واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كتاب انديشه - نقدي بر ترجمه خودم!
كتاب انديشه - نقدي بر ترجمه خودم!
ابراهيم دادجو:«دكتر ابراهيم دادجو» عضو هيات علمي پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي و مترجم مجموعه «تاريخ فلسفه» نوشته فردريك كاپلستون با ارسال اين يادداشت به روزنامه پارهاي انتقادات را درباره ترجمه خود مطرح كردند، دليل اين انتقادات انتشار نابهنگام اين ترجمه بود كه او در ادامه ميخوانيد. عناوين پيشهنادي او براي يادداشت «ابتذال در نشر»، «خيانت به فرهنگ كشور» و «ترور شخصيت نويسنده» بود كه براي روشنتر بودن موضوع عنوان ديگري براي آن برگزيديم. مقدمه او نيز به اين شرح است: «در مورخه چهارشنبه 4 ارديبهشتماه 1387 در صفحه كتاب انديشه، از زبان مديرعامل انتشارات علمي و فرهنگي، در باب انتشار ترجمه «تاريخ فلسفه»، تاليف فردريك كاپلستون، به خصوص ترجمه جلدهاي دوم و سوم آن، خبري را در اختيار عموم قرار داده بوديد. بنده مترجم آن دوجلد هستم و خواستار دستكم بر حسب وظيفه قانوني خود جوابيه حقير به آن خبر را در اختيار عموم قرار دهيد.
كتاب تاريخ فلسفه فردريك كاپلستون مجموعه مجلدات بينظيري است كه تاريخ فلسفه عمدتا غرب را از عهد يونان باستان تا عصر حاضر در 11 جلد فراهم كرده است. از ميان اين مجلدات، جلدهاي اول و چهارم تا نهم آن ترجمه و نشر شده و در اختيار اهل علم و فلسفه قرار گرفتهاند، ولي جلدهاي دوم و سوم به خاطر صعوبت خاصي كه داشتند تا اين اواخر ترجمه و نشر نشده بودند و جلدهاي دهم و يازدهم به خاطر بياطلاعي محافل فلسفي از انتشار اين دو جلد هنوز هم ترجمه نشدهاند. چندينبار عدهاي درصدد ترجمه جلدهاي دوم و سوم برآمده بودند اما بهخاطر صعوبت و سختي ترجمه اين دو جلد، در همان ابتدا دست از كار كشيده بودند. حقير ابراهيم دادجو، مترجم اين دو جلد، بر صعوبت ترجمه اين دو جلد واقف بودم، اما با تكيه بر سوابق علمي و پژوهشياي كه داشتم و تصور ميكردم پس از حدود 10 سال تحصيل در حوزه علميه قم و 10 سال تحصيل در دانشگاه تهران توانايي جمع و جور كردن آن دو جلد را دارم عزم خود را بر ترجمه دقيق آن دو جلد جزم كردم و با صبر و حوصله كار را به پيش ميبردم. در سال 1383 قرارداد ترجمه اين دو جلد را با انتشارات حكمت بستم. از آنجا كه به تدريج و در طي كار معلوم شد كه متن اين دو جلد داراي مشكلات صعبالعبوري است و حتي نيازمند پژوهشهاي دقيقي است و بنده با انتشارات حكمت در ميان گذاشتم همين انتشارات به خيال اينكه كار ترجمه به پايان نخواهد رسيد و نيازمند هزينههاي بسياري است از ادامه كار سرباز زد و در اوايل سال 1386 ترجمه اوليه و خام اين دو جلد را (كه در واقع حدود پيشرفت كار بود) به انتشارات علمي و فرهنگي فروخت. انتشارات علمي و فرهنگي نيز بدون لحاظ اينكه بنده در حال انجام و اتمام اين كار شاق هستم بقيه كار را به اشخاص غيراهل فن سپرد. بنده بيش از 20بار از طريق كارشناس انتشارات علمي و فرهنگي به آنان اطلاع و هشدار دادم كه ترجمه اين دو جلد بسيار سخت است و اگر آن را به ديگري بسپارند (علاوه بر اينكه كاري خلاف قوانين حقوقي كردهاند) ترجمه صحيح و دقيقي را بهدست نخواهند آورد. ملاقات با معاون فرهنگي انتشارات را تقاضا كردم، ولي پذيرفته نشد. در اين حين، كار ترجمه و پژوهش و ويرايش هر دو جلد دوم و سوم را پس از حدود هفت سال كار مستمر و توانفرسا به پايان برده، پرينت نهايي را فراهم آورده، و آن دو را در خردادماه امسال در كتابخانه ملي و اداره كتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به ثبت رساندم.
در اوايل تيرماه طي اولين و آخرين ديداري كه با مديرعامل انتشارات علمي و فرهنگي داشتم گذشته و حال ترجمه اين دو جلد را با او در ميان گذاشته و هشدار دادم كه نميتوانند كار پرغلط و غيرفني شخص ديگري را به نام من به چاپ برسانند. اما اين مقام دولتي نميدانم مست... يا مست تبختر بود كه در مكالمهاي لاينقطع كارشناسان خود را 10 برابر تواناتر از من خواند، فرياد برآورد كه ثابت خواهم كرد كه خودمان بسيار بهتر از شما آن را به سرانجام خواهيم رساند، و در نهايت بيشرمانه سه بار پشت سر هم مرا تهديد به اخراج از اتاق خود كرد و من نيز قبل از اينكه از اتاق اخراج شوم آنجا را ترك كردم.
جلد دوم تاريخ فلسفه كاپلستون، در روزهاي آخر تيرماه از سوي انتشارات علمي و فرهنگي تحت عنوان «مترجم: ابراهيم دادجو» به بازار آمد. و اكنون اين كتاب را پيشرو قرار داده و مترصد آنم كه (در اينجا صرفا به لحاظ علمي) ببينم كارشناسان داراي توان 10 آن انتشارات چه گلي به سر خود زدهاند، و مديرعامل آن انتشارات تا چه حد ادعاي خود را به اثبات رسانده است، و چه خاكي بر سر مترجم بينوا ريختهاند.
اين ترجمه را در دو بخش برون متني و درون متني (آن هم از باب اندكي از هزاران) مورد نقد و بررسي قرار ميدهم:
الف) برون متني
(يك) مترجم طرف قرارداد جلدهاي دوم و سوم همين تاريخ فلسفه ابراهيم دادجو است. اما در شناسنامه همين جلد دوم، «معصومه خاجوي» به عنوان مترجم جلد سوم قيد شده است، چرا؟
(دو) حتي كلمهاي از پيشگفتار 3 صفحهاي همين جلد دوم كه تحت عنوان «پيشگفتار مترجم» آمده است از آن من مترجم نيست.
(ب) درون متني:
(يك) كل زيرنويسهاي كتاب ترجمه نشدهاند و اين به معناي كوتاهي در ترجمه حدود كتاب است.
(دو) در مواردي مثل صفحات 35، 36، 43، 44 و 45 عبارات يوناني داخل پرانتز حذف شدهاند.
(سه) عبارات لاتيني زيادي ترجمه نشدهاند، مثل زيرنويس شماره 1 صفحه 185، يا اينكه غلط ترجمه شدهاند، مثلا در صفحه 32 كه به جاي «عليه كفار» بايد «در رد گنتس» باشد.
(چهار) تلفظ اسامي (كه شايد بيش از دو هزار اسم باشند) يكنواخت نيست: بطور مثال، ژيل رمي به تلفظ غيرايتاليايي است و حال آنكه اگر اهل رم است بايد به تلفظ ايتاليايي بيايد، يعني بايد آيگيديوس اهل رم تلفظ شود.
(پنج) در صفحه 249 همين ترجمه، كاپلستون Theology را معادل با «الهيات» ميگيرد، ولي در كل ترجمه بيشتر به «كلام» ترجمه شده است.
(شش) در صفحه 18 و در كل ترجمه Pagan به «مشرك» ترجمه شده است، و حال آنكه در قرون وسطي مقصود از آن «غيرمسيحيان» است.
(هفت) در كل ترجمه به خطاهاي كاپلستون اشاره نشده است، مثل اين خطاي او (در صفحه 252) كه از نظر ابنسينا خدا به امور جزئي و كثير علم ندارد يا اينكه (در صفحه 288) از نظر ابنسينا وجود بر هر چيزي «بهطور عرضي» حمل ميشود.
(هشت) در صفحه 142 و ديگر جاها از هفت علم مقدماتي سخن رفته است، و حال آنكه بايد به تفصيل روشن ساخت كه مقصود «هفت فن آزاد» است.
(نه) بين Doctor كه به «مجتهد» ترجمه شده است و Doctorate فرق فاحشي است و بايد روشن ساخت كه بهطور مثال بين دكتر فرانسيسي در صفحه 8 و دكتر در صفحات 283 و 285 با دكتر در صفحه 281 چه فرقي است.
(ده) اصطلاحات زيادي وجود دارند كه بايد توضيح داده شوند، مثل «دعاي ترحيم مراسم قُداس» (صفحه 388)، «عهد ] و پيمان[ جديد مسيحن (صفحه 567)، «قانون شرع» (صفحه 567)، «سومين فرقه» (صفحه 580).
(يازده) فرقههاي زيادي وجود دارند كه تا توضيح داده نشوند نميشود به ترجمه صحيحي دست يافت، مثل فرقه فقراي كوچك (در صفحه 603) كه در صورت توضيح معلوم ميشود كه بايد آن را به «فرقه راهبان صغير» ترجمه كرد.
(دوازده) در صفحه 631، در خود عناوين، و در صفحات بعد، در كل متن خلط شده است: «وجود» به جاي «موجود»، «مفهوم تك معنايي وجود» به جاي «مفهوم مشترك معنوي موجود»، «ذات و وجود» به جاي «ماهيت و وجود»، «تشخص» به جاي «تفرد» بهكار رفته است و متن چنان به هم ريخته است كه نميتوان آن را چيزي جز «ابتذال در ترجمه» ناميد.
(سيزده) كل صفحات داراي اشكالات ترجمهاي و ويرايشي است. بهطور مثال، در صفحه يك، سطر اول، «در اين جلد از تاريخ فلسفه» بايد بشود «در اين جلد دوم از تاريخ فلسفه ام». در صفحه دو، سطر سيزدهم، «22 سال» بايد بشود «بيست و يك سال». در صفه 6، سطر نهم، «آثار مهم پدران فرانسيسي كواراتچي» بايد بشود «مجلدات بينظيري كه پدران فرانسيسي كوئاراچي منتشر ساختهاند» و توضيح داده شود كه مقصود نه آثار خود پدران فرانسيسي كوئاراچي بلكه آثاري است كه آنان دست به انتشار آنها زدهاند. در صفحه 137، سطر ششم، «دوم دسامبر» بايد بشود
«25 دسامبر». در صفحه 138، سطر هفتم، «هرچه مدرسه باقي مانده بود فقط خواندن، نوشتن، و مقداري مقدمات زبان لاتين، و البته دروس ديني آموزش ميداد» بايد بشود؛ «در واقع همه مدارس موجود آن زمان، علاوه بر آموزشهاي ديني، فقط خواندن و نوشتن و مقدمات زبان لاتين را تعليم ميدادند». در صفحه 180، سطرهاي ششم و هفتم، «آنها با بدست آوردن زمين هرچه بيشتر از پادشاه مستقل شدند و منافع آنها متخالف يا متعارض شد» بايد بشود «آنان مايل بودند با بهدست آوردن زمين هرچه بيشتر از حكومت پادشاهي مستقل شوند: منافع آنان در تعارض با هم بود»؛ و در پنج سطر مانده به آخر اين صفحه، «نروژيها» بايد بشود «نُرسيها» يا «اقوام نُرس» كه از اقوام شمال اروپا بودهاند. در صفه 499، «نوع منطبع» و «نوع معقول» بايد بشود «صورت منطبع» و «صورت معقول».
اينها اندكي از هزاران اغلاطياند كه اين ترجمه مشتمل بر آنهاست. در مقاله مفصلي كه در نشريه معتبري به چاپ خواهد رسيد نشان دادهام كه بهطور ميانگين هر صفحه دستكم بالغ بر هشت غلط است و اگر هشت غلط را بر تعداد صفحات اين جلد، يعني 709 صفحه، ضرب كنيم تعداد اغلاط اين جلد دستكم 5672 غلط خواهند بود.
كدامين انتشارات و كدام مقام مسوولي ميتواند جرأت چاپ چنين كتابي را داشته باشد.
بنده «ترجمه و پژوهش و ويرايش» جلدهاي دوم و سوم را در طول حدود هفت سال و در خردادماه همين سال به پايان برده و در اداره كتاب وزارت فرهنگ و ارشاد به ثبت رساندهام. براي اينكه ترجمه اين دو جلد دقيق و صحيح باشند چهار بار ترجمه را با متن تطبيق دادهام. بار اول، از كل متن ترجمه اوليهاي بهدست دادهام؛ بار دوم، اسامي بيشمار و ناشناخته، اصطلاحات و عبارات ناشناخته، لاتينها و زيرنويسهاي سخت و توانفرسا را بر وفق متن ساختهام؛ بار سوم، در مقام خواننده، كل متن را مورد بازبيني قرار داده و پژوهشهاي ضروري و پرباري را در زيرنويس آوردهام؛ و بار چهارم، كل متن را مورد بازبيني قرار داده و در ريزهكاريهاي متن دقيق شده و متن شسته و رفتهاي را بهدست دادهام.
اما سطح ترجمهاي كه اكنون انتشارات علمي و فرهنگي منتشر كرده است در سطح ترجمه مرحله اول من (از چهار مرحله) است. اين ترجمه نتوانسته است حتي يك سوم نياز خواننده اين جلد را تامين كند و نتوانسته است حتي اندكي از خواسته مترجم را برآورده سازد.
چهارشنبه 23 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 788]