واضح آرشیو وب فارسی:فارس: كتاب انديشه - دين و دموكراسي
كتاب انديشه - دين و دموكراسي
روشنفكر فقيد ادوارد سعيد «سيا و جهاد» را اثري ارزشمند، مهيج و عبرتآموز ميداند كه براي فهم پديده تروريسم بينالمللي و مطالعه دقيق آن شاهكار است. جان كالي، روزنامهنگار آمريكايي كه روزگار حرفهاي خود را در جنگهاي خاورميانه سپري كرده است و با نگاهي تخصصي وقايع مربوط به اين منطقه پرتنش جهاني را تجزيه و تحليل كرده، آثار فراواني را در مورد خاورميانه و تحولات جاري آن تاليف كرده است.كالي در اين كتاب به بهانه حوادث 11 سپتامبر روند شكلگيري هستههاي تروريستي را در خاورميانه به تفصيل بيان كرده است. او در مقدمه كتاب به نكتهاي مهم و پندآموز اشاره ميكند: «كساني كه از اشتباهات تاريخي درس نميگيرند محكوم به تكرار آنها هستند.» كالي در اين اثر واقعيتي تلخ را نمايان ميكند؛ بازي قدرت. بازي قدرت ايجاب ميكند در صورت لزوم تمامي قواعد و ضوابط اخلاقمدارانه كنار گذاشته شود و مناسبات مبتني بر حفظ و كسب قدرت ايجاد شود. بر مبناي اين مناسبات است كه هرگونه جنايت و ويراني توجيه ميشود و به جاي جهان آكنده از صلح و امنيت، جنون و توحش رواج مييابد. سيا و جهاد داستان عبرتآموزي است كه از واقعيتهاي تلخ جهان سياست پرده بر ميدارد؛ واقعيتهايي كه انسانهاي بيگناه را قرباني كرده و ملتهاي فراواني را زير لواي گفتمان قدرتمدار به نابودي سوق داده است. در اين اثر، فقر، خشونت، اعتياد، جُمود، تعصب كور، مكر، نفاق، خيانت و همه نوع رذيلت مشاهده ميشود. رئاليسم بيرحم سياسي قدرتهاي حاكم را وا ميدارد مهرههاي شطرنج سياست را جهت كسب منافعي كه در بسياري از موارد با حقوق انسانها در تضاد است، حركت دهند. در شكلگيري پديده تروريسم تمامي قدرتهاي جهاني و منطقهاي نقش خود را بهطور كامل ايفا كردهاند. منافع استراتژيك و واقعيتهاي ژئوپليتيك بسياري از اين قدرتهاي بزرگ و كوچك را وا داشته است گروههاي طرفدار خود را عليه جريانهاي مقابل تجهيز و تحريك كنند. اما آنچه پيداست اين منافع با حقوق انسانها در تضاد است زيرا ساليان درازي است كه شعلههاي ناپايان جنگ ميليونها انسان بيگناه را بهويژه در خاورميانه بيخانمان كرده است. تروريسم بينالمللي با سازماندهي هرچه بيشتر خود، مرزها را ميپيمايد و در قلب كشورهاي امن اروپايي نيز جولان ميدهد. تروريسم در مادريد و لندن هم كشته ميدهد. همچنان كه نيويورك و برجهاي دوقلو را به آتش كشانده بود روسها را به كام مرگ فرستاده بود اما اين كابوس شوم بشريت در عراق و افغانستان بيداد ميكند؛ كشورهايي كه با دموكراسي هدايت شده آمريكايي، امروز شاهد زوال امنيت خود هستند. كمتر كسي است امروز از جنگ پيشگيرانه جوج بوش و نئومحافظهكاران آمريكايي دفاع كند حتي فوكوياما نيز سخنان بوش را در مورد پيروزي در جنگ عراق به استهزا ميگيرد.(1) در داستان «سيا و جهاد» مشاهده ميشود كه طراحان سياستهاي بينالمللي چگونه با استفاده از مهارتهاي سرويسهاي جاسوسي براي نيل به اهدافشان مناسبات قدرتمدارانه را حاكم ميكنند. گروههاي بنيادگرا تقويت ميشوند تا امپراتور شرق در برابر كاپيتاليستهاي غربي در باتلاق افغانستان زانو بزند. گفتمان قدرت، اصحاب قدرت را واميدارد در برابر انظار عمومي از حقوق انسانها سخن گويند اما در روابط پنهاني سوداگري مرگآفرين را اشاعه دهند. بازي قدرت شيفتگان قدرت را وادار ميكند تا حكومتهاي ملي و دموكرات همچون مصدق در ايران و آلنده در شيلي و... نابود شوند تا حكومتهاي فاسد و دستنشانده كه آزاديهاي اساسي مردم را سركوب ميكنند به حيات خويش ادامه دهند. بازي قدرت است كه حكم ميكند افراد وطنپرستي همچون احمد شاه مسعود از صحنه روزگار حذف شوند و در مقابل از گروهها و شخصيتهايي كه ذاتشان با خشونت عجين شده است حمايت شود. مجاهدان ديروز كه با نام جهاد عليه نيروهاي كفر در اردوگاههاي ويژه تعليم يافته بودند تا جهان غرب را از شر كابوس كمونيسم رهايي دهند امروز مصمم هستند اسلام ناب مورد نظر خويش را از شر دشمنان غربي و دولتهاي فاسد محلي نجات دهند و اينگونه است كه تقابل دو قطب مخالف كه يكي با نام دموكراسي و ديگري با نام دين مبارزه ميكند يكي در روياي انتقام جنگهاي صليبي و ديگري در انديشه بازگشت به دوره فتوحات اسلامي است، نيرويي تخريبگر را ميآفريند كه براي جهان ويراني و آتش ارمغان ميآورند. گفتمان قدرتمدار با ترفندهاي خاص خود مفاهيم آزادي و حقوق بشر را تهي از معنا ميكند و جنبه صوري به آنها ميبخشد. در اين گفتمان دموكراسي سواي لفاظيهاي بيشمار تابعي از منافع دولتهاست. به اين خاطر است كه امنيت در بسياري از موارد بر آزادي اصالت دارد و با توجيه جلوگيري از رشد نيروهاي بنيادگرا، از دولتهاي مستبد و تماميتخواه منطقه حمايت ميشود. حمايت از اين دولتها به معناي تاييد ضمني اقدامات آنهاست. در اين ميان چه بسيار گروههاي معتدلي بودهاند كه با حاشيهنشيني در عرصه سياست تندرو شدهاند. مبارزه با بنيادگرايي امروز دستاويز مناسبي براي حكومتهاي مستبد منطقهاي است تا حركتهاي اصلاحگرايانه را سركوب كنند و به تداوم قدرت خويش و موروثي كردن هرچه بيشتر آن بينديشند.
كتاب «سيا و جهاد، جنگهاي نامقدس» از سياست شوروي در افغانستان گرفته تا سياست آمريكا در برخورد با كمونيستهاي كرملين، از نقش مصر و انورسادات و گروههايي اسلامگرا و شخصيتهاي ذينفوذ اسلامي تا ضياءالحق و آياسآي پاكستان، از تجهيز مالي- تسليحاتي- آموزشي گروههاي تروريستي تا تجارت مواد مخدر جهت تامين مالي تروريستها، از گروه ابوسياف گرفته در اندونزي تا كشتارهاي الجزاير، از نقش چين و مسلمانان سينكيانگ تا نقش ساير كشورهاي خاورميانه ياد ميشود. تجارت مواد مخدر به صورت سازمان يافته با برنامهريزي سرويسهاي جاسوسي، ايجاد شبكههاي بانكي- مالي بهعنوان راهكارهاي مورد نظر قدرتهاي غربي- منطقهاي جهت تقويت گروههاي تروريستي در اين اثر تشريح ميشوند. كالي همچنانكه ادوارد سعيد نيز در مقدمه خود اشاره كرده است با دقت خاصي و با ارائه مستندات خدشهناپذير از روند شكلگيري بنيادگرايي ديني پرده برميدارد. با خواندن اين اثر متوجه ميشويم كه مناسبات كنوني، قدرت خشونت را بازتوليد ميكنند. اين كتاب با تشريح دلايل، چگونگي و فرجام حمله شوروي به افغانستان آغاز ميشود و با ارجاعهاي تاريخي نقش دولتهاي منطقهاي و جهاني در شكلگيري بنيادگرايي و تروريسم بينالمللي ادامه مييابد و با تشريح حمله 11 سپتامبر و بررسي علل و زمينههاي آن و روانكاوي عاملان اين حادثه پايان مييابد. اما آنچه اكنون پايانناپذير است، موج پيشرونده تخريب است كه جهان را از رشد و بالندگي باز ميدارد. نويسنده كتاب نيز فرد گمنامي نيست. در معتبرترين روزنامههاي آمريكايي روزنامهنگاري كرده است و در بسياري از جنگهاي خاورميانه حضور داشته است. شايد با خواندن اين اثر سخن شاملو را كه اعتقاد داشت تا جهان در دست قدرتمداران است و از چنگ اخلاقمداران خارج است اوضاع بر اين منوال است، در ذهن خطور كند و يا گفته شريعتي كه گفت: «آنكه مسوول ساختن است نبايد ويران كردن را بياموزد» اين اثر حسرتي بزرگ را در قلب و روح انسان مينشاند؛ حسرتي كه با آرزويي بزرگ همراه شده است: اي كاش ميشد ملتها خود بر سرنوشت خود حاكم شوند و جهان آكنده از حكومتمداران مستقل و اصيل ميشد. آنان كه به جاي تخريب ميسازند و به جاي خشونت مهر ميورزند و به جاي آتش عشق روشن ميكنند. اي كاش جهان آكنده از ماندلا و گاندي ميشد و شايد بهتر بگويم اي كاش گفتمان آزادي بر جهان مستولي ميگشت.
1- مجله Confluences Mediteranee شماره اوجگيري خطرها؛ ترجمه: مجتبي نجفي
سيا و جهاد جنگهاي نامقدس
نويسنده: جان كالي
مترجمان: مجتبي نجفي- مهرگان نظاميزاده
نشر: صمديه
چاپ دوم: 1387
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 550]