تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 21 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):تلخى حق را تحمل كن، و مبادا كه فريب شيرينى باطل را بخورى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851996637




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خمار ، زیبا چشم، افسون، مرهـــــــــم


واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: در غروب لحظه عشق
در خزان آخرین حسرت دل
خاطرات سفرم به شهر عشق
برگهای خیس باران زده ی دفتر عشق
که به نعمت بلور اشک چشم ،
دل من می فشرد،
با یک دنیا حسرت،
همه یکباره به رعدی سوختند
همه ویران گشتند
چه غروبی !!!
عصر ظلمانی تر از، آن شب تنهایی محض ،
گذر از مرز تهی بود
همه ی ، تار سه تارم که به یکباره گسست !
غزل عشق در آغوش خزان دگری در بند شد !!!

ساز من ، با تو بگویم !
اولین عشق نگاهی گذرا بود
بعد آن ثانیه های زندگی ،
همه زیبا بود
روز دوم که دلم باز به تمنای نگاهش نگران بود ،
توی کوچه باغ عشق
ناز و غمزه های چشمش
همچو تیری ز کمان آزاد شد !
هدفش نشانه ای بود که به آن دل گوییم
وه چه پر قدرت و زیبا دل من نشانه رفت !
زخم آن کاری بود !
آری عاشق گشتم
بعد آن عشق به من داد امید
خمار ، زیبا چشم، افسون، مرهـــــــــم

مرهم این دل زخمی به نگاهی به همان صورت پاک بود !
هیبت و حرارت بوسه عشق
چیدن دزدکی از لبان یار....
ولی افسوس !
عصر دیوانه چه مستانه به من زد طعنه !

ساز من با تو بگویم !
ناگه آن غروب ابری و سرد
انتظارش سر کوچه
بهر دیدن ستاره ای دگر ،پر می زد !
اضطرابش ، انتظاربود
انتظارش ، اضطراب
ذهن خاموش فرو رفته به دیدار دگر !
با چشمان منتظر
بهر دیدار شکار دگری در ره بود !
نه رفیق است و نه یــــار
به عبارتی هست دروغ
گفتمش باز :
خمار، زیبا چشم،افسون،مرهـــــــــم



من تنها و تو تنها !
چه بگویم ز غم دوری تو؟
تو نگاهت به نگاهی نگران است ؟
شاید آن هاله ابهام است !
او به من گفت ....تو برو !!!


ساز من با تو نگویم هرگز!
واسه یک دیدار واهی
واسه ی ‌، یک رویا
او چه مستانه به انتظار نشست !

ساز من خدا نگهدار !
مرهم این دل زخمی در سرای دگر است
من که به مزه تلخ می و ساقی ارادت دارم
سوی میخانه روان گشتم و ساقی ، به نگاه نگرانم ،
به پیاله ای به من تسکین داد
گفتمش :
پیر میخانه مدد کن به من در به در عشق
پیر پرسید :
که چه شد نغمه مستانه و آن همسفر عشق ؟
گفتمش هیچ مپرس جام می ام را پر کن
سوخته از عشق شدم و خزان در بندم کرد
خاموشم و لیکن دل من در آشوب
اشک چشمم گشته بیابان و سراب
نور چشمم که به نگاهش نگران ماند،
لیک کنون به جفایش شده ام نابینا

من تنها و تو تنها
چه بگویم ز غم هجر
جام در دست و دلم در یادش
من به این جام تهی گشته چه گویم ؟
تو نگفتی که من از بطن وجودم ، به تو عشق می ورزم ؟
تو نگفتی که بر این کعبه دل ، جهتم سوی تو بود ؟
تو گریختی، تو گسستی ، تو شکستی پیمان !!
تو نگفتی کین دل بیچاره من، بهر تو می تپد ؟
تو نگفتی که همه ی عشق و وجودم ، با تو بود ؟
تو همه شب به من از درد سفر می گفتی
سرو طناز قشنگم
چرا اینگونه شکستی پیمان ؟



من دگر بار از آن، می و میخانه گریختم
تا بیابم مرهمی بهر این دل شکسته
من که با مزه خاک و خرقه درویشی آشنایم
پس چرا این دل زخم خورده عشق را به او وا مگذارم ؟

در نهایت به سرای پیر عشاق روان گردیدم....
پیر عشاق سببی کن به دل زخمی شده !
من شکستم تو عصایی ده از آن لطف و کرم

او به من گفت:
که در این وادیه بسیار بودند !
تو نگاهی به رخ ماه فکن
در کنارش به ستاره ها نگر
همه از عشق سرشار هستند،
ماه به کدامین ستاره ای نظر کند ؟
ای که انوار تو در مسلخ عشق گم گشته !
غیرت عاطفه هایت پیش یار خار گشته !
پس نگاه نگرانت را از مهتاب گیر !
با طلوع دگری به شهر زندگی برو
درفضایی که همه اش آفتاب است
تا هویدا شود آن نور درون
و تو جلوه ای شوی از انوار
عشق واقعی در آنجا باشد





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن