محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830348616
نگاهي گذرا به گستره جغرافيايي حوزههاي علميه شيعه
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: نگاهي گذرا به گستره جغرافيايي حوزههاي علميه شيعه
خبرگزاري فارس: نخستين مدارس ديني شيعي در نيمه اول هجري توسط امام علي(ع) در مدينه پايهگذاري شد و از آن زمان تاكنون، علماي شيعي با گسترش علوم اسلامي نقش مؤثري در شكوفايي علم جهان و توسعه تمدن اسلامي ايفا كردهاند.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، در اين يادداشت با استفاده از كتاب «مدارس و حوزههاي علميه شيعه» به قلم علياكبر ولايتي، گستره جغرافيايي حوزههاي علميه شيعه از آغاز تاكنون بررسي ميشود.
آموزههاي شيعي پس از رحلت جانسوز پيامبر رحمت صليالله عليه وآله وسلم توسط اميرالمؤمنين عليهالسلام در مسجد مدينه دنبال شد و امام علي عليهالسلام مسايل ديني را با استناد به كتاب خدا، سنت رسولاكرم صليالله عليه وآله وسلم و احاديث آن بزرگوار بيان ميكردند، پس سابقه حوزههاي علميه شيعه به قدمت تاريخ اسلام است.
نقش ممتازحضرت زهرا عليهاالسلام در حفظ خط روشن سنت و نقل احاديث، موجبات رونق حوزه علميه را فراهم كرد و اگر جانفشانيهاي آن دو بزگوار نبود، معلوم نبود با منع نقل و كتابت حديث چه بر سر دين ميآمد، امامحسنمجتبي عليهالسلام نيز كار ارشاد مسلمانان و تربيت شاگردان را ادامه دادند كه «شيخطوسي» اصحاب امامحسن عليهالسلام را تا چهل و يك نفر نوشته است، شاگردان اباعبداللهالحسين عليهالسلام بالغ بر يك هزار نفر ثبت كردهاند كه برخي از آنان در واقعه كربلا شهيد شدند.
پس از واقعه كربلا، امام زينالعابدين عليهالسلام به مدينه بازگشت و كار نشر معارف الهي را دنبال كرد كه شاگردان ايشان را 173 نفر برشماردند، در زمان امام محمدباقر عليهالسلام كه حوزههاي شيعي رونق بسياري گرفت و در زمان امام صادق عليهالسلام به اوج خود رسيد كه «شيخطبرسي» تعداد شاگردان ايشان را چهار هزار نفر بيان ميكند، روند فعاليت حوزه علميه مدينه تا زمان امام موسيبنجعفر عليهالسلام ادامه پيدا كرده تا اينكه با مهاجرت اجباري امام به خراسان و محدويتهاي اعمال شده از طرف بنيعباس موجب شد، اين روند تا زمان غيبت به كندي صورت گيرد، البته امامان معصوم عليهمالسلام در حد محدود به افاضات خويش ادامه ميدادند.
نگاهي گذرا به جغرافياي تاريخي و گستره حوزههاي علميه شيعه نشان ميدهد كه اين دانشگاههاي ارزشمند از نيمه اول هجري توسط اميرالمؤمنين عليهالسلام در مدينه پايهگذاري شد و سپس در بصره و كوفه ادامه يافت و تا زمان ما به شكل افتخار آميزي در شهرهاي بزرگ شيعهنشين جهان اسلام به خصوص ايران پس از انقلاب اسلامي رشد كرده است كه اصيلترين و مؤثرترين مجموعه توليد علم و ترويج علم اسلامي در تاريخ 1400 ساله دين است كه در مسير خود علماي صاحبنامي را پرورش داده است.
حوزههاي علميه شيعه نه تنها به بسط علم در ميان شيعيان بسنده نكرده است، بلكه حوزههاي علميه اهلسنت را تحت تاثير خود قرار داده است، با نگاهي به تاريخچه قديميترين دانشگاه اهلسنت يعني الازهر نشان ميدهد كه حكومت فاطميان پايه گذار اوليه آن بودهاند، اين دانشگاه در سال 395 هجري به فرمان «جوهرالكاتبالصقي»، سردار فاتح فاطمي در قاهره نخستين پايتخت تشيع بنا شد، دومين حكومت شيعي، حكومت آلبويه، مدارس شيعي را در بيشتر شهرهاي اسلامي تاسيس كرد، به گونهاي كه «فناخسرو عضدالدولهبويهي» در 367 قمري دستور طرح عمارت آستانه حسيني را داد.
از آنجايي كه مسائل اجتهادي به علت استمرار امامت تا 260 قمري كمتر مورد توجه قرار گرفت، امامان شاگردان خود را به تعقل و تفكر و اجتهاد سوق ميدادند، در اوايل دوره غيبت صغري تا نيمه دوم قرن چهارم مكتب «اهل حديث» يا «اخباريون» آرام آرام بر حوزه هاي علمي سايه انداخت كه با مسائل اجتهادي و استدلالي عقلاني مخالف بودند. با روي كار آمدن دولت شيعي «آلبويه» سلسله مدارس فلسفي شيعه شكل گرفت و عدهاي از متكلمان تواناي اماميه پا به عرصه تعقل و تفكر كلامي و فلسفي گذاشتند و حوزههاي علمي شيعي در شكوفايي تمدن اسلامي نقش مهمي را ايفا كردند. در اين برهه بود كه كتابهاي چهارگانه روايي «كافي»، «الاستبصار»، «من لايحضرهالفقيه»، «تهذيب» و كتابهاي چهارگانه رجالي به رشته تحرير درآمد و مكتب شيعه استحكام يافت، پس از آن ميبينيم كه حوزويان به خط رويارويي جدي و عالمانه با گروههاي اسلامي غير شيعه درآمدند و گروههاي مختلف را به مكتب اهلبيت عليهمالسلام فرا ميخواندند.
در پي فراز و نشيب تاريخي و احساس خطري كه خلفاي عباسي از علماي شيعه داشتند و با آتش زدن كتابخانههاي شيخ طوسي و سيد مرتضي و شكنجه علمان ديني، فراري دادن آنها كليد زده شد، بازهم علماي شيعه خسته نشدند و با فروپاشي بغداد بر اثر حمله مغولان، حوزههاي علميه شيعه با حضور دانشمنداني نظير «خواجهنصيرطوسي» و «علامهحلي» رونقي دوباره گرفت و با استقرار صفويان در قزوين مجدداً اهلحديث در حوزههاي علميه شيعي چيره شدند و اين روند ادامه داشت تا اينكه در قرن دوازدهم هجري «آيتالله وحيد بهبهاني»، زعيم حوزه علميه كربلا، مكتب اجتهادي را بر مكتب اخباري چيره ساخت .
با تحريم تنباكو توسط «ميرزا محمدحسنشيرازي» حوزه علميه شيعه قدرت خود را بيش از بيش نشان داد و به عنوان يكي از نقاط عطف سياسي تاريخ معاصر ايران اثر شگرفي به جاي نهاد، در همين راستا قيام «آخوند ملااحمدكاظمخراساني» صاحب «كفايه» و زعيم حوزه نجف، در ماجراي مشروطيت و قيام «شيخميرزامحمدتقي شيرازي» رهبر شيعيان جهان و زعيم حوزه علميه كربلا، در فتواي جنگ با انگليسيها و استقلال عراق را شاهد بوديم.
حوزههاي علمي شيعه جهان جنبشهاي فكري و مبارزات سياسي بسياري در تاريخ معاصر داشته است مانند، مبارزه با كشف حجاب در دوره پهلوي اول و حادثه خونين مسجد گوهرشاد خراسان و قيام نجف در ايام قدرت كمونيسم در عراق و آخرين نمونه آن قيام نقش آفرين حوزه علميه قم به رهبري امامخميني (ره) در پيروزي انقلاب اسلامي و استقرار جمهوري اسلامي ايران.
حوزههاي علميه تشيع در طول تاريخ اسلام به شرح ذيل است؛
*** علي(ع) نخستين شاگرد مكتب اسلام است
حوزه علميه مكه معظمه
با شروع نبوت حضرت ختمي مرتبت محمدمصطفي صلياللهعليهوآلهوسلم، ايشان نخستين آموزههاي دين اسلام را به حضرتخديجه عليهاالسلام و امامعلي عليهالسلام تعليم دادند، هنگامي كه دعوت اسلام به فرمان الهي علني و آشكار گرديد، پيامبراكرم صلياللهعليهوآلهوسلم در خانه حضرتخديجه عليهاالسلام، بازار عكاظ، كعبه مكرمه و منزل ارقمبنابيالارقم مخزومي به نشر احكام قرآني مبادرت ميفرمود، البته بايد خاطرنشان كرد، در آن شرايطي كه زعماي قريش دشمني شديدي با اسلام داشتند، بيشتر تعاليم اسلامي در خفا انجام ميشد.
پس از فتح مكه در مسجدالحرام علماي ديني به پاسخگويي مسايل اسلام مشغول شدند كه از جمله آنها ميتوان به؛ «ابوعبدالله عكرمه» از مردم بربر مغرب زمين و غلام ابن عباس كه داناترين مردم به تفسير قرآن و «عطاءبنرباحابومحمد» ايرانيتبار و از شاگردان ابنعباس و صحابي امامعلي عليهالسلام، مفتي و شيخالاسلام مكه، «امام ابومحمدعمرو» صحابه امام محمدباقر عليهالسلام كه او را امام كبير و شيخ زمان خود خطاب ميكردند، «ابوالوليدعبدالملك» از اكابر فقهاي شيعه و از اصحاب امامصادق عليهالسلام كه «آيتاللهوحيدبهبهاني» او را از ثقات روات حديث شيعه ميداند، «ابوخالد مسلم» كه امام شافعي از مظهر او كسب فيض كردهاست و از روايان حديث و صحابه امامصادق عليهالسلام ميباشد.
حوزه علميه مكه پس از شهادت «زيدبنعليبنحسين» و در عصر امامباقر عليهالسلام و امامصادق عليهالسلام مجمع محدثين و شيوخ روات اماميه و زيديه بوده است، در قرن سوم و چهارم نيز با روي كار آمدن دولتهاي فاطميين، آلبويه و آلاحمد حوزههاي اماميه در مكه رونق بسياري داشت و با روي كار آمدن دولتهاي صفوي و افشاريه حوزه اماميه مكه همچنان رونق خود را حفظ كرده بود.
*** «مدينه» نخستين مركز فرهنگي اسلام است
حوزه علميه مدينه منوره
با هجرت رسولاكرم صلياللهعليهوآلهوسلم به مدينه، ايشان در همان روزهاي ابتدايي حكومت اسلامي به نشر آموزههاي قرآني و اسلامي مبادرت فرمودند و بناي اوليه حوزه علميه مدينه را پايهگذاري كردند كه به حق بايد شهر مدينه را نخستين مركز فرهنگي اسلام در تاريخ دانست و با رحلت شهادت گونه رسولخدا صلياللهعليهوآلهوسلم و با شروع ممنوعيت نقل حديث از ايشان تا زمان «عمربنعبدالعزيز» (99ق) اين روند به كندي گراييد، هرچند كه امامعلي عليهالسلام و شيعيان ايشان در سالهاي خفقان به روايت احاديث همت ميگماشتند و فعاليت حوزه علمي مدينه به سرپرستي امامعلي عليهالسلام و حسنين عليهماالسلام تا دوره عثمان ادامه يافت، پس از شهادت امامعلي عليهالسلام و مراجعت حسنين عليهماالسلام به مدينه حوزه مسجدالنبي شور ديگري گرفت، امام سجاد عليهالسلام نيز پس از واقعه كربلا و بازگشت ايشان به مدينه، طالبان علم به دور ايشان حلقه زدند و از فضايل اخلاقي و تعليمات عاليه ايشان بهره بردند.
امامباقر عليهالسلام و امامصادق عليهالسلام علاوه بر نقل و استماع حديث و بيان احكام دين و تدريس ابواب فقه و تفسير، به مباحث مهم كلامي و ايجاد مكتب تعقل و تفكر پرداختند، به گونهاي كه در عصر امامصادق عليهالسلام حوزه علميه مدينه يكي از بزرگترين مدارس علمي اسلامي و هم طراز مدارس بزرگ جهان گرديد.
پس از شهادت امام ششم، فرزند برومندش امامموسيكاظم عليهالسلام رهبري امامت را بر عهده گرفت و در اين زمان به علت وجود فرقه «اسماعيليه» و «الناووسيه» حوزه علميه مدينه دچار اندكي ضعف و سستي شد، با آغاز حكومت عباسي حوزه علميه شيعي وارد مرحله تازهاي شد و بدين ترتيب آن حوزه به تدريج تا عصر غيبتكبري به بعضي از شهرهاي عراق و ايران منتقل گرديد.
از ويژگيهاي حوزه علميه مدينه ميتوان به تدوين نخستين تفسير قرآني، نخستين اثر فقهي در مسائل گوناگون،نخستين پايه گذاري علم نحو، نخستين صحيفه حاوي مسائل حلال و حرام اشاره كرد.
*** صاحب كتاب «الكافي» از حوزه علميه كربلا برخاست
حوزه علميه كربلا
اين حوزه به وسيله امامسجاد عليهالسلام، امامباقر عليهالسلام و امامصادق عليهالسلام رونق گرفت و مكاني براي تفسير قرآن و نقل حديث شد و سپس به وسيله «شيخ ابوالقاسمحميد» از بزرگان فقه شيعه محلي براي تدريس احكام دين و مسائل فقهي و علوم ديني تبديل شد كه شاگرداني چون «ابوجعفرمحمدبنيعقوبكليني» كه كتاب ارزشمند او «كافي»، يكي از كتب چهارگانه مورد استناد اماميه است، «شيخ ابوالحسنعليبنابراهيمقمي» صاحب تفسير معروف به «تفسير قمي»، «شيخ ابوعبدالله الحسين» را تربيت نمود.
دانشمندان ديگري همانند «شيخمفيد»، «شيخابواحمدجلود»، «سيدرضي»، «سيدمرتضي»، «شيخابواسحقثعالبي» و «ابوصلاحتقيالدينحلي» به طور مستقيم يا غير مستقيم وابسته به اين حوزه هستند، با حضور «ميرزايدومشيرازي» به حوزه علميه كربلا اين حوزه رونق ديگري يافت و با فتواي تاريخي «ميرزايدوم» عليه انگليسيها و مطالبه استقلال عراق، حقوق سياسي و دفع استعمار خارجي همه نگاهها متوجه حوزه علميه كربلا شد، تا زماني كه حزببعث اين حوزه را مانند ساير حوزههاي عراق به تعطيلي كشاند، روند پررونق حوزه علميه كربلا ادامه داشت و اكنون نيز چند سالي است شاهد شكوفايي و فعاليت اين حوزه هستيم.
از مدرسان اخير حوزه كربلا ميتوان به «شيخ موليحسيناردكاني»، «سيدمحمدصالح داماد»، «شيخزينالعابدين مازندراني»، «شيخحسن برغانيصالحي»، «سيدحسين مرعشيشهرستاني»، «سيدميرزاهادي خراساني»، «سيدميرزامهدي شيرازي» اشاره كرد.
*** امامعلي(ع) حوزه علميه كوفه را بنا نهاد
حوزه علميه كوفه
اين حوزه يكي از حوزههاي قديم و كهن شيعي بود كه به دست اميرالمؤمنينعليبنابيطالب عليهالسلام پس از بازگشت از جنگ جمل در 36 ق بنيان نهاده شد، در نهضت علمي و فكري حوزه كوفه، عدهاي از حكما و محدثين ايراني تبار سهم عظيمي داشتند، همچنين بسياري از خاندانهاي علمي شيعه كوفه از قرن اول تا غيبتكبري مانند «آلابيالجعد»، «آلابيالجهم»، «آلابيرافع»، «آلابيصفيه» و امثال آنها را نام برد. با آغاز غيبتكبري رفته رفته حوزه كوفه اعتبار و اهميت خود را از دست داد و پايگاه حوزه شيعي به كربلا و خراسان و قم و بغداد انتقال يافت.
*** تحصيل همزمان شيعه و سني در حوزه علميه بصره
حوزه علميه بصره
از نكات ممتاز حوزه علميه بصره به تحصيل فريقين سني و شيعه در كنار يكديگر ميتوان اشاره كرد، اين در حالي است كه مدرسه شيعي بصره، جنبش فكري و ميراث عظيمي را از خود به يادگار گذاشته است و چند قرن مهد تربيت عالمان ديني بود و مورخان حتي مخالفان شيعه، هرگز نقش تشيع را در مكتب ادبي و نحوي بصره انكار نكردند، مكتب بصره در نثر بدون رقيب بود و «جاحظ» را ميتوان از مكتب بصره مثال آورد و نيز ايرانيها سهم عظيم و نقس حساسي در تأسيس و پيشرفت اين مكتب داشتند، از زعماي اساتيد بصره، «يونسبنحبيب» كه تبحر او در علم نحو شهره آفاق است، «خليلبناحمد» صاحب كتاب معروف «العين» از بزرگان علماي ايرانيتبار مشهور شيعه كه «راغباصفهاني» در «محاضرات» خود خليل را جز چهار تني دانسته كه در اسلام هيچ كسي به مقام علمي او نرسيده است، نام برده است.
حوزه بصره تا اواخر سده سوم و آغاز سده چهارم هجري دوران شكوفايي خود را سپري كرد و در تمام زمينههاي علمي از جمله تفسير، قرائات، نحو، ادب، لغت، شعر، فقه، حديث و كلام اثرات گرانبهايي را به يادگار نهاده است.
*** نقش ممتاز سلمانفارسي در تأسيس حوزه علميه بغداد
حوزه علميه شيعي بغداد
بخشي از جنبش و تكاپوي بزرگ كلامي و فقهي را در حوزههاي علميه شيعه، حوزه علميه بغداد به خود اختصاص داده است و لقب قديميترين مدرسه كلامي شيعه را دريافت كرده است، اين حوزه فعاليت خود را از دوران امامجواد عليهالسلام آغاز كرده و متكلمان برجستهاي را پرورش داده است.
در بررسي تاريخ تشيع در بغداد، به نقش پررنگ سلمانفارسي و تأسيس حوزه مدائن برخورد ميكنيم، نقش شيعيان در ساخت بناي اوليه شهر بغداد كاملاً مشهود است، به گونهاي كه از اين شهر به عنوان يكي از مراكز تجمع شيعيان از بدو فتح عراق نام برده ميشود؛ از آنجايي كه رفتار خلفاي عباسي با تشيع متفاوت بود و هرگاه شيعيان آزادي عمل ميگرفتند ، رشد فرهنگي شهر بغداد را شاهد بوديم و هنگامي كه درصدد كشتار شيعيان بر ميآمدند، رو به انحطاط ميرفت.
ثقةالاسلام «شيخابوجعفرمحمد» (329ق) فرزند «يعقوبكليني» رياست فقهاي شيعه را در عصر «مقتدربالله» به دست گرفت، «شيخالمشايخابوعبداللهمحمد»(413ق) معروف به «شيخمفيد» از بزرگان متكلمان و فقهاي اماميه، «علمالهدي شريفمرتضي»، «شيخابوجعفرمحمد طوسي» معروف به «شيخالطائفه» از علمايي بودند كه تا اوايل قرن پنجم در حوزه علميه شيعي بغداد حضور داشتند.
با تصرف بغداد به دست «طغرلبيكسلجوقي» خلافت عباسيان پايان يافت و با ورود سپاهيان مغول حوزه بزرگ شيعي بغداد متلاشي شد و كتابخانههاي بزرگ اماميه با آتش خشم آنها سوزانده شد، به طوري كه 80 هزار كتاب نفيس در كتابخانه «سيدمرتضي» طمعه حريق شد و «شيخطوسي» كه شاهد سوزاندن كتابخانه خود بود، ناگزير شد مخفيانه به حوزه كربلا برود و مدتي بعد به نجف اشرف هجرت كرد و مدرسه نجف را بنيان نهد.
*** شيخطوسي بنيانگذار حوزه علميه نجف
حوزه علميه نجف اشرف
با هجرت «شيخطوسي» به نجف شالوده آن شكل گرفت و توسعه يافت و از نيمه دوم قرن پنجم تأسيس شد و تا اوايل قرن دهم هجري روبه افول نهاد و تا زماني كه برخي از علماي بزرگ شيعه ايران مانند «شيخملااحمد مقدساردبيلي» به نجف اشرف هجرت نكردند، اين روال ادامه داشت، شاگردان زيادي تحت تربيت عالم بزرگ شيعه «مقدساردبيلي» قرار گرفتند كه از جمله آنها «شيخ ملاعبدالله يزدي» از اكابر علوم عقلي، «سيدمحمد عاملي» صاحب «المدارك»، «شيخابومنصورحسن» صاحب «المعالم» ميتوان اشاره كرد، دوران طلايي حوزه نجف با دستور «آيتالله بهبهاني» به شاگرد خود «سيدمهدي بحرالعلوم» مبني بر تأسيس مكتب اصولي در اين حوزه آغاز شد.
در آغاز نيمه قرن سيزدهم هجري حوزه درس «شيخمحمدحسن نجفي» معروف به «صاحبجواهر» پيش از ساير حوزهها در افق نجف درخشيدن گرفت، پس از وفات اين عالم رباني ، حوزه درس «شيخ انصاري» رونق بسياري گرفت و از اين زمان بود كه اصول جديد و نوگرايي در مكتب فقهي ايشان مشاهده ميشود، در نيمه دوم قرن چهاردهم حوزه علميه نجف منحصراً به «سيدابوالحسن اصفهاني»، «ميرزاحسين نائيني» و «آقاضياء عراقي»، سپس به شاگردان اين سه نفر، «سيدعبدالله شيرازي»، «سيدابراهيم اصطهباناتي» معروف به «ميرزا آقا» و «سيدعبدالهادي شيرازي» و «سيدمحسن حكيم»، پس از وفات همگي آنها زعامت حوزه نجف به «آيتالله خوئي» رسيد و بعد از وفات او هم اكنون حوزه نجف را «سيدعلي سيستاني» اداره ميكند.
*** «عطاء» ايرانيتبار، آخرين شخص از فقهاي تابعين در يمن بود
حوزه يمن
پس از اسلام آوردن مردم يمن شاهد تشكيل دو حوزه كهن شيعي، حوزه علميه شيعه اماميه و حوزه زيديه در اين كشور بوديم ، از معروفترين مدرسان حوزه اماميه يمن به «ابوعبدالرحمن طاووس» فرزند «كيسان يماني» از اصحاب امامسجاد عليهالسلام كه اعلم علماي زمان در احكام حلال و حرام بود، نام برده ميشود كه جمع زيادي از تابعين از ايشان حديث روايت كردهاند. «عطاء» فرزند «مركبود يماني» كه ايرانيالاصل است، وي آخرين شخص از فقهاي تابعين در يمن بود كه قرآن را گردآوري كرد.
«ابورشيدبنحنش» فرزند «عبدالله صنعاييماني» از بزرگ دانشمندان حوزه شيعي يمن به مصر رفت و حوزه شيعي را در مصر اداره كرد، «شيخ ابوعمروه معمر» از اصحاب امامصادق عليهالسلام و ايرانيتبار كه در نشر فرهنگ اهلبيت عليهمالسلام و مكتب تشيع نقش بي نظيري داشت، در حوزه علميه زيديه يمن، علماي بزرگي چون «اماميحيي» ، ملقب به الهادي الي الحق و برادرش «شريف عبدالله» ديده ميشود.
*** تشكيل دولت شيعي فاطمي در اندلس موجبات تقويت حوزه علميه را فراهم كرد
حوزه اندلس
با تصرف اندلس به دست مسلمانان، شيعيان نيز به اين سرزمين هجرت نمودند، اما هنگامي حوزه شيعي در اين شهر تشكيل شد كه دولت شيعي فاطمي در آنجا مستقر شد و علماي شيعه براي انتشار مكتب اهلبيت عليهمالسلام در راه اندلس به رفت و آمد پرداختند، «شيخ ابوالعباساحمد» فرزند «عماد مهدويتميمي» از تونس به اندلس مهاحرت كرد، مطالب نوين و شيوه تدريس، قدرت بيان و حسن تفهيم در درس كلام باعث شد، شاگردان زيادي از اطراف به حلقه درس وي بپيوندند، از زعماي ديگر اين حوزه، «شيخ ابوعبدالله محمد» معروف به «ابنابار بلنسياندلسي» كه به مقام اجتهاد رسيد ذكر كرد.
***نخستين بار كتابهاي دايرةالمعارف گونه فقه شيعه توسط «علامهحلي» تدوين يافت
حوزه علميه حله
بنيانگذار و مؤسس مدرسه حله «شيخ ابوعبداللهفخرالدينمحمد عجليحلي» معروف به «ابنادريس» از روساي مذهب و ارباب فتوا بود، او پس از يك قرن بعد از وفات جد مادرش «شيخالطائفه شيخطوسي» نهضت اصلاح طلبي خود را آغاز كرد و با داخل كردن نكات علمي دقيق در فقه شيعه به آن رنگ و رونق خاصي بخشيد و در سير تكاملي آن نقش مهمي داشت، حوزه علمي او در حله از حلقههاي بزرگ درس شيعه در آن عصر بود و اصناف علما از دور و نزديك از عرب و عجم از محضرش بهرهمند ميشدند، از ديگر علماي برجسته حوزه حله «شيخابوالمظفر سديدالدين يوسفبنعلي حلي» از شيوخ علماي حديث و طرق اجازت است كه فرزندش «علامهحلي» فتاواي او را در مؤلفات خود نقل كرده است.
حوزه علميه حله قبل از حمله مغول در اوج شكوفايي بود و پس از فروپاشي بغداد و هجرت علماي اين ديار به حله در عصر «محققحلي» به اوج خود رسيد، «شيخنجمالدين ابوالقاسمجعفر» معروف به «محققحلي» از بزرگان علماي اماميه كه خدمتي بزرگ در سير تكاملي فقه اماميه انجام داد، كتاب «الشرايع» او از متون مهم فقه شيعي به حساب ميآيد.
خواهرزاده او «علامهحلي» نيز يكي از اكابر فقهاي شيعه است كه نظام حقوقي شيعه را در مباحث فقهي،تفريعي و تنقيح مباني فقه اماميه پايهگذاري كرد و براي نخستين بار كتابهاي دايرةالمعارف گونه، فقه شيعه را تدوين كرد، فرزند «علامهحلي» معروف به «فخرالمحققين» يكي از معروفترين شاگردان «شهيداول» بود، در اين حوزه به تدريس ميپرداخت.
*** ابوذر غفاري، نخستين استاد حوزه علميه جبلعامل است
حوزه جبل عامل
هنگامي كه ابوذر غفاري به دستور عثمان به اين منطقه تبعيد شد، مردمان اين منطقه به تشيع گرويدند، به حق ميتوان او را اولين استاد شيعي منطقهاي وسيع از لبنان نام برد كه به ذكر مناقب و فضايل اهلبيت عليهالسلام و نقل حديث ميپرداخت، در قرن پنجم هجري يكي از شاگردان «شيخ طوسي» به نام «ابوعبدالله محمدبنهبةالله طرابلسي» صاحب «الزهرة في احكامالحج و العمره و الوساطة بين النفي و الاثبات» از بطن اين حوزه درخشيد، «ابنبراج» ديگر بزرگ عالم شيعي حوزه جبل عامل از ائمه فتوي به قاضيالقضات طرابس منصوب شد.
**** خاندان «شهيداول» حوزه جزين را تأسيس كردند
حوزه جزين
اين حوزه از مدارس جبل عامل است كه در سده هفتم هجري از سوي خاندان «شهيداول» پايهگذاري شد و به شكوفايي رسيد، نخستين فرد از علماي «آل شهيداول»، «شيخ طه» است، حوزه جزين در آغاز نيمه دوم قرن هشتم به دست تواناي «شيخ شمسالدين ابوعبدالله محمد» فرزند مكيعاملي معروف به «شهيداول» در قريه جزين اداره ميشد كه شاگردان بسياري را تربيت كرد. از آنجايي كه «شهيداول» رستاخيز علمي عظيمي را در جزين پياده نمود و به تعيين وكلايي در اكثر مراكز شيعي مبادرت كرد، حاكم سربداري خراسان از او براي هدايت شيعيان و قبول مرجعيت دعوت كرد، «شهيداول» اين دعوت را نپذيرفت و كتاب لعمه را كه ظرف يك هفته نگاشته بود، براي امير فرستاد.
***سكانداري آل شهيدثاني بر حوزه علميه جباع
مدرسه جباع
اين مدرسه يكي از مراكز مهم تربيت مجتهدان و عالمان شيعي به شمار ميآمد كه طي چند قرن مشعل فروزان مكتب اهلبيت عليهالسلام را برافراشتند، اين حوزه توسط جد سوم «شهيدثاني» به نام «شيخصالحبنمشرف» بنيان نهاده شد، پدر «شهيدثاني» ، «شيخنورالدين فرزنداحمدجبعي» معروف به «ابنالحاجة» از زعماي حوزه جباع به حساب ميآمد، علي عاملي معروف به «شهيد ثاني» كه براي تحصيل به دمشق، عراق، حجاز و مصر سفر كرده بود، پس از وفات پدر به جباع بازگشت و يكي از تاثيرگذارترين رهبران ديني لقب گرفت.
پس از وي نيز فرزندان، نوادگان و شاگردان هدايت حوزه جبع را ادامه دادند كه نام علمايي چون «شيخ جمالالدين ابومنصور حسن»، فرزند شهيدثاني معروف به «صاحبمعالم»؛ «سيدمحمدبنعلي موسويجبعي» ، دخترزاده شهيدثاني معروف به «صاحبمدارك»؛ «شيخ فخرالدينمحمد»، نوه شهيدثاني و مؤلف «روضةالخواطر»؛ «شيخحسين» فرزند «عبدالصمدجبعي» پدر «شيخبهايي» به چشم ميخورد، از آثار «شهيدثاني» در جبع مسجدي است كه تا عصر حاضر به نام او معروف است و اين مسجد محل تشكيل حوزه درس وي و مقر رهبري او بوده است.
*** مهاجرت علماي مدرسه كركنوح در زمان صفويه به ايران
مدرسه كركنوح
كرك نوح درمنتهياليه جنوب كوههاي لبنان و منسوب به حضرتنوح عليهالسلام است، اين حوزه از قرن نهم هجري، آوازه بلندي داشت و در قرن دهم به اوج علمي خود رسيده بود، اكثر مهاجرين عصر صفوي از علماي جبلعامل به ايران در عصر صفوي از مجتهدان كرك نوح بودند كه از معروفترين آنان «محققثاني» است كه «شاهطهماسب» منصب شيخ الاسلامي قزوين را به وي تفويض نمود.
در اواخر قرن دهم هجري و بعد از شهادت «شهيداول» و «شهيدثاني» و پس از شكست سخت «شاه اسماعيلاول» در چالدران از «سلطانسليم عثماني» و شيوع شيعهكشي در قلمرو عثمانيان، عدهاي از علماي حوزه جبل عامل به كشور ايران مهاجرت كرده و در قزوين، ري و قم سكني گزيدند.
***شيخ ابوالفتوح رازي از اكابر شيعي، رهبري حوزه علميه ري را برعهده داشت
حوزه ري
زمان فعاليت حوزه ري را از سال 275ق بيان ميكنند و به علت دوري از پايتخت عباسيان ، اندك اندك به يكي از پايگاه هاي مهم حركت فكري و مذهبي شيعي در ايران مبدل گرديد، حوزه ري در ميان علماي خود «شيخ ابوالحسن عبدالجبار» از اكابر متكلمان اماميه را دارد و از مدرسين بلند آوازه حوزه ري، «شيخ ابوالفتوح رازي» از علما و شيوخ مفسران شيعه كه سالها اين حوزه را رهبري ميكرد، ميتوان ذكر كرد.
*** «شيخ بهايي» در حوزه علميه قزوين مشرب اصولي را رونق داد
حوزه علميه قزوين
اين حوزه قدمتي تاريخي دارد و از ديرباز مهد پرورش و خاستگاه عالمان و مجتهدان بوده است، از ميان اصحاب ائمهمعصومين عليهمالسلام «اسلمديلميقزويني» را ميتوان نام برد، پدرش به كوفه هجرت كرد و به خاندان اميرالمؤمنين عليبنابيطالب عليهالسلام پيوست و پسرش «اسلم» قاري قرآن در ركاب سيدالشهدا عليهالسلام به شهادت رسيد.
بسياري از اصحاب ائمه عليهمالسلام در حوزه قزوين بساط تدريس گستردند و كرسي حديث را به خود اختصاص دادند، مانند «طاهرحاتم قزويني» از اصحاب امامرضا عليهالسلام ، «شيخابوالفرج مظفر» از سفراي حجةبنالحسن عجلاللهتعاليفرجهالشريف.
با انتخاب قزوين به عنوان پايتخت اسلامي دولت صفويه توسط «شاهطهماسب»، دوره تاريخي حوزه علميه قزوين آغاز شد و كم كم اين حوزه به يكي از مراكز مهم علمي و فرهنگي شيعه تبديل گرديد و با استقرار دو مكتب رقيب فلسفي؛ «دواني» و «دشتكي»، مكتب فقهي قزوين با طرح اختيارات فقيه، مسئله نماز جمعه، خراج، مقاسمه و شيوه حكومت اسلامي پايهگذاري شد.
از استادان مهم حوزه قزوين «شيخبهايي» است كه در اين حوزه درس خواند، دانش آموخت و مشرب عقلي و اصولي را پي گرفت، البته بايد اذعان كرد كه با انتقال پايتخت به اصفهان و شكوفايي حوزه علميه آنجا از اهميت حوزه قزوين كاسته شد، ولي با حمله افغانها به اصفهان بار ديگر حوزه علميه قزوين رونق خود را به دست گرفت و شاگردان مكتب «وحيد بهبهاني» فقه اجتهادي را در قزوين استوار كردند و همچنين مكتب فلسفي قزوين به همت «آخوند ملا آقاي قزويني» بار ديگر شكوه گذشتهاش را بازيافت.
در قرن چهاردهم هجري «سيدابوالحسن رفيع قزويني» حكيم و فقيه بلند آوازه نيز كه از برجستهترين اساتيد فلسفه صدرايي بود، در حوزه علميه قزوين تدريس ميكرد.
*** حوزه علميه قم،بزرگترين حوزه علميه جهان تشيع
حوزه علميه قم
از مدارس شيعي قديم است و تاريخ تأسيس آن به عصر امامان معصوم عليهالسلام بر ميگردد كه پناهگاه مجتهدان و فقهاي جعفري بود، چرا كه به علت دوري از پايتخت عباسيان مكاني امن براي آنها به شمار ميآمد، از چهرههاي درخشان حوزه قم در عصر ائمه عليهمالسلام خاندان «برقيقمي» بودند كه كرسي تدريس و رهبري علمي را در حوزه قم به عهده داشتند، به گونهاي كه «ابوعبدالله محمدبرقيقمي» از شيوخ علماي حديث شيعه و از اصحاب امام موسيكاظم عليهالسلام، امامرضا عليهالسلام و امامجواد عليهالسلام ميتوان نام برد.
با مهاجرت جمعي از علماي اماميه از اصفهان به قم ، حوزه قم رونقي دوباره گرفت و به دست تواناي «ميرزاابوالقاسم قمي» صاحب قوانين از شاگردان «آيتالله وحيدبهبهاني» تجديد حيات يافت و شعبه مدرسه كربلا در قم بنياد گرفت، تا اينكه يا سكني گزيدن «ميرزايقمي شيخ عبدالكريم حائري» نهضت فكري در حوزه قم آغاز شد و در عصر او اين حوزه آوازه بلندي يافت.
پس از وفات «آيتالله سيدحسين طباطباييبروجردي»، طلاب علوم ديني در حوزه درس علما و مراجع بزرگي نظير «امام خميني»، «گلپايگاني» و «مرعشينجفي» شركت داشتهاند، امروزه حوزه علميه قم عظيمترين حوزههاي علميه شيعي در جهان است و رهبري علمي جهان تشيع را به خود اختصاص داده است.
*** امامرضا(ع) مؤسس حوزه علميه خراسان است
حوزه علميه مشهد
حوزه خراسان نقش بيبديلي در نهضت علمي اماميه ايفا كرده است، اين حوزه كه در اواسط قرن دوم هجري به دست مبارك امامرضا عليهالسلام تأسيس شد كه «شيخطوسي» اصحاب امامرضا عليهالسلام را 317 نفر ضبط كرده است ، پس از شهادت امامهشتم عليهالسلام اين حوزه به فعاليت خود ادامه داد و «شيخطوسي» در اين حوزه پرورش يافت و در 408 ق به بغداد رفت.
در قرن پنجم و ششم درگيريهاي فكري و عقيدتي بسياري در حوزه خراسان شكل گرفت كه تمامي آن دلالت بر وسعت و گستردگي اين حوزه قديمي دارد، در هنگامه درگيريهاي فكري «شيخ ابوعلي» مشهور به «شيخطبرسي» از اركان علماي اماميه بر صحنه اين دانشگاه شيعي ظاهر شد كه مهمترين آثار او «مجمع البيان» است، بعد از او فرزندش «شيخ رضيالدين» او هدايت حوزه خراسان را عهدهدار شد كه از مؤلفات وي «مكارمالاخلاق» است، «شيخ ابوالفضلعلي طبرسي» صاحب «مشكاةالانوار» و «خواجه نصيرالدينابوجعفرمحمد طوسي» از ديگر علماي به نام اين حوزه بودند.
حمله هلاكوخان مغول به ايران خرابيهاي بسياري برجاي گذاشت و يكي از اثرات آن از هم پاشيدگي تمامي حوزههاي علميه شيعي در غالب شهرهاي ايران بود، اما با ظهور خاندان جويني كه خود اهل خراسان بودند، بازسازي حوزه اين شهر و ساير حوزههاي شيعي شروع شد.
در قرن هشتم جنبش سربداران حاكميت خراسان را در دست گرفت، با فرستادن نماينده خود به جبل عامل خواستار حضور «شهيد اول» براي تدريس و هدايت شيعيان در مشهد شدند، ولي«شهيداول» درخواست را اجابت نكرد و در عوض كتاب «اللمعةالدمشقية» را به عنوان قانون و راهنماي حكومت سربداران براي وي ارسال داشت.
با تأسيس دولت صفويان دوباره حوزه شيعي خراسان تجديد حيات يافت، در اين هنگام كه ازبكها خراسان را محل تاخت و تاز خود قرار داده بودند، به شهادت «شيخ فضلاللهخراساني» معروف به «عمادالدينطوسي» از علماي بزرگ خراسان و گروهي از علما اقدام كردند، پس از اين واقعه «حرعاملي» از شيوخ علماي حديث به تدريس در اين حوزه پرداخت و به تربيت شاگرداني بسيار همت گماشت، كتاب «وسائل الشيعه» از آن اوست.
هنگامي كه «آيتالله وحيدبهبهاني» در كربلا استقرار يافت، شاگردش «سيدمحمدمهدي اصفهانيخراساني» را به مشهد گسيل داد، در نيمه دوم قرن چهاردهم هجري هدايت حوزه و ندريس در مشهد با خاندان «آل شهيدي» بود و در نيمه آخر قرن چهاردهم هجري «سيدمحمدهادي ميلاني» از مراجع تقليد شيعيان از كربلا به مشهد مهاجرت كرد و رهبري حوزه خراسان را به دست گرفت، حوزه مشهد امروزه بعد از حوزه علميه قم از حوزههاي بزرگ جهان تشيع است و شمار زيادي از طلاب علوم ديني در آن مشغول به تحصيلاند.
***حوزه اصفهان مولود مبارك مدرسه قزوين بود
حوزه علميه اصفهان
تاريخ حوزه شيعي اصفهان به عصر صفويان بر ميگردد ، هنگامي كه «شاهعباساول» دستور انتقال پايتخت را به اصفهان صادر كرد، مردم اصفهان از قبل از اين تاريخ گرايش سني مذهب داشتند و بايد گفت كه حوزه اصفهان مولود مبارك مدرسه قزوين بود، حوزه اصفهان به دست تواناي علماي بزرگ قزوين مانند «شيخبهايي»، «ميرداماد»، «ميرفندرسكي» و «شيخ لطفالله» تأسيس شد و در آن تمامي علوم اسلامي به علاوه طبيعيات، رياضيات و شگفتيهاي معماري تدريس ميشد.
چهرههاي برجسته ديگري كه موجب شكوفايي حوزه اصفهان بودند، عبارتند از، «شيخمحمدتقي مجلسي» معروف به «مجلسياول»، فرزندش «شيخمحمدباقر مجلسي» معروف به «مجلسيدوم» صاحب «بحارالانوار»، «صدرالمتالهين شيرازي»، «ملامحمدصالح مازندراني» صاحب «شرحاصولكافي»، «ملامحمدباقر سبزواري»، «محققخوانساري»،«مدقق شيرواني».
پس از حمله افاغنه به اصفهان، حوزه علميه دچار فروپاشي شد و سالها بعد «وحيدبهبهاني» فعاليت خود را از سر گرفت، شاگردان ايشان نظير «حجتالاسلام سيدمحمدباقر شفتي» صاحب «مطلعانوار»، «شيخابراهيم كرباسي» صاحب «اشارات» در زمينه علوم عقلي و اجتهادي درخشيدند، امروزه اصفهان با دهها مدرسه علوم ديني داراي حوزه فعال و پر تحركي است.
و اكنون! 1432 از هجرت پيامبر صلياللهعليهوآلهوسلم براي نشر معارف دين اسلام ميگذرد، اينكه رسيدن معارف اسلامي به دست ما جز در سايه تلاش علماي معظم و جانفشانيهاي آنان نميتوانست تحقق يابد، عالمان ديني كه تحت شرايط سخت و خفقان سياسي و اجتماعي، مامور به حفظ احاديث و مباني ديني بودند، چه زياد بزرگ عالماني كه در اين راه به شهادت رسيدند و چه زياد بزرگ عالماني كه كتابخانههاي بزرگشان دچار آتش بغض و خشم جاهلان و مستبدان حاكم قرار گرفت! آنهايي كه جز رضاي الهي چيز ديگري را نميجستند، اينجاست كه انقلاب اسلامي ايران به عنوان ميراثدار تاريخ تشيع؛ قبلهگاه دلهاي عاشقي شده است كه در پرتو آن به انتظار صاحب اصلي خود نشستهاند و همچنان راه ائمهمعصومين عليهمالسلام و اولياي دين را ادامه ميدهند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 708]
-
گوناگون
پربازدیدترینها