واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: آري امروز، غنچه اي آرام شکفته مي شود با غنچه اي از تبار ياس. بوي عطري خوش عالم را پر مي کند تمام گلهاي عالم از اين عطر مبارک، لب به خنده مي گشايند ، زينب متولد مي شود، چشم مي گشايد و خانه را صفايي تازه مي بخشد. جهان يکسره حيرت است از اين آفرينش خدا، چشم عالم بر اين شاهکار خلقت خيره مانده، کودکي زيبا چون غنچه اي تازه شکفته ، لطيف تر از برگ گل ، سپيدتر از گلبرگ نسترن ، پاکتر از آسمان ، خوشبوتر از ياس رخ مي نمايد. پدر در نامگذاري اش بر پيامبر (ص) پيشقدم نمي شود و در انتظار نام آسماني او از سوي خدا ، چشم بر افق ميدوزد جبرائيل مي آيد، با يک سبد پر از گل تبريک، با يک تحفه گرانبها، نام آسماني زينب و چشم ها به اين نام روشن مي شود. سومين فرزند حضرت فاطمه زهرا (س) در پنجم جمادي الاول سال پنجم هجرت در مدينه منوره چشم به جهان گشود . اين نوزاد که از هر جهت با شخصيت بزرگ علي (ع) سازگار و زينت پدر بود - زينب نام گرفت مادرش پاره تن رسول الله (ص) و پدرش برادر و وصي پيامبر خاتم (ص)بود. زينب ملقب به ام کلثوم که در فضاي چنين خانوادهاي رشد مي يافت، از همان نخستين روزهاي کودکي، با مشکلاتي مواجه شد که تحمل آنها براي غير او کاري بس دشوار مي نمود . او در خردسالي با داغ رحلت جدش پيامبر اکرم (ص)مواجه شده و از آغوش پر مهر و محبت حبيب خدا جدا شد، بعد از چند ماه در شهادت جانسوز مادرش حضرت زهرا (س) به سوگ نشست و بعد از شرکت در مراسم دفن مخفيانه مادر جوانش به دامان پر مهر و عطوفت علي (ع) پناهنده شد. زينب همچنان ناظر سکوت مظلومانه پدر بود و گريه هاي نيمه شبش را در کنار چاههاي غربت نظاره مي کرد تا اينکه دست شقي ترين فرد عالم، محراب کوفه را با خون امير مومنان (ع) گلگون کرد و زينب به همراه برادرانش در کنار بستر پدر، فرق شکافته او را ديد و اشک فراق ريخت و شهادت پدر را شاهد بود . مدت زمان زيادي نمي گذرد که زينب در مدينه مسموم شدن برادرش امام حسن (ع) را تجربه کرد و در بقيع با او وداع کرد . و بالاخره در سال 60هجري زينب(س) که در کوران مصيبت ها آبديده شده بود، به همراه امام حسين (ع) قدم در سفر کربلا مي گذارد و در فاجعه غمبار کربلا، به خون غلطيدن دهها تن از بهترين عزيزان خود را به نظاره مي نشيند . زينب کبري (س) بعد از عاشوراي خونين با صبر و استقامتي بي نظير، پيام جاودانه حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) را به جهانيان مي رساند . حضرت زينب (س) بعد از واقعه کربلا و مشاهده آن همه مصائب و تحمل اسارت دوباره به مدينه مراجعت کرد و بنا به نقلي، بعد از حادثه قحطي در مدينه به همراه همسر سخاوتمند خويش، عبد الله بن جعفر طيار به منطقه شام کوچ کرد و در نيمه رجب سال 62قمري در همانجا وفات يافت و در -قريه راديه دمشق که امروزه به - زينبيه معروف است به خاک سپرده شد . عقيله بني هاشم، عقيله طالبيين، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، کامله، و عابده آل علي، که از جمله القاب زيباي زينب کبري (س) است که نشان از کمالات اوست. وارث زيبايي ها : حضرت زينب کبري (س) دوران کودکي را در آغوش پر مهر رسالت و امامت سپري کرده و در دامن عصمت و طهارت باليده و به صفات والاي انساني و فضايل و کمالات معنوي و ملکوتي آراسته گرديد از اين رو، آن حضرت داراي صفات برجسته ايست که وي را از ساير بانوان عالم ممتاز مي سازد . صبر و شکيبايي، زهد و تقوي، فصاحت و بلاغت، دانش و بينش، حلم و حزم، تدبير و سياست، سيادت وبزرگواري، جلالت شخصيت و عظمت روحي، پايداري و ثبات قدم در راه هدف، قوت قلب و ارادهاي فولادين، راستي و امانتداري، دفاع خالصانه از حق و حقيقت، حمايت از يتيمان وضعيفان، شرافت و فضيلت خانوادگي، عبادت و انقطاع از خلق، مهر و عطوفت در حد اعلاي خود، تعليم و تربيت انسانها، پرورش فرزندان پاک و صالح، همسر داري و خانه داري، عزت نفس، وفاداري در عهد و پيمان، از جمله ارزنده ترين صفات اين شير زن عاشورايي است که از خاندان وحي و نبوت و پنج تن آل عبا به ارث برده است . بررسي اجمالي تاريخ زندگي اين بانوي با عظمت اين حقيقت را نمايان مي سازد در مورد شخصيت برجسته عقيله بني هاشم و فضايل و مناقب آن بانوي بزرگوار کتابها و مقالات فراواني به رشته تحرير در آمده است، اما در بسياري از آنها به نقش زينب کبري (س) در حماسه عاشورا پرداخته و از برکات وجودي آن حضرت از ولادت تا قبل از عاشورا کمتر سخن به ميان آمده است . البته اين امر شايد بدين علت باشد که زينب کبري (س) به عنوان بارزترين جلوه عفت و عصمت، در ايام نوجواني و جواني در پس پرده بوده و کمتر کسي مي توانست از زندگي آن حضرت گزارش دهد. بطور کلي از دوران کودکي هر فرد تا حدودي مي توان استعداد و لياقت ذاتي او را شناخت . همچنانکه شاعر عرب ميگويد: -در گهواره از موقعيت والاي خود در آينده خبر ميدهد . وجود نشانه هاي نجابت و بزرگي در آن طفل، بهترين دليل منطقي بر آينده درخشان او مي باشد . دختر والامقام علي (ع) نيز از همان دوران کودکي شخصيت معنوي، عرفاني خود را در گفتار و رفتار خويش نشان ميداد . داستان زير نشانگر اين حقيقت است: روزي حضرت علي (ع) زينب کبري (س) را که دختر خردسالي بود در آغوش خود نشانده و نوازش کرد . آن حضرت به وي فرمود: دخترم! بگو -يکي . زينب عليها السلام گفت: -يکي . سپس پدر گفت: دخترم! بگو: - دو تا . زينب سخني نگفت. علي (ع) فرمود: چرا سخن نميگويي؟ زينب (س) گفت: بابا! زباني که به گفتن - يک آغاز سخن کرد، چگونه -دو تا بگويد؟ ! علي (ع) دخترک با معرفت خود را به سينه چسبانيده و او را غرق بوسه ساخت. و بدين ترتيب دختر خردسال به حاضرين فهماند کسي که لب به توحيد گشوده و به يگانگي پروردگار شهادت داده است، ديگر نبايد براي او شريکي قائل شود . همچنين از اين روايت معلوم مي شود که علي (ع)، آن مربي کامل بشريت، در تربيت فرزندان خويش از روش هاي کار آمد تربيتي بهره مي گرفت . او در فرصت هاي مناسب و با شيوه هاي متنوع به پيروان خويش مي آموخت که مهمترين نياز کودک، رفع نياز عاطفي است. محبت، نوازش و احترام به شخصيت کودک، نگرانيها، افسردگيها و مشکلات روحي و رواني وي را از ميان برده و آنان را به زندگي آينده اميدوار مي سازد . امير مومنان عليه السلام با فرزندان خود ارتباط عاطفي و کلامي برقرار کرده، حرف دل آنان را شنيده و براي سخنانشان ارزش قائل مي شد و به اين وسيله روحيه اعتماد به نفس و عزت را در وجود آنان پرورش مي داد. روايتي ديگر در اين زمينه نقل شده است که هم نشانگر شيوه تربيتي علي (ع) در پرورش کودک و هم شاهدي بر کمالات والاي حضرت زينب (س)مي باشد. ميرزا محمد تقي سپهر در - الطراز المذهب مينويسد: در دوران کودکي حضرت زينب (س)، پدر بزرگوارش در کنار او بود و ضمن نوازش و بذل گرمترين عواطف خود، با وي سخن مي گفت. زينب (س)، دختر خردسال علي (ع) از وي پرسيد: پدر جان! آيا مرا دوست داري؟ فرمود: آري دخترم . زينب (س) طبق آموخته هاي خويش از مکتب علوي (ع) گفت: اي پدر! دو دوستي در يک دل جمع نمي شود، مگر اينکه دوستي ديگران نيز در جهت دوستي خدا و براي خدا باشد. هنوز پنج سال از تولد زينب (س) نگذشته بود که هنگامه رحلت پدر بزرگ گرامي اش رسول الله صلي الله عليه و آله فرا رسيد . در يکي از آن روزهاي غمبار و حادثه ساز بود که زينب (س) صبح زود براي تعبير رويايي که شب قبل با ديدن آن پريشان شده و روحش آزار ميداد به کنار بستر جدش رسول اکرم (ص) شتافته و گفت: اي جد بزرگوار! خواب ديدم که در اثر وزش تند بادي، هوا تاريک شد و من از وحشت آن در پشت درخت بزرگي پناه گرفتم، که ناگهان آن درخت عظيم در اثر فشار باد از جاي کنده شد . خود را به درخت ديگر رساندم که شاخه همان درخت بود، اما تند باد سخت آن را نيز از جاي برکنده و با خود برد . پس از آن به شاخه اي ديگر از آن درخت پناه بردم، آن هم شکست . آنگاه خود را به دو شاخه باقيمانده رساندم، اما آنها نيز يکي بعد از ديگري در مقابل وزش توفان از من جدا شدند و من از شدت اضطراب از خواب بيدار شدم . با شنيدن سخنان دختر 5ساله، اشک در چشمان پيامبر(ص) حلقه زد و فرمود: دخترم ! اما آن درخت بزرگ من هستم که از ميان شما ميروم و شاخه اول آن مادرت فاطمه (س) است . شاخه دوم پدرت علي (ع) و دوتاي ديگر برادرانت حسن و حسين (ع) هستند که با رفتن آنها جهان تيره و تار مي شود. در مکتب فاطمه عليها السلام : حضرت زينب (س)بعد از جدايي از بزرگترين حامي خاندان رسالت، در کنار مادر خود که بدنبال ارتحال جانسوز پدر و مصيبت هاي بعد از آن در بستر بيماري افتاده بود، قرار گرفت. وي علاوه بر پرستاري از مادر، شاهد ناجوانمردانه ترين حوادث تاريخ نيز بود . او يکي از کساني است که مادرش را در ايراد خطبه دفاعيه در مسجد مدينه همراهي کرده است و از آن درسها آموخته، تجربه ها اندوخته و در سينه سوخته اش همچون امانتي گرانبها و ميراثي جاويدان براي نسلهاي آينده به يادگار گذاشته است . عده اي از تاريخ نگاران و محدثين نامدار، سند خطبه فدک را از اين بانوي بزرگوار نقل کرده اند . ابوالفرج اصفهاني در مقاتل الطالبين و در ذيل شرح حال عون بن عبد الله ميگويد: مادر عون، زينب عقيله، دختر علي بن ابي طالب عليه السلام است، زينب همان بانويي است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه عليها السلام را از او روايت کرده است . ابن عباس در آغاز نقل خطبه ميگويد: اين خطبه را عقيله ما، زينب دختر علي (ع) براي ما روايت کرد . همچنين شيخ صدوق در -علل الشرايع و -من لا يحضره الفقيه ، شيخ حر عاملي در وسايل الشيعه، طبرسي در احتجاج و علامه مجلسي در بحار الانوار، در رديف عالماني هستند که خطبه فدک را از حضرت زينب (س) نقل کرده اند. بنابراين حضرت زينب در حدود 6سالگي، شايستگي حفظ خطبه استدلالي، عميق و جامع مادرش فاطمه زهرا (س) را داشته است و اين نشانه بارزي از رشد فکري و بلوغ انديشه و تعقل دختري است که در دامان عصمت و طهارت پرورش يافته است . گفتني است در جنگ هاي مسلمانان، بانوان خاندان پيامبر (ص) و زنان مسلمانان در خدمات پرستاري شرکت مي کردند. حضرت زينب (س) نيز در جنگ هاي صدر اسلام و کربلا از مجروحان مراقبت مي کردند، لذا در کشور ما سالروز ولادت آن بزرگوار روز پرستار ناميده شده است. پنجم جمادي الاول سالروز ولادت با سعادت حضرت زينب (س) به عنوان روز پرستار نامگذاري شده است. 7389/ 603/ 1448
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 556]