تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833379901




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نشست فيلم فرزند خاك در ايسكانيوز برگزار شد:(1- محمدعلي آهنگر) نگران واكنش خانواده شهدا نبودم// با درك تقابل آتش و خاك، نام فيلم را فزند خاك گذاشتيم


واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: نشست فيلم "فرزند خاك" در ايسكانيوز برگزار شد:(1- محمدعلي آهنگر) نگران واكنش خانواده شهدا نبودم// با درك تقابل آتش و خاك، نام فيلم را "فزند خاك" گذاشتيم


تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: عوامل فيلم "فرزند خاك" ، برگزيده بخش تجلي اراده ملي بيست و ششمين جشنواره بين المللي فيلم فجر به ايسكانيوز آمدند و با هم به گپ و گفت وگو پرداختيم.

محمدعلي آهنگر در اين نشست از بازيگرانش( مقدمي، نصير پور و ابراهيمي) كه چرا در جشنواره فجر ناديده گرفته شدند حرف زد ، از سينماي دفاع مقدس گفت و اينكه چه مي شود جوانان با فرماندهان جنگ ارتباط برقرار مي كنند اما در مواقعي نمي توانيم تصوير درستي از شهيدان و دفاع مقدس ارائه دهيم و از سه بزرگ مرد گفت و برايشان گريست كه در راه ساخت اين فيلم به او كمك كردند و هرسه شهيد شدند.
صحبت هاي محمدعلي آهنگر كارگردان فرزند خاك را كه به تازگي جايزه اش را در جشنواره فجر( پلاك طلاي سيمرغ) به موزه شهدا اهدا كرد به صورت موضوعي در زير مي خوانيد:

با درك تقابل آتش و خاك، نام فيلم را "فزند خاك" گذاشتيم

من معمولا وقتي مي خواهم به يك فيلم فكر كنم نخست به نامش توجه مي كنم و البته دليل آنرا هم نمي دانم. هميشه وقتي چهره هاي مردم را مي ديدم كه چهار هزار جنازه را توي تابوت دست به دست دارند تشييع مي كنند در سرتاسر كشور يك نوع غم عجيب و دوست داشتني توي چهره مردم بود و هيچ كس را نمي ديدم كه نسبت به اين اتفاق بي تفاوت باشد.
فضاي تقديس شده جنگ يك جاهايي براي من خيلي شيرين بود ولي يك عده ممكن است به آن به عنوان يك فضاي تلخ نگاه كنند كه چرا جنگ؟ جنگ همه چيز را از ما گرفت. جنگ ما را نابود كرد ، جنگ ما را از بين برد و عقب انداخت، اين ها ممكن است بخشي اش در ظاهر درست باشد ولي در باطن يك حس ديگري وجود دارد، يك حسي كه ما بالاخره از شرافت اين كشور يك جوري دفاع بايد بكنيم از ناموس، دين، خاك و از هر چيز و حتي يك بوته خار بي اهميت، ما بايد دفاع مي كرديم چون متعلق به خودمان بود ، ايران ما بود.
به همين خاطر ابتدا اسم فيلم را "تلخ عين عسل" گذاشتيم ، اما هيات انتخاب جشنواره گفتند كه اين اسم را اگر عوض كنيد بهتر است، براي اسم بعدي شايد در حدود 300 اسم انتخاب كرديم و حتي آقاي ميرعلايي جايزه گذاشت و در نهايت احساس كردم اسمي بايد انتخاب شود كه يك ارتباطي با اين داستان داشته باشد.
اين خاك و اين تربت و اين اسكلت كه از خاك است، اين آدم خاكي است، اينكه شيطان مي آيد، مي گويد من كه از آتش آفريده شده ام بر اين آدميزاد كه خاك، از گل، درست شده سجده كنم. در اين تقابل آتش و خاك. ديدم كه اين خاك مي تواند خيلي مقدس باشد، حالا كه ما از اين خاك هستيم، به اين خاك بر مي گرديم و همه اين ها جمع شد، با مشورت با خيلي از دوستانم مخصوصا خود آقاي عبداللهي و آقاي گوهري و دوستان ديگر رسيديم به "فرزند
خاك" و احساس مي كنم "فرزند خاك" انتخاب خوبي است.

هيچ بازيگري به جز شبنم مقدمي نمي توانست نقش "مينا" را بازي كند

يك شب خانم مقدمي آمد و خيلي ناراحت بود بعد يكدفعه زد زير گريه كه نقش خيلي سخته و من فكر مي كنم شما داريد اذيت مي شويد اما من گفتم اصلا اين طوري نيست و در انتخابم شك ندارم.
خيلي دل شير مي خواهد،كه يك نقشي را به عنوان همسر شهيد بگيري ، درتمام فيلم ها بازيگر را گريم مي كنند كه بخشي از آن آرايش است ، خيلي وقت ها اين آرايش رو بيشتر مي كنند اما خانم مقدمي با نقشي روبه رو بود كه نمي توانستيم آرايشش كنيم و نمي توانستيم به گريمي كه به آن فضاي سينمايي ارتباط دارد دست بزنيم، از طرفي "مينا" در فيلم خيلي كم حرف مي زند و بازيش بيشتر حسي است.
واقعا دل شير مي خواهد بازيگري بيايد يك نقشي را بگيرد و در مقابل نقشي به نام "گوانا" كه برونگرا است بازي كند، نقشي كه خانم نصير پور بسيارزيبا بازي كرد و براي آن خيلي زحمت كشيد. مينا در مقابل چنين نقشي پا به پاي "گوانا" مي آيد، كمتر حرف مي زند، كمتر ديده مي شد. گاهي در يك "بك گراند" قرار مي گيرد . گاهي فقط نگاه مي كند.
واقا تعجب كردم آنهايي كه بهترين بازيگران را انتخاب مي كنند به چه چيزي راي داده اند .من يك سوال دارم، آيا "مينا" به عنوان يك همسر شهيد پذيرفته شد؟ موقعي كه "مين"ا بچه را به بغل مي گيرد و نوازش مي كند، همه احساساتش تغيير مي كند و اين يعني اوج يك فصل بازيگري.
خانم مقدمي تنها كانديداي اين نقش نبوده مثل همه نقش هاي ديگر ولي باور كنيد هر كسي كه اين نقش را مي خواند مي گفت من از پس اين نقش بر نمي آيم. به شرافت هر چي زن در سينماي ايران قسم كه ، حاضر نبودند اين نقش را بازي كنند چراكه از پسش بر نمي آمدند و ايشان دل شير داشت كه وارد ميدان شد. خانم مقدمي خيلي زحمت كشيد براي اين نقش وخيلي تلاش كرد ، نقش بسيار مشكلي بود چراكه نمي توانست خيلي گريه كند. چون كه مي گفتند زن شهيد و باز هم گريه و گريه . تو مگر به شهادت اعتقاد نداري، پس چرا براي همسرت گريه مي كني. نمي توانست زياد بشكند و نمي توانست خيلي هم محكم باشد. ايشان تمام اين ها را انجام داده و من ايجا واقعا از ايشان ممنونم، نقش خيلي سختي بود .

از اينكه ابراهيمي حتي براي نقش دوم هم كانديد نشد تعجب كردم

در مورد نقش مريوان همه مي گفتند اين كيست و براي كدام بخش از كردستان است و هيچ كس نگفت اين حميد ابراهيمي است كه كردي هم بلد نيست. بازي كردن با آن گريم سنگين و عينكي كه در اوايل كارهيچ جا را نمي توانست با آن ببيند و در همان حال صحبت با لهجه كردي بسيار سخت است اما ايشان پذيرفت كه اين نقش را بازي كند و در آن شرايط بعضي وقت ها يادش مي رفت كه چه ديالوگي دارد مي گويد ، در سكانسي كه " مريوان" و گوانا" سوار ماشين هستند ، بازي با آن عينك ته استكاني و رانندگي با آن و آجيل ها را گذاشتن و دادن به گوانا، عشق ورزيدن به "گوانا" وخواندن يك رباعي كردي همه اينها درهم تنيده شده ، و در اين شرايط تماشاگر باورمي كند كه اين مريوان هم يك عاشق كرد است و هم قاچاقچي اما حلال خوراست و آدم خوبي است كه اتفاقا براي ما اين موضوع بسيارمهم بود و واقعا جاي تعجب داشت كه حميد ابراهيمي با آن بازي زيبا كه خيلي ها اصلا اورا نشناختند حتي كانديد نقش دوم هم در جشنواره فجر نشد.

اميدورام روزي برسد كه نام ها ما را فريب ندهند

من فرزند خاك را كاري متفاوت مي دانم و به آن اعتقاد دارم، بسياري از مسوولين در دوره هاي مختلف مي گفتند عجب فيلم نامه اي نوشتيد ولي مجوز ساخت به ما نمي دادند.
اميدوارم روزي برسد كه نام ها ما رافريب ندهند، ما درگير يكسري نام هستيم و قرار نيست كه ما فقط با اين تعداد نام پيش برويم، به نظرمن اين كشور منبع استعدادهاي ناب است چرا ما بايد دريغ كنيم؟ ما خيلي جوانان داريم كه انرژي فوق العاده دارند كه اگر به آنها نپردازيم سرخورده مي شوند به دليل اين تفكر، شايد علتش هم اين باشد كه سينما يك هنر پر هزينه و گران است بعضي وقتها افراد نمي توانند ريسك كنند و روي آهنگر شرط ببندند اين بخش را من حق مي دهم چون قبلا روي آهنگر هاي ديگر شرط بستند و اتفاق خوبي نيفتاد ولي به نظرم اينكه چرا در اين سينما افراد جوان و با استعداد را نمي شناسد براي من مهم است، من معتقدم اگر كسي سينما را بشناسد با يك سكانس از يك كارگردان مي فهمد كه آيا اين كارگردان هست يا نيست، شناخت يك هنرمند خيلي ساده است و اصلا لحن آن سكانس مي تواند بگويد اين آدم توانايي دارد يا ندارد ولي اينكه چرا دير متوجه مي شوند براي من مهم است.ساخت "فرزند خاك" هشت سال طور كشيد ،البته فكر مي كنم آن هايي كه مخالف ساخت آن بودند ضرر كردند چراكه مي توانست زودتر اتفاق بيافتد و شايد بين دو تا فيلم ديگر جلوتر مي افتاديم.
من با فيلم اول خود دنبال يك جريان فيلم سازي درباره معلولين بودم ولي هيچ كس نيامد بگويد اين آهنگر اين همه از خودش هزينه كرد ما هم بيايم بخشي از هزينه ها را تقبل كنيم و از اين فيلم به عنوان يك جريان فيلم سازي در مورد معلولين حمايت كنيم ولي آن موقع هيچ اتفاقي نيفتاد. به هر حال هنوز نتوانسته ام يك پاسخ درستي برايش پيدا كنم ولي به هر حال ممنونم و درود مي فرستم براي كساني كه اگر فيلم خوب شده حداقل اين شجاعت را داشتند ابراز كنند كه فيلم خوب شده و اين موضوع برايم بسيار ارزش داشت.

به هيچ عنوان نگران واكنش خانواده شهدا نبودم

در مورد خانواده شهدا، متاسفانه حقيقت سينماي جنگ را هنوز نشناخته ايم آنهايي كه تصميم مي گيرند واكنش هاي بعدي يك فيلم را پيش بيني بكنند روح خانواده شهدا را نشناختند. چرا خانواده شهدا خيلي از وقت ها در فيلم هايي كه مربوط به جنگ و دفاع مقدس است اعلام نمي كنند كه ما اين آدم ها را باور داريم چرا هيچ وقت ( من خودم هم فيلم جنگي ساخته ام فيلم نيروي گمشده كه فيلم بدي هم نبود و در آن سال جايزه گرفت) ولي چرا خانواده شهدا نمي گويند ما اين رزمنده را باور مي كنيم؟ چرا بعضي از رزمندان براي بعضي از جوان هاي 15 و 16 ساله ما بدون اينكه از جنگ مطلع باشند باور پذيرند. چرا زن شهيد را باورش مي كنيم اينها چه علتي مي تواند داشته باشد؟ و چرا اول دوستان نگران بودند آنها با پيش فرض هاي ذهني خودشان كه حقيقت اين سينما را هم طبيعتا نمي دانند ناباورانه با فيلم برخورد مي كردند و جالب است من اصلا نگران خانواده شهدا نبودم چراكه پنج سال مستقيم در جنگ زندگي مي كردم.
حقيقت جنگ را بايد شناخت واقعا مرواريد هاي عجيبي در اين دريا وجود دارند. من در نقد و بررسي فيلم " نيمه گمشده" گفتم: آنقدر ناگفته ها وجود دارد كه من حاضرم اين ناگفته ها را تا حد توانم بگويم و طوريكه تماشاگران هم روي صندلي ها بنشينند، اين حرف را سال 1378 گفتم با اين فيلم به نظرم يكي از آنها اثبات شد و شايد هم اثبات مي شود.اين روح جنگ است.
در مساله جنگ مساله مهم تقدس بخشيدن به شهدا است، نبايد انها را از زندگي عادي جدا كرد و اين كار در واعق تقدس زدايي از آنهاست. آنها بال نداشتند و پايشان رو زمين است و مثل آدم هاي معمولي روي زمين زندگي مي كنند اما متفاوت از آدم هاي ديگربودند و اين است كه آنها را ويژه مي كند.

سه نفر در شكل گيري "فرزند خاك" نقش داشتند كه هرسه شهيد شدند

سه نفر در اين فيلم خيلي تاثير گذار بودند هم در مسير تحقيق و هم در نگارش فيلم نامه كه هرسه در تفحص و يافتن اجساد شهدا شهيد شدند ،يكي شهيد شهبازي ، شهيد محمودوند و شهيد پازوكي هرسه جانباز بودند با هم حرف مي زديم و حس خوبي به من مي دادند. اهل شعار، مقام، پول، دنيا، دروغ و زدوبند نبودند اهل دل و صداقت بودند.من حتي مسير فيلم نامه را با آنها چك مي كردم مي گفتم مجيد من اين مسير را بروم مي گفت: نه
مي گفتم: چرا؟ مي گفت: نمي دانم چرا اين مسير را بروي بهتر است. ناگهان فهميدم كه هر سه شهيد شدند. اينها براي مقام نرفتند آنها رفتند تا يك سري از آدمهايي را كه در دل آن شيارها، گمنام بودند را بيابند بدون اينكه پولي بگيرند./120

اخبار مرتبط
• نشست عوامل فيلم "فرزند خاك" در ايسكانيوز
 شنبه 9 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن