تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):به راستى كه دانش، مايه حيات دل‏ها، روشن كننده ديدگان كور و نيروبخش بدن‏هاى ناتوان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806717509




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غزل مثنوى


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان:  غزل مثنوى

از غدیر عشق سرشاریم مامست آن جام اقاقى شد دلم، بى‏خود از چشمان ساقى شد دلم، باز این دل عشقبازى مى‏كند، عاشقانه تكنوازى مى‏كند، چون كه مست از ساغر یاقوتى‏ام، وامدار چشم آن لاهوتى‏ام. واله‏ام سرگشته در صحراى درد، شیعه‏ام سرمست از صهباى درد، تا ابد دست من و جام الست، تا ابد چشمان اشكم مست مست، اى خداى دیده بارانى‏ام، محو دراندیشه عرفانى‏ام، محو در نام بلند ساقى‏ام، عاشق آیینه‏هاى باقى‏ام، در نگاهم موج دریا مى‏شود، شعرهایم وقف فردا مى‏شود، خمى از دریاى حیدر مى‏زنم، جامى از درد پیمبر مى‏زنم، جرعه نوش كوثر ربانى‏ام، در خم ابروى ساقى فانى‏ام.از غدیرعشق سرشاریم ما، مست چشم ناب دلداریم ما، چشم ما آیینه اهل ولاست، ساغر ما پر ز جام مرتضى است. جامهاى ما اسیر خم تو، مستى ما از غدیر خم تو، خم تو لبریز از حب ولاست، خم تو سرشار از صهباى «لا»ست. اى خروش آبها در یاد تو، معنى فریادها فریاد تو، اى خداى حلم، معبود نیاز ذكر یا قدوس در اوج نماز تا قنوت یادها چشمان توست.سجده سرخ شفق از آن توست، چشم خورشید است ‏برمستان تو، سبحه افلاك در دستان تو. شب طلوع گریه‏هایت دیده است؛ چاه كوفه، هاى هایت دیده است ذكر بر سجاده‏ات گل مى‏كند، اشك از چشم تو پر مل مى‏كند. اى تغزلهاى سرخ آفتاب، اى امام رود، اى معشوق آب، از همان روزى كه رویید آفتاب از فراز دستهایش ماهتاب؛عاشق اصل ولایت گشته‏ایم، واصل و صل و صایت گشته‏ایم، «وال من والا» ست در خم غدیر، عشق ما مولاست در خم غدیر. حیدر كرار، مستت مى‏شویم، همچو مالك، پاى بستت مى‏شویم. عمر ما در جذبه نازت گذشت در عروج سرخ پروازت گذشت. بیعت‏ خورشید را باور كنیم، از مى حب على ساغر كنیم. این غدیرخم، خم اهل ولاست، مى فروشى شیوه اهل صفاست، ما سبكبالان كوى حیرتیم وارثان ذوالفقار غیرتیم، شیعه را تفسیر خون باید نمود درد و داغ و عشق در دشت‏ شهود. خون ما جارى است در رگهاى دشت، سبزه‏ها سرخند در پهناى دشت. خون، بهاى عشق بازى مى‏شود، خون مقام تكنوازى مى‏شود. مكتب ما مكتب خون است و بس، مكتب گلهاى گلگون است و بس. هر كه را زخمى نباشد شیعه نیست، شیعه بى‏درد آیا هست؟ كیست؟شیعه! با سرخى خون اعجاز كن. با دو بال زخمى‏ات پرواز كن پر گشا تا اوج عرفان خدا تا تلاوتگاه قرآن خدا؛ تا خروش چشمهاى منجلى تا خدا، تا اشك تا بیت على. یا على از غربتت دم مى‏زنم با دل تارم نى غم مى‏زنم؛ یا على این آتش جان من است شعله‏هاى زخم سوزان من است، غربت تو غربت آلاله‏هاست غربت تو انعكاس ناله‏هاست.اى امام درد یا مولا على، عاشق شبگرد یا مولا على، معنى غیرت خروش چشم تو مردتر از مرد یا مولا على. اى لطافت‏ خیز معشوق سحر یا امام الورد یا مولاعلى. همچو رب تنها و بى‏همتا تویى اى امیر فرد یا مولا على، مى‏چكد از اشك‏هایت ماهتاب آفتاب زرد یا مولا على.یا على اى امتزاج مهر و ماه، اى امام گریه زخمى چاه. یا على اى همسر بانوى آب، مى‏دمد از چمشهایت آفتاب، پیش چشمت آب نیلى مى‏شود یاس احمد غرق سیلى مى‏شود پیش چشمت آه در را سوختند بیت عترت را به كین افروختند. دست‏ شبنم رنگ نیلوفر شكست، جامهاى ساقى كوثر شكست، بازوان نسترن مجروح شد قامت زهراى تو بى‏روح شد. مثل گوهر گریه‏ات در چاه شد قوس محرابت‏ شهادتگاه شد.ساقى خم غدیرى یا على، دست ما را چون نگیرى یا على؟! یا على اى ساقى خم، السلام یا على اى مثنوى ناتمام ...





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن