تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 13 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803895456




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ضرورت شناخت حضرت امام زمان (عج) از ديدگاه آيت‌الله شيرازي


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: ضرورت شناخت حضرت امام زمان (عج) از ديدگاه آيت‌الله شيرازي
گروه خبرنگاران افتخاري / ميترا توسلي: يكي از وظايف و تكاليف عمومي همه مسلمانان آن است كه اول بايد امام زمان(عج) خويش را بشناسند و آن گاه به اطاعت از او بپردازند. از مهمترين دلايل نقلي اين وظيفه و تكليف، يكي روايت مشهور و متواتر:من مات و لم يعرف امام زمانه، مات ميتةً جاهلية است. به موجب اين حديث، كساني كه بدون شناخت امام زمان(عج) خود، از دنيا بروند، چنان است كه به مرگ جاهليت مرده باشند و هيچ رابطه و نسبتي با اسلام و آيين مسلماني ندارند.
اين حديث از احاديث بسيار معتبر است و شيعه و اهل سنت بر تواتر آن تصريح كرده‌اند. از ميان علماي شيعه شيخ مفيد از افرادي است كه در اين باره مي گويد: اين حديث به صورت متواتر از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم روايت شده است.(1)

ايشان همچنين در رساله ديگري با عنوان الرسالة الأولي في الغيبة مي‌نويسد:

حديث «من مات و هو لا يعرف إمام زمانه مات ميتةً جاهلية» روايت صحيحه است و اجماع اهل آثار بر آن گواهي مي دهد.(2)

و در ميان علماي اهل سنت مي توانيم از «سليمان بن ابراهيم قندوزي حنفي» نام ببريم كه صريحاً اظهار داشته است: حديث «من مات و لم يعرف إمام زمانه مات ميتةً جاهلية» مورد اتفاق علماي خاصه و عامه است.(3)

اينكه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم عدم معرفت امام زمان(عج) را در رديف شرك و الحاد و كفر خوانده‌اند، از آن رو است كه انسان وقتي امام حقيقي و واقعي‌اش را نشناخت، راه را گم مي‌كند و از صراط مستقيم منحرف شده و در نتيجه، هر چه بيشتر پيش برود بيشتر از هدف دور مي‌شود.

پس براي آن كه دچار كژ راهه‌ها نشويم و راه را گم نكنيم، در درجه نخست بايد بكوشيم كه امام زمان(عج) خود را بشناسيم و امام زمان ما، كسي جز امام مهدي حجة بن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف نيست.

او مصداق منحصر به فرد امام مفترض الطاعه است كه به اذن و امر خدا زنده است و شاهد و ناظر اعمال و رفتار عموم مردم، به ويژه شيعيان، و بالاخص علما و طلاب است.

متأسفانه عدم شناخت صحيح و درست امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و آشنا نبودن با سلوك فردي و اجتماعي آن بزرگوار، عده‌اي را به گمانه زني واداشته و آنان آگاهانه يا از روي جهل، اتهاماتي را به ساحت مقدس ايشان روا مي دارند كه حتي از ساحت يك انسان معمولي نيز به دور است، تا چه رسد به آن بزرگوار.

در يك تقسيم‌بندي كلي مي‌توان اين اتهامات را به دو دسته تقسيم كرد: يك دسته از آنها درباره روش آن حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف در چگونگي تشكيل حكومت است؛ و دسته‌اي ديگر راجع به سيره و شيوه زمامداري آن حضرت در دوران پس از ظهور و حاكميت يافتن بر جهان.

روش امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در تشكيل حكومت

سوگمندانه ذهنيت رايج مسلمانان آن است كه حضرت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف با چهره‌اي خشن ظهور مي‌كند و با تكيه بر شمشير و قتل و كشتارِ مخالفان خود، موفق به تشكيل حكومت و كسب قدرت مي‌شود. اين ذهنيت ريشه در رواياتي دارد كه در اين خصوص موجود است و در كتاب‌ها نوشته مي‌شود و بر روي منبرها براي مردم بازگو مي‌شود. به موجب پاره‌اي از اين روايات حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به هنگام ظهور، چنان با خشونت و درشتي با مردم رفتار مي‌كنند كه اكثريت آنان آرزو مي‌كنند كه كاش هرگز او را نبينند و عده زيادي از آنان نيز در نسب او دچار ترديد شده، او را از آل محمد عليهم السلام نمي‌دانند.

روايات دروغين و محمد بن علي كوفي

تعداد اين روايات به بيش از پنجاه مورد مي‌رسد. از اين تعداد، سند بالغ بر سي مورد از آنها به شخصي به نام محمد بن علي كوفي، مي‌رسد كه فردي بدنام و دروغگو است و تمام علماي رجال بر بي‌اعتباري روايات او حكم كرده‌اند. اين شخص، در زمان امام حسن عسكري عليه‌السلام مي‌زيسته و از معاصران جناب «فضل بن شاذان» بوده است. فضل بن شاذان از اعاظم روات و بزرگان شيعه است كه هيچ شكي در جلالت و قدر و منزلت وي وجود ندارد، تا جايي كه امام حسن عسكري عليه السلام در مدح و توصيف او مي‌فرمايد: أغبط اهل خراسان لمكان الفضل وكونه بين أظهرهم؛ من غبطه مردم خراسان را مي‌خورم كه كسي چون فضل دارند(4).

حال ملاحظه نماييد كه فضل بن شاذانِ مورد عنايت امام عسكري عليه السلام ، در وصف محمد بن علي كوفي مي‌گويد:

رجلٌ كذّاب؛ او مردي بسيار دروغگوست.

هم ايشان در جايي ديگر اظهار داشته است:

كدت أقنت عليه؛ نزديك بود در قنوت نماز لعن و نفرينش كنم(5).

اكنون به چند نمونه از اين دست روايات اشاره مي‌كنيم:

نمونه اول: اين روايت بيش از يك صفحه از بحار الانوار را به خود اختصاص داده است و خلاصه اين روايت چنين است: حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف پس از ظهور، عده‌اي از مسلمانان را مورد تعقيب قرار مي‌دهند، آنان نيز فرار كرده و به سرزمين روم پناهنده مي‌شوند و از پادشاه آن مي‌خواهند كه آنان را بپذيرد، پادشاه به آنان مي‌گويد: اگر مي‌خواهيد به شما پناه دهيم، بايد مسيحي شويد و صليب بر گردن بياويزيد... . اين گروه نيز از ترس امام زمان قبول مي‌كنند...؛ حضرت مهدي كساني را به سوي روميان مي‌فرستد و از آنان مي‌خواهد كه اين مسلمانان را اخراج نمايند. روميان مي‌گويند اينان كساني‌اند كه با ميل خود به دين ما گرويده‌اند و از دين شما روي برگردانده‌اند. امام بدانان هشدار مي‌دهد كه در غير اين صورت حاكم ميان ما و شما شمشير است... .

حضرت اين مسلمان‌هاي فراري را از چنگ نصراني‌ها بيرون مي‌آورد، مردان آنها را مي‌كشد و شكم زنان باردارشان را پاره مي‌كند(6).

بايد دانست كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف داراي مقام امامت هستند و بهتر از هر كسي احكام اسلام را مي‌شناسند. در دين اسلام اگر زن بارداري مرتكب جنايتي شود و حدّ بر او واجب شود، به عنوان مثال اگر زنا دهد و چهار شاهد عادل بر زنا دادن او شهادت دهند - آن هم با اين شروط تعجيزي اسلام، كه جداً حصول آنها مشكل است؛ چرا كه هيچ شخصي در ملأعام زنا نمي دهد، مگر كسي كه بسيار هتّاك باشد - اما با اين حال اگر ثابت شد زن بارداري زنا داده است و بنا شد كه او را حدّ بزنند، مادامي كه اين زن باردار است جاري كردن حد بر او حرام است و بايد تا وضع حمل صبر كرده، بعد حدّ را بر او جاري سازند، اگرچه آن بچه از زنا باشد؛ آن وقت آيا حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف شكم زن باردار را پاره مي كنند؟! آيا اين روايت جَعل و دروغ نيست؟

نمونه دوم: روايتي است كه با اين سند ذكر شده است:

عن علي بن الحسين(7) عن محمد العطار، عن محمد بن الحسن الرازي (مجهول الهويّه)، عن محمد بن علي الكوفي، عن البزنطي، عن ابن بكير، عن ابيه، عن زُراره عن أبي جعفر عليه السلام : ... قلت أيسير (الحجة) بسيرة محمّد صلي الله عليه وآله وسلم؟ فقال: «هيهات هيهات، يا زرارة ما يسير بسيرته. قُلتُ جعلت فداك لِمَ؟ قال: إنّ رسول اللَّه سار في أُمته باللين، كان يتألف الناس والقائم عليه السلام يسير بالقتل ...؛ آيا مهدي، بر طبق روش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم عمل خواهد كرد؟ فرمود: هرگز، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم با نرمي و مهر و اُلفت با امتش رفتار مي‌كرد، در صورتي كه سيره مهدي، قتل و كشتار است(8).

اين روايت علاوه بر آنكه ضعف سند دارد با روايات صحيحه اي كه در مورد شباهت رفتار امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف با رفتار پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم وجود دارد در تعارض است.

نمونه سوّم: در اين روايت نيز همانند روايات قبلي، مسئله كشتار مطرح شده است و به نقل از امام صادق عليه السلام آمده است:

عن محمد بن علي الكوفي، عن البزنطي، عن العلاء عن محمد: قال سمعت أبا جعفر عليه السلام يقول: «لو يعلم الناس ما يصنع القائم إذا خرج لأحبّ أكثرهم أن لا يروه ممّا يقتل من الناس ...(9)؛ اگر مردم مي دانستند قائم (مهدي) پس از ظهور چه مي كند، بيشتر آنها دوست نداشتند او راملاقات كنند؛ چرا كه او بسياري از مردم را خواهد كشت.

چنين سخني از طرف يك آدم دروغگو به امام معصوم نسبت داده شده و به هيچ وجه قابل پذيرش نيست؛ چراكه انسان عاقل اگر سخن انسان دروغگويي را مبني بر شراب خواري فلان مؤمن بشنود باور نخواهد كرد و به خود اجازه نقل اين سخن رانخواهد داد چه برسد در مورد امام معصوم.

در ادامه اين روايت آمده است:... حتي يقول كثير من الناس ليس هذا من آل محمّد، لو كان مِن آل محمد لرَحِم؛ تا آن جا كه بسياري از مردم مي گويند: او از آل پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نيست؛ زيرا اگر از خاندان پيامبر بود بر آنان رحم مي‌كرد.

اين سخن در مورد كيست؟! آيا درمورد حجاج بن يوسف ثقفي نيز چنين سخني گفته شده است؟!

نمونه چهارم: به دنبال روايت پيشين آمده است:

عن محمد بن علي الكوفي، عن البزنطي، عن عاصم بن حميد الحناط، عن أبي بصير قال، قال أبو جعفر عليه السلام : ... ليس شأنه إلا بالسيف لا يستتيب أحداً؛ سر و كار مهدي جز با شمشير نيست و توبه احدي را هم نمي پذيرد(10).

آيا سيره رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم اين گونه بوده است؟

نكته مهم اين است كه محمد بن علي كوفي كذّاب، نوعاً روايات خود را به افراد ثقه نسبت مي داده تا رواياتش صحيح جلوه كند، همان طور كه در اينجا نام حناط (يكي از ثقات) در سلسله سند آمده است.

نمونه پنجم: اين روايت هم از محمد بن علي كوفي با اين سَند نقل شده است:

عن محمد بن علي الكوفي عن الحسن بن محبوب عن علي بن أبي حمزة عن أبي بصير عن أبي عبداللَّه عليه السلام أنّه قال: ما تستعجلون بخروج القائم، فواللَّه... ما هو إلاّ السّيف و الموت تحت ظلّ السيف؛(11) چرا براي ظهور قائم (امام زمان) عجله مي‌كنيد؟ بخدا قسم او آن شمشير آخته‌اي است كه از آن خون و مرگ مي‌بارد.

نمونه ششم: روايت از علي بن ابي حمزه بطائني، سر دسته فرقه واقفيه (12) است. او كسي است كه معتقد است امام غايب همان امام موسي بن جعفر عليه السلام است و اصلاً قائل به امام دوازدهم نيست. در روايتي از امام رضا عليه السلام نقل شده است كه پس از دفن اين شخص فرمودند: نكير و منكر چنان عمودي از آتش بر او زدند كه تا روز قيامت قبرش آكنده از آتش است». يعني الآن حدود هزار و دويست سال است كه در قبرش مي سوزد.

به هر حال روايت اين است:

عن علي ابن أبي حمزة البطائني، عن أبي بصير، عن أبي عبداللَّه عليه السلام قال: «إذا خرج القائم لم يكن بينه و بين العرب و قريش إلاّ السيف ما يأخذ منها إلاّ السيف...(13)؛ چون قائم بيايد، ميان او و ميان عرب و قريش، شمشير حاكم است و بس، او نيز از عرب و قريش غير از شمشير چيزي دريافت نمي كند».

اينها تنها چند نمونه از رواياتي است كه در اين زمينه وارد شده است.

صرف نظر از محمد بن علي كوفي، عده اي از راويان ديگرِ اين روايات نيز به هيچ وجه مورد اعتبار نبوده و رواياتشان قابل پذيرش نيست.

نيرنگ دشمن

اصولاً يكي از برنامه‌هاي دشمنان اهل بيت عليهم السلام جعل حديث و تحريف احاديث و نسبت دادن آنها به ائمه طاهرين عليهم السلام بوده، تا معارف اسلام را تحريف كرده و آنگونه كه خود مي‌خواهند به مردم القا كنند؛ و ديگر اينكه با دادن چنين نسبتهاي ناروا به آن بزرگواران، آنان را از چشم مردم بيندازند، تا مردم به گِرد آنان جمع نشوند.

اين چنين نسبتهاي دروغ به ائمه اطهار عليهم السلام ، بخصوص حضرت امام باقر و امام صادق عليهما السلام بسيار بوده و خود ائمه عليهم السلام نيز به اين مطلب تصريح كرده اند، از جمله:

امام صادق عليه السلام درباره مغيرة بن سعيد كه يكي از كساني است كه كارش جعل حديث و تحريف احاديث است مي فرمايند:

... فإن المغيرة بن سعيد - لعنه اللَّه - دَسَّ في كُتب اصحاب أبي، أحاديث لم يحدّث بها أبي؛ همانا مغيرة بن سعيد - كه خدايش لعنت كند - رواياتي در كتب اصحاب پدرم (امام باقر عليه السلام ) وارد كرد كه پدرم هرگز آنها را نفرموده بود(14).

همچنين يونس بن عبدالرحمن مي گويد: (زماني كه) در عراق بودم، در آنجا شماري از اصحاب امام باقر عليه السلام و همچنين جمع انبوهي از اصحاب امام صادق عليه السلام را ديدم. از آنان روايات فراواني شنيدم و كتابهاي آنان را [كه رواياتشان را در آنها نوشته بودند ]تحصيل كردم؛ (وقتي خدمت امام رضا عليه السلام رسيدم) آنها را به ابوالحسن الرضا عليه السلام نشان دادم؛ حضرتش بسياري از آن روايات را رد كردند و آنها را دروغ هايي شمردند كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده اند و به من فرموند:اِنَّ أَبا الخطاب كذب علي أبي عبداللَّه عليه السلام ، لعن اللَّه أبا الخطاب، وكذلك أصحاب أبي الخطاب يَدسّون هذه الأحاديث إلي يومنا هذا في كتب أصحاب أبي عبداللَّه عليه السلام؛ خدا ابوالخطاب را لعنت كند، او بر امام صادق عليه السلام دروغ مي بست؛ همچنين اصحاب ابوالخطاب نيز تا به امروز، روايات جعلي و دروغ را در كتب اصحاب امام صادق عليه السلام وارد مي كنند (15).

هشام بن الحكم از امام صادق عليه السلام روايت مي كند كه حضرت فرمودند:

كان المغيرة بن سعيد يتعمّد الكذب علي أبي ويأخذ كتب أصحابه، وكان أصحابه المستترون بأصحاب أبي يأخذون الكتب من أصحاب أبي، فيدفعونها إلي المغيرة، فكان يدسّ فيها الكفر والزندقة ويسندها إلي أبي، ثم يدفعها إلي أصحابه...؛ مغيرة بن سعيد آگاهانه و از سر عمد بر پدرم دروغ مي بست [روايات دروغ به ايشان نسبت مي داد]. او ياراني داشت كه در ميان اصحاب پدرم رخنه كرده بودند، آنان كتابهاي اصحاب پدرم [كه روايات را در آنها نوشته بودند ]را [به امانت ] مي گرفتند و به مغيرة مي دادند، و او [مطالب ] كفر و زندقه را در آن كتابها وارد مي كرد و آنها را به پدرم نسبت مي داد، آنگاه كتابها را به اصحاب پدرم باز مي گرداند(16).

اشكالات دِلالي

گذشته از اشكالات سَندي، اين دسته از روايات، از جهت دِلالت نيز ناتمام اند و قابل پذيرش نيستند، زيرا مفاد بسياري از آنها با ضروريات مذهب و شريعت در تعارض است و به هيچ عنوان نمي توان آنها را توجيه كرد.

اصولاً حضرت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مي آيند كه عدالت را بياورند و بساط جور و جفا و ظلم و ستم را برچينند. بنابراين امكان ندارد كه بخواهند از راه ظلم به عدل برسند و يا از طريق ايجاد بدعت، سنت جدش حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين علي عليه السلام را احياء كنند. سنت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آن بود كه اجازه نمي‌دادند هيچ زن بارداري را حد بزنند و يا قصاصش نمايند؛ ولي بر حسب آنچه محمد بن علي كوفي نقل كرده است، حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف شكم زنان بارداري را كه از ترس و براي حفظ جان خود مسيحي شده‌اند پاره مي‌كند!!.

روايات صحيح

دليل ديگر بر بي اعتباري اين گونه روايات، احاديث صحيح و معتبري است كه صريحاً روش حكومتي حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف را همان روش حكومتي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم واميرمؤمنان عليه السلام معرفي كرده است. چند نمونه از اين روايات به شرح زير است:

1- در بحارالانوار، روايت موثق و حسنه اي ذكر شده است:

عن ابن عقدة، عن علي بن الحسن (ابن فضّال)، عن أبيه، عن رفاعة، عن عبداللَّه بن عطاء قال: سئلت أبا جعفر الباقر عليه السلام فقلت: إذا قام القائم عليه السلام بأيّ سيرة يسير في الناس؟ فقال عليه السلام يهدم ما قبله كما صنع رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم ويستأنف الإسلام جديداً؛(17) راوي از امام باقر عليه السلام سؤال مي‌كند: حضرت حجّت عجل الله تعالي فرجه الشريف پس از ظهور، چه سيره و روشي در حكومت خواهند داشت؟

امام پاسخ مي دهند: درست مثل رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم، تمام آنچه را كه به نام اسلام بر دنيا حاكم است از بين خواهد برد و اسلام را از نو عرضه خواهد كرد.

پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم به فرموده قرآن(18) با نرمي و عدم خشونت، ماقبل خود را بي اعتبار كردند. اين سيره پيامبر با همه مردم بود و حتّي باكافران هم اين گونه رفتار مي كردند و اين رفتار ايشان اختصاص به مسلمانها نداشت. امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز درباره كافران همان سيره را به كار خواهد بست؛ و پرواضح است كه اگر آنحضرت با غير مسلمانان با لطف و مهرباني برخورد كنند، با مسلمانان به طريق اولي مهربان خواهند بود.

2- عن ابن عباس، (عم النبي صلي الله عليه وآله وسلم) قال:

التاسع منهم [ من أولاد الحسين عليه السلام ] قائم أهل بيتي و مهدي أمّتي، أشبه الناس بي في شمائله و أقواله و أفعاله...(19)؛ مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف علاوه بر اينكه شمائل و اقوالشان شبيه رسول خداست، كارهايش نيز همانند كارهاي رسول خداست.

3- علامه مجلسي(20) حدود يك صفحه از سخنان شيخ طبرسي(21) در اعلام الوري را به عنوان تذييل اين روايت آورده است كه قسمتي از آن چنين است:

اگر درباره چگونگي حكومت حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف سؤال شود كه آيا با شدت و عُنف خواهد بود؟ بايد گفت: [هرگز حكومت آنحضرت با شدّت و عنف نخواهد بود] و فرضاً هم اگر در اين مورد روايتي نقل شده باشد، قابل اعتماد نيست و روايت صحيحي وجود ندارد كه آن حضرت با شدت و عنف رفتار خواهند كرد.

طبرسي كه از حديث شناسان معروف و خبره فن بوده است، تمام رواياتي را كه در اين باب وارد شده، با جمله «إن كان...» زير سؤال برده و مي گويد: اگر روايتي در اين زمينه (اعمال خشونت در حكومت حضرت) رسيده باشد، نه مدلولش معتبر است و نه حجّيت دارد.

4- در بحارالانوار، روايتي از كتاب كافي با اين عبارت نقل شده است:

كليني، عن العدة، عن البرقي، عن ابيه، عن محمد بن يحيي الخزاز، عن حماد بن عثمان، عن الصادق عليه السلام : انّ قائمنا أهل البيت إذا قام لَبس ثياب عليٍّ و سار بسيرة أمير المؤمنين علي عليه السلام (22)؛ هنگامي كه حضرت مهدي ظهور كند لباسي همچون جامه هاي علي عليه السلام بر تن مي كند و دقيقاً به سيره اميرالمؤمنين عليه السلام عمل خواهد كرد.

سند اين روايت صحيح و هيچ شك و شبهه اي در آن نيست؛ چرا كه راويانش يكي از ديگري بهترند و متن آن نيز موافق سيره معصومين عليهم السلام است.

مدلول اين روايات آن است كه چون حضرت مهدي ظهور كند، عموم مردم، از خرد و كلان و پير و جوان به او عشق مي ورزند و از صميم قلب دوستش دارند. از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده است كه فرمود:

شما را به مهدي، مردي از قريش بشارت مي دهم كه... و ساكنان آسمان و زمين از خلافت و فرمانروايي او خشنودند.(23)

همچنين از آن حضرت روايت شده است كه فرمود:

شما را به مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بشارت مي دهم كه به سوي مردم برانگيخته مي شود... و ساكنان زمين و آسمان از او خشنود مي گردند.(24)

نيز در روايتي از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آمده است:

مردي از امت من قيام مي كند كه مردم زمين و آسمان او را دوست دارند.(25)

و از حضرت علي عليه السلام نيز نقل شده است كه فرموده اند:

چون مردي از فرزندانم ظهور كند، چنان گشايشي در كار مردم ايجاد مي شود، كه حتي مُردگان به ديدار يكديگر مي روند و ظهورش را به هم مژده مي دهند(26).

تعارض روايات

در جمع بين روايات متعارض، خود ائمه عليهم السلام توصيه‌هاي لازم را فرموده‌اند. البته دو روايت مخالف، وقتي با هم در تعارض قرار مي‌گيرند كه شروط لازم را در باب تعارض داشته باشند، به اين صورت كه اولاً، سند هر دو معتبر باشد، نه آنكه يك طرف محمد علي كوفيِ دروغگو باشد و طرف ديگر علي بن ابراهيم و محمد بن مسلم، كه از ثقات و معتمدين ائمه عليهم السلام هستند.

مقايسه بين اين دو، عقلاً و شرعاً جايز نيست. پس در همين مرحله اوّل كه بحث سَند باشد مشكل داريم، زيرا رواياتي كه از محمد بن علي كوفي نقل شده، امام زمان را - العياذ بالله - يك آدم كُش معرفي مي كند، كه در زمان او هرج و مرج خواهد بود. و اين در حالي است كه فقها مي گويند: حتي احكام شرعي، اگر باعث هرج ومرج شوند ساقط مي گردند و ديگر واجب نخواهند بود. در چنين صورتي آيا امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف كه خودشان صاحب اين دين و احكام آن هستند، باعث هرج و مرج خواهند بود؟!

پس در همين مرحله اول، بحث تعارض منتفي است، چرا كه يك آدم دروغگو نمي تواند معارض بزرگان حديث و ثُقات باشد.

از اين مرحله كه بگذريم بر فرض صحّت سند، نوبت به ملاحظه تراجيح بين دو روايت متعارض مي رسد؛ در اين مرحله بايد آنها را با روايات صحيح ديگر و سنت و سيره و كتاب (قرآن)، مقايسه كرد و هر كدام موافق آنها بود، معتبر است. از اين جهت نيز رواياتي كه تشابه سيره امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف با سيره امير مؤمنان عليه السلام و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را بيان مي كند داراي رجحان هستند، چرا كه با سيره معصومين عليهم السلام سازگار است و قرائن صدق بسيار دارد.

پس از اين مرحله، بر فرض آنكه هر دو مطابق كتاب و سيره باشند و به اصطلاح متكافئ باشند، نوبت به دلالت و ظهور مي رسد كه آيا هر دو روايت از لحاظ ظهور و دلالت با هم مساوي هستند يا نه؟

در اين مرحله اگر يكي از روايات متعارض، از لحاظ دلالت صريح تر بود، آن را برمي گزينيم، و در صورتي كه از لحاظ دلالت نيز يكسان باشند نوبت به تساقط مي رسد و هر دو روايت از اعتبار مي افتند، چنان كه گويي اصلاً روايتي وارد نشده است، و اين، مبناي فقهي در باب تعارض روايات است.

وحدت رويه و روش امام مهدي و رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم

بنابر آنچه گفته شد سيره امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف دقيقاً همان سيره و روش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است و حتي سيماي آن حضرت نيز مانند سيماي نوراني پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم است، چنانكه روايات بسياري از شيعه و سني و حتّي تاريخ نگاران مسيحي آمده است كه چهره رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به قدري جذّاب بود كه حتّي دشمن ترين دشمنان آن حضرت، وقتي چشمشان به چهره منوّر ايشان مي افتاد به گونه اي مجذوب آن حضرت مي شدند كه تمام همّ و غمشان را فراموش مي كردند. امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز چنين هستند.

علاوه بر تاريخ و روايات، مهمترين سَندي كه در خصوص سيره و سلوك رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در دست است، قرآن كريم است. تابلويي كه قرآن كريم از چهره رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ترسيم مي كند چنين است:

«فَبَِما رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ (27)؛ به (بركت) رحمت الهي، در برابر آنان [مردم ] نرم و مهربان شدي؛ و اگر خشن و سنگدل بودي، از اطراف تو، پراكنده مي شدند.»

و در جاي ديگر مي فرمايد: «لَقَدْ جَآءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ (28)؛ خداي متعال از ميان شما، فردي را به رسالت فرستاد كه فقر و پريشاني و جهل و فلاكت شما بر او گران است و براي نجات و آسايش شما حرص مي ورزد و خودخوري مي كند و نسبت به مؤمنان بسي دل رحم و مهربان است.»

شفقت و محبت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نسبت به مردم به حدي بود كه حتي عده اي، همين مسأله را به وسيله اي براي طعن زدن و آزار ايشان تبديل كرده بودند. قرآن كريم در اين باره مي فرمايد:

«وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ ءَامَنُوا مِنكُمْ... (29)؛ بعضي از آنان كساني هستند كه پيامبر را آزار مي دهند و به طعنه مي گويند او گوش (زود باور) است. بگو: گوش خوبي براي شماست. به خدا ايمان دارد و سخن مؤمنان را تصديق مي كند و رحمت است براي كساني كه ايمان آورده اند. و آنها كه رسول خدا را آزار مي دهند، عذاب دردناكي دارند.»

در تفسير اين آيه آمده است: چون يكي از منافقان، رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را به سُخره گرفت، جبرئيل نازل شد و عرض كرد: يا رسول اللَّه، فلان منافق را احضار كنيد و از او بپرسيد چرا اين كارها را مي‌كند؟

اين مورد، يك استثنا بود و شايد هيچ مورد ديگري پيدا نشود كه پيامبر كسي را به خاطر مسخره كردن خود احضار كرده و بازخواست نموده باشد. اين مورد هم بنابر مصلحت بوده و پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم دستور داشته اند.

پيامبر آن شخص را خواستند و از او توضيح خواستند، عرض كرد: يا رسول اللَّه، هر كسي اين حرف را زده دروغ گفته، من چنين كاري نكرده ام. پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم چيزي نفرمودند و ساكت شدند. آن منافق هم چنين برداشت كرد كه رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حرف او را باور كرده است. در صورتي كه محال است پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم حرف اين منافق را كه بر خلاف سخن خدا و جبرئيل بود باور كند، اما پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نخواست با او حتي ترش رويي كند. امّا اين شخص به جاي پندآموزي به ميان مردم رفت و گفت عجب پيامبري است! جبرئيل به او مي گويد من مسخره اش كرده‌ام، باور مي‌كند. من مي‌گويم چنين كاري نكرده ام، باز باور مي‌كند. گويي او گوش است، يعني هر سخني كه به او بگويند باور مي‌كند.

خداوند در پاسخ به اين ياوه سرايي ها، فرمود: «قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ(30)؛ اگر هم گوش است، گوش خوبي براي شماست.»

اين فعل و عمل رسول خداست و مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف شبيه ترين مردم به رسول خداست.

پيامبر «فَبَِما رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ(31) هستند، پس مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز چنين خواهد بود، او با كافران هم به نرمي رفتار خواهد كرد تا چه رسد به مسلمانان.»

رفتار پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم و امير المؤمنين عليه السلام با مخالفان خود

يادآوري دو مطلب به عنوان شاهد سخن ضروري است. پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم چندين بار، مردم نادان را دعا كرد و از خدا خواستار هدايت آنان شد؛ از جمله در اُحد: زماني كه مسلمانان، پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را در اُحد تنها گذاردند و خود پي جمع آوري غنايم رفتند، مشركان فرصت را غنيمت شمرده، پيامبر را محاصره كردند و با شمشير و نيزه و سنگ و چوب، سر، دندان و شانه مباركش را شكسته و زخمي كردند و اگر اميرالمؤمنين عليه السلام سر نمي رسيد، بي ترديد پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم را كشته بودند. در اين هنگام كه پيامبر از چنگال مشركان نجات يافتند، به درگاه الهي عرضه داشت: اللهم اهد قومي فإنهم لايعلمون(32)؛ بار خدايا، قوم مرا هدايت فرما كه نادانند.

مورد ديگري كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم قوم خود را دعا كرد در صفا بود. به هنگام مراسم حج، مشركان براي بزرگداشت و تقديس بت هاي خود در مراسم شركت كرده بودند. چون پيامبر را ديدند كه با عبارت «قولوا لا إله إلا اللَّه تفلحوا؛ بگوييد؛ خدايي جز خداي يگانه نيست تا رستگار شويد» رسالت خود را به همگان ابلاغ مي كند، پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم را سنگ باران كردند. بنا به نقل بحارالأنوار، سرتاپاي پيامبر هدف سنگ هاي مشركان قرار گرفت و خون از بدن مباركش جريان يافت، به گونه اي كه زنده بودن او را ناممكن مي دانستند.

اميرالمؤمنين و حضرت خديجه عليها السلام را از ماجرا آگاه كردند و آن دو بزرگوار در كنار بدن رنجور و خون آلود پيامبر حاضر شدند و به مداوا پرداختند.

در روايت آمده است: خداي - جل و علا - فرشته يا فرشتگاني را نزد او فرستاد تا آنچه خواهد برآورده كند. فرشته به پيامبر عرض كرد: اين كوهها كه مكه را در ميان گرفته است به فرمان من است، چنانچه بخواهي كوهها را به يكديگر نزديك كنم [تا اهل مكه را در ميان خود بفشارند و از بين ببرند]. پيامبر نپذيرفت و فرمود: إنمّا بُعثت رحمة، ربّ اهد اُمتي فإنهم لا يعلمون(33).

با آن كه ابوجهل ها و ابوسفيان ها در مكه آن روز زندگي مي كردند و از دشمنان سرسخت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بودند، اما دل پاك و مهربان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم حتّي راضي به نفرين آنان نيز نبود.

اميرالمؤمنين عليه السلام نيز همانند پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم، اما به صورتي ديگر در معرض آزار قرار داشت و هماره دشمنان او حرمت حضرتش را مي شكستند و او را قاتل الأحبه (كُشنده عزيزان)؛ مي خواندند. عليه او تظاهرات مي كردند و... . اما حضرتش با مهرباني و نرمي با آنان برخورد مي كردند؛ و هرگز حاضر نشدند با تُندي و خشونت و زندان و قتل و كشتار با آنان رفتار كنند؛ و اين رفتارهاي مهرآميز با مخالفان در زماني بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام در رأس قدرت قرار داشتند و حيات اقتصادي و اجتماعي مخالفان، در دست ايشان بود.

اصولاً حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف براي برقراري عدل، كه خواسته طبيعي و فطري انسان هاست، خواهد آمد. بنابراين امكان ندارد به گونه اي رفتار نمايد كه مردم آرزو كنند، اي كاش او را نبينند يا به دليل بي رحمي هايي كه انجام مي دهد، بگويند او از آل محمد صلي الله عليه وآله وسلم نيست و ارتباطي با اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم ندارد.

همچنين وقتي حضرت علي عليه السلام مي فرمايند:

محال است - أبدالدهر - كه من از راه ستم بخواهم به پيروزي دست پيدا كنم و به وسيله جور در طلب نصرت برآيم.(34)

يقيناً حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نيز از همين روش پيروي خواهند كرد، و امكان ندارد كه از راه ستم بخواهند حكومت بر مردم را به دست بگيرند.

در تأييد اين مطلب به ذكر چند روايت اكتفا مي كنيم:

روايت اوّل:

صحيحه حماد بن عثمان است كه كليني از برقي، از پدرش از محمد بن يحيي خزّاز، از حماد بن عثمان ،از امام صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود:

أن قائمنا أهل البيت إذا قام لبس ثياب عليّ و سار بسيرة [أميرالمؤمنين ] علي عليه السلام؛ چون قائم ما قيام كند، لباس هايي مثل لباس علي عليه السلام بر تن خواهد كرد و روش او را در پيش خواهد گرفت.(35)

روايت دوّم:

صحيحه محمد بن مسلم است كه شيخ طوسي در تهذيب، از شيخ مفيد، از شيخ صدوق، از صفار، از محمد بن ابي الخطاب (كه در ثقه بودنش ترديدي نيست)، از جعفر بن بشير، از محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام نقل كرده است كه مي گويد: از ابو جعفر (باقر) عليه السلام درباره «قائم» پرسيدم و گفتم:

إذا قام القائم بأيّ سيرة يسير في الناس؟

فقال: بسيرة ما سار به رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم حتي يَظهر الإسلام [او يُظهر الإسلام(36)]؛ هنگامي كه قائم قيام كند، با چه روشي در ميان مردم عمل خواهد كرد؟ حضرت فرمودند: با همان شيوه اي كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در پيش گرفت در ميان مردم عمل خواهد كرد، تا اسلام فراگير و غالب شود.

روايت سوم:

اين روايت را شيخ مفيد نقل كرده است. از آنجا كه شيخ مفيد از نظر زماني، به دوران معصومين عليهم السلام نزديك بوده رواياتش را از كتاب هاي اصحاب ائمه نقل كرده است. او در نقل روايات، گاهي «رَوي » گفته و مستقيماً به اصحاب ائمه عليهم السلام نسبت مي دهد، اين در جايي است كه روايت را از كتب آنها به نام «اصول اربعمأة» كه در اختيار اصحاب بوده نقل كرده؛ و گاهي «رُويَ» آورده، كه نشان مي دهد نقل مستقيم نبوده است.

يكي از اين راويان «مفضل بن عمر» است كه وثاقت او مورد اختلاف قرار گرفته است. البته شماري از علماي علم رجال، رواياتي را كه در مذمّت او آمده را براي حفظ جان او دانسته اند، چنان كه در مورد «زراره» نيز چنين رواياتي آمده است. در هر حال به تبعيت از مشهور، «مفضّل» ثقه و مورد وثوق است و بسياري از فقها نيز به او اعتماد كرده اند(37).

شيخ مفيد از مفضل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل كرده است، و همچنين بسند ديگري از ابن ابي عمر، از جميل بن دراج، از ميسّر بن عبدالعزيز از امام صادق عليه السلام كه فرمود:

إذا أذن اللَّه - عزّ إسمه - للقائم في الخروج صعد المنبر فدعا الناس إلي نفسه و ناشدهم باللَّه ودعاهم إلي حقه و أن يسير فيهم بسيرة رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و يعمل فيهم بعمله...(38)؛ آن گاه كه خدا به قائم اجازه خروج بدهد، بر فراز منبر شده، مردم را به سوي خود فرامي خواند و به خدا سوگندشان مي دهد و سيره جدش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را در پيش گيرد و همانند او عمل كند.

همچنين تعريف روشني از رفتار امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در يكي از زيارات ايشان كه سيد بن طاوس آن را نقل كرده آمده است:

السلام علي الحق الجديد... و الصّادع بالحكمة و الموعظة الحسنة والصّدق؛(39) سلام بر حق جديد... آن آشكار كننده حكمت و پند دهنده به موعظه نيكو و راستي و درستي.

بي ترديد اگر انسان اين عبارت را بدون در نظر گرفتن ابتدا و پايان آن، در جاي ديگري ببيند، مي پندارد كه سخن درباره رسول خداست، زيرا بارها با همين تعبير از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم ياد شده است.

در توصيفي ديگر كه از حكومت او شده، آمده است:

يسير بسيرة جده رسول اللَّه صلي الله عليه وآله وسلم و يسير بسيرة اميرالمؤمنين بالمنّ و الكف...؛ با لطف و گذشت و دست برگرفتن از خشونت، سيره رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم و اميرالمؤمنين را در پيش خواهد گرفت.

در واقع ايشان در عصر ظهور با عفو و رحمت كامل با مردم رفتار خواهند كرد، آن سان كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در برابر دشمنان قريشي خود عمل كرد، و آن گونه كه اميرالمؤمنين عليه السلام با سپاه جمل رفتار نمود.

سيره سياسي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف

يكي از ويژگي هاي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف آن است كه او موفق مي شود قدرت سياسي جهان را در دست بگيرد و حكومتي به پهناي تمام كره زمين تشكيل دهد. تحقّق اين امر نيازمند اخلاقيات و روش هاي اجرايي خاص خود است كه لاجرم بايد از طريق كارگزاران سطوح بالاي حكومتي به منصه ظهور برسد. بر اين اساس امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در اولين گام، تلاش خواهد كرد كساني را در مصدر امور قرار دهد كه به لحاظ ويژگي هاي شخصي و مديريتي، انسان هايي توانمند و خودساخته باشند و در اجراي تعهدات خويش دست از پا خطا نكنند، و در صورت خطا، مورد توبيخ و بازخواست قرار بگيرند. با چنين رويكردي امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به همان اندازه كه نسبت به مردم و مسكينان، دل رحم و مهربان است، بر مسئولان و كارگزاران حكومتي خود فوق العاده سخت گير و حساس است:

المهدي جواد بالمال، رحيمٌ بالمساكين، شديدٌ علي العمال(40)؛ مهدي نسبت به مال و دارايي بخشنده، نسبت به ناتوانان و مستمندان بسيار مهربان و دل رحم و نسبت به مسئولان و كارگزاران دولت خود، بسيار سخت گير خواهد بود.

حضرت علي عليه السلام در حديثي در اين مورد مي فرمايد:

ألا و في غد - و سيأتي غد بما لاتعرفون - يأخذ الوالي من غيرها عمّالها علي مساوي أعمالها...(41)؛ آگاه باشيد كه فردا روزي كه او ظهور كند - فردايي كه بر شما ناشناخته است - بر خلاف ديگر حاكمان، مسئولان و كارگزاران خود را به جرم كردار زشتشان كيفر خواهد داد و آنان را نسبت به سوء رفتارهايشان مورد بازخواست قرار مي دهد.

البته ايشان خود پيش از همه و بيش از همه بر خود سخت مي گيرد و علي رغم آنكه عموم مردم در سايه حكومت آن حضرت به رفاه و راحتي دست مي يابند، همانند جدشان اميرالمؤمنين عليه السلام به پوشاكي خشن و خوراكي نه چندان گوارا، اكتفا مي كنند:

وما لباس القائم إلاّ الغليظ و ماطعامه إلاّ الجشب(42)؛ به خدا سوگند كه لباس مهدي پوشاكي خشن و خوراك او غذايي سخت و بي خورش است.

حضرت علي عليه السلام در حديثي ديگر به بيان نوع روابط امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و كارگزارانش پرداخته و آن را يك عهد و پيمان دو جانبه ارزيابي نموده و فرموده اند: ايشان پس از آن كه سه مرتبه كارگزارانش را مي آزمايد تا از ميزان اطاعتشان آگاهي يابد، به مدينه مي روند و به قبر جدّش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم ملحق مي شوند، پس يارانش هم به دنبال او رهسپار مدينه مي گردند، اما امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف همين كه حضورشان را در مدينه احساس مي كنند، آهنگ مكه مي نمايند و اين كار را سه بار تكرار مي كنند، سپس در ميان صفا و مروه مي ايستند و رو به آنان مي گويند: من تصميم بر هيچ كاري نمي گيرم، مگر آن كه مطمئن شوم كه شما اين سي شرط را رعايت مي كنيد و از هيچ يك از آنها سرباز نمي زنيد، و متقابلاً من نيز متعهد مي شوم كه نسبت به شما اين شرايط را رعايت كنم. آنان مي گويند بفرما و بگو آنچه را مي خواهي، همه را مي پذيريم و از شما فرمانبرداري مي كنيم، آن گاه امام شرايط بيعت خويش با آنان را به شرح زير بيان مي كنند:

از من رو مگردانيد، دزدي و زنا نكنيد، گِرد كارهاي حرام و فساد و فحشا نگرديد، احدي را به ناحق نكشيد، طلا و نقره نيندوزيد، گندم و جو احتكار نكنيد، مسجدي را ويران نسازيد، شهادت به ناحق ندهيد، مؤمني را خوار و بي مقدار ننماييد، ربا نخوريد، در مقابل بلايا و مشكلات صبور باشيد، هيچ فرد موحدي را لعنت نكنيد، مسكرات نياشاميد، طلا و حرير و ديبا نپوشيد، راه را بر كسي نبنديد، راه را نا امن نكنيد، خون حرامي را نريزيد، به مسلمان نيرنگ و نارو نزنيد، هيچ كافر و يا منافقي را مُثله نكنيد، گِرد همجنس بازي نگراييد، لباس هاي ابريشمي نپوشيد، و خاك را بالِشت خويش قرار دهيد، زشتي هاي اخلاقي را ناخوش داريد، امر به معروف كرده و از منكر نهي نماييد.

در مقابل، من نيز پيمان مي بندم كه از غير شما يار نگيرم، جز به مانند لباس و غذاي شما نپوشم و نخورم، بر مركبي همانند مركب شما سوار شوم، در سفر و حضر همراه شما باشم، به اندك رضايت دهم، زمين را سرشار از عدل و داد سازم، آن سان كه سرريز از ظلم و ستم گشته است، خدا را چنان عبادت كنم كه شايسته اوست و به عهدي كه با شما دارم وفا مي كنم، و شما هم به عهد خود با من وفا كنيد.

پس ياران او مي گويند باشد و با شما بيعت مي كنيم كه اينگونه باشيم، و به دنبال آن امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از تك تك آنان بيعت مي گيرد (43).

يكي ديگر از مسائلي كه در مورد امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مطرح است، مسئله چگونگي قضاوت آن حضرت است.

بعضي معتقدند كه يكي از ويژگيهاي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف آن است كه آن حضرت در مورد قضاوت، بدون درخواست شاهد و بيّنه از طرفين دعوا، و تنها بر اساس علم خويش حكم صادر خواهند كرد.

اينان براي مدعاي خويش دلايلي را هم مي آورند كه از جمله آن دلايل، احاديثي است كه در اين زمينه وجود دارد، و مدلول آنها اين است كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بر طبق علم خود و به سان حضرت داوود عليه السلام به حل دعاوي و رفع اختلافات مي پردازند.

يك نمونه از اين روايات به شرح زير است:

عبداللَّه بن عجلان از امام صادق عليه السلام روايت مي كند كه فرمود: اذا قام قائم آل محمد عليهم السلام حكم بين الناس بحكم داود، لا يحتاج الي بينة، يلهمه اللَّه فيحكم بعلمه(44)؛ چون قائم آل محمد قيام كند، همچون داوود نبي، به قضاوت در ميان مردم مي پردازد و به دليل و برهان نياز ندارد. خدا حقيقت را به او الهام مي نمايد و او بر حسب علم خويش حكم مي دهد.

اما اين روايت از دو جهت اشكال دارد، زيرا بر طبق روايتي كه در كتاب كافي شريف آمده است:

اولاً تنها يك مرتبه حضرت داوود در مقام قضاوت بر طبق علم خود عمل كردند، كه آن هم دچار مشكل شدند و پس از آن به دستور خدا، همواره از متخاصمين درخواست شاهد و دليل مي كردند و بر اساس بيّنه و سوگند به صدور حكم مي پرداختند(45).

و ثانياً اين روش با شيوه قضايي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم منافات دارد. زيرا رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم همواره مي فرمودند: إنما أقضي بينكم بالبيّنات و الأيمان...؛ من تنها بر اساس سوگند و اقامه شواهد و گواه در ميان شما به داوري مي پردازم. بنابراين اگر در موردي حكم صادر كردم كه مثلاً فلان زمين از آنِ فلان شخص است ولي در واقع اين گونه نباشد، او حق تصرف در آن را ندارد و حكم من او را مالك زمين نمي كند(46).

بنابراين با توجه به اين كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف شبيه ترين مردم به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم است و ظهورش براي اجراي شريعت و احياي سنت اوست، قابل قبول نيست كه روشي غير از روش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم اتخاذ نمايد و بدون طلب دليل و شاهد به قضاوت ميان مردم بپردازد.

وانگهي در روايات معتبر و مستفيض آمده است: يحكم بحكم داود بالبينة و اليمين؛ او به مانند داوري داوود عليه السلام براساس گواه و سوگند داوري خواهد كرد.

حضرت داوود عليه السلام از خدا فرمان يافت تا به حق داوري كند. اين فرمان را قرآن كريم اينگونه بيان كرده است:

«يادَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِ... (47)؛ اي داوود، ما تو را جانشين خود در زمين قرار داديم، پس براساس حق داوري كن.»

حضرت داوود عليه السلام به درگاه خدا عرضه داشت (قريب به اين مضمون): بار خدايا، فرد دروغگو مي داند كه به ناحق ادعاي مالكيت خانه دارد و صاحب حق مي داند راست مي گويد و حق از آن اوست، تكليف چيست؟

خطاب رسيد: إقض بينهم بالبيّنات و أضفهم إلي إسمي يحلفون به(48)؛ از آنان گواه بخواه و به نام من سوگندشان ده...

مي بينيم كه داوود عليه السلام مأمور است تا براساس ظواهر داوري كند و البته هركسي ناحق خواه باشد، بي ترديد عذاب خدا در انتظار اوست.

شيخ مفيدرحمه الله روايتي نقل مي كند كه در آن بيان شده است كه حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف طبق روش حضرت داوود و حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم بين مردم قضاوت خواهند كرد؛ و چنانكه گفته شد، پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم فقط با بيّنه و قسم بين مردم قضاوت مي كردند و اين تقارب بين چگونگي قضاوت داوود و پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم بر اين دلالت دارد كه روش حضرت داوود در قضاوت نيز اينگونه بوده است:

إذا قام القائم حكم بالعدل وارتفع في أيامه الجور وآمنت به السُّبل وَأخْرجت الأرض بركاتها و...، وحَكَمَ بين النّاس بحكم داوود وحكم محمد صلي الله عليه وآله وسلم...؛ آنگاه كه «قائم» قيام كند، به عدالت داوري كند، و در زمان او ظلم و ستم از بين مي رود و راه ها را امن مي كند و زمين بركات خود را عرضه مي دارد. او (قائم) مانند قضاوت و داوري حضرت داوود و حضرت محمد صلي الله عليه وآله وسلم در ميان مردم قضاوت خواهد كرد(49).

البته در مواردي معصومين عليهم السلام براساس واقع عمل كرده اند، اما بايد توجه داشت كه سيره جاري آنان بر اين نبوده است.

لازم به ذكر است كه حضرت آية اللَّه العظمي سيد صادق شيرازي اين موضوع (اسلوب حكومتي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف) را در چند جلسه در جمع علما و طلاب محترم حوزه علميه قم، به تفصيل مورد بحث و بررسي علمي قرار داده اند، و بيش از دهها روايت در چهار موضوع: 1- ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و چگونگي تشكيل حكومت (اعم از روايات صحيح و غير صحيح)؛ 2- اسلوب حكومت داري حضرت؛ 3- كارگزاران حضرت؛ 4- شيوه قضائي آن حضرت؛ را به طور مبسوط از جهات مختلفِ بحث حجّيت روايات، (علم الحديث، رجال و دراية) بررسي كرده اند و همچنين به سؤالات و شبهاتي كه ممكن است پيرامون اين نظر مطرح شود، مشروحاً پاسخ گفته اند؛ ولي متأسفانه به علت ضبط نشدن تمامي سخنراني هاي معظّم له، ناچار به نشر اين مقدار مختصر اكتفا كرديم.

********************************************************************

پي‌نوشت‌ها:

1) الإفصاح، ص 38.

2) الرسالة الاولي في الغيبة (ضميمه





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 320]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن