تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند! زبان را عذابى دهد كه هيچ يك از اعضاى ديگر را چنان عذابى ندهد. زبان گويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851382558




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ديدار با آيت‌الله‌العظمى سيستانى در نجف اشرف


واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: ديدار با آيت‌الله‌العظمى سيستانى در نجف اشرف
على محمد حاضرى -ساعت 8 صبح جمعه 21 تيرماه بود كه متوجه شديم احتمالا آيت‌الله سيستانى امروز ديدار دارند. ساعت 9 صبح بود كه به قصد گرفتن آدرس به مسئول هتل مراجعه كرديم كه گفتند حتما بايد پاسپورت داشته باشيد و پاسپورت‌ها هم تحويل مدير كاروان بود كه بالاخره معلوم شد دست مسوول هتل است و با خواهش سه پاسپورت خودم، فرزندم جواد و آقاى مهندس مظفرى‌نژاد را از وى گرفتيم و سريعا به طرف دفتر ايشان كه حدود 100 مترى حرم بود رفتيم. علاوه بر ديگر مليت‌ها حدود 100 نفر ايرانى در صف ايستاده بودند و ابوجمال مسئول يا رابط ايرانى‌هاى دفتر كه آمد همه به طرف او رفتند. البته در همين زمان گروه‌هاى مختلف مردم عراق و كشورهاى حاشيه خليج فارس به سهولت و تعداد زياد به سمت دفتر هدايت مى‌شدند. ابوجمال شروع كرد به گرفتن پاسپورت‌هايى كه با هجوم جمعيت به سمت او ارائه مى‌شد. وى پس از گرفتن حدود 15 پاسپورت گفت تمام. 20 نفر به من اجازه داده بودند كه گرفتيم. از ما خواهش و از او امتناع كه ظرفيت كامل شده است. با مشاهده پاسپورت‌هاى موجود در دستش به صورت حدسى گفتم اينها كه 20 عدد نيست، گفت سه نفر هم اسم قبلا يادداشت كرده‌ام. بالاخره قبول كرد از سه پاسپورت موجود در دست من يكى ديگر را بگيرد كه من آقاى مظفرى‌نژاد را پيشنهاد كردم. ايشان بزرگوارى و اصرار كرد كه پاسپورت خودم را بدهم و من هم كه قلبا مشتاق اين ديدار بودم از لطف ايشان حسن استفاده كرده پاسپورت خودم را تحويل دادم. گفت ساعت يك ربع به يازده اينجا باشيد. حدود يك ساعت و نيم وقت داشتيم كه به اتفاق حركت كرديم. خانه بسيار محقر امام كه قطعا مساحت آن كمتر از 100 متر بود، در اثر فرسودگى زياد و عدم رسيدگى كاملا مخروبه شده بود و فقط در ورودى آن بر ديوار باقى بود. با تاسف شديد خرابه را مشاهده كرديم و آقاى مهندس مظفرى نژاد كه ظاهرا چند سال قبل از آن خانه بازديد كرده بودند و از روى آثار باقى مانده بر ديوارها، محل اتاق مراجعان و دفتر امام (ره) را نشان دادند. بعد از اين ديدار با راهنمايى فردى كه از افراد محلى بود و ظاهرا از طريق اين گونه راهنمايى‌ها زندگى مى‌كرد - ما را به سمت منزل علامه امينى - صاحب اثر گرانقدر الغدير - و مدفن وى كه در فاصله 150 مترى بيت امام بود هدايت كردند. خانه ايشان هم حدود 100 متركمى بزرگتر از خانه امام بود و تا حدودى با كيفيت‌تر كه هنوز هم ظاهرا سالم به نظر مى‌رسيد. مدفن وى نيز در ساختمان طرف مقابل كوچه كه ظاهرا دفتر تحقيقات ايشان بوده است قرار داشت. با تلاوت فاتحه‌اى يادش را گرامى داشتيم. پس از آن راهنما ما را به سمت مسجد شيخ انصارى كه محل درس حضرت امام (ره) بود هدايت كرد.اينجا نسبتا خوب نگهدارى شده بود و منبرى كه امام از روى آن مباحث ولايت فقيه و ديگر دروس خود را طرح مى‌كردند به ما نشان داده شد.

درحالى كه عظمت تاثير و نفوذ اين محفل و منبر را در ذهن مرور مى‌كردم عقربه‌هاى ساعت هشدار دادند كه بايد سريعا به سمت دفتر آيت‌الله سيستانى حركت كنيم. دقايقى قبل از ساعت مقرر در محل دفتر آيت‌الله سيستانى حاضر شديم و ابوجمال هم راس ساعت يك 45 : 10 ما را به سمت داخل دفتر هدايت كرد.

دفتر اصلى به فاصله حدود 30 مترى از خيابان اصلى و داخل كوچه باريك 5 / 1 مترى قرار داشت. درطى مسير اين 30 متر 6 محل بازرسى بدنى نسبتا دقيق قرار داشت كه البته با خوشرويى و متانت و معذرت خواهي، دقيق بازرسى مى‌كردند. اولين مورد محل تحويل اشياء همراه بود كه به غير از پول و گذرنامه و كاغذ بقيه لوازم را تحويل مى‌داديم. داخل دفتر محوطه كوچكى بود كه با چند اتاق حدودا 30 مترى احاطه شده بود و ظاهرا مراجعان از مليت‌ها يا مناطق مختلف به تفكيك به آن اتاق‌ها هدايت مى‌شدند. ما ايرانى‌ها به يكى از اين اتاق‌ها كه از داخل به اتاق محل ملاقات راه داشت هدايت شديم؛ اتاق كاملا ساده اى كه ديوارهاى آن تا حدود 5 / 1 مترى رنگ روغنى و بالاتر آن رنگ پلاستيك داشت. كف اتاق قالى سبك قيمتى فرش بود و دور تا دور آن تشكچه‌هايى قرار داشت و متكا يا بالش‌هايى هم روى آنها بود.

به فاصله چند دقيقه حدود 17 نفر به اتاق وارد شديم.افراد با يك استكان كمر باريك چاى و شكر پذيرايى مى‌شدند.خادم و پذيرايى‌كننده با متانت و توام با احترام براى هر تازه وارد يك استكان چاى مى‌آورد.راس ساعت 11 از در داخلى همان اتاق كه درى آهنى بود به اتاق اصلى محل استقرار آيت‌الله سيستانى هدايت شديم.ايشان در گوشه اتاق كنار ميز تحرير كوچكى كه عكس مشابه آن را قبلا در دفتر امام و آقاى سيستانى ديده بوديم و اكنون روى آن فقط يك بسته دستمال كاغذى قرار داشت، روى تشكچه‌اى مشابه بقيه تشكچه‌هاى دور اتاق نشسته بودند. ميهمانان اجازه داشتند تا نزديك ايشان بروند و در حالت نيمه نشسته با ايشان دست بدهند. دو نفر مراقب يا محافظ دو طرف ايشان ايستاده بود كه از نزديك شدن بيشتر جلوگيرى مى‌كردند. بعد از دست دادن جمعيت حاضر مقابل ايشان حلقه زد. سه نفر روحانى حاضر درجمع در نزديك‌ترين فاصله و بقيه بعد از آنها قرار گرفتيم. پس از نشستن ميهمانان آيت‌الله سيستانى با ذكر سلام و خوشآمدگويى مختصر به حاضران ، به ترتيب از تك تك افراد درباره نام، شهر محل اقامت و شغلشان سوال مى‌كردند و به تناسب پاسخ‌ها سوال‌هاى ديگرى نيز مطرح مى‌شد كه موارد برجسته آن به شرح زير در خاطرم مانده است: اولين نفر سيد روحانى جوانى بود كه از بروجرد آمده بود و گفت درس را تا سطح خوانده و به غير از تحصيل به تبليغ هم مى‌رود.

آيت‌الله سوال كردند چه چيز خوانده‌ايد كه تبليغ مى‌كنيد؟ او همان چند كتاب معمول درسى را ذكر كرد. فرمودند اين‌ها كه مقدمه براى تحصيل است به هر حال غير از اين اجازات رسمى بايد حس كنيد چيزى براى گفتن به مردم داريد و سخن شما حقيقتا تبليغ دين و معارف اهل بيت خواهد بود، وگرنه نقض غرض مى‌شود.

روحانى دوم، سيد ميان‌سالى بود از اصفهان كه گفت: من هم درس مى‌روم، امام جماعت هستم و روضه و منبر هم دارم. پرسيدند: درس كه مى‌رويد؟ پاسخ داد: درس آيت الله مظاهري. نفر بعدى خود را اين گونه معرفى كرد كه سابقه حضور در درس خارج چند نفر از علما را داشته و فعلا هم در دانشگاه استاد دروس معارف اسلامي، تاريخ اسلام و اخلاق اسلامى است. آيت‌الله سيستانى فرمودند: خب، اين همه دروس كه در دانشگاه تدريس مى‌كنيد لابد بنيه خيلى قوى‌اى داريد والا هر كس نمى‌تواند در دانشگاه اين همه دروس مختلف تدريس كند. بعد از نام دانشگاه محل تدريس سوال كردند كه وى پاسخ داد دانشگاه امام محمدباقر شهر ري. آيت‌الله پرسيدند همان دانشگاهى كه تحت زعامت آقاى مهدوى كنى است كه پاسخ داد خير، زير نظر آقاى رى شهرى است. در اين موقع فرد مورد نظر اجازه خواست مطلب ديگرى عرض كند كه فرمودند كوتاه بفرماييد. وى شروع كرد به دعا براى علما و مراجع و خدمتگزاران به اسلام و اين تعبير را به كار برد كه ان‌شاءلله تحت سايه شما بتوانيم خدمت كنيم. تا لفظ سايه شما را به كار برد آيت‌الله سخن او را قطع كردند و فرمودند به اين نحوه كلام و سخن نگوييد. ما سايه‌اى نداريم كه كسى ذيل آن باشد. شما مى‌گوييد استاد دانشگاه هستيد. مراقبت كنيد اين گونه تعابير را اصلا ياد نگيريد و به كار نبريد. ممكن است خود ما هم باور كنيم. نفرات بعدى خود را از اهالى اردبيل و ماكو معرفى كردند كه در امور كشاورزى و دامدارى مشغولند. آيت‌الله سيستانى با تشكر از زحمات اين قشر، از وضع باران و خشكسالى سوال كردند كه آن افراد پاسخ دادند الحمدلله چند روز گذشته باران خوبى آمده و مشكل تا حدودى رفع شده است. چندنفرى هم خود را ساكن تهران معرفى كردند كه از جمله آنها خود من بودم. آيت‌الله با اين بيان كه تهران مركز است و الحمدالله وضع خوب است و بنا هم ندارند در مورد آنجا سوالى بشود به سرعت عبور مى‌كردند. اشاره داشتند بيشتر مايلند از نواحى محروم مطلع شوند. آن گاه مطرح كردند متاسفانه بيشتر نواحى دور از مركز و حواشى مرزها، محروم هستند و فرمودند با آن كه نواحى مرزى مثل ديوار خانه به حساب مى‌آيند و بايد اين حصار را محكم و بلند بسازيم تا سرمايه‌هاى داخل منزل محفوظ بماند، ولى ما بيشتر به داخل مى‌رسيم و از حصار و نواحى مرزى غفلت مى‌كنيم. چند نفرى هم خود را از ساكنان سيستان و بلوچستان و شهرهاى زاهدان و زابل معرفى كردند كه با دقت بيشترى از آنها احوال پرسى شد و درباره نحوه عملكرد موسسات خيريه و درمانگاهى كه از طرف آيت‌الله در زابل ايجاد شده است سوال كردند كه آن افراد ابراز رضايت كردند. درباره خشكسالى و بى آبى منطقه هم ابراز تاسف كردند و آنرا به بستن آب هيرمند در رژيم سابق ايران و افغانستان نسبت دادند. درباره اينكه برخى مردم منطقه به دليل شرايط موجود مجبور به فروش خانه‌هاى خود مى‌شوند ابراز نارضايتى كردند كه يكى از زابلى‌هاى حاضر در جمع گفت: ما مجبور مى‌شويم بفروشيم، چون در منطقه درآمد نيست و مشكلات هم زياد است؛ لذا وقتى قيمت خوبى پيشنهاد مى‌كنند مجبور مى‌شويم بفروشيم . آيت الله با لحنى نسبتا عتاب آميز فرمودند نگوييد مجبوريم، آن چنان جبرى در كار نيست. انسان مسلمان وقتى احساس كرد تكليف دينى و اعتقادى‌اش چيزى را ايجاب مى‌كند ولو تا حدودى مشكلاتى هم داشته باشد بايد مشكلات را تحمل كند و كارى نكند كه خداى ناخواسته دشمنان از آن سود ببرند. اينجا بود كه در جهت ترغيب اين برادران به تحمل مشكلات گفتند من كه كسى نيستم ولى از وقتى احساس كردم به واسطه لطف مردم و عنايت حق تعالى ممكن است حضور من سنگ راه دشمنان باشد، سختى‌هاى اينجا را كه حتما از آن خبر داريد تحمل كردم و با آن كه مقدور بود به جاهاى ديگر بروم ولى نرفتم. من الان چندين سال است از نجف بيرون نرفته‌ام. حتى همين اواخر كه براى معالجه به خارج رفته بودم با توجه به مسائلى كه براى عراق پيش آمد و شما كما بيش از آن خبر داريد دوره معالجه را ناتمام رها كردم و به نجف برگشتم و الان مدت زيادى است كه حتى همين چند قدم تا زيارت حضرت هم توفيق نداشته‌ام. آيت‌الله سيستانى افزودند: شما فكر نكنيد اين عمارت كه مى‌بينيد منزل من است. نه اين را براى پذيرايى و مراجعه امثال شما تدارك ديده‌ايم. خانه من يك خانه 70 مترى اجاره‌اى قديمى است. اينها را من نبايد بگويم ولى چون گفتيد ممكن است مجبور به ترك ديار شويد مى‌گويم كه شما هم مشكلات را تحمل كنيد. در پايان ديدار يكى از حاضران درخواست كرد نصيحتى بفرمايند. آيت‌الله سيستانى فرمودند: من مطلب خاصى نمى‌گويم. وقت گذشته ديگران منتظر هستند و به وقت نماز هم نزديك مى‌شويم ولى چون درخواست كرديد همين قدر بگويم دنيا براى كسى نمى‌ماند. خودتان حس مى‌كنيد كه چه كار براى رضاى خداست و براى فردايتان به درد مى‌خورد. سعى كنيد اين نوع كارها را بيشتر انجام دهيد. ديدار در شرايطى تمام شد كه در حسرت فهم دلايل اين همه نفوذ معنوى اين قبيل شخصيت‌ها باقى مانده‌ام.قبلا در گزارش و خاطرات ديگران اوج نفوذ حضرت امام را دريافته بودم و يكبار هم كه توفيق حضور در جمع انبوه ديداركنندگان در حسينيه جماران نصيبم شده بود با آنكه ديدار عمومى بود و ارتباط خصوصى برقرار نشده بود عظمت آن ديدار هنوز در ذهنم برجسته است ولى اينجا يك تفاوت هم وجود داشت و آن اينكه حضرت آيت‌الله سيستانى از نظر خصوصيات ظاهرى و چهره كاملا معمولى به نظر مى‌رسيدند، ولى همچنان نفوذشان در مخاطب چشم‌گير بود. دريك كلام آنچه مى‌توانم بگويم خاطره اين ديدار پارادوكس عظمت و سادگى و نيز هوشمندى و بى تكلفى را با هم تركيب كرده بود و من هنوز مست معجون اين تركيب هستم.
 شنبه 12 مرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن