واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: نگاهي به نمايش «همه چيز درباره آقاي ف»
تنگناهاي زندگي يك مرد تنها
گاهي نميتوان ميان شادي و اندوه مرز و حائلي قائل شد. اين دو چنان با هم ميآميزند كه همواره به شكل دوسويهاي از بطن هم زاييده ميشوند و به شكل نامتعارف و غيرقابل انتظاري انسان را در يك وضعيت بينابيني و برزخگونه قرار ميدهند.
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/03/26/100909596152.jpg
در چنين شرايطي اگر انسان تنها و آسيبديده هم باشد، در آن صورت اين حالت به خود ماندگي و تعليق مضاعف ميشود.
نمايش «همه چيز درباره آقاي ف» به نويسندگي و كارگرداني آرش عباسي كه هماكنون در كارگاه نمايش تئاترشهر اجرا ميگردد ، به چنين موقعيتي نظر دارد.
متن نمايش «همه چيز درباره آقاي ف» به نويسندگي آرش عباسي به موقعيت بسته و گردابگونه يك جوان زندگيباخته ميپردازد كه با وجود خواستهها و آرزوهاي قبلياش به خواننده مجالس عروسي تبديل شده و ضمنا عارضهاي جسمي را هم به عنوان نشانهاي از دوران جنگ با خود دارد.
نويسنده ميكوشد با نشان دادن وضعيت و موقعيت فعلي اين پرسوناژ، مخاطب را به عنوان ناظر به يك نتيجهگيري شخصي و برونمتني برساند، زيرا در خود متن بر نتيجهگيري يا گرهگشايي از وضعيت تاكيد نشده است.
آرش عباسي صرفا با رويكردي ناتوراليستي ميكوشد مقطعي از زندگي پرسوناژ موردنظر (نه تمام زندگي او را) روي صحنه بازنمايي و رونمايي كند؛ اما وضعيت و موقعيت اين فرد به قدري دغدغهآميز و پرتنگناست كه تماشاگر الزاما و اجبارا به تحليل و بررسي آن وادار ميشود.
كمدي تلخ
متن نمايش مورد نظر را ميتوان در كل به 2 بخش تقسيم نمود: بخش اول حاكي از رويكرد رئاليستي به زندگي غمبار اين پرسوناژ است و بر تسلسل و تكرار بيش از حد ناملايمات، اشباع شدن زندگياش از تناقضات و نيز تنهايي و به خود ماندگي تراژيك او تاكيد دارد كه تعدد اين عارضهمنديهاي تعارضبرانگيز به دليل آن كه نوعي تعمد و جبر تقديري غيرقابل مهار را متصور ميكند، نهايتا غرابتزا ميشود و در كل حالتي كميك به خود ميگيرد؛ همين خصوصيت نمايش را به شكل يك كمدي تلخ درميآورد.
بخش دوم متن به خاطرات جنگ و برخي رخدادهاي آن ميپردازد كه متاسفانه علتهاي درونمتني براي آن وجود ندارد و شكلگيري آن صرفا به علت آن است كه نويسنده دوست داشته به موضوعات متعددي بپردازد و همين تعدد موضوعات و استفاده از خردهروايتهاي بدون دليل، متن را دچار دوگانگي كرده است. در پس اين روايتهاي غيرالزامي ذهنيتهاي تعمدي خود نويسنده قرار دارد، زيرا براي قسمتهايي از مونولوگها و برونفكنيهاي يكسويه پرسوناژ دلايل و انگيزههاي كافي ارائه نشده است.
آرش عباسي از اين هم فراتر ميرود و اين برونفكنيهاي تحميلي را به كمك وانمودهسازي و بداههنمايي روي صحنه اجرا ميكند. در نتيجه ميان اين بخش و موضوع اصلي نمايش فاصله ايجاد ميشود و نهايتا بر زندگي مرارتبار و ملالتبار پرسوناژ سايهاي از ابهام مياندازد.
بايد يادآور شد كه سكوت و به خودماندگي هم بخشي از زندگي و شخصيت اين پرسوناژ است و قاعدتا در تنهايي شديد، همين موضوع بايد گاهي انگيزهاي براي برخي حركات و حالات پانتوميك و بدون كلام باشد؛ اما متاسفانه هرگز به آن توجه نميشود و پرسوناژ نمايش يكريز حرف ميزند.
اگر آرش عباسي بر محوريت پرسوناژ اصرار ميورزيد و چرخه زندگي او را كامل مينمود و در اجرا نيز او را بدون دليل به نمايشدهي و بداههنمايي رخدادهاي فرعي وادار نميكرد، در آن صورت حوادث جنگ و تعلقات ذهني او به آن هم به طور طبيعي جزو زندگينامه او ميشد؛ يعني به مثابه بخش مكمل ديگري از متن گوشههايي از روح و روان پرسوناژ را براي مخاطب شخصيتپردازي مينمود.
مضافا اين كه در هر كدام از 2بخش نمايش گاهي اين پرسوناژ به مسائل و موضوعاتي اشاره ميكند كه علت و انگيزهاي براي طرح كردن و يادآوري آنها هم وجود ندارد. با توجه به اين كه او همواره تنهاست، ميشد به كمك عوامل و عناصري پيراموني مثل تصاوير يا وسايلي كه جنبه يادگاري و يادمان اطرافيانش را داشته باشند و به بهانه يادآوري خاطرات به موضوعاتي كه در نمايش بدون علت طرح شدهاند، اشاره كرد، بيآن كه فاصله يا دوگانگي محتوايي و اجرايي ايجاد شود.
رويكرد اجتماعي و سياسي
با همه اينها، آرش عباسي به عنوان نويسنده و كارگردان نمايش «همه چيز درباره آقاي ف»، از لحاظ انتخاب موضوع كه نشانگر تاكيد بر مسائل اجتماعي و سياسي است، ذهنيتي انساني و ژرفنگر دارد و ضمنا جنبههاي نمايشي هر موضوعي را با هوشمندي ميبيند و ميشناسد.
او سعي كرده از ديالوگهاي روزمره و زبان محاورهاي جامعه استفاده كند تا جايگاه طبقاتي و اجتماعي پرسوناژ كاملا حفظ شود. به جرات ميتوان گفت كه اگر حوصله و زمان بيشتري صرف نگارش اين متن ميكرد، نمايش از لحاظ متن و اجرا جزو بهترين و شاخصترين نمايشهاي سال ميشد.
بايد اذعان داشت كه در حال حاضر هم ويژگيهاي اين نمايش كم نيست: در آن به شكل هوشمندانهاي به رخدادهاي پيراموني بيرون از صحنه نمايش هم اشاره شده و حتي بخش قابلتوجهي از ديالوگهاي نمايش به ديالوگهاي غيرحضوري اختصاص يافته كه از طريق تلفن كاربري دراماتيك يافته است. اين ديالوگهاي غيرحضوري به لحاظ مضمونرساني و چگونگي لحن و بيان به قدري سنجيده و حسابشده هستند كه گويندگان غايب آنها تا حدي شخصيتپردازي ميشوند.
آرش عباسي از زبان و گويش محلي هم براي انعكاس پسزمينه فرهنگي و جغرافيايي پرسوناژ نمايش بخوبي استفاده ميكند تا شخصيتپردازي كاملتر و در نتيجه، حضور پرسوناژ روي صحنه براي مخاطب باورپذيرتر شود.
صحنهاي كه در آن پرسوناژ نمايش عملا نيمرو درست ميكند و هنگام صحبت كردن با تلفن آن را ميخورد، يكي از زيباترين صحنههاي نمايشي است.
در اين اجرا بخش قابلتوجهي از زندگي و پسزمينههاي گذشته پرسوناژ و نيز خصوصيات گفتاري و رفتارياش و حتي شناسههاي وابستگان و مشتريانش به شكلي نمايشي و زيبا نشان داده ميشود.
آغاز و پايان نمايش «همه چيز درباره آقاي ف» به نويسندگي و كارگرداني آرش عباسي با صحنه ترانهخواني پرسوناژ در جشن عروسي به شكل مناسب و زيبايي شكلدهي و قاببندي شده است. در پايان با تاكيد نسبي بر بيماري فرد مورد نظر، ذهنيتي تاويلي مبتني بر به آخر رسيدن و پايانيافتگي او نيز شكل ميگيرد كه علتي منطقي براي به پايان رسيدن خود نمايش هم هست. استفاده از وسيله تلفن به بهترين و زيباترين شكل ممكن محقق شده است، طوري كه جزيي از الزامات مهم و جدانشدني و نيز بخشي از شخصيت و زندگي خود پرسوناژ به حساب ميآيد.
نمايش تكنفره
اين نمايش تكنفره و مونوپلي (Mono play) است و بر عنصر موقعيت تاكيد دارد. بخش قابل توجهي از گفتگوهاي تلفني در حال حركت انجام ميشود كه با تغيير حالات و واكنشهاي رفتاري پرسوناژ همراه است؛ همين سبب شده صحنهها از گيرايي و جذابيت محتوايي لازم برخوردار باشند و يكنواخت جلوه نكنند.
وقتي فردي در تنهايي به سر ميبرد، نياز او به تماشاي تلويزيون بيش از ديگران است. در اين نمايش تلويزيون در صحنه است و فرد هم بسيار تنها و بيقرار به نظر ميرسد؛ اما تلويزيون همچنان بياستفاده روي يخچال ميماند. لازم بود الزاما براي لحظاتي از آن استفاده و در صورت خراب بودن آن حداقل مشكل فني و نامناسب بودن تصويرش با يكبار روشن كردن آن نشان داده ميشد. در عوض كاربري يخچال خالي در صحنه بسيار دراماتيك و دلالتگر است؛ زيرا فقر مالي صاحبش را بخوبي آشكار ميسازد.
طراحي صحنه حاصل ابتكارات هوشمندانه ذهني و ذوقي لادن سيدكنعاني و در نتيجه داراي كاربري نمايشي زياد است. در آن توجه لازم به مكان نوع ابزار صحنه و چگونگي زندگي فرد، مشهود است. طراحي و اجراي نور كه به ترتيب از سوي حسن آزادي و ابراهيم محمديپور انجام شده، با مضمون نمايش همخوان است. ضمنا يك بار هم با استفاده مناسب و نمايشي از نور موضعي بر عكسهاي جبهه تاكيد ميشود.
صداپيشگان نمايش و نيز مجريان صداهاي جنبي سهم موثري در اجراي نمايش دارند.
احمد مهرانفر به عنوان تنها بازيگر نمايش از لحاظ حركات بدن، حالات چهره، بيان و حتي تقليد لحن و صدا توانمندي و مهارت چشمگيري از خود به نمايش ميگذارد.
او در تمام طول اجرا تماشاگران را مجذوب بازي زيبا و گيراي خود ميكند. آرش عباسي به عنوان كارگردان با ارائه ميزانسنهاي مناسب توانسته است بر گيرايي و نمايشي بودن اجرا بيفزايد. او در كل و به رغم كاستيهاي متن و اجرا از لحاظ انتخاب موضوع، طراحي صحنه، بازيگري، كارگرداني، نور و كارايي قابل توجه صداپيشگان يك كمدي خاص ارائه ميكند كه با آنكه از لحاظ مضمون تلخمايگيهايي نسبتا تراژيك به همراه دارد، در كل بسيار جذاب و گيراست و ديدن آن براي تماشاگران حامل و حاوي آموزههاي مفيدي است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]