تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 30 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر شما باد رجوع به كتاب خدا (قرآن) ... كسى كه به آن عمل كند از همه پيشى مى گيرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816890203




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آشنايي با ويژگي‌هاي اخلاقي امام سجاد (ع)


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: آشنايي با ويژگي‌هاي اخلاقي امام سجاد (ع)
گروه خبرنگاران افتخاري / نجيبه خروشي : خدا در سوره فرقان صفت مؤمنان گزيده را شمرده است. با مروري بر اين آيات روشن مي‌شود همه نشانه‏هايي را كه براي بندگان كامل پروردگار «عباد الرحمن» در اين سوره معين شده در علي بن الحسين (ع) آشكار است.
و عباد الرحمن الذين يمشون علي الأرض هونا، و إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما.و الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما.و الذين يقولون ربنا اصرف عنا عذاب جهنم إن عذابها كان غراما.ساءت مستقرا و مقاما.إذا أنفقوا لم يسرفوا و لم يقتروا و كان بين ذلك قواما...و الذين لا يشهدون الزور و إذا مروا باللغو مروا كراما (1) . آيه‏هاي فوق از سوره فرقانست. خدا در اين آيات صفت مؤمنان گزيده را شمرده است. از آنچه در فصل‏هاي آينده خواهيد خواند، مي‌بينيد همه نشانه‏هايي را كه براي بندگان كامل پروردگار «عباد الرحمن» معين شده در علي بن الحسين (ع) آشكار است.

در چنان دوره تاريك براي جويندگان انسانيت بحقيقت چراغي روشن بود.با رفتار و گفتار خود سيرت فراموش شده جد و پدر و خاندان رسالت را زنده كرد و مردمي كه سال‌ها با عصر نبوت فاصله داشتند نمونه تربيت اسلامي را به چشم خود ديدند.

پرستش خدا، نرم‌خوئي، محاسبه نفس تا حد رياضت. خودشكني براي حق، دستگيري مستمندان، بخشش، پرهيزگاري.و... جاحظ در رساله‏اي كه در فضائل بني‌هاشم نوشته درباره او گفته است: اما علي بن الحسين (ع)، درباره او خارجي را چون شيعه و شيعه را چون معتزلي و معتزلي را چون عامي و عامي را چون خاص ديدم و كسي را نديدم كه در فضيلت او شك داشته باشد و يا در مقدم بودن او سخني گويد (2).

او نه تنها با خويشان، دوستان، آشنايان، بزرگوارانه رفتار مي‏كرد، مهرباني وي بدان درجه بود كه بر دشمنان درمانده نيز شفقت داشت، و بر جانوران سايه مرحمت مي‏افكند. داستان پناه بردن مروان پسر حكم بدو و پذيرفته شدن خواهش وي از جانب امام در فصل گذشته نوشته شد.

طبري نوشته است چون خبر مرگ يزيد به حصين بن نمير رسيد، به شام بازگشت. سر راه خود خسته و كوفته و نگران به مدينه آمد. اسب او ناتوان و سوار از اسب ناتوان‏تر. در مدينه علي بن الحسين (ع) از او پذيرائي كرد (3) مجلسي از سيد بن طاوس و او با اسناد خود از امام صادق(ع) آورده است كه چون ماه رمضان مي‏رسيد علي بن الحسين (ع) خطاهاي غلامان و كنيزان خود را مي‌نوشت كه فلان غلام يا فلان كنيز چنين كرده است.در آخرين شب ماه رمضان آنان را فراهم مي‏آورد و گناهان آنانرا برايشان مي‏خواند كه تو چنين كردي و من تو را تأديب نكردم و آنان مي‏گفتند درست است.

سپس خود در ميان آنان مي‏ايستاد و مي‏گفت بانگ خود را بلند كنيد و بگوئيد: علي بن الحسين(ع)! چنانكه تو گناهان ما را نوشته‏اي پروردگار تو گناهان تو را نوشته است و او را كتابي است كه بحق سخن مي گويد. گناهي خرد يا كلان نكرده‏اي كه نوشته نشده باشد.

چنانكه گناهان ما بر تو آشكارست، هر گناه كه تو كرده‏اي بر پروردگارت آشكار است، چنانكه از پروردگار خود اميد بخشش داري ما را به بخش و از خطاي ما در گذر و چنانكه دوست داري خدا تو را عفو كند از ما عفو كن تا عفو و رحمت او را درباره خود به بيني! علي بن الحسين (ع) ! خواري خود را در پيشگاه پروردگارت بياد آر! پروردگاري كه باندازه خردلي ستم نمي كند. علي بن الحسين (ع) ! به بخش! و در گذر تا خدا تو را به بخشد و از تو در گذرد چه او مي‏گويد: و ليعفوا و ليصفحوا ألا تحبون أن يغفر الله لكم (4) اين چنين مي‏گفت و مي‏گريست و نوحه ميكرد و آنان گفته او را تكرار مي‌كردند.

سپس مي‏گفت پروردگارا ما را فرموده‏اي بر كسي كه بر ما ستم كرده است ببخشيم. ما چنين كرديم و تو از ما بدين كار سزاوارتري. فرموده‏اي خواهنده را از در خانه خود نرانيم ما خواهنده و گدا بدر خانه تو آمده‏ايم و بر آستانه تو ايستاده‏ايم و ملازم درگاه تو شده‏ايم و عطاي ترا مي‏خواهيم.

بر ما منت گذار و محروممان مساز كه تو بدين كار از ما سزاوارتري.

خدايا مرا در زمره آنان در آور كه بدانها انعام فرموده‏اي. سپس به كنيزان و غلامان خود مي‏گفت من از شما گذشتم.آيا شما هم از رفتار بدي كه با شما كرده‏ام در مي‌گذريد؟ من مالك بد كردار و پست ستمكاري هستم كه مالك من بخشنده و نيكوكار و منعم است.آنان مي‏گفتند آقاي ما تو بما بد نكرده‏اي و ما از تو گذشتيم.ميگفت بگوئيد خدايا چنانكه علي بن الحسين (ع) از ما گذشت از او در گذر و چنانكه ما را آزاد كرد از آتش دوزخ آزادش كن.

ـ مي‏گفتند آمين! ـ برويد من از شما گذشتم و باميد بخشش و آزادي شما را در راه خدا آزاد كردم و چون روز عيد مي‏شد بدانها پاداش گران مي‏بخشيد. در پايان هر رمضان دست كم بيست تن برده و يا كنيز را كه خريده بود در راه خدا آزاد مي‌كرد. چنانكه خادمي را بيش از يك‌سال نزد خود نگاه نمي‌داشت و گاه در نيمه سال او را آزاد مي‏ساخت. (5)

مجلسي به سند خود آورده است كه: علي بن الحسين (ع) روزي يكي از بندگان خود را تازيانه زد، سپس بخانه رفت و تازيانه را آورد و خود را برهنه كرد و خادم را گفت: بزن علي بن الحسين (ع) را. خادم نپذيرفت و او وي را پنجاه دينار بخشيد. (6) روزي گروهي در مجلس او نشسته بودند، از درون خانه بانگ شيوني شنيده شد.امام بدرون رفت بازگشت و آرام بر جاي خود نشست حاضران پرسيدند: مصيبتي بود؟ ـ آري! بدو تسليت دادند و از شكيبائي او به شگفت درماندند. امام گفت: ـ ما اهل بيت، خدا را در آنچه دوست مي داريم اطاعت مي كنيم و در آنچه ناخوش مي داريم سپاس مي گوئيم (7) . فرزندي از او مرد و از وي جزعي نديدند پرسيدند چگونه است كه در مرگ پسرت جزعي نمي‌كني ! امام گفت چيزي بود كه منتظر آن بوديم (مرگ) و چون در رسيد آنرا ناخوش نداشتيم. (8)

چنانكه نوشتيم در آن سال‌ها چند تن از بزرگان تابعين به فقاهت و زهد مشهور بودند و در مدينه مي‌‏زيستند چون: ابن شهاب (9) سعيد بن مسيب (10) ابو حازم (11) همه اينان فضيلت و بزرگواري علي بن الحسين (ع) را به مردم گوشزد مي‌كردند.

سعيد بن مسيب مي گفت : علي بن الحسين (ع) سيد العابدين است. (12) زهري مي‏گفت هيچ هاشمي را فاضل‏تر از علي بن الحسين (ع) نديدم. (13) از عبد العزيز بن خازم نيز همين اعتراف را نقل كرده‏اند. (14) روزي در مجلس عمر بن عبد العزيز، كه در آن سالها حكومت مدينه را بعهده داشت حاضر بود .چون بر خاست و از مجلس بيرون رفت عمر از حاضران پرسيد: ـ شريف‏ترين مردم كيست؟ حاضران گفتند: تو هستي! ـ نه چنين است.شريف‏ترين مردم كسي است كه هم اكنون از نزد من بيرون رفت همه مردم دوست دارند بدو پيوسته باشند و او دوست ندارد به كسي پيوسته باشد (15) اين سخنان كساني است كه تنها فضيلت ظاهري او را مي‏ديدند، و از درك عظمت معنوي وي و شناسائي مقام ولايت او محروم بودند.

ساده‏تر اين كه اينان كه او را اين چنين ستوده‏اند، علي بن الحسين (ع) را امام نمي دانستند، و مي‏بينيم كه تا چه حد برابر ملكات نفساني او خاضع بوده‏اند. علي بن الحسين (ع) كنيزكي را آزاد كرد سپس او را به زني گرفت.عبد الملك پسر مروان از ماجرا آگاه شد و اين كار را براي وي نقصي دانست.بدو نامه نوشت كه چرا چنين كردي؟ او بوي پاسخ داد: «خداوند هر پستي را با اسلام بالا برده است.و هر نقصي را با آن كامل ساخته و هر لئيم را با اسلام كريم ساخته.

رسول خدا كنيز و زن بنده خود را بزني گرفت. عبد الملك چون اين نامه را خواند گفت:آنچه براي ديگران موجب كاهش منزلت است براي علي بن الحسين (ع) سبب رفعت است (16) روزي يكي از بندگان خود را براي كاري خواست و او پاسخ نداد و بار دوم و سوم نيز، سرانجام از او پرسيد: پسرم آواز مرا نشنيدي؟ ـ چرا. ـ چرا پاسخ مرا ندادي؟ ـ چون از تو نمي‏ترسم. ـ سپاس خدا را كه بنده من از من نمي‏ترسد (17) از او پرسيدند چرا ناشناس با مردم سفر ميكني؟ گفت: خوش ندارم بخاطر پيوند با رسول خدا چيزي بگيرم كه نتوانم مانند آنرا بدهم (18) و روزي بر گروهي از جذاميان گذشت بدو گفتند: ـ بنشين و با ما نهار بخور گفت: ـ اگر روزه نبودم با شما مي‏نشستم.

چون به خانه رفت سفارش طعامي براي‏آنان داد و چون آماده شد براي ايشان فرستاد و خود نزدشان رفت و با آنان طعام خورد (19) چون مي خواست به مستمندي صدقه دهد نخست او را مي‏بوسيد، سپس آنچه همراه داشت بدو مي داد (20) نافع بن جبير او را گفت: تو سيد مردمي و نزد اين بنده ـ زيد بن اسلم ـ مي‌روي و با او مي‏نشيني؟ گفت: علم هر جا باشد بايد آنرا دنبال كرد (21)

در روايت مجلسي از مناقب است كه: من نزد كسي مي‏نشينم كه همنشيني او براي دين من سود داشته باشد (22) و چون او براي خدا و طلب خشنودي خدا با بندگان خدا چنين رفتار مي كرد، خدا حشمت و بزرگي او را در ديده و دل مردم مي‏افزود. او را گفتند تو از نيكوكارترين مردمي. نديديم با مادرت هم خوراك شوي.

گفت مي‌ترسم دست من به لقمه‏اي دراز شود كه او چشم بدان دارد و مرا عاق كند (23) او براي خدا و تحصيل رضاي پروردگار، با آفريدگان خدا، اين چنين با فروتني رفتار ميكرد، و خدا حرمت و حشمت او را در ديده بندگان خود مي‏افزود. دشمنان وي ـ اگر دشمني داشته است ـ مي‏خواستند قدر او پنهان ماند و مردم او را نشناسند، اما برغم آنان شهرت وي بيشتر مي‏گشت، كه خورشيد را بگل نمي توان اندود و مشك را هر چند در ظرفي بسته نگاهدارند، بوي خوش آن دماغ‏ها را معطر خواهد كرد.» پي‏نوشت‏ها: 1.بندگان رحمان كه در زمين آرام راه مي‏روند.و چون نادانان با آنان نابخردانه سخن گويند به نيكوئي بدانها پاسخ دهند.

و آنانكه شب را بر پاي و در سجده بسر مي‏برند و آنانكه ميگويند پروردگارا عذاب دوزخ را از ما بگردان! كه عذاب دوزخ پايان نيافتني است، و بد آرامگاه و بد جاي اقامتي است.و آنانكه چون انفاق ميكنند، نه اسراف ميكنند و نه بر خود تنگ ميگيرند و ميانه را مي‏گزينند، و آنانكه بدروغ گواهي نميدهند و چون ناپسندي ببينند بزرگوارانه از آن مي‏گذرند. (الفرقان: 63ـ 73).

2.عدة الطالب ص 160 3.تاريخ طبري ج 7 ص 432 4.به بخشند و در گذرند آيا دوست نداريد كه خدا شما را بيامرزد (نور: 22)

بحار ج 46 ص 103ـ 105 6.بحار ج 46 ص 92 7.حلية الاولياء ج 3 ص 138.مناقب ج 4 ص 166 و نگاه كنيد به كشف الغمه ج 2 ص 103 8.كشف الغمه ج 2 ص 102ـ 103 9.محمد بن مسلم زهري متوفي به سال 124 ه.ق 10.متوفاي سال 94 ه.ق 11.ابو حازم از تابعين است. 12.كشف الغمه ج 2 ص 86 13.انساب الاشراف ج 2 ص 146 نسب قريش ص 58 از يحيي بن سعيد.علل الشرايع ج 2 ص 232 14.ارشاد ج 2 ص 142.حليئة الاولياء ج 3 ص 141 15.مناقب ج 4 ص 167 16.عقد الفريد ج 7 ص 121ـ مناقب ج 4 ص 162.عيون الاخبار ج 4 ص 8 و نگاه كنيد به المعارف ص 215 17.ارشاد ج 2 ص 147.مناقب ج 4 ص 157.كشف الغمه ج 2 ص 87 اعلام انوري ص 261ـ 262 18.كشف الغمه ج 2 ص 108 19.اصول كافي ج 2 ص 123.الامام علي بن الحسين ص 345 20.حلية الاولياء ج 3 ص .137 21.كشف الغمه ج 2 ص 78ـ 79 22.ج 46 ص 31 23.مناقب ج 4 ص 162

منبع: كتاب زندگاني علي بن الحسين (ع)
 شنبه 19 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 120]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن