واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آیا خانه داری برای زنان فضیلت است؟نگاهی دوباره به داستانی از زندگی فاطمه زهرا (س)
سالهای اخیر جامعه ما با معضل اساسی اشتغال جوانان روبروست ، و از سوی دیگر در همین سالها، جنسیت پذیرفته شدگان دانشگاهها اندکی به نفع دختران تغییر یافته ، و بازار تقاضا برای اشتغال آکنده از دختران و پسرانی است که تحصیلات خویش را به اتمام رسانده و در صدد یافتن شغلی هستند تا آموخته های خود در دانشگاه را در بوته آزمایش نهند و در این میان به امنیت و استقلال مالی دست یابند. و اما بحث در همین جا آغاز می شود : عده ایی از کارشناسان ، جامعه شناسان و همچنین صاحب نظران حوزه دین معتقدند که چون در شرع اسلام و همچنین در قانون جمهوری اسلامی ایران تامین مخارج زندگی و مایحتاج زوجه بر عهده زوج می باشد ، و این مردان هستند که چرخ های گران اقتصاد خانواده را به گردش در آورده و بار این مسئولیت را بر دوش دارند پس باید بازار اشتغال به نفع مردان تغییر یابد ؛ و به دنبال آن ، چون تحصیلات دانشگاهی نیاز کاذب اشتغال ( به زعم آنان) را در زنان ایجاد کرده و ازسوئی دیگر بالا رفتن سن ازدواج در دختران را سبب می شود ، خواهان ایجاد محدودیت در پذیرش رشته های دانشگاهی شده اند . نمونه غلبه اندیشه های این کارشناسان را در اعمال محدودیت برای پذیرش دختران در رشته های پزشکی و داروسازی در سال گذشته شاهد بودیم . همین کارشناسان برای آنکه بر ادعای خویش مستندات دینی و روایی را بیفزایند کوشش کرده اند نظر مساعد علمای دین را نیز جلب کنند و این عزیزان نیز با استناد به داستانی از زندگی بانو فاطمه زهرا ( س) به بانوان کشورمان توصیه می کنند که خانه داری رابر فعالیت های اجتماعی ارجح بدانند. این بزرگان با اشاره به داستان معروفی که پیامبر اکرم در اوایل زندگی مشترک فاطمه زهرا و علی مرتضی (علیها سلام ) و بنا به در خواست حضرت فاطمه ( س) مجموعه کارهای خانه را بدین ترتیب بین این زوج بزرگوار تقسیم کردند : کارهای خانه از آن فاطمه و کارهای بیرون از خانه از آن علی ؛ خانه داری را اهم وظایف زن و مایه خشنودی پروردگار می شمرند. از اینروست که جمعیت زنان مسلمان در کشور ما ، محدود شدن به کارِ خانه را ثوابی عظیم و اجری شریف قلمداد می کنند.در این فرصت قصد برآن است که به نقد ، بررسی و دوباره خوانی این داستان پرداخته و ریشه های آن را جستجو کنیم . البته لازم به ذکر است که نگارنده به مقام بلند بانوان خانه داری که با فداکاری از بسیاری حقوق خود چشم پوشی کرده اند با دیده احترام می نگرد و امیدوار است آن دسته از این عزیزان این نوشتار را حقیر شمردن فداکاری های آنان تلقی نکنند .بهتر آن است به داستان فوق الذکر بازگشته و ریشه های آن را بررسی کنیم : ازدواج حضرت فاطمه زهرا (س) در سال اول هجرت روی داده است ، یعنی به اعتباری 13 یا 14 سال پس از بعثت ؛ سال اول هجرت نخستین سالی است که نو مسلمانان و خانواده پیامبر نفسی تازه می کنند، آنان از تنگ نظری ها ،عداوت ها و آزار و اذیت کفار مکه به شهر رسول الله ( مدینه الرسول ) هجرت کرده و اگر آزارها و نفاق یهودیان مدینه را نادیده بگیرم ، اندکی فضا برای تبلیغ دین و آموزش آموزه های متعالی دین مبین اسلام فراهم شده است . ولی پیش از اینها ودر محیط بسته مکه جماعت اندک مسلمانان در حصار کفرِکفار گرفتار آمده بودند و تحریم های پیاپی اشراف مکه مجالی برای دعوت آزادانه و با فراغ بال را از پیامبر ستانده بود. علاوه بر این هنوز عرب نومسلمان ، حتی آنان که با پیامبر به مدینه هجرت کرده و یا در مدینه به اسلام گرویده اند ، زنجیرهای اعتقادات و باورهای کهن جاهلیت را بر دست وپا وذهن خویش دارند . نشانه ای براین مدعا پیمان اخوتی است که پیامبر میان مهاجر و انصار منعقد می سازد ، چرا که عرب نومسلمان با وجود آیات صریح قرآن که برادری را در ایمان وبرتری را در تقوی می نامد(1) بازهم به دودمان وقبیله و عشیره خویش مباهات می کند و پیامبر با هوشیاری بسیار با عقد اخوت میان مهاجر وانصار در صدد بر می آید ریشه های تفاخر قبیله ایی را خشکانده و به جای آن برادری دینی را جایگزین سازد ، پس روشن است که عرب صدر اسلام به اعتبار کلام خداوند تنها به زبان اسلام آورده و ایمان به دلهای آنان وارد نشده است(2).
در این میان وضعیت زنان به عنوان نیمی ازجامعه اسلامی آن زمان شایان توجه بیشتر و بررسی دقیق تر است . در زمانی که پیوند آسمانی فاطمه زهرا و امیرالمومنین (علیها سلام) منعقد می شود اندکی بیش از یک دهه از زمانی که دختران را زنده به گور می کردند، می گذرد؛ و چه بسا اعراب غیر مسلمانی که از روی کنجکاوی یا برای دیدن مردی که ادعای پیامبری دارد به مدینه وارد می شدند هنوز به این شیوه شمار دختران خود را کاهش می دادند. قرآن به تصریح از این رفتار عرب جاهلی انتقاد می کند و در آیات 151 از سوره انعام و 31 از سوره اسراء توصیه می کند که فرزندان خود را از ترس فقر به قتل نرسانید و همچنین در آیات 8 و 9 سوره تکویر خداوند در خلال توصیف رویدادهای روز حساب ، بیان می دارد : " و اذا الموعوده سئلت بای ذنب قتلت" ( هنگامی که از دختران زنده به گور شده بازپرسند که آن بی گناهان را شما به کدامین جرم وگناه کشتید) ؛ و این شیوه گرچه بی رحمانه ترین رفتار اعراب جاهلی با زنان و دختران است، تنها ظلم وارده بر آنان نیست. " (اعراب) قبل از ظهور اسلام ....رفتاری غیر انسانی با زن داشته و او را ضعیف و خوار می شمردند، وی را از پیکره اجتماع خارج دانسته و او را به دیده یک شی می نگریستند که می توان آنها را تنها از شرایط مورد نیاز اجتماع در نظر داشت .... ویا او را برده ای می شمردند که باید از کارش بهره برد "(3) این تنها گوشه ای از رفتار غیر انسانی اعراب جاهلی با زنان است " در تمام احوال با وی همچون صغار و مجانین تحت ولایت رفتار می شد "(4)در زمان جاهلیت روزی را که دختری به عقد ازدواج مردی در می آمد ، " یوم الاِملاک " می نامیدند که گویای خرید وفروش زن بوده نه تزویج و همسری ، بیانگر شی تلقی شدن زن بوده و نه انسان بودن وی . علاوه بر این " هرگونه عمل منافی عفت و جنایت که مردان در حق زنان مرتکب می شدند جرم محسوب نمی شد ....و عرب ها (از زنده به گور کردن دختران ) به عنوان افتخار و اوج غیرت یاد می کردند "(5). و این عجب نیست چرا که در جامعه ایی بدوی که برای موضوعی هرچند ناچیز جنگ های خونین قبیله ایی به راه می اندازد ، در فرهنگی که برخاسته از نام ونشان عشیره و حفظ آن است قاعدتاً زنان و دختران که توان اندکی در جنگیدن دارند ودر نظام پدر سالار نامی از خود برجای نمی گذارند ، جایی ندارند .چنین است که پیامبر اکرم در این فرهنگ ابتر خوانده می شود و خداوند در پاسخ به این کفار سوره کوثر را نازل می فرماید . در این فرهنگ برخاسته از عصبیت جاهلی زنان چون غنایم جنگی به تاراج می روند و در صورت مرگ شوهر یا ولی جزء اموال مرد به میراث می رسند . حال خود قضاوت کنید که در چنین فرهنگی تکریم مقام زن ، قائل شدن ارث ، حق انتخاب و آزادی ، دیگر حقوق انسانی برای وی و حضور فعالانه و مفید وی در جامعه تا چه میزان با حیرت و ناباوری روبرو و در صورت اجرای چنین قوانینی با چه میزان مقاومت و عدم پذیرش روبرو خواهد شد .اینها که بر شمرده شد تنها بخشی از ویژگی های دوره جاهلیت اعراب و رفتار آنان با زنان است ، و ریشه کن کردن این فرهنگ و جایگزینی آن با فرهنگ متعالی اسلام نیازمند زمانی بس دراز بوده است چراکه تغییرات عمیق اجتماعی یک شبه و یکباره رخ نمی دهند و می توان رد پای عمیق این فرهنگ را ، حتی در مدینه الرسول و در زمان حیات رسول مکرم اسلام یافت . علاوه بر این حجاب در خلال آیه 31 از سوره نور ، در مدینه بر مسلمین فرض و واجب شد و در هنگام ازدواج حضرت فاطمه با امیر المومنین هنوز حجاب بر زنان مسلمان واجب نشده بود ، این همه شرایط حضور اجتماعی را برای بانوی معصومه حضرت فاطمه دشوار می ساخته است ؛ به عبارت دیگر به نظر می رسد که درخواست بانوی گرانقدر اسلام از رسول اکرم برای سپردن کارهای درون منزل به ایشان و فراغت از کارهای بیرون از منزل تنها تاکتیکی برای مقابله با این شرایط و حفظ شان و احترام ایشان بوده است و نه ترجیح ابدی و دائمی خانه داری و فضیلت بودن آن برای بانوان . چراکه می توان در تاریخ جست و یافت که آن گاه که مسئله جانشینی امیرالمومنین و به دنبال آن سرنوشت جامعه نوپای اسلامی به مخاطره می افتد این بانو فاطمه زهراست که یک به یک مهاجر و انصار را مخاطب قرار داده و از روز غدیرخم از ایشان سوال می کند ، و یا با ابوبکر خلیفه اول به محاجه پرداخته تا حق خویش از میراث پدری را لگدکوب فرصت طلبان نبیند ، ویا در مسجدالرسول خطبه ایی شیوا ایراد می کند تا از حق پایمال شده امام بر حق دفاع نماید . این همه نشان می دهد که اتکا به این داستان برای به خانه راندن زنان مسلمان ، تا چه میزان حکایت از ناآگاهی از شرایط اجتماعی صدر اسلام دارد .چراکه متوسلین به این شیوه از تصمیم تاکتیکی بانو فاطمه زهرا(س) برای به انجام رساندن مقاصد خویش بهره می گیرند بدون آنکه به کیستی و چیستی شخصیت ایشان نظر داشته باشند .بهتر آن است که چهره یگانه الگوی زنان مسلمان را از کژفهمی ها ، بدفهمی ها و عصبیت های بیهوده بپیراییم تا شخصیت این بانوی گرانقدر از پس این غبارها کام تشنه جویندگان حقیقت را سیراب سازد .پی نوشتها:1-اشاره به آیه 13 از سوره حجرات : ان اکرمکم عندالله اتقیکم ( بزرگوارترین شما در نزد خدا با تقواترین مردمند)2- اشاره به آیه 14 سوره حجرات : قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم ( اعراب گفتند ما ایمان آوردیم به آنها بگو شما که ایمانتان به قلب وارد نشده به حقیقت هنوز ایمان نیاورده اید لیکن بگویید ما اسلام آوردیم ..)3-خشاوی ،شهین، زندگانی سیاسی حضرت فاطمه زهرا (س) ،نشر عابد 1378، ص 334-همان ص 345-همان ص 35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 534]