزشمند و كم شمار سالانه مان كه قرار است خرج شود و دست مان خالي خالي بماند.
 دوشنبه 11 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن