واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک: ولادت امام حسين (ع):
در ولادت امام، مورخين شيعه و سني اختلافاتي دارند كه حضرت در چه روز ، چه ماهي ، چه سالي بوده است عده اي گفته اند سوم، پنجم شعبان يا پنجم جمادي الاول يا آخر ربيع الاول سال سوم هجري متولد شده اند.
البته همگي بالاتفاق گفته اند امام در طول 6 ماه و 10 روز تولد يافته اند. چون شيرخوارگي 2 سال (24ماه) طول مي كشد حضرت صفيه (عمه پيامبر و علي) مي گويد وقتي حسين تولد يافت پيامبر فرمود عمه جان فرزندم را بياور عرض كرد هنوز پاكيزه اش نكرده ام پيامبر فرمود آيا تو ميخواهي او را پاكيزه كني؟ خداوند او را پاكيزه و مطهر به دنيا آورده سپس پيامبر گريه نمودند و فرمودند خداوند لعنت كند مردمي را كه كشندگان تو هستند. صفيه عرض كرد كشندگان او چه كساني هستند؟ فرمود: دنباله گروهي از نسل بني اميه، سپس در گوش راست حضرت اذان و در گوش چپ حضرت اقامه قرائت نمودند.
روز هفتم تولد حضرت امام حسين (ع) سر ايشان را تراشيدند و به وزن مويش نقره صدقه دادند و به سرش عطر ماليدند امام صادق (ع) فرمودند بعد از تولد امام حسين (ع) خداوند به جبرئيل امر كرد كه با 1000 ملك (فرشه) به زمين فرود آيند و به رسول الله تهنيت عرض نمايند جبرئيل در راه بر جزيره اي در ميان دريا، فرود آمد فرشته اي را به نام فطرس در آنجا ديد (فطرس فرشته اي بود كه خداوند او را به كاري فرستاده بود و در اين ماموريت الهي كند نمود و پرش را خداوند شكاند و او را در آن جزيره انداخت و 700 سال در آن جزيره خداوند را پرستيد تا زمان امام حسين كه متولد گشت ) آن فرشته به جبرئيل گفت كجا مي رويد؟ حضرت جبرئيل فرمود به خدمت پيامبر مي رويم تا به او تبريك و تهنيت عرض نمائيم فرشته گفت مرا با خودتان ببريد تا شايد محمد(ص) دعايم كند او را با خودشان بردند و جبرئيل پيغام خداوند را رساند و به پيامبر تبريك عرض نمود. و جريان فطرس را گفت: پيامبر فرمود خود را به اين نوزاد برسان و بدن خود را به بدن مبارك او بمال فطرس بعد از انجام آن عمل ، بالش درست شد و بالا رفت سپس حضرت جبرائيل به پيامبر پيغام داد امتت او را شهيد مي كنند و پيامبر براي همين گريست.
اما م حسين (ع) در دوران كودكي:
از برا هين و نشانه هاي روشن اوج كمال امام حسن (ع)و امام حسين (ع) يكي اين بود كه كه پيامبر (ص)با انها بعيت كردو ان حضرت درظاهر با هيچ كودكي غير از انها بعيت ننمود.
و ديگر انكه : آيات قرآن در شان آنها بخاطر كردار نيك شان بر پيامبر (ص) نازل گرديد. با اين كه خورد سال بودندو و نظير آن در مورد هيچ كس نازل نشده است.
گفتار نيكي كه در قرآن گنجيده شده است شامل امام حسن (ع) ، حسين(ع) و پدر مادرشان (س) بود و در ضمن بيانگر گفتار آن و دو بزرگوار و حالت دروني آن هاست و اين دو نشانه آشكار امامت و حجت بزرگ امام حسن (ع) و امام حسين (ع) بر مردم مي باشد،چنان چه در قرآن خبر از سخن گفتن حضرت مسيح(ع) در گهواره ميدهد. همين معجزه و نشانه صدق نبوت او بود و حكايت از آن داشت او را در پيشگاه خدا از ويژگي مخصوص بر خوردار است،به خاطر ان كرامتي كه بيانگر مقام ارجمند او در پيشگاه خدا و برتري او بر ديگران است.
رسول الله (ص) با صراحت به امامت امام حسين (ع) و برادرش تصريح كرده است كه(دو امام مي توانندخواه بپا خيزند (بجنگد)و خواه سكوت نمايند.
زندگاني امام حسين (ع)
امام حسن(ع) پس از شهادت پدر شان زمام امور را به دست گرفته در حال كه اين امر را پيشه كرده بودند شهر ها داراي آشوب و ناهنجاري هاي بود و نا آرامي آنجا را فرا گرفته بود.
امام حسن (ع) پيشگامان سپاهيان امام علي (ع) را دور هم گرد آورده و صحبت را در مورد جنگ با معاويه شروع كردند. از سوي ديگر معاويه از مال واموال افراد تحت سلطه خود حمايت مي كرد و آن ها را پرورش مي داد . و معاويه هيئتي متشكل از سه نفرنزد امام حسن (ع) فرستاد و اينان بر حضرت وارد شدند و پس از مدتي شور و مصلحت از مجلس خارج شدند در ميان بازارو مردم رفته و شايع كردند كه امام حسن (ع) آماده صلح است.
در اين ميان امام و سپاهيان تصميم گرفتندكه نبرد خرد كننده اي را شروع كنند ولي امام اوضاع را سنجيده و حلاجي كرد ند كه لشگريان ايشان وحدت لازم را ندارند و حيله معاويه كار خود را ساخته و توان سپاه را گرفته شده است .
در اين ميان معاويه خواهان صلح با امام بود ، امام حسن (ع) نامه نوشت و شرايط خويش را در آن نگارش كرد ، امام مشورتي كه با يلران خويش داشتند صلاح و مصلحت اوضاع را بر اين دانسته كه بر صلح اقدام نمايند چرا كه پذيرش صلح براي آن حضرت ،جلوگيري از كشتا ر و خونريزي ، امري درست به لحاظ رعايت مصالح مردم و جامعه اسلامي تلقي مي گرديد .
جانشيني :
پس از انكه امام حسن (ع) به شهادت رسيدند، امام حسين (ع) جانشين ايشان شدند .
ادامه صلح برادر :
جمعي بر هم گرد آمدند و نامه اي برا ي امام حسين (ع) نوشته هم به وي تسليت وهم براي ابراز آمادگي د رجهت مقابله با دشمنان ايشان اظهار داشتند .
اما در جواب ، امام حسين(ع) نوشتند :
من اميد دارم نظر برادرم را كه به صلح ، و فكر من در رويائي با ظالمان هر دو به مصلحت امت است . پس مادام كه پسر هند زنده است مي ايستيم و تا وقتي كه از دنيا رفت منتظر نظر من با شيد.
ورود هياتهاي مختلف به محضرامام حسين (ع) به گوش معاويه رسيد و هراس آنها را بر انگيخت.
پس نامه اي به امام حسين (ع) نوشت :
به من خبر رسيد هياتهائي از عراق تو را نسبت به ايجاد تفرقه در ميان امت نسبت به من فرا خوانده اند و اگر قصد حمله را داشته باشيد من هم چنين خواهم كرد.
جواب امام به او چنين بود:
من قصد نبرد با تو را ندارم .د ر عين حال گمان نمي نمايم كه عذري در پيشگاه خداوند درترك اين كار را داشته باشم و هيچ فتنه اي از اين بالاتر نيست تو بر اين امت حكومت كني.
و اما كوفه در ايام سختي به سر مي برد و هياتهاي عراقي منتظر نظر امام بودنددر اين ميان معاويه قرا ر بود ولايتعهدي را به زور تصاحب كندو مردم از اين كار او نا راحت شده بودند
و معاويه آرزو داشت كه يزيد را به جانشيني خويش تعيين كند ، و اولين كسي بود كه نظام ولايتعهدي و استقرار در حكومت و سلطنت را در خاندان اموي بنيان نهاد .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]