تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هرچیز بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821063345




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عوامل محيطي در رشد كودك


واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: عوامل محيطي در رشد كودك
عوامل اساسي محيطي را كه در رشد كودك موثرند مي توان به سه دسته به شرح زير تقسيم كرد:
1- تفاوتهاي فرهنگي
2- تفاوتهاي اقتصادي- اجتماعي 3- تفاوتهاي خانوادگي.

تفاوتهاي فرهنگي

اگر تاريخ تحول زندگي انسان در گذشته و نيز در كشورهاي مختلف را تا زمان حاضر مورد دقت قرار دهيم، در مي يابيم كه محيط زندگي كودكان تغييرات بسياري كرده است. اكنون نيز مردم كشور هاي مختلف به شيوه هاي گوناگون و با معيارها و هدفهاي متفاوتي كودكان خود را تربيت مي كنند. مردم يونان قديم و ايرانيان امروز، اهالي سريلا نكا و آمريكايي ها، كساني كه در بوليوي زندگي مي كنند و آناني كه اهل سوئد هتند و.... همگي در چگونگي رشد و پرورش فرزندان خود رفتار كاملا متفاوتي دارند. زمينه هاي اصلي اين تفاوتها به وضعيت فرهنگي كشورها، و همچنين دوره تاريخي، ارتباط دارد، هر گروه از مردم كه اعتقادات، سنتها، عادات، ارزشها، فعاليتها و زبان مشتركي دارند، داراي فرهنگ واحدي نيز هستند. رفتار مردم را نمي توان جدا از فرهنگي كه به آن وابسته اند، در نظر گرفت.
چگونگي پرورش كودك و تجربه هايي كه خود او نيز در طول زندگي به دست مي آورد تا اندازه زيادي وابسته به وضعيت فرهنگي اوست.
يك جامعه نيز گروهي از مردم است كه فرهنگ مشترك و خرده فرهنگهاي مشخصي دارد. يكي از وظايف جامعه اين است كه كودكان خود را چنان بپروراند كه عضو پذيرفته شده اي در آن جامعه بشنوند. براي اين منظور، كودكان نه تنها بايد دانشها و تجارب و مهارتهاي معيني را كسب كنند، بلكه بايد اعتقادات و ارزشهاي جامعه خود را نيز بپذيرند. از آنجا كه فرهنگها با يكديگر متفاوت است، روشهاي پرورش كودكان نيز گوناگون است.

تفاوتهاي اجتماعي- اقتصادي

اگر چه افراد هر جامعه، فرهنگ مشتركي دارند، اما در درون اين فرهنگ مشترك، خرده فرهنگهايي نيز وجود دارد كه تا اندازه اي به تفاوتهايي اجتماعي- اقتصادي مربوط مي شود. روشهاي پرورش كودك در طبقات مختلف اجتماعي تفاوت دارد.
طبقه اجتماعي با سطح اجتماعي- اقتصادي را به وسيله ميزان در آمد، نوع شغل، تحصيلا ت و موقعيت اجتماعي مي سنجند. مثلا وقتي كه سرپرست خانواده اي پزشك، وكيل، وزير، زميندار، تاجر وكارخانه دار باشد، آن خانواده از طبقه بالا به حساب مي آيد، در حالي كه اگر مزد بگير، زارع، كارمند جز» خرده كاسب، بيكار و امثال آن باشد، در طبقات متوسط به پايين قرار مي گيرد. فرزندان هر يك از گروههاي اجتماعي با روشهاي خاص آن گروه تربيت مي شوند و غالبا ويژگيهاي اجتماعي- اقتصادي والدين خود را پيدا مي كنند. خانواده هاي تهيدست معمولا توانايي و امكان رسيدگي هاي لا زم براي پيشرفت فرزندان خود را كه تعدادشان نيز در اكثر موارد زياد است، ندارند و آنها را از نظر تغذيه و بهداشت و آموزش و پرورش فراموش مي كنند.
اما در خانواده هاي طبقات بالا و متوسط، كودكان، قبل و بعد از تولد، از تغذيه و بهداشت و امكانات رفاهي بهتري برخوردارند و به آنها توجه بيشتري مي شود و نيز از نظر فضاي زندگي و وسايل بازي و امكانات آموزشي در وضعيت بهتري قرار مي گيرند و ارتباط عاطفي و كلا مي والدين نيز با اين كودكان بيشتر است. تحقيقات در زمينه واكنش والدين در گروه هاي مختلف اجتماعي - اقتصادي حاكي از آن است كه آنان ديدگاه هاي متفاوتي را در مورد زندگي، مسائل اقتصادي، آموزشگاه و غيره به فرزندان خود انتقال مي دهند. طبيعي است وقتي برداشت كودكان نسبت به اين مسائل متفاوت باشد، رفتار آنان و در نتيجه، چگونگي سازگاري اجتماعي و رشد آنان نيز متفاوت خواهد بود.

تفاوت هاي خانوادگي

فرهنگ و خرده فرهنگ هاي يك جامعه (مانند طبقه اجتماعي - اقتصادي) معمولا تاثير مستقيمي روي كودك ندارد، بلكه عموما به وسيله خانواده بر رشد كودك اثر مي گذارد.
خانواده مسووليت دارد كودك را براي زندگي در جامعه آماده كند. يعني زبان جامعه را به كودك بياموزد و مهارت هاي اساسي و چگونگي برخورد با جامعه را در كودك ايجاد كند، اما كار مهم خانواده تنها آموزش اين موارد و حتي تامين تغذيه و مسكن كودك نيست، بلكه كار مهم خانواده اظهار محبت و علا قه به كودك و ايجاد ارتباط با اوست. كودكاني كه در مراكز مختلف پرورشگاهي نگهداري مي شوند، به دليل فقدان محبت و ارتباط خانوادگي، دچار عقب ماندگي هاي ذهني و اختلا لا ت عاطفي هستند، زيرا در اين گونه محيط ها كودكان نمي توانند آزادانه به كنكاش طبيعي خود بپردازند و محيط اطراف خويش را كشف كنند و با وسايل مورد علا قه خود بازي كنند و از همه مهمتر اينكه كسي نيست كه مادرانه از آنان مراقبت كند. وقتي مي گريند، كسي نيست كه واكنش مثبت و صميمانه نشان دهد، كسي نيست كه خنده آنان را با چهره خندان و محبت آميزي پاسخ دهد و هنگامي كه نياز دارند در آغوش كشيده شوند، بازوان و سينه مهرباني نيست كه آنان را در آغوش بگيرد.
براي كودكان لا زم است به بزرگسالا ن مهربان، احساس وابستگي كنند.
طبعا در شرايط پرورشگاهي كه اين يا آن مربي و مراقب كودك امروز مي آيد و فردا مي رود، كودك نمي تواند خود را به كسي وابسته بداند و به اختلا لا ت عاطفي و شخصيتي دچار مي شود. اين كودكان در بزرگسالي هم نمي توانند به ديگران اظهار علا قه و محبت كنند.
تاثير مادر و پدر بر رشد فرزندانشان انكارناپذير و تفاوت هاي خانوادگي عامل بسيار مهمي در چگونگي رشد است. همچنين نقش ساير اعضاي خانواده، برادر وخواهر را در اين تاثيرگذاري بايد به حساب آورد. پژوهش ها نشان مي دهد كه فرزندان اول تا اندازه اي از نظر هوشي و توانايي هاي زباني و پيشرفت درسي برتري نشان مي دهند، اما معمولا سازگاري اجتماعي كمتري مي يابند. وابستگي آنان بيشتر است و اعتماد به نفس كمتري دارند. اينها بدان دليل است كه رفتار خانواده در برخورد با اولين فرزند و ساير بچه هايشان متفاوت است، يعني نسبت به آنان سختگيرتر هستند و انتظار بيشتري از آنان دارند و ثبات رفتاري كمتري نسبت به آنها نشان مي دهند و تا زماني كه فرزند دوم به دنيا نيامده توجه زيادي به فرزند اول دارند.
يكي از عوامل مهم در به وجود آمدن اختلا لا ت عاطفي و رفتاري و اجتماعي كودكان، بدرفتاري والدين و به كار بردن تنبيه است. در بسياري از خانواده ها، به ويژه در مواردي كه والدين وضع اقتصادي - اجتماعي - فرهنگي پايين تري دارند، تنبيه كودكان معمول است. فشارهاي اجتماعي و روحي بر والدين، عامل مهم ديگري در بدرفتاري آنان نسبت به كودكان است. هرجا كه چنين فشارهايي بر والدين وارد آيد، طبعا پرورش فرزندان نيز با دشواري و تلخكامي همراه خواهد بود. فشارهاي ناشي از بيكاري، فقر، ضعف فرهنگي، بي خانماني، مشكلا ت خانوادگي، مصيبت ها و ناراحتي هاي روحي والدين، باعث بدرفتاري شديد با كودكان و استفاده از روش هاي فشار و خشونت و تنبيه بدني آنان مي شود. والدين بدرفتار نيز عموما از جمله مردم تنها و ناتواني هستند كه همدلا ن و دوستان خوبي ندارند تا در مواقع ناراحتي به آنان پناه ببرند و نمي دانند كه با كودكان چگونه بايد رفتار كرد و از كودكان در سنين مختلف توقعات خلا ف واقع دارند.
رشد كودكاني كه مورد بدرفتاري و تنبيه بدني مكرر قرار مي گيرند، با كودكاني كه در شرايط رفتار محبت آميز و زندگي پرتحرك و شادمانه قرار دارند، كاملا متفاوت است.
 شنبه 2 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مردم سالاری]
[مشاهده در: www.mardomsalari.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن