واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: http://www.mobin-group.com/image/reg/images/7773713_resize.jpg
1-هورمونهاي اصلي استرس كورتيزول، اپي نفرين و اكسي توسين ميباشند.
2-هر دو هورمون كورتيزول و اپي نفرين باعث افزايش فشار خون و سطح قند خون ميشوند. هورمون كورتيزول به تنهايي باعث كاهش كارايي سيستم ايمني بدن ميگردد.
3-پس از ترشح دو هورمون اپي نفرين و كورتيزول هورمون اكسي توسين نيز از مغز ترشح مي گردد تا اثرات دو هورمون نخست را تعديل كند. هورمون اكسي توسين عواطف آرام بخش و حس مراقبت را افزايش ميدهد.
4-در شرايط استرس زا ميزان ترشح دو هورمون اپي نفرين و كورتيزول در زنان و مردان يكسان ميباشد، اما ميزان ترشح هورمون اكسي توسين در زنان بسيار بيشتر از مردان است.
5-حيوانات و انسانهايي كه سطح هورمون اكسي توسين در بدن آنها بالاست آرام تر، آسوده خاطر تر و اجتماعي تر بوده و كمتر مضطرب ميباشند.
6-هورمون تستوسترون مردان اثرات آرام بخشي اكسي توسين را بي اثر و هورمون استروژن زنان آن را تقويت ميكند.
7-بنابراين زنان بهتر از مردان با استرس كنار مي آيند.
8-پاسخ به استرس در مردان از نوع "جنگ يا گريز" و در زنان از نوع "مراقبت (از فرزندان) ، معاشرت و مصالحه" ميباشد.
9-مراقبت شامل فعاليتهاي مراقبت و نگهداري (فرزندان) كه در جهت حفاظت از خود و فرزندان طراحي گرديده و باعث افزايش حس ايمني و كاهش اضطراب و پريشاني در مادر ميگردد. معاشرت و مصالحه شامل ايجاد و حفظ شبكه هاي اجتماعي ميباشد.
10-زنان هنگام مواجهه با استرس سعي ميكنند با ديگران به ويژه زنان تماس اجتماعي برقرار كرده و وقت خود را صرف مراقبت و رسيدگي بيشتر به فرزندان خود كنند. زنان تمايل دارند با ايجاد ارتباطات انساني و تشكيل وحدت و يگانگي از مزاياي امنيت و ايمني موجود در گروه برخوردار گردند.
11-كنار آمدن با استرس در زنان بصورت يافتن حمايت اجتماعي و احساسي بمنظور صحبت كردن درباره تجربه احساسات، مرور وقايع روي داده و كاري كه بايد (در راه حل مشكل) صورت گيرد، انجام ميگيرد.
12-مردان معمولا فعاليت گريز و خلاصي جستن را براي تخفيف استرس بر مي گزينند. ايجاد سرگرمي و تفريح آرامبخش و يا اعتياد به كار را به عنوان گريزگاه انتخاب ميكنند.
13-از آنجايي كه اعتماد بنفس در مردان از كفايت در عملكرد (موفقيت شغلي، برتري در رقابت ها و چالش ها، انجام وظايف) و در زنان از كفايت در روابط (ايجاد و حفظ آنها) نشات ميگيرد، زنان معمولا هنگامي كه خود را قرباني روابط كرده و نيازهاي خود را ناديده ميگيرند، و مردان زماني كه دستيابي به موفقيت و برتري را به هر قيمتي مي پذيرند، دچار استرس ميشوند.
14-شكست و ناكامي در روابط براي زنان، و شكست و ناكامي در عملكرد براي مردان از بزرگترين عوامل استرس زا در ميان دو جنس ميباشند.
15-بنابراين زنان با ايجاد ارتباط كلامي و احساسي و مردان با خلوت گزيني و سرگرم كردن خود با فعاليتهاي انحرافي با استرس كنار مي آيند.
16-از آنجايي كه مردان بايد استوار و قوي باشند مشكلات خود را انكار ميكنند.
17-مردان افسردگي خود را بيشتر با بيان علايم جسمي افسردگي (نظير سردرد) به اطلاع ديگران ميرسانند تا با بيان احساسات خود.
18-مردان علايم بارز افسردگي را كمتر بروز ميدهند (گريستن، اندوه، از دست دادن علاقه به فعاليتهايي كه در گذشته لذت بخش بوده اند). اما در مقابل تحريك پذير تر و پرخاشگر تر مي گردند.
19-مردان با از دست دادن عزيزان خود نيز بطور متفاوت از زنان واكنش نشان ميدهند. اين باور قالبي كه بروز احساسات نشانه ضعف مردان است و مردان بايستي در مقابله با ناملايمات و سختيهاي زندگي استوار و با استقامت باشند، مردان مسئوليت كامل سوگواري خود را بعهده گرفته واندوه و سوگ خود را سركوب ميكنند. اين سركوب كردن اندوه دوره سوگواري را افزايش داده و به افزايش خشم، پرخاشگري، سوء مصرف الكل و مواد مخدر، افزايش كلسترول و فشار خون و دردهاي جسماني مي انجامد.
20-از آنجايي كه مردان در بيان آزادانه احساسات خود ناتوانند، با انجام فعاليت بيشتر با اندوه مقابله ميكنند. اضافه كاري ميكنند و يا زياد به سفرهاي كاري ميروند. و يا به رفتارهاي مخاطره آميزي همچون روابط جنسي وسواسي و يا ورزشهاي پرخطر روي مي آورند و يا به الكل و يا ساير مواد مخدر گرايش پيدا ميكنند.
21-مردان در برابر فوت عزيزان خود تمايل به احياء، ترميم، بازسازي (روابط و شرايط) و بازگشت هر چه سريعتر به وضعيت عادي را از خود بروز ميدهند. اما زنان تمايل دارند بروي فرد از دست رفته و احساسات جاري خود تمركز كنند.
22-زنان اندوه و سوگ خود را ابراز و آن را با ديگران تسهيم ميكنند و به گذشته مينگرند. اما مردان دردهاي خود را به زبان نياورده و معمولا اندوه خود را انكار ميكنند. مردان اشكهاي خود را پنهان ميكنند و خشم را جايگزين اندوه ميكنند.
23-مردان از گريه كردن شرم دارند، بنابراين با احساس خشم جلوي گريستن خود را ميگيرند. زنان بالعكس ازاينكه ابراز خشم كنند احساس شرم ميكنند بنابراين به گريه متوسل ميشوند.
24-صحبت كردن و ابراز احساسات براي مردان دشوار است، چراكه در سرشت و ماهيت مردان نيست كه از ديگران طلب كمك و ياري كنند. مردان تنها هنگامي كه به نقطه بحران ميرسند تقاضاي كمك ميكنند.
25-چنانچه ميخواهيد مردان را به صحبت كردن وادار كنيد، آنها را در فعاليتي درگير سازيد. مثلا اگر شوهرتان از موضوعي اندوهگين است و به ماهيگيري نيز علاقمند است با وي به ماهيگيري برويد و خواهيد ديد كه چگونه به حرف مي آيد.
26-مردان تمايل دارند تا احساسات خود را در قالب فعاليتها،كارها و اعمال بروز دهند، و معمولا اندوه خود را بطور فيزيكي و نه احساسي تجربه ميكنند. آنها غم و اندوه خود را با تمركز بر فعاليت هاي هدف محور كه باعث برانگيختن تفكر، انجام دادن و عمل كردن ميشود بروز ميدهند. براي مثال چنانچه مردي حيوان خانگي خود را از دست بدهد جاي گريستن و صحبت كردن درباره حيوان خانگي خود با ديگران (مانند زنان)، شروع به حفر زمين براي دفن حيوان ميكند. و يا به يادگار يك گياه را در محل دفن حيوان ميكارد. و يا شعري را در وصف حيوان محبوب خود ميسرايد. مرد با اين كارها هم حس كفايت خود را حفظ ميكند و هم از اندوه مي گريزد.
27-مردان نيز مانند زنان مي گريند اما بيشتر در خلوت خود. .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 619]