واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: هاشمی و درسي از سياست خارجي امام اين مساله، درباره رابطه با آمريکا نيز صادق است واگر مصالح کشور اقتضا کند، برقراري چنين رابطه اي کاملا متصور ومشروع خواهد بود واگر به صلاح مملکت نباشد حتي مي توان از ادامه روابط ديپلماتيک با نزديک ترين دوستان نيز خودداري کرد. فراموش نکنيم که يکي از تفاوت هاي آشکار سياست خارجي وعلم اخلاق اين است که اخلاق مطلق است وسياست خارجي نسبي وتابعي از منافع ملي. روزنامه آفرینش در سرمقاله امروز خود نوشت: خاطره آيت الله هاشمي رفسنجاني، مربوط به روز چهاردهم تير1363 که اخيرا مورد توجه رسانه هاي جمعي قرار گرفته است، ابعاد جديدي ازسياست خارجي حضرت امام راحل (ره) را تبيين مي کند.ايشان چنين مي نويسد: نماينده شوشتر آمد وپيشنهاد شعار« مرگ برآمريکا و شوروي » را مي داد. گفتم: بطور اصولي تصميم گرفته ايم، امام هم موافقت کرده اند ولي منتظر فرصت هستيم.هاشمي در خاطره يک اسفند همان سال نيز مي نويسد: « نظر من اين است که درصورت پيروزي در عمليات (بدر) امام دستور بدهند شعار مرگ برآمريکا و مرگ بر شوروي، از موضوع قدرت حذف شود.»از آنجا که هاشمي از نزديک ترين ياران حضرت امام (ره) بود، در صحت اين خاطره ترديدي روا نيست، هرچند که برخي محافل سياستي تندرو و با کوته انديشي و برمبناي اغراض خاص سياسي مي کوشند اصالت اين خاطره را زيرسوال ببرند که البته پرداختن به اين حاشيه ها، مورد بحث اين نوشتار نيست، بلکه تعمق دراصول سياست خارجي امام خميني (ره) ودرس گرفتن از آن، دغدغه يادداشت حاضر است. در مرور تاريخ رهبري 10ساله امام خميني(ره) در نظام جمهوري اسلامي، شديدترين مواضع عليه آمريکا را شاهد هستيم، ودرهمان حال، روايت هاشمي رفسنجاني، حاکي از آن است که امام (ره) با حذف يکي از شعارهاي اصلي مردم ايران يعني مرگ بر آمريکا نيز موافق بوده اند، در واقع با کنارهم گذاشتن اين دو گزاره، مي توانيم به اصل نسبي بودن رفتارها در سياست خارجي برسيم که طي آن، هيچ دوستي درجهان سياست بين الملل، دوست دائمي نيست و هيچ دشمني هم الزاما تا ابد، دشمن محسوب نمي شود، بلکه آنچه مبناي رفتار سياسي يک کشور در تعامل با ساير اعضاي جامعه بين الملل را تعريف مي کند، صرفا الزامات و مصالح ومنافع متقابل است، ازاين رو، زماني ممکن است شعار مرگ برآمريکا، حتي از سوي مقامات رسمي يک کشور نيز سرداده شود و زماني ديگر با شرايطي متفاوت، اين شعار، حتي از ادبيات سياسي ملت نيز حذف گردد.مانند اين مساله، درباره مسئله جنگ 8 ساله نيز صادق بوده است. حضرت امام(ره)، در مقطعي به تصريح فرموده بودند: اگر اين جنگ 20سال هم طول بکشد، ما تا آخر ايستاده ايم، ولي ايشان در سال هشتم جنگ، به اين جمع بندي رسيدند که ادامه جنگ به نفع کشور نيست ومصالح عمومي ومنافع ملي ايجاب مي کند که آتش بس پذيرفته شود وچنين نيز کردند. در واقع زماني که شرايط کشور اقتضا مي کرد که سخن از مقاومت حتي 20 ساله شود، ايشان چنان موضعي را مي گرفتند ودرزماني ديگر که صلاح کشور صلح را ايجاب مي کرد، قطعنامه 598 را پذيرفتند.مطلق انگاري و خلط مباحث اخلاقي وايدئولوژيک درسياست خارجي، بزرگترين اشتباهي است که برخي گروه هاي سياسي مرتکب آن مي شوند و ازاين رو، به جاي آنکه اصل را منافع ملي قرار دهند ومسايلي مثل مذاکره با آمريکا يا عدم مذاکره با آن را با اين محک بسنجند، برخي مصداق ها مثل عدم رابطه با آمريکا را اصل مي دانند وهر سخن وموضعي خلاف آن را خلاف اصول مي شمارند.نکته قابل توجه اينکه مقام معظم رهبري نيز در تبيين اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران نيز بر 3 اصل «عزت، حکمت ومصلحت» تاکيد کرده اند و مسئله عدم رابطه با کشور خاصي را جزو اين اصول نياورده اند ودراين طريق، از رويکرد اصولي امام راحل (ره) پيروي کرده اند.ازاين رو، توصيه اين نوشتار به گروه هاي سياسي اين است که مطلق انگاري درسياست خارجي را از انديشه ها وعملکردهاي خود حذف کنند ومنافع محوري را جايگزين آن نمايند، چه آنکه درغيراين صورت، هزينه هاي سنگيني در انتظار کشور خواهد بود. اين مساله، درباره رابطه با آمريکا نيز صادق است واگر مصالح کشور اقتضا کند، برقراري چنين رابطه اي کاملا متصور ومشروع خواهد بود واگر به صلاح مملکت نباشد حتي مي توان از ادامه روابط ديپلماتيک با نزديک ترين دوستان نيز خودداري کرد. فراموش نکنيم که يکي از تفاوت هاي آشکار سياست خارجي وعلم اخلاق اين است که اخلاق مطلق است وسياست خارجي نسبي وتابعي از منافع ملي.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 245]