تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850253389




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نقاشی‌خط‌های امروز خوش‌نویسی نیستند


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تجسمی  - هنر مدرن ایران و امکانات محدود برای گفت و گوی جهانی در گفت و گو با پرویز کلانتری <!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:"Cambria Math"; panose-1:2 4 5 3 5 4 6 3 2 4; mso-font-charset:0; mso-generic-font-family:roman; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:-1610611985 1107304683 0 0 159 0;} @font-face {font-family:"B Nazanin"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0; mso-font-charset:178; mso-generic-font-family:auto; mso-font-pitch:variable; mso-font-signature:8193 -2147483648 8 0 64 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-unhide:no; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; margin:0in; margin-bottom:.0001pt; mso-pagination:widow-orphan; font-size:12.0pt; mso-bidi-font-size:16.0pt; font-family:"Times New Roman","serif"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-bidi-font-family:"B Nazanin";} .MsoChpDefault {mso-style-type:export-only; mso-default-props:yes; font-size:10.0pt; mso-ansi-font-size:10.0pt; mso-bidi-font-size:10.0pt;} @page Section1 {size:595.35pt 842.0pt; margin:1.0in 89.85pt 1.0in 89.85pt; mso-header-margin:35.45pt; mso-footer-margin:35.45pt; mso-paper-source:0;} div.Section1 {page:Section1;} --> تازه ترین نمایشگاه نقاشی های پرویز کلانتری با عنوان «نقاشی های پشت شیشه» با رویکردی انسان دوستانه و حمایت از صلح، در سالن همایش های بین المللی وزارت امورخارجه، برگزار شد. در این نمایشگاه که به همت دفتر هماهنگی امور انسان دوستان سازمان ملل متحد (اوچا) برگزار شد، هشت تابلو از پرویز کلانتری به نمایش گذاشته شد که همگی در مخالفت با جنگ و در قالب نخستین جشنواره هنرهای تجسمی«رنگ مهربانی» و با همکاری نگارخانه فام در معرض دید عموم قرار گرفت. پرویز کلانتری از جمله نقاشان نسل دوم تاریخ نقاشی معاصر ایران است که سبک نقاشی او جلوه خاصی به آثارش بخشیده است. گفت و گو با او را می خوانیم:‌   به نظر شما نقاشی مدرن معاصر ایران دقیقا از چه زمانی شروع می شود و معیارهای این مدرنیسم شامل مبانی اصلی است؟ نقاشی مدرن معاصر ایران از کمال الملک شروع می شود. کمال الملک اولین کسی بود که نقاشی واقع گرایانه فرنگی را تحت تاثیر نقاشی دوره رنسانس به ایران آورد. بعدها شاگردان مکتب کمال الملک، اولین قدم ها را در گرایش واقع نگرانه و توجه واقعیت های پیرامون خود برداشتند.  این رویکرد در نقاشی ایران اتفاق مهمی بود. اگرچه در همان حال، نقاشی ایران خیلی از تاریخ نقاشی جهان عقب بود. دلیل این عقب ماندن چه بود، در آن زمان وضعیت نقاشی جهان به چه صورتی بود؟ دلیل اش این است که کمال المک متوجه نبود که همزمان امپرسیونیست ها پیش گامان نقاشی مدرن قرن بیستم به شمار می روند و این خود تحول تازه ای در عرصه نقاشی جهان به شمار می رفت. یعنی کمال الملک نوآوری در نقاشی را مثل سایر حوزه های هنر و مدرنیسم، با تاخیر فازی شروع کرد؟ بله، اما نکته مهم این است که کمال الملک موضوع واقع نگری در نقاشی ایران را مطرح کرد و این خود قدم خیلی مهمی بود. اما مساله این است که نقاشی به مفهوم مدرن قرن بیستمی، بعد از جنگ جهانی دوم به ایران سرایت کرد. یعنی نقاشانی که برای تحصیل به اروپا رفته بودند و فارغ التحصیل های دانشکده هنرهای زیبا به شمار می رفتند، آموخته های خودشان را از اروپای قرن بیستم به ایران آوردند و تجربیات شخصی شان را در نقاشی عرضه کردند. بنابر این و به طور خلاصه باید گفت که نقاشی به مفهوم مدرن قرن بیستمی برای ما یک میراث هفتاد ساله به همراه دارد. این میراث مجموعه ای است که مانند حلقه های یک زنجیر عمل کرده است و هرکدام از نقاشان معاصر حلقه های آن زنجیر به شمار می روند، کسانی مانند جلیل ضیاپور، هوشنگ پزشک نیا، حسین کاظمی، مارکو گریگوریان و دیگران که میراث شان تا امروز ادامه داشته و هرکدام از این ها به روایت شخصی خود، تجربیاتشان را برای ما به یادگار گذاشته اند. آیا تجربه ها و آثار این نقاشان که هم اکنون تاریخ نقاشی مدرن معاصر ایران را تشکیل می دهد، دسته بندی شده و یا در جایی نگهداری می شود؟ اکنون که  برخی از این آدم ها در میان ما نیستند، متاسفانه باید گفت که ما هنوز موزه ای نداریم  که این میراث هفتاد ساله روی دیوارش آویخته باشد و علاقه مندان بتوانند در آنجا به این آثار مراجعه کرده و با سبک و الگوی نقاشی هرکدام از این ها آشنا شوند. شما نسل دوم گروه نقاشان مدرن ایران هستید، بین این دو نسل چه تحولی رخ داد و چه تفاوت هایی حاصل شد، آیا مدرنیسم و مایه های رئالیسم در این دوره بیشتر شد؟ ریتم ما تند شد. یعنی اتفاقات خیلی سریع پیش می رفت. چرا که در این دوره ما با فرایند جهانی شدن رو به رو بودیم. به هرحال جهانی شدن یک تقدیر تاریخی است و چه دوست داشه باشیم و چه دوست داشته نباشیم، باید با آن مواجه شویم. مساله این است که در راستای این جهانی شدن ما تا چه اندازه می توانیم هویت و ذات ایرانی بودن خودمان را هم حفظ کنیم. یکی از تبعات جهانی شدن در حوزه نقاشی، شاید حراج هایی باشد به صورت بین المللی، برگزار می شود و آثاری از نقاشان جهان از جمله ایران در آن عرضه می شود، نظر شما در باره این گونه حراج ها و تاثیری که بر هنر نقاشی ایرانی دارد چیست؟ بله،‌ الان سرو صدای زیادی است در باره حراج کریستی در دبی و فروش آثار ایرانی که این موضوع به نظر من اتفاق خوبی است و باعث می شود نقاشان ایران در عرصه بین المللی شناخته شوند. وقتی ما به این حراج ها نگاه می کنیم می بینیم کسانی که کارهای خط - نقاشی داشته اند (که یکی از منتقدین عنوان «خطاشی» به آن داده است)، توانسته اند جلوه مدرن امروزی را در قالب نقاشی های مدرن به نمایش در آورند. در عین حال این هنر توانسته است با استفاده از این حروف راز آمیز فارسی تشخص ایرانی بودن را هم حفظ کند. البته در پرانتز باید بگویم که این هنر با خوش نویسی فرق می کند. این سبک هنری از سال هایی شروع شدکه کسانی مانند زنده رودی و پیل آرام و تناولی از حروف فارسی در کلیت آثار مدرن شان استفاده کردند. زنده رودی و پیل آرام اصلا خوش نویس نیستند. بلکه با استفاده از حروف فارسی نقاشی هایی را خلق کردند که کاملا مدرن و آبستراک هستند. نباید فراموش کرد که در دهه 40 و 50 که این ها چنین آثاری را خلق کردند، چنین کاری نوآوری زیادی به شمار می رفت. خوش نویسی با این موضوع متفاوت است. بنابر این آن چه که امروزه نام ایران را در حراج های معتبر بین المللی مطرح کرده هنر خطاطی ایران نیست؟ در این صورت کمی در باره تفاوت های این دو هنر توضیح دهید؟‌ این تفاوت ها در این است که اساس هنر خوش نویسی ماهیتا وفاداری به سنت است. خوش نویس همیشه باید به الگوها، معیارها و اندام واره های خوش نویسی وفا دار بماند و به این دلیل به سختی در این هنر نوآوری اتفاق می افتد. اما اساس «خطاشی» بر نوآوری و خلاقیت است.  از طرف دیگر کارکرد خط این است که در قالب زبان پیامی را به ما منتقل کند، برای مثال شعری و متنی و کلامی نشان می دهد. اما کار خطاشی اصلا ماموریت خوانده شدن ندارد و اساسا به دنبال انتقال پیام مستقیم نیست و به این دلیل خوش نویسی به شمار نمی رود. راز این هنر در به کار گیری زیبایی شناسی مدرن با استفاده از ابزار کالیگرافی است و این دو قلمرو با هم تفاوت دارند. بعد از انقلاب دوستان خوش نویس ما تصور کردند که کارشان همین است. درحالی که کار خوش نویسی در این دسته بندی قرار نمی گیرد. این است که کار پیل آرام یا زنده رودی در حراج ها با قیمت های خیلی بالا به فروش می رود چون کارشناسان حراج هایی چون کریستی و ساتبی تشخیص می دهند که این ها آثاری مدرن و متفاوت هستند. در دوره ای که شما کار نقاشی را شروع کردید و ادامه دادید، در جامعه سنتی ما، شاخصه های عصر مدرن تا چه اندازه به این هنر تزریق شد و این دو پدیده چطور توانستند هم سویی و هم پوشانی داشته باشند؟ یکی از عجایب روزگار این است که هنر در ایران، از همان آغاز نیم نگاهی به میراث فرهنگی و سنت ها داشته است. خیلی از صاحب نظران ادبیات داستانی گفته اند که مهم ترین اثر مدرن ادبی ما و سرآغاز این ادبیات، همچنان بوف کور صادق هدایت است. اما بوف کور روی محور مینیاتور می چرخد که سنتی ترین نوع نقاشی ایرانی است و صادق هدایت چه هوشمندانه روی محور سنت و مناسبات سنتی و شیوه های سنتی، مدرن ترین اثر زمان خودش را خلق کرد. خلق این اثر هم زمان با سوررئالیزم در اروپا بود و هنوز هم به زحمت می توان نویسندگانی را یافت که توانسته باشند اثری خلق کنند که از بابت نوآوری به بوف کور پهلو بزند. به نظر شما در نقاشی هم چنین اتفاقی رخ داد، یعنی تلفیقی از سنت ها و معیارهای سنتی با مدرنیسم، شاکله نقاشی معاصر و مدرن ایران را تشکیل داد؟ بیشتر هنرها به همین شکل بودند، حسین کاظمی خیلی مرید هدایت بود و با هدایت نشست و برخاست زیادی داشت. او تحت تاثیر بوف کور اولین نقاشی مدرن خودش را به نام «زن اثیری» کشید. بنابراین شاید این فرایند از ادبیات به نقاشی سرایت کرد. وقتی اولین مینیاتور مدرن توسط حسین کاظمی کشیده شده، دیگران برانگیخته شدند که به مینیاتور توجه ویژه ای داشته باشند. این گروه درعین حال که به سنت پشت پا می زنند، نیم نگاهی هم به سنت دارند. یعنی به صورت انتخابی فاکتورهایی از سنت را در آثار خود به کار می برند؟ در واقع با این که به طور کلی به شیوه های سنتی پشت پا می زنند به صورت گزینشی برخی از پدیده های سنت را در کار خود به کار می برند. ناصر اویسی و کسانی مانند منوچهر شیبانی در این راستا تجربه های گوناگونی کرده اند. کار ژازه طباطبایی در این زمینه تا چه حد قابل طرح است؟ اتفاقا، یکی از عجیب ترین آن ها ژازه طباطبایی است. کار طباطبایی این بود که می رفت و در میدان خراسان، قطعات ماشین آلات سنگین مانند یاتاقان و امثال آن می خرید و در کارگاهش از این اجسام عجیب و غریب مجسمه های مدرن می ساخت. یکی از شاهکارهای او که به این ترتیب ساخته شده، مجسمه ای است به نام «مرغ نه آدم نه» که مرغی با سر فرشته گونه و انسانی است که حلقه های گیسویش از دو طرف آویزان است. او این مجسمه را با استفاده از همان قطعات ساخته است. ترکیب سنت و مدرنیزم در این اثر را چطور توضیح می دهید؟ این همان نقشی است که سالیان دراز در روی پرده قلمکارها نقش زده می شد. یعنی نقش ‌مرغی که سر آدم دارد، در مینیاتورهای قدیم حضور دارد. اجداد ژازه طباطبایی مینیاتوریست هایی بودند که این نقش ها را روی قلمدان(همان طور که صادق هدایت در بوف کور تصویر کرده) می کشیدند. آن ها این نقش را با قلم موی موی گربه می کشیدند و حالا این هنرمند با جوشکاری قطعات ماشین آلات سنگین همان نقش را بازآفرینی کرده است. این مساله نشان می دهد که چنین درون مایه هایی در ناخودآگاه جمعی ما وجود دارد. به هرحال هنر بازتابی از هویت و جهان بینی انسان هاست و عجیب است که مدرنیست های ما درعین حال که به روش های سنتی پشت پا می زنند در درون خود نمادها و نشانه هایی از همان معیارها و  روش های هنر سنتی دارند که در بخش هایی ازکارشان نمود می یابد. امروزه کارکرد ها و تنگناهای هنر معاصر ایران را به لحاظ ویژگی های درونی خودش و هم چنین از نظر گفت و گوهایی که توانسته است با هنر و مخاطب جهانی برقرار کند، چطور ارزیابی می کنید؟ این جا سرزمینی است که تضادهای عجیب و غریبی دارد. امروز حرف اول را هنر سینما می زند، اما با این حال این هنر هم محدویت های خودش را دارد. فرزندی پس از مدت ها از جبهه می آید و مادر مسن اش به سمت او می دود و بعد، یک باره در مقابل اش متوقف می شود و فقط می گوید: «پسرم»! خب، با این محدودیت ها، سینمای ایران در جهان مورد توجه قرار گرفته است. برای این که سینمایی است متفاوت و حتی در جهتی برعکس سینمای جهان و کلیشه های رایج آن یعنی سکس، خشونت و اکشن عمل می کند. نقاشی هم همین مسیر را طی می کند. یعنی این ترمز ها خودش باعث نوعی شکوفایی می شود. در میان هنرها، رمز و رازها کارکرد خاصی پیدا می کنند. هرچند که به طور کلی هنرمند و شاعر ایرانی حرف اش را بار رمزها و سمبل ها بیان می کند. مثلا آن چه که در کار زنده رودی دیده می شود، همین راز و رمزی است که نمی توان به سادگی آن را کشف کرد و نیازی به کشف کردن هم نیست. از گذشته های دور لطف هنر ایران در رمز آلود بودن آن بوده است. شاید دلیل علاقه و گرایش گوته به حافظ در این است که راز آمیز بودن حافظ برای او جذاب بوده است. در نقاشی و سینما و سایر هنر ها هم چنین مساله ای مصداق دارد. هنر ایران از امکانات کنایه ای و تصویری استفاده می کند. به طور طبیعی، در شرایط فعلی، زبان راز و رمز بیشتر شده و این گرفت و گیرهای موجود سبب نوعی دیگر از شکوفایی در این هنرها شده است که نقاشی هم از این قاعده مستثنا نیست. شما به عنوان یک نقاش طبقه بندی خاصی برای مخاطب خود قائل هستید، یا این که معیاری برای مخاطب شناسی خود دارید؟‌ من جزو نقاشانی هستم که فکر نمی کنم مخاطب من باید گروه الیت و روشنفکران محدود باشند. من فکر می کنم هنرمند باید مثل چارلی چاپلین باشد که در عین حال که مخاطبان خاصی از میان روشنفکران دارد و در لابه لای آثارش اشارات و نشانه هایی برای آنان دارد، در عین حال، مخاطبان عمده او همان طبقه عامی و مردم ساده هستند که به کارهایش می خندند و از آن لذت می برند. او درعین حال خود یک روشفکر کامل است. خوش به حال هنرمندانی که بتوانند مخاطب وسیعی داشته باشند. نمونه بارز چنین هنرمندی حافظ است که در هر خانه ایران یک جلد از دیوان او وجود دارد بدون این که عده زیادی از مردم شعر او را به خوبی بفهمند. به یاد دارید که بهترین بیننده نقاشی های شما چه کسی بوده است، یکی از همان روشنفکران یا کسی از مردم عادی؟   بهترین بیننده نقاشی من کارگر بنایی بود به نام «سید علی» که اهل حوالی خوانسار بود. پدر بزرگ من درکار ساختمان بود و همیشه در حال بنایی.  سید علی در جوانی مدام وردست پدر بزرگ بود و در همان جا هم زندگی می کرد. بعد از مرگ پدر بزرگم، سید علی سرجهازی مادرم شد. کارهای خانه را انجام می داد، خرید می کرد و روزها برای کار کردن بیرون می رفت و شب ها هم در همان خانه در گوشه ای می خوابید. بعد از مرگ مادرم سید علی با همان شرایط در خانه ما ماندگار شد. یادم است که گاهی اوقات وارد سالن می شد و برای لحظاتی طولانی چنان محو نقاشی های من می شد که خیلی عجیب می نمود. اگر کسی مزاحم اش نمی شد ممکن بود ساعت ها محو یک تابلو نقاشی شود. برای من غیر قابل کشف بود که چه چیزی او را چنین محو نقاشی ها می کرد. بعد ها فکر کردم شاید عناصر بومی موجود در کارهای من او را شیفته می کرد. به هرحال در هیچ نمایشگاهی و در هیچ جایی من چنین بیننده ای نداشتم. شب اول نمایشگاه ها معمولا همه می آیند و عکس می گیرند و همدیگر را می بینند و گاهی بدون این که به نقاشی ها نگاهی کنند به خانه خود می روند. به این دلیل بهترین بینده من سید علی بود. نسل تازه ای از نقاشان در حال ظهور هستند، که برخی از آن ها کارهای قابل قبولی دارند، به نظر شما روند روبه رشدی که در این تاریخ هفتاد سال نقاشی مدرن ایران ادامه داشته، به وسیله نسل جدید ادامه خواهد یافت؟ من درجوانی کتاب های درسی را نقاشی می کردم. در آن زمان کسانی که کار گرافیک بکنند و در این کار به ما کمک کنند،‌ خیلی کم بودند و در این زمینه مشکل داشتیم. امروز تعداد کسانی که تصویرگر کتاب کودک هستند خیلی زیاد است و من وقتی کارهای این ها را می بینم، متوجه می شوم که تکرار جوانی من بر من برتری دارد. با این حال متاسفانه کتاب های درسی کیفیت خوبی ندارند که بحث دیگری است. به هرحال گروه سنی جوان خیلی زیاد هستند و اغلب تمایل زیادی به هنر دارند. بنابر این جامعه ایران با نسلی رو به روست که صدای پای آن ها را به خوبی می شود شنید این ها خواهند آمد وآینده را با سلیقه های خودشان رقم خواهند زد. جهان عوض شده است و جوان ها به وسیله اینترنت تمام رویداد های جهان را می شناسند. این نسل در کوران حوادث و رویدادها هستند. در عین حال جامعه ایران جامعه ای است که تضادهای زیادی با خود دارد و با وجود تمام این قابلیت ها جای شایسته ای پیدا نکرده است. اما درآینده این اتفاق رخ خواهد داد. برای ایجاد یک تعامل و گفت و گوی جهانی آن طور که بحث شد، آیا زمینه های لازم به لحاظ اجرایی و سخت افزای و حتی روانی برای نقاشی ما وجود دارد؟ واقعیت این است که در این مسیر، ترمز های روانی زیادی وجود دارد. در عین حال قابلیت های بالقوه ای هم هست. اما بحث این است که چطور می شود فضای حیاتی برون مرزی برای این هنرها ایجاد کرد. نمونه این تنگناها این است که برای مثال هنرمندان ما نتوانستند به بی ینال ونیز بروند. به هرحال باید قبول کنیم که جهانی شدن یک تقدیر تاریخی است، چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم. امروز حضور در میدان و عرصه های بین المللی مکانیزم های خاص خودش را دارد و برای وارد شدن به جهان، باید از کانال های مشخص عبور کرد و این کانال ها در اختیار سیستم دولت و نهادهای مربوط است. من دلیل این تنگناها را نمی دانم من فقط می دانم که برای وارد شدن به این گفت و گوی جهانی باید راه های ورود باز باشد. برای ایجاد یک فضای لازم برای گفت و گوی هنر ایران با هنر جهان باید این ترمز ها و این تنگناها را از میان برداشت.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 600]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن