واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: اگر شما 26 سال بود که ازدواج کرده بودید و همیشه به خونواده ی همسرتون احترام میذاشتید.وکلا رفتار شما طوری هست که همه براتون احترام قائلن و حتی امین اون خونواده باشید.همه از خوش قلبی،شخصیت و قابل اعتماد بودن شما تعریف کنن.هیچ وقت بد کسی رو نخواین.پشت سر کسی حرف نزنید.با همه خوب و با احترام رفتار کنید.اصلا اهل طعنه و کنایه نباشید.و همه دوستتون داشته باشن.و خواهر شوهرتون احترام زیادی براتون قائله و خیلی دوستتون داره،شما محبتهای بزرگ و زیادی بهش کردید برای ساخت خونه اش 60 میلیون بخواین بهش بدین چون میبینید توی مشکل هست خودش قبول نکنه ،یه واحد از خونه جدیدش رو خودش نشسته باشه بقیه رو به مستاجر داده باشه ولی از مستاجر خوشش نمیاد ،شما ازش خونه رهن کنید به خاطر اینکه بهشون کمکی کرده باشید و هم اینکه یکی از بچه ها شهر اونا دانشگاه قبول شده و به پیشنهاد خواهر شوهرتون خونه رو رهن میکنید (خونه شما یه شهر دیگست و خونه اونا یه شهر دیگه)،خونه ای که زیاد اونجا نمیرید و حتی خالی می مونه،بعد خودتون بخواید خونه بسازید به اون پول احتیاج داشته باشید بعد یک سال و خورده ای که درس بچتون هم اونجا تموم شده ،موضوع خونه سازیتون رو بگید و پول رهن رو بخواین.و خواهر شوهرتون بهتون بگه چون دیگه از این به بعد بچه ها به این شهر میخوان احتمالا رفت و آمد داشته باشن پس به فکر یه جایی برای خودتون باشید!
به نظر شما جواب خوشایندی هست؟
البته اضافه کنم که این جمله باعث ناراحتی من شده.
دوستای گلم پیشاپیش ممنونم از راهنماییتون لطفا بنویسید چند سالتونه و چند سال هست که ازدواج کردید که بدونم هر کسی بر اساس چقدر تجربه راهنماییم کرده.ممنونم
راستی این حرف باعث سردی رابطه و قطع رابطه شده از طرف من با اونها.
(بچه ها این من که میگم منظورم خودم نیست؛مشکل کسی هست که من دو طرف رو دوست دارم و دلم میخواد آشتیشون بدم ولی این شخص عزیز خیلی ناراحت هست از این موضوع.)
به نظر من حق داره ناراحت بشه.جای آشتی نیست .
ممنون دوست گلم
بچه ها بیاین بگین دیگه شما چه کار میکردین؟
up
شما فرزند اول هستین ؟
بعضی چیزا رو باید با درایت همون لحظه جواب داد...
میدونم که پیشنهاد من دردی رو دوا نمی کنه ولی فکر میکنم باید همون موقع با شوخی و خنده یه چیزی می گفت و قضیه رو آروم میکرد...
دوست شما فامیل دیگه ای که خیلی بهش نزدیک باشه تو اون شهر نداره؟
مثلا میگفت که نه،چرا یه خونه بگیرم؟مگه چقدر می خوام بیام و برم؟... اتفاقا فلانی(یه نفری که تو همون شهر زندگی میکنه) بهمون گفته "شما هر وقت تشریف آوردین قدمتون روی چشم ما..." بعدشم از اون طرف کلی الکی الکی تشکر می کرد که واقعا چقدر لطف داشت و خیلی با محبتن و میگفت که من آدمیم که "هرکی بهم محبتی بکنه بی جواب نمیذارمش... " و بعدشم میگفت که من تا خواهر شوهر نازینینی مثل تو دارم برم خونه فلانی؟اصلا!!!
بعدشم برای اینکه هر دفعه که میره اونجا خواهر شوهرشو راضی نگه داشته باشه اول اینکه بیشتر از 2 یا 3 روز اونجا نمونه،دوم ،هردفعه 50 60 هزار تومن بهش کمک مالی میکرد و میگفت که بالاخره زحمت دادیم و کلی خرج کردی و...که خود خواهر شوهره خجالت بکشه از حرفش...
راستی این دوست شما وقتی می ره خونه خواهر شوهرش بهش کمک میکنه تو کارا؟یا جزء عروس هایی هست که دست به سیاه و سفید نمیزنه؟
2 ماهه عروسی کردم 22 سالمه و خانواده همسرم هم بسیار شریف هستن و تا حالا از این مشکلات نداشتم باهاشون...
اینا نظر من بود،دوست دارم نظر شما دوستان با تجربه رو راجع به حرفام و اشتباهاتی که ممکنه توی حرفام کرده باشم بدونم...
متشکرم
ممنون دوست گلم
بله همون اول نوشتم که ایشون آدم محترمی هست و همه دوستش دارن،از خونواده ی اصیل و خیلی پولداری هستن تحصیلات دانشگاهی دارن شاغل هستن اما بسیار متواضع و خانم هستن،هیچ وقت با نیش و کنایه حرف نمیزنن،پز نمیدن،اهل چشم و هم چشمی نیستن،که خود خواهر شوهر ایشون همیشه کلی ازشون تعریف میکرد و میگفت بخدا هر کی جای شما بود پادشاهی میکرد با این خونواده و اوضاع مالی و... ولی شما انقد نجیب و اصیلی که هیچ وقت خودتو نمیگیری و پز چیزی رو نمیدی،ایشون اگه کادو جایی میبرن کادوی درست و حسابی میبرن نه اینکه بخوان از سر خودشون باز بکنن مثلا برای ساخت خونه خواهر شوهرشون سکه تمام بهشون دادن،برای قبولی بچه خواهر شوهرشون یک میلیون هدیه دادن به اون یکی صدهزار تومن ،همیشه همین جوری عمل میکنن حتی توی عیدی دادن هم این جورین.از اون عروسایی هم هستن که حسابی کمک میکنن تو کارای خونه حتی اگه خسته باشن با عشق و علاقه هم کار میکنن چون گفتم که خیلی خیلی خوش قلبن همه رو مثل مادر و خواهر خودشون میدونن،مادر شوهرشون هم عاشق ایشون بود.مثل الگو می مونن توی فامیل روی حرفاشون همه حساب میکنن،هر وقت باهاشون صحبت میکنی کلی آروم میشی و بهترین راه کار رو بهت میدن.خواهر شوهرشون خیلی به ایشون احترام میذاشت هنوزم میذاره و زنگ هم میزنه باهاشون صحبت کنه ولی ایشون خیلی ناراحته از دست خواهر شوهرشون و پای تلفن نمیره.خود خواهر شوهرشونم همیشه میگفت که شما اهل اذیت کردن و طعنه زدن به کسی نیستی و.....
کسی به غیر از خواهر شوهرشون اونجا نیست،ایشون هم خیلی کم میرن اونجا،کلا زیاد مراعات میکنن از 1 یا 2 روز بیشتر جایی نمی مونن وقتی هم اونجا کار دارن میرن هتل اما خودشون مهمون خیلی دوست دارن و همیشه هفتگی یا 2 هفتته حتی 1 ماه 2 ماه مهمون رو نگه میدارن و عالی پذیرایی میکنن.و انتظار چنین برخوردی رو نداشتن.هیچ وقت هم نمیتونن اونجوری بگن عزت نفس فوق العاده ای دارن هیچ وقت نمیگن تا تو هستی چرا برم خونه بگیرم!پول هم نمیدن اونجوری چون این کار رو بی احترامی به خودشون می دونن.
ممنون دوست گلم.
من فرزند دوم هستم .آخری یعنی.
بچه ها بهم بگین شما هم از این حرف ناراحت میشدین؟واگه جای من بودین چه جوری آشتیشون میدادین؟ممنون
روشنک عزیز به این دوستتون بگید
از ماست که برماست
درسته که با شخصیت بودن و احترام بسیار ضروری یه,اما نباید اون رو بالطف های الکی مخلوط کرد
چه لزومی داشته ایشون برای نشون دادن علاقه و توجهش به اعضای فامیل همیشه از در مادیات وارد بشه تا این لطف ایشون
به یه وظیفه یا لااقل به یه امر طبیعی مبدل شه
به نظر من کسی که اوضاع مادی خوبی داره به خودی خود ازش انتظارات وجود داره
اگر خودشم به اونها پرو بال بده دیگه نمیشه توقعات روکنترل کرد
به احتمال قوی خواهر شوهر ایشون به تصور اینکه اونها به پولشون حالا حالاها نیاز ندارن قصد پس دادنش رو فعلا نداشته
واین به برخورد خود دوستتون بر می گرده که بیش از واقعیت متواضعانه رفتار کرده.
ممنونم دوست گلم
اما ایشون همیشه از در مادیات وارد نمیشه.اونایی رو که براتون نوشتم برای این نوشتم که بدونید شخصیت ایشون چه جوریه؟ایشون خیلی خوش قلبن وقتی دیدن که خونواده خواهر شوهرشون مشکل مالی دارن در حالی که ایشون پول تو دستشونه میواستن بهشون کمک کنن.بقیه کمک کردناشونم همین طوره.از اخلاقشون هست بدون هیچ ادعایی این کار رو میکنن.مثلا سوپری محلشون با اینکه ایشون خیلی کم ازشون خرید کرده بوده ولی وقتی متوجه میشه چقد مشکل دارن و دارن ورشکست میشن بهشون کمک میکنه و اون آقا و خانمش کارشون درست میشه و بعد از چند ماه اوضاعشون عالی میشه.یا توی محیط کارشون یه خانمی از ارباب رجوع ها رو چند بار دیده بودن یه روز که میبینن خیلی لاغر و تغییر کرده ازش میپرسن و میفهمن شوهرش مشکل مالی بزرگی داره و هیچ کسی بهشون کمک نمیکنه و الان زندانه ایشون اون مقداری از اون مبلغ رو میده و بقیه هم کمک میکنن و همسر اون خانومآزاد میشه و خیلی زود پول همه رو میدن.و نمونه های دیگه مثل این که زیاده
اینا رو که گفتم هدفم این بود که شخصیتشون رو بشناسید و بدونید که اصلا اهل خیلی از چیزایی که ما زیاد میبینیم توی خانومها نیستن.
ایشون همون موقع تا داده پول رو از خواهر شوهرش پس نگگرفته که بعد از یک سال و نیم اونم چون نیاز داشته بهش.کمکای دیگشونم به اون خونواده به خاطر اینه که ایشون حاضر نیست ببینه فعلا پول تو دستش داره ولی یه نفر توی ناراحتی به سر ببره.هدیه های دیگشونم به همین خاطر بود که کمکی شده باشه بهشون.نه لطف الکی.
up
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 941]