واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: خود را خوشبخت میدانم، شوهری دارم که بهترین دوست من حساب میشود و دو تا دختر سالم هم داریم. شرمنده ام اعتراف کنم که نسبت به دختران خود حسادت میکنم! حقیقت این است که همسرم به بچه ها بیش از من مهربانی و توجه میکند خود را خوشبخت میدانم، شوهری دارم که بهترین دوست من حساب میشود و دو تا دختر سالم هم داریم. شرمنده ام اعتراف کنم که نسبت به دختران خود حسادت میکنم! خود را خوشبخت میدانم، شوهری دارم که بهترین دوست من حساب میشود و دو تا دختر سالم هم داریم. شرمنده ام اعتراف کنم که نسبت به دختران خود حسادت میکنم! حقیقت این است که همسرم به بچه ها بیش از من مهربانی و توجه میکند. از اینکه پدر خوبی است افتخار میکنم، اما نیاز دارم رابطه نزدیکتری با شوهرم داشته باشم. سعی کردم با او صحبت کنم او صحبت های من را انتقاد تلقی کرده و از من دورتر شده است. آیا پر توقع هستم؟ خودت چه حدس میزنی؟ حسادت پنهان شما به دختران که علاقه و رفتار شوهرتان را دریافت میکنند در هزاران زوج دیگر هم وجود دارد. مطمئن باش آدم بد، خودخواه و غیر عادی نیستی. مهر و علاقه شوهرت به اندازه نیاز شامل حالت نمی شود. بسیاری از مردان نیز چنین گله ای را از زنان خود دارند. -------------------------------------------------------------------------------- اشتیاق به اینکه شوهرت با تو مهربان باشد و باران عشق و محبتی را که نثار دختران میکند شامل حال تو هم بشود، به هیچ وجه اشتباه نیست. (از اینکه آن را اشتباه تلقی کنی برحذر باش) البته شما حسود هستید، دختر کوچک درون شما تشنه عشق و محبتی است که شوهر شما ظرفیت آن را دارد، کما اینکه عملاً چنین مهر و محبتی نسبت به بچه ها بروز میکند. میدانم حس وحشتناکی است که آدم مشاهده کند بچه هایی که خودش به دنیا آورده رقیب او شده اند. آنچه که اتفاق افتاده همین است. این به شما کمک میکند تا بدانید شوهرتان کجا ایستاده است. میبینی چه ساده با بچه ها با علاقه و احساس خوب قاطی شده و به آنها محبت میکند. بچه ها عیب جویی نمی کنند، انتقاد نمی کنند، عیب او را نمی بینند، او را بدون قید و شرط دوست دارند. -------------------------------------------------------------------------------- شوهرت حس میکند بچه ها او را خالصانه و کامل دوست دارند. رابطه را بسیار سالم حس میکند. لذا قلب خود را که جایگاه عشق و محبت است به آنها تقدیم میکند. اما با شما داستان فرق میکند. شما فکر نمی کنی هر چه او میگوید درست است، او را آنطور که واقعاً هست میبینی. برای او مشکل است همانطور که با دخترها راحت و ایمن است با شما هم باشد. این در مورد قریب به اتفاق والدین صادق است. اینکه همسر را به اندازه بچه ها دوست بداریم یک چالش است. این موضوع نکته اصلی هر ازدواجی است. باید یاد بگیریم کسی را که دوست داریم عیوبی هم دارد. جدا از این پاسخ عاطفی، پاسخ دیگری هم دارم. رابطه زناشویی را در اولویت اول قرار دهید، سپس به رابطه والدین به بچه ها توجه کنید. ضروری است که شما فرد شماره یک شوهر خود باشید نه اینکه عشق و علاقه شوهر متوجه دخترها باشد بعد اگر چیزی ماند نصیب شما شود. اگر ازدواج شما سالم و پایدار نیست اینکه بچه ها چقدر حس کنند پدر مهربانی دارند، اهمیتی ندارد. شما به رنجش خود از آنها پایان دهید. آنها رشد میکنند بدون اینکه بدانند یک زن چه رفتاری باید داشته باشد. اما هر چه رابطه شما و همسرتان مستحکم و خوب باشد، هر دو میتوانید بهتر به بچه ها عشق بورزید. خوشحالی و بذل علاقه و عشق به شما باید اساس و سرلوحه توجه شوهرتان در روابط خانوادگی باشد. چه این کار محیط خانواده را برای عشق ورزیدن به بچه ها آماده نگه میدارد. هر چه شما خوشحال تر باشید، دختران شما بیشتر خوشحال خواهند بود. forum.patoghu.com پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1367]