محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826103209
نگاهي به سير نزولي مخالفتهاي غرب با برنامه صلحآميز هستهاي ايران
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي به سير نزولي مخالفتهاي غرب با برنامه صلحآميز هستهاي ايران
خبرگزاري فارس: از ميانه راه پرونده هستهاي كشورمان با استقرار دولت نهم و رويكرد متفاوت اين دولت در مقابل فشارها براي توقف برنامه صلحآميز اتمي ايران، شاهد سير نزولي مخالفتهاي غرب با ايران هستيم.
به گزارش خبرگزاري فارس در شماره اخير گاهنامه «برداشت اول» كه از سوي مركز بررسيهاي استراتژيك رياست جمهوري منتشر ميشود، مطالب چندي در ارتباط با مسئله هستهاي جمهوري اسلامي منتشر شده است كه نظر به نگاه ويژه اين نشريه به موضوع تعدادي از اين مطالب از سوي گروه سياست خارجي خبرگزاري فارس منتشر خواهد شد.
غنيسازي زرادخانه استقامت يكي از اين مطالب است كه نگاهي به سير مقاومت جمهوري اسلامي ايران در مقابل فشارهاي خارجي براي توقف فعاليتهاي صلحآميز هستهاي داشته و سير نزولي مواضع مخالفان برنامه هستهاي ايران در مقابل استقامت دولت و مردم كشورمان را بررسي كرده است.
1- چند ماه پس از اشغال عراق در شهريور 82 (سپتامبر2003) با فشار آمريكا و انگليس و همراهي محمد البرادعي مديركل آژانس بين الملل انرژي اتمي، پرونده هسته اي ايران نيز شرايط ويژه اي به خود گرفت. در پي طرح پرونده ايران در شوراي حكام و اولتيماتوم اين شورا براي ارسال پرونده به شوراي امنيت، حسن روحاني دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي، مسئوليت اين پرونده را پذيرفت. 2 ماه بعد، در پاييز 82 و در ميان حجم گسترده اعتراض دانشجويان اصولگرا، وزراي خارجه 3 كشور اروپايي به تهران آمدند و در سعدآباد مقرر شد كه ايران تمام فعاليتهاي هسته اي اش را معلق كند و پروتكل الحاقي NPT را بدون شرط بپذيرد.
در آن زمان جك استراو نامه همراهي نمايندگان مجلس ششم را به همراه داشت كه اعلام آمادگي كرده بودند براي تعليق فعاليت هاي هسته اي طرح سه فوريتي دهند. پاييز 82 تا پاييز 83، در حالي كه تمام تأسيسات هسته اي ايران پلمپ بود، به مذاكرات بيهوده با طرف هاي اروپايي گذشت و در هر نشست فصلي شوراي حكام ايران تهديد ميشد كه در صورت كمترين سرپيچي از توافق نامه سعدآباد پرونده ايران به شوراي امنيت خواهد رفت. پاييز 83 نتيجه مذاكرات طولاني حسن روحاني و يارانش، ناصري و موسويان در پاريس، برلين، مسكو و تهران، به امضاي توافقنامه اي منجر شد كه بر اساس آن يك بسته پيشنهادي به ايران ارائه ميشد و در عوض ايران به جامعه جهاني مي پيوست! و تمام فعاليتهاي هسته اي معلق و تعطيل باقي ماند.با نزديك شدن به پايان دوران رياست جمهوري محمد خاتمي، غرب به اطلاع مذاكره كنندگان ايراني كه مشغول فعاليت در يك ستاد انتخاباتي بودند، رساند كه تمام مذاكرات تا پايان انتخابات معلق مي ماند. هر چند تيم مذاكره كننده ايراني قول همكاري پيشاپيش براي پيروزي كانديداي دلخواهش را از اروپا و آمريكا گرفت.
در بهار 84 رقابت هاي گرم انتخاباتي شروع شده بود. مصطفي معين كانديداي تندروهاي مشاركت و مجاهدين انقلاب با شادماني از ادامه تعليق غني سازي دم مي زد! اطرافيان هاشمي رفسنجاني مشغول ارسال سيگنال هاي مثبت از طريق ديگر وفاداران در سفارت هاي ايران در اروپا همچون محمد حسين عادلي بودند. ساير كانديداها هم يا موضع خاصي نداشتند و يا دست تسليم در برابر عملكرد ناشايست تيم سابق هسته اي بالا برده بودند!
اما در اين ميان دو كانديدا موضعي متفاوت داشتند؛ علي لاريجاني تعليق را با مثال دادن درّ گرانبها در برابر آب نبات به سخره مي گرفت و احمدي نژاد بر توانمندي داخلي تاكيد مي كرد. او چشم داشتن به بيرون از كشور را تقبيح مي كرد و از شكستن تعليق سخن مي گفت. در سوم تير 84 احمدي نژاد پيروز شد و مشخص شد كه اراده عمومي ايرانيان از ديپلماسي تسليم و تحقير كه از سوي دولت اصلاحات پي گيري مي شد، بيزار است. احمدي نژاد در اولين كنفرانس خبري اعلام كرد: غرب بايد از برج عاج پايين بيايد و به ملت ايران احترام بگذارد.
2- در اولين روزها پس از انتخاب احمدي نژاد، رهبر انقلاب، "هاشمي رفسنجاني"، "محمد خاتمي"، "حسن روحاني" و "ميرحسين موسوي" را فرا خواندند و تصميم نظام در دوران احمدي نژاد مبني بر مقاومت در برابر زياده خواهي غرب را به آنان ابلاغ كردند. اولين قدم فك پلمپ مركز يو.سي.اف اصفهان بود اما مقاومت طرفداران ديپلماسي تسليم ادامه داشت؛ قرار بر اين شد تا پيش از تنفيذ احمدي نژاد تأسيسات UCF كه براي تامين نظر غرب تعطيل شده بود، بازگشايي شود اما دستگاه سياست خارجي دولت وقت روز به روز اين تصميم را به تاخير انداخت تا سيگنال هايي مبني بر تزلزل "تصميم مقاومت" به خارج از كشور ارسال شود. هر چند نهايتاً اصرار احمدي نژاد و تأييد رهبر انقلاب سبب شد تا 2 روز پيش از تفيذ حكم رئيس جمهور جديد، تاسيسات اصفهان بازگشايي شود.
گفته ميشود، مسئول وقت پرونده هسته اي در آن زمان اظهار داشته بود: در صورت فك پلمپ اصفهان، آمريكا در 48 ساعت ايران را بمباران خواهد كرد. در طرف ديگر ماجرا، "تصميم مقاومت" و كمرنگ شدن نقش تروئيكاي اروپا سبب شد، تا كم كم در برخي كشورها اين گمانه به وجود آيد كه مي توانند با پادرمياني در پرونده هسته اي ايران، جايگاه بهتري از حيث بين المللي براي خود كسب كنند. آفريقاي جنوبي اولين اين كشورها بود. پيشنهاد آفريقاي جنوبي مبني بر ادامه تعليق و آغاز گفتگوهاي جديد به تهران رسيد. خاتمي و حسن روحاني به احمدي نژاد نوشتند: جا دارد به پيشنهاد مشفقانه آقاي تامبو امبكي توجه شود، هر چند پاسخ احمدي نژاد منفي بود. ريشه اين جواب منفي، در تغيير رويكرد از خارج به داخل بود.
3- احمدي نژاد در شهريور84 به عنوان يك رئيس جمهور ناشناخته به نشست عمومي سازمان ملل رفت. او در در نيويورك دعاي فرج خواند و پيشنهاد تشكيل كنيسرسيوم هسته اي در خاك ايران را داد. همزمان، علي لاريجاني (كه از سوي رئيس جمهور به عنوان دبير شورايعالي امنيت ملي منصوب شده بود) تهديدهاي غرب براي فرستادن پرونده هسته اي ايران از آژانس به شوراي امنيت را به مضحكه گرفت و گفت: غربي ها خيال نكنند با نشان دادن لولوي شوراي امنيت ايران رو به قبله دراز مي كشد!
اين جمله لاريجاني يك معناي كليدي داشت: ديگر تهديد با ابزار شوراي امنيت كارايي ندارد. در حاليكه پيش از اين، حتي راه اندازي 20 سانتريفيوژ به صورت آزمايشي، با تهديد ارجاع پرونده هسته اي به شوراي امنيت روبرو بود اما در دوران جديد قرار بر اين شد كه ايران به دانش هسته اي دست يابد و تاسيسات هسته اي يكي پس از ديگري راه اندازي شود.
در بهمن 84 و پس از اندكي كش و قوس، با فشار آمريكا و با رأي اكثريت كشورهاي غربي، در حالي كه غيرمتعهدها رأي ممتنع دادند، شوراي حكام پرونده ايران را به شوراي امنيت فرستاد. پاسخ تهران بازگشايي تاسيسات نطنز و اراك بود. همچنين بازتاب گزارش شوراي حكام در سفرهاي استاني رئيس جمهور نمود پيدا كرد. كم كم شعار"انرژي هسته اي حق مسلم ماست" وارد ادبيات مردم استقبال كننده از احمدي نژاد در سفرهاي استاني شد.
در اين برهه زماني پيشنهاد روسيه نيز جالب بود. روسيه به مانند هميشه با گل آلود شدن روابط ايران و غرب، به ميان دعوا آمد و پيشنهاد غني سازي در خاك خود را مطرح كرد اما باز هم جواب ايران منفي بود. احمدي نژاد گفت: غني سازي ايران بومي است و بايد در خاك ايران صورت پذيرد. اين پاسخ منفي ايران، بر روسيه گران آمد و پوتين به جمع كشورهاي غربي پيوست و 1+5 شكل گرفت.
4- بهار 85 با يك خبر خوش هسته اي شروع شد. احمدي نژاد در سفر استاني خراسان رضوي و در جوار حرم امام رضا(ع) گفت: ايران به چرخه غني سازي اورانيوم در تأسيسات هسته اي نطنز دست يافته است و اين اولين دستاورد مقاومت است. كمترين نتيجه اعلام اين موفقيت كم نظير، بسته جديد پيشنهادي 1+5 بود؛ حواشي اين بسته كه هيچ گاه محتوايش فاش نشد، تمام فضاي خبري تابستان 85 را به خود اختصاص داد. پس از چندبار تعويق، همانگونه كه احمدي نژاد وعده داده بود، در اول شهريور 85، علي لاريجاني سفراي انگليس، فرانسه، چين، آلمان، روسيه و سوييس (به نمايندگي از آمريكا) را به حضور پذيرفت و پاسخ تركيبي و تفصيلي ايران به بسته پيشنهادي آنها را ارائه داد؛ پاسخي كه به مذاق آنها خوش نيامد و بحث در شوراي امنيت جدي شد. در تابستان85 همه به اين حرف رئيس جمهور رسيدند كه خواسته اول و آخر غرب تعطيلي تمام فعاليت هاي هسته اي ايران است كه در قالب تعليق مدت دار مطرح مي شود. در واقع آنچه غرب به عنوان پيش شرط مذاكره مطرح مي كرد، همان خواسته نهايي اش بود. همچنين در همين تابستان داغ بود كه شوراي امنيت مفتضح ترين قطعنامه تاريخ اين سازمان بين المللي را صادر كرد؛ در حالي كه كشور لبنان در زير آتش رژيم صهيونيستي قرار داشت و آمريكا پي در پي قطعنامههاي درخواست آتش بس را وتو مي كرد، اين شورا با اجماع، قطعنامه اي غيرالزام آور براي تعليق فعاليت هاي هسته اي عليه ايران صادر كرد و يك براي اين مساله به ايران اولتيماتوم داد!
5- در پاييز 85 و با فراگير شدن خواسته ملي "انرژي هسته اي حق مسلم ماست" در سراسر كشور ايران و به تبع آن مقاومت دولت نهم، آمريكا و همانگونه كه سفير آلمان در گفتگوي ويژه خبري شبكه 2 به مردم ايران گفت: "من نمي خواهم شمار را فريب بدهم! ما خواستار تعليق هميشگي فعاليت هاي هسته اي ايران هستيم!"، اما يك قدم عقب نشستند.
تعليق مدت دار و در زمان مذاكرات ايران و غرب، خواسته جديد سولانا از لاريجاني بود. پاسخ منفي ايران را بار ديگر احمدي نژاد در يكي از سفرهاي استاني داد: "حتي يك روز هم تعليق نمي كنيم." در اين ميان برخي يك پيشنهاد عجيب مطرح كردند: شما تظاهر به تعليق كنيد! يعني اعلام كنيد تعليق انجام شده اما در عمل فعاليت هاي هسته اي را ادامه دهيد! احمدي نژاد اين حيله را هم در يكي ديگر از سفرهاي استاني اش رسوا كرد. اين چنين بود كه شوراي امنيت به رهبري آمريكا، دومين قطعنامه را صادر كرد. در قطعنامه 1737 كه در آخرين روز كاري سال 2006 ميلادي صادر شد، از ايران خواسته شد كه فعاليت هاي هسته اي را تعطيل كند و صنايع هسته اي و موشكي ايران شامل تحريم غرب شد. اين قطعنامه بي خاصيت حتي اعتراض آمريكايي هاي تندرو همچون جان بولتون را نيز در پي داشت اما در ايران احمدي نژاد قطعنامه 1734 را كاغذپاره خواند و از عزم ايران بر ادامه مقاومت خبر داد.
6- احمدي نژاد در اهواز تنها خاصيت 1737 را فرصتي براي مرعوبين خواند تا در صفوف ملت خلل ايجاد كنند. پيش بيني احمدي نژاد در اولين روزهاي زمستان سرد 85 تحقق يافت. برخي عناصر سياسي داخلي كه گمان مي بردند مي توانند با تغيير كلي فضاي سياسي بهاري آغاز كنند، هجمه اي سخت و عظيم به مواضع هسته اي دولت نهم وارد كردند.مديرمسئول روزنامه جمهوري اسلامي نوشت: "رئيس جمهور براي سرپوش نهادن به برخي كاستيهاي دولت، مساله هستهاي را چنان برجسته ميسازد كه اشكالات دولت ديده نشود."
سرمقاله نويس روزنامه جمهوري اسلامي در اين باره خطاب به دكتر احمدي نژاد نوشت: "اگر به ذهن مردم متبادر شود كه دولت براي انحراف ايجادكردن در مطالبات آنان، مسأله هستهاي را برجسته ميكند، عملا شما پشتوانه ملي را در پيگيري هستهاي از دست خواهيد داد".
يك روز بعد، سرمقاله روزنامه همشهري به مديرمسئولي حسين انتظامي، مواضع رئيس جمهور را "ديپلماسي سخنرانيهاي داغ" خواند كه هيچ دستآوردي جز سوء ظن غربي ها به ايران(!) و 2 قطعنامه عليه ايران نداشته است. اما صريحتر از نوشته هاي اين دو روزنامه نگار مدعي اصولگرايي، اظهارات مارگارت بكت وزير خارجه وقت انگليس بود كه در مقاله اي در اورشليم پست چاپ رژيم صهيونيستي نوشت: بر خلاف آنچه احمدي نژاد، رييس جمهوري ايران، مي گويد اين تصميم گيري توطئه قدرت هاي زورگو نيست تا ايران را از انرژي هسته اي محروم كنند. وزيرخارجه انگليس در بخشي ديگر از مقاله اش نوشت: رژيم ايران مي خواهد غني سازي هسته اي را مشابه نبرد دكتر مصدق در سال ???? براي ملي شدن نفت وانمود كند. جالب آنكه رژيم ايران حتي اسم يك خيابان را به نام مصدق نام گذاري نكرده و در عوض ترجيح داده يكي از خيابانهاي تهران را به نام خالد اسلامبولي، قاتل انور سادات، رييس جمهوري پيشين مصر، نامگذاري كند. دولت ايران برخلاف مصدق از منافع ملي دفاع نمي كند(!) بلكه به شهروندان اين كشور خيانت مي كند. سرمايه ها، ايران را ترك مي كنند و بورس تهران پس از روي كار آمدن احمدي نژاد يك سوم ارزش خود را از دست داده است. در اين ميان نومحافظه كاران آمريكايي هم بيكار ننشستند. فاكس نيوز در ويژه برنامه اي احمدي نژاد را خطرناكترين مرد زمين خواند! يكي از نومحافظه كاران نيز گفت: اگر ايران را 3 سال پيش بمباران مي كرديم، اكنون احمدي نژاد سر كار نمي آمد! همصدا با اين نواها، محسن رضايي نيز در گفتگوي ويژه خبري شبكه 2 از حمله آمريكا به ايران ظرف يك ماه آينده خبر داد! در اين ميان هاشمي رفسنجاني نيز در خطبه هاي نمازجمعه، طرفين (ايران و غرب) را به تعادل دعوت مي كرد!
گزارشگر گاردين پس از يكي نماز جمعههاي رفسنجاني اين گونه نوشت: هاشمي رفسنجاني، كه سياستمداري عملگراست، از جمله منتقدان صريح اللهجه لفاظي هاي ضد غربي رييس جمهوري بوده و از اتخاذ رويكردي مصالحه آميز در مساله هسته اي حمايت كرده است در حاليكه ساير رهبران عملگراي جمهوري اسلامي ادعا مي كنند كه سخنان تحريك آميز آقاي احمدي نژاد، از جمله اينكه ايران غني سازي اورانيوم را حتي براي يك روز متوقف نخواهد كرد، مانع از دستيابي به هرنوع تفاهمي در ماجراي هستهاي شد.
خواسته تمام اين افراد را حسين موسويان به طرز ناشيانه اي در گفتگو با فايننشال تايمز فاش كرد: ايران چاره اي جز پذيرفتن قطعنامه ماه گذشته شوراي امنيت سازمان ملل كه ضمن تحريم ايران، مهلتي 2 ماهه براي توقف تقريبا كامل فعاليت هاي هسته اي به تهران داده شده است، ندارد.
البته فايننشال تايمز دليل اين اظهارات صادقانه موسويان را اين گونه ارزيابي مي كند: احمدي نژاد پرونده هسته اي ايران را به يك مساله اي حيثيتي براي ايرانيان تبديل كرده است و در صورتي كه بتوان او را در اين مساله شكست داد، مي توان بر روي براندازي اش شرط بندي كرد. با اين همه پاسخ احمدي نژاد يك جمله تاريخي بود: "ما ترمز و دنده عقب قطار هسته اي را مدت هاست كه دور انداختهايم..."
رهبر حكيم انقلاب هم با اين جمله كه مسئولين نظام حق چشم پوشي از حق مسلم مردم ايران در مساله هسته اي را ندارند، حجت را بر همه تمام كردند. پس از اين دو موضع گيري صريح و سفر بي حاصل لاريجاني به مونيخ و مذاكره با وزير خارجه آلمان، البرادعي، رومانو پرودي (نخست وزير ايتاليا) و رئيس جمهور سوئيس، غرب به دنبال قطعنامه سوم رفت. اين بار 1+5 به سرعت به تفاهم رسيد و در روزهاي آغازين بهار 86 قطعنامه 1747 عليه ايران صادر شد.
7- در تمام روزهاي سال 85 برخلاف روزهاي كسل كننده 82-84، عمليات تحقيق و توسعه در تاسيسات هستهاي ايران ادامه داشت. قطعنامههاي 1737 و 1747 هرچند تمامي صنايع نظامي و هسته اي ايران را تحريم كرده بود، اما تمامي ناظران بينالمللي مي دانستند اين تحريم ها بي فايده و اثر است. چرا كه ايران از همان ابتداي انقلاب و حتي در بحبوحه جنگ تحميلي تحريم نظامي بود! همچنين توانمندي هسته اي ايران بومي بود و ضمناً اگر نيازي به خريد قطعات بود، اين قطعات از بازار غيررسمي خريداري مي شد!
در 20 فروردين 1386، رئيس جمهور براي دومين بار سران نظام را به نطنز فراخواند تا خبر خوش هسته اي دوم را اعلام كند: ايران به غني سازي صنعتي دست يافته است. در نطنز بود كه احمدي نژاد براي اولين بار مسئله هسته اي را رو به پايان خواند. فرداي آن روز اروپا و امريكا و رسانههاي وابسته به آنان در ايران و جهان، اين دستاورد را ناديده گرفتند و به چشم ترديد به آن نگريستند. آنها مي نوشتند: اعلام خبر خوش هسته اي بلوفي از سوي احمدي نژاد براي پيشبرد برنامه هايش است. سخنگوي وزارت خارجه آمريكا هم اين گفته را تاييد كرد، اما گزارش البرادعي مبني بر راه اندازي هزاران دستگاه سانتريفيوژ در نطنز اين كيد را نيز نقش بر آب كرد.
8- يكي از مهمترين اتفاقات درمسير ماجراي هسته ايران، بازداشت امنيتي و محاكمه حسين موسويان، سخنگوي تيم سابق هسته اي و معاون بين الملل حسن روحاني در شوراي عالي امنيت ملي80-84 و مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام 84-86 بود.
اخبار پيرامون اين بازداشت امنيتي نشان داد كه تيم سابق مذاكره كننده هسته اي براي آن كه نشان دهد توافق نامه هاي سعدآباد و پاريس و تصميم به تعليق نامحدود بهترين گزينه بوده، حاضر است تمام منافع ملي را يكجا و به بدترين نحو ممكن به بيگانگان عرضه كند. تيم هستهاي سابق به دليل ناكامي تمام توان خود را براي شكست تيم هستهاي جديد به كار ميبرند. تيم سابق، پروتكل الحاقي (بازرسي بيقيد و شرط هر مكان در هر زمان) را پذيرفت. بعلاوه غنيسازي و كليه عمليات هستهاي را به مدت نامحدودي تعليق كرد؛ ولي در مقابل اين دو عقبنشيني هيچ دستاوردي را نصيب جمهوري اسلامي ايران نكرد. حتي نتوانست از تهديدات آمريكا عليه ايران بكاهد. تيم هستهاي جديد توانست با قاطعيت همهي تهديدها و تحريمها را پشت سر بگذارد و آبشارهاي سانتريفيوژ را راهاندازي كند، بازرسي را محدود، آب سنگين اراك را راهاندازي كند و غنيسازي را در حد صنعتي به دنيا بقبولاند و اينك آمريكائيان براي يك سلام و احوالپرسي با وزير امورخارجه ايران به دريوزگي افتادهاند. و همه اينها براي تيم سابق كمي شرمساري ايجاد كرده به همين جهت آنها تمام تلاش خود را براي جلوگيري از موفقيت بيشتر تيم فعلي به كار گرفتند.
طبق اعترافات و شواهد و قرائن، برخي اعضاي تيم سابق هسته اي براي شكست تيم فعلي دست به اقدامات زير زده است:
الف- دادن اطلاعات به بيگانگان براي آگاهي از تصميمات دولت جديد.
ب- دادن گزارشات دروغ در مورد سازش دولت با اروپائيان به خبرگزاريها جهت شايعهسازي. مثلا با خبرگزاري رويترز قرار مي گذاشتند كه اخباري را از قول انها منتشر و سپس تكذيب نمايد.
ج- كم اهميت نشان دادن پيشرفت تكنولوژي هستهاي. به همين جهت ساير اعضاي تيم هستهاي سابق در بيشتر مباحث پيشرفت علمي را تكذيب و آن را كم اهميت جلوه ميدادند تا جايي كه رهبر انقلاب اسلامي عليه چنين روشي به موضعگيري و اخطار پرداختند.
د- جدي نشان دادن خطر حملهي نظامي آمريكا. تيم سابق با تأثيرگذاري روي بعضي از شخصيتها، حملهي نظامي آمريكا را حتمي و قريبالوقوع نشان ميدادند. حتي يكي از سايتهاي اينترنتي موظف شده تا هر مقاله، مصاحبه، تحليل و احتمالي كه از سوي بيگانگان در مورد حمله نظامي آمريكا عليه ايران منتشر ميشود را منتشر نمايد. منظور آنها ترساندن مردم و مسئولان براي كوتاه آمدن در مقابل بيگانگان و در نتيجه همگوني نتايج هر دو تيم بود.
9- در طول سالهاي 84 تا نيمه اول 86 ملاقاتها و مذاكرات لاريجاني-سولانا ادامه داشت. در اين مذاكرات كه معمولا طرفين در پايان آن بر سازنده بودن و توافقات جديد سخن مي گويند، هنوز هيچ نتيجه اي براي طرفين نداشت.به گونه اي كه بسياري از تحليل گران آن زمان معتقد بودند، اصولا از مذاكراتي كه يك طرف آن خاوير سولانا(مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا) است، نبايد انتظار نتيجه داشت؛ چرا كه سولانا مسئول بي اختياري است كه آمريكاييها هر وقت كه خواستند مي توانند توافقات او را ناديده بگيرند.به هرحال پس از صدور قطعنامه 1747 لاريجاني و سولانا چند دور در اسپانيا و پرتقال و ... مذاكره كردندو پيشنهاد جديد اروپا موسوم به تايم اوت به تهران رسيد.
از تايم اوت دو برداشت مي شد؛ يكي اين كه ايران فعاليت هستهاي اش را تعليق كند و شوراي امنيت تحريم هايش را در برابر معلق سازد كه اين برداشت با مخالفت صريح ايران روبرو شد. علي لاريجاني پس از مذاكره مادريد با سولانا به خبرنگار مشكوك رويترز گفت: ما از تعليق عبور كرده ايم و ديگر در مذاكرات حرفي از تعليق نيست. سخنگوي وزارت خارجه هم از حذف تعليق از ادبيات هستهاي خبر داد.
اما برداشت دوم از تعليق، اين بود كه ايران فعاليت هاي هسته اي اش را در همين سطح نگه دارد و از سوي ديگر قطع نامه اي عليه ايران صادر نشود، كه دكتر احمدي نژاد در سفر به قم در پاسخ به اين پيشنهاد گفت:
برخي خيال ميكنند اگر همين قدر كه آمديم جلو بايستيم، پيروزي بزرگي است. بله، پيروزي است، اما آنچه خدا مقدر كرده نيست. خدا براي ما 100 را مقدر كرده ما به 20 قانع شويم؟ مراحل را به پيش آمدهايم آنها كاري نميتوانند بكنند. در اوايل بهار 86 مذاكرات خسته كننده با سولانا با يك ابتكار متحول شد. ابتكاري كه يكي از زمينههاي مختومه شدن پرونده هسته اي ايران بود. علي لاريجاني در وين با البرادعي ديدار كرد و بر آمادگي ايران بر حل تمامي مسائل باقيمانده ايران و آژانس تاكيد كرد؛ همان مسائلي كه البرادعي هميشه بخاطر آنها مي گفت كه نمي تواند صلح آميز بودن تمام فعاليت هاي هسته ايران را تاييد كند.
ديدارهاي متعدد وعيدي، معاون بين الملل لاريجاني و اولي هاينونن معاون امور پادمانهاي آژانس بينالمللي انرژي اتمي در تهران و وين به اضافه بازرسي هاي متعدد آژانس بدون سربازرس مزاحم بلژيكي سبب شد تا البرادعي در گزارشي 9 صفحه اي به شوراي حكام از حل و فصل مساله پلوتونيوم كه مهمترين بهانه آمريكا بود، خبر دهد. البرادعي همكاري هاي ايران و آژانس را گامي رو به جلو دانست و از حل و فصل تمام مسائل اختلافي ايران و آژانس در آينده اي نزديك خبر داد. رئيس جمهور به تازگي در چند سخنراني جداگانه بر مختومه شدن پرونده هستهاي ايران تأكيد كرده است. اين برآورد اگر ناظر به پرونده ايران در شوراي امنيت باشد، غيرواقعي مي نماياند چراكه حتي احتمال صدور قطعنامه بعدي عليه جمهوري اسلامي با توجه به عدم رعايت مفاد 1747 قابل پيش بيني است اما از زاوايه اي ديگر، پرونده ايران به واقع مختومه شده است.
در حال حاضر نه هياهوهاي داخلي پس از رسوايي هاي حاميان تعليق خريداري دارد و نه در خارج، ترديدي نسبت به تغيير كلّي فضاي مذاكرات از بده بستانهاي سياسي و تجاري شخصي و عير شخصي به ايستادگي و تسليم ناپذيري. در واقع اين بن بستي فراروي غرب است كه اين گرهي را كه روز به روز با دست خود بيشتر كور كرده، اكنون چگونه آبرومندانه آن را بگشايد و در مقابل افكار عمومي دنيا، محترمانه و به تدريج، اين بازي دل آزار را مختومه سازد. پرونده براي ايران مختومه است، غرب اگر در يافتن مسير مختومه ساختن بي سروصداي آن براي خود، گرفتار است، مشكل ايران نيست. اگرچه غرب نيز با زمينه سازي براي ورود مجدد آژانس به پرونده هسته اي ايران و توافقات صورت گرفته درباره حل مسائل باقيمانده، نشان داده كه با راه پايان آبرومندانه اين داستان بيگانه نيست.
10- طرح مداليته كه به ابتكار هوشمندانه ايران در دستور كار آژانس بين الملل هسته اي قرار گرفته بود، راه را بر بهانه جويي هاي مكرر غرب مي بست. از همين روي با انتشار متن طرح مداليته در شهريور هشتاد و شش و بدنبال انتشار گزارش هاي البرادعي مبني بر بسته شدن پرونده هايي همچون پلوتونيوم، سانتريفيوژهاي P-1 و P-2، خشم غرب بر انگيخته شد كه نتيجتا به تيرهتر شدن روابط مديركل آژانس و برخي سران 1+5 انجاميد تا آنجا كه البرادعي مكررا برخي كشورها را مورد انتقاد صريح خويش قرار داد. ولاديمير پوتين، بيست وچهارم مهرماه و براي اولين بار در تاريخ مناسبات دو جانبه روسيه و ايران ، به تهران سفر كرد. در كنار توافقات تجاري - نظامي ميان دو كشور و يا "ارسال سوخت هسته اي" نيروگاه بوشهر كه نتيجه مستقيم همين سفر بود، وقوع اين سفر موفقيت ديپلماسي تهران در مقابل سياست "به انزوا كشاندن" ايران را نشان مي داد.
آمريكا از يكسال پيش و پس از تصويب قطعنامه دوم، عزم خود را براي تصويب قطعنامه جزم كرده بود اما عملكرد هوشمندانه ايران در طراحي مداليته ، ناكامي آمريكا وتاخير يكساله در تصويب قطعنامه سوم را رقم زده بود. جلسات مكرر 1+5 بدليل مخالفت روسيه و چين به بن بست مي رسيد و دركنار گزارش غافلگير كننده 16 نهاد اطلاعاتي كه بر عدم انحراف برنامه هسته اي تهران صحه مي گذاشت، گزارش هاي البرادعي حاكي از مختومه شدن موارد مطروحه در طرح مداليته بود.
اما آمريكا در نهايت بي توجه به گزارش ماه فوريه مديركل آژانس كه صراحتا مختومه شدن تمام موارد مطروحه را تاييد كرده بود و در آستانه انتخابات مجلس هشتم ، قطعنامه اي بدون اجماع را به تصويب شوراي امنيت رساند. بزرگنمايي محتواي قطعنامه از سوي برخي رسانههاي داخلي آن هم درست پيش از انتخابات مجلس، انگيزه آمريكا از تصويب آن را به وضوح نشان ميداد؛ قطعنامه با مصرف صرفا داخلي و با هدف تحت تاثير قرار دادن آراي ريخته به صندوق انتخابات به تصويب رسيده بود.
انتخابات مجلس هشتم برگزار شد و منتخبان مردم هم مشخص شدند. نتايج با آنچه مورد انتظار غرب بود بسيار متفاوت است. در واقع آمريكا با تصويب قطعنامه در مسيري گام برداشت كه منتهاي آن به جشن هسته اي در 20 فروردين و اعلام نصب 6000 سانتريفوژ در تاسيسات هسته اي ميرسيد بدون آنكه آمريكا بتواند به هيچ يك از انگيزه هاي اصلي تصويب قطعنامه جامه عمل بپوشاند.
برگزاري جشن هسته اي سرسختي ايران در احقاق حقوق خود را نشان مي داد و اينكه " قطعنامه" ديگر برگ برنده آمريكا و اروپا نخواهد بود چرا كه ايران با رسيدن به نقطه غير قابل بازگشت ديگر با هيچ قطعنامه اي تن به تعليق نخواهد داد.
"اكنون زمان آن فرارسيده است كه حقيقت را بپذيريم: تلاش دولت بوش براي توقف برنامه هستهاي ايران شكست خورده است. تازه ترين دور تحريم هاي امنيتي شوراي امنيت سازمان ملل كه توافق درباره آنها، يكسال طول كشيد، به طرز مضحكي ضعيف بود و نشان دهنده پايان مسير تحريم ها است".
اين ها سخنان يك مسئول ايراني نيست ، اينها بخشي از مقاله روزنامه واشنگتن پست است كه دو ماه پيش منتشر شده و بيانگر ابهام تحليلگران غربي نسبت به آينده پرونده هسته اي است. پرونده اي كه در يكسوي آن حيثيت غرب را در گرو خود دارد و در سوي ديگر پيروزي مسلم و از پيش قطعي شده براي ملت ايران را نويد مي دهد.
انتهاي پيام/ي
چهارشنبه 30 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]
-
گوناگون
پربازدیدترینها