واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: دراين هياهوي ناشي از رشد اقتصاد سرمايه داري وظهور فناوريهاي جديد، چهره و ظاهر انسانها نيز از اين فرايند در امان نماند و دستخوش تغييرات جدي شد. اين اتفاق با توجه به رشد و گسترش رفاه اقتصادي در جهان و تغيير در سبك و الگوي زندگي مردم طبيعي بود، اما اين رويداد همراه با گسترش وسايل ارتباط جمعي مانند تلويزيون و ماهواره مسايل نو و جديدي را براي كشورهايي كه تنها پذيرنده و دريافت كننده ظواهر محصولات اقتصادي و فرهنگي غرب بودند،ايجاد كرد. در اين سالها ، صنعت پوشاك و لوازم آرايشي نيز گسترش قابل توجهي پيدا كرد و بسياري از بازارهاي جهان را در دست خود گرفت. از زماني كه جوانان بخصوص زنان در پي تعريف نقش جديدي براي خود در عرصه جامعه و تحولات آن بودند، براي صاحبان پول و سرمايه ، اين فرصت فراهم آمد كه با ايجاد تعريف هاي جديد از هويت، بازار پولساز و سودآوري را براي خود ايجاد كنند.چرا كه اين دو قشر هميشه در پي كسب تعاريف جديد ازهويت خويش و پيرامون خود بوده اند پس ارائه مدها والگوهاي جديد، نوعي بسترسازي براي اينگونه افراد به منظور ابراز وجود آنها در جامعه بوده است. علاوه برعامل اقتصاد و ديدگاه سودمحور بنگاه هاي اقتصادي و صاحبان آن، گسترش رسانه هاي جمعي و بهنگام ارتباطات صوتي و تصويري در سطح جهان نيز به دستيابي عوامل مزبور به اهدافشان در ابعاد اقتصادي و فرهنگي سرعت بيشتري بخشيد. در اين ميان بويژه از دهه 1960 ما شاهد شكل گيري جدي پديده مد و مد گرايي در غرب مي باشيم، پديده اي كه از آن زمان تاكنون تاثير مثبت و منفي فراواني بر جوامع مختلف سراسر جهان داشته است. از اين زمان،پرداختن به ظاهر لباس و آرايش چهره به صورت مد شكل جدي تري به خود گرفت و درهمين راستا بنگاه هاي اقتصادي بزرگي شكل گرفتند كه امروز ما آنها را به صورت غول هاي مارك دار در زمينه پوشاك و لوازم آرايشي مي بينيم. از دهه 1990 به اين طرف علاوه بر تحولات عظيم و گسترده سياسي مانند فروپاشي شوروي و پايان نظام دو قطبي، تحول مهم و شگرف ديگري در عرصه فرهنگ صورت گرفت و آن ظهور پديده ماهواره بود،پديده نويي كه مرزهاي سياسي را درنورديد وجهان را با فرهنگ هاي گوناگون به هم مرتبط ساخت. دگرگوني وتحول،جزء ذاتي جوامع به شمار مي رود. همانطوري كه مطالعه تاريخ جوامع نشان داده، هيچ جامعه اي ايستا و بدون تغيير نبوده است. تغيير، خصوصيت تمام فرهنگهاست، ولي ميزان و مسير تغيير از فرهنگي به فرهنگ ديگر و از زماني به زمان ديگر متفاوت است. براي مثال، كشور ما در عرصه ورود فناوريهاي جديد در چند دهه پيش دچار تغيير و تحولاتي شد.اين روند به جا به جايي گروه ها و قشرهاي مختلف جامعه منجر گرديد و مردم را به اين سو و آن سو كشاند. در اين تحولات، آداب و رسوم رو به سستي نهاد، بدون آنكه جامعه بتواند فرهنگ سنتي گذشته را تثبيت يا فرهنگ نوين صنعتي را كاملا جذب كند. در زمان حاضر مساله اساسي اين نيست كه چگونه مي توان فرهنگ ملي و بومي را حفظ كرد، بلكه مساله اين است كه چه بايد كرد تا فرهنگ جامعه را ارتقاء داد و به فرهنگ بهتري تبديل نمود.در اين ميان، نقش رسانه در تغييرات فرهنگي جامعه، محوري اساسي به شمار مي رود. رسانه ها و تغييرات فرهنگي: در اينجا لازم است از خود بپرسيم آيا رسانه هاي جمعي، اوضاع اجتماع را منعكس مي كنند يا برعكس آنها خود پيشگام تغيير اوضاع اجتماعي و فرهنگي هستند؟ واقعيت اين است كه رسانه ها مي توانند در درازمدت ساختارهاي ارزشي جامعه را بسازند يا دگرگون كنند.چراكه تاثير پديده اي مثل تلويزيون و برنامه هاي ماهواره اي بر افكار عمومي و تغيير نگرش افراد به مسايل اجتماعي و فرهنگي از ديگر رسانه ها وسيعتر و عميق تر است. تلويزيون بسرعت مي تواند طيف وسيعي از اعضاي جامعه را تحت تاثير قراردهد. اين رسانه مي تواند موانع زماني و مكاني را برطرف كند و امواج خود را حتي به دورترين نقاط كشور ارسال دارد. اين رسانه ديداري وشنيداري براي دريافت پيامهايش نيازي به سواد خواندن و نوشتن مخاطب ندارد درنتيجه مي تواند براي بخش وسيعي ازاعضاي جامعه در حال توسعه، نقش يك آموزشگاه موثر را ايفا كند. تلويزيون در حوزه زندگي خصوصي مردم ، بخش اعظم لحظه هاي زندگي افراد را به خود اختصاص مي دهد. بعلاوه چون اين رسانه به صورت شفاهي و عيني با مخاطبان ارتباط برقرار مي كند، تاثير آن از لحاظ رواني عميق است. همچنين استفاده از اين وسيله ارزانتر و ميسرتر است. تلويزيون با ارائه تصوير، جاذبه بيشتري دارد و بعد تازه اي به پيام مي دهد و فهم پيام را نيز آسان مي كند. البته ازاين نكته نيزنبايد غافل شد كه تلويزيون به تنهايي قدرت ايجاد تحولات بزرگ را در افكار عمومي ندارد بلكه بطورموثر جريانهاي موجود را تقويت مي كند و چنانچه در توده مردم آمادگي براي تحول وجود داشته باشد حتي قادر است اين تحول را جهت بدهد. در حقيقت، سيل اطلاعات كه از سوي برنامه هاي تلويزيون و شبكه هاي ماهواره جاري مي شود بتدريج،جامعه را در خود غرق مي كند وافراد هم كه خواه ناخواه، در اين جو اطلاعاتي تنفس مي كنند از آن تغذيه مي شوند و به مرور در جريان مسير ايجاد شده قرار مي گيرند . در بسياري از جوامع درحال گذار، مردم در تماس با رسانه هاي ديداري و شنيداري مثل ماهواره بدون توجه به تعلق خاطر فرهنگ ملي خود صرفا دريافت كننده محصولات فرهنگي هستند. به همين دليل،ماهواره به غرب اين امكان را مي دهد كه ازمسيري كوتاه وكم هزينه و با هدف قرار دادن مباني ارزشي و فرهنگي جوامع ديگر، آنها را در حالت انفعال و بي تفاوتي قرار دهد. ورود ماهواره به ايران: از زماني كه ماهواره وارد خانه هاي ايرانيان شد، طيف گسترده اي از شبكه هاي ماهواره اي مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار گرفت. در ابتدا به دليل محدود بودن شبكه هاي فارسي زبان، شبكه هاي خارجي مورد توجه بييندگان برنامه هاي ماهواره اي قرار داشت اما پس از مدتي با گسترش شبكه هاي فارسي زبان و كاهش سختگيريها نسبت به استفاده از ماهواره، اين پديده به صورت گسترده اي به خانه هاي ايرانيان راه يافت . هم اينك تخمين زده مي شود كه تعداد قابل ملاحظه اي گيرنده و ديش ماهواره اي در كشور وجود داشته باشد. تعداد شبكه هاي ماهواره اي فعال در جهان 17 هزار و 666 شبكه است كه از اين تعداد حدود سه هزار شبكه در داخل ايران با همين ديش ها و آنتن هاي معمولي قابل دريافت هستند. از اين تعداد شبكه حدود 74 شبكه مخصوص تبليغات مد لباس و لوازم آرايش است . با توجه به جوان بودن جمعيت كشور، علاوه بر تاثير شبكه هاي ماهواره اي بر نحوه نگرش جوانان به مسايل سياسي، ما شاهد تغيير در الگوهاي فرهنگي جوانان كشور نسبت به بسياري مسايل از جمله مدل لباس و آرايش نيزهستيم. نكته قابل توجه در زمينه تغيير ديدگاه جوانان نسبت به نوع پوشش و آرايش آنها اين است كه الگوهاي جمعي در جامعه بشدت درحال تضعيف و فردگرايي و توجه به خود، در حال رشد است. آراستگي و زيبايي ظاهرجوان امروز كه مورد پسند اوست،بگونه اي متفاوت از الگوهاي جمعي است كه فرهنگ سنتي جامعه براي او ترسيم مي كند. در جامعه به دليل بهبود اوضاع اقتصادي مردم، ابراز وجود دربين جوانان به مثابه يك ارزش اجتماعي بسرعت درحال رشد است.يكي از دلايل پررنگ شدن اين موضوع علاوه بر رفاه اقتصادي، گسترش روز افزون استفاده از ماهواره در خانواده ها مي باشد. از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه جامعه ما يك جامعه در حال گذار است و در اين ميان موجي كه برطبقه بالا و متوسط تاثير مي گذارد، طبقات پايين جامعه را هم متاثر مي كند. مثلا ما در جوانان طبقات پايين جامعه هم ميل به تغيير در نوع لباس و آرايش را مشاهده مي كنيم ، هر چند مسائل مالي، آنها را در ابراز اين نوع كنش اجتماعي دچار محدوديت مي كند. در جامعه جواني مثل ايران،انتخاب نوع پوشش و سبك آرايش،بي تاثير از برنامه هاي ماهواره نيست. با نگاهي كوتاه به اين مساله متوجه مي شويم كه نفوذ فرهنگ غرب آرام آرام وارد كليه اندامهاي درخت كهنسال فرهنگ ايران مي شود وخود را بسرعت ناباورانه اي به عنوان بخشي از فرهنگ جامعه به جوانان عرضه مي كند .در چنين شرايطي، مديران فرهنگي جامعه بايد حركت خلاقانه و آگاهانه اي را براي كاهش اثرات منفي برنامه هاي شبكه هاي ماهواره آغاز كنند . از نظر كارشناسان ، در عصر جهش ارتباطات، ما نمي توانيم جلوي ارسال امواج ماهواره و رسوخ آموزه ها و هنجارهاي غيرخودي را در درون كانون خانواده هايمان سد كنيم اما مي توانيم درپرتو ارائه مباني هنجاري خود در رسانه هاي خاص مقابله با شبيخون فرهنگي بيگانه بپردازيم به عنوان مثال مي توانيم با ايجاد شبكه هايي مخصوص نمايش لباس و مد و ارائه الگوهاي ايراني - اسلامي و با نظارت اهل فن، بخش عمده اي از تاثير منفي(صرف نظر از آثار و برنامه هاي مثبت اين فناوري) برخي از شبكه هاي ماهواره اي را تعديل كنيم. وقتي جوانان بدانند برنامه هاي مورد علاقه خود را با كيفيت عالي و متنوع مي توانند در شبكه هاي تلويزيون ملي تماشا كنند يقينا عده بينندگان شبكه هاي ماهواره اي غيرخودي به حداقل ممكن خواهد رسيد و جوانان ايراني به جاي آنكه مصرف كننده قهار برنامه هاي ماهواره اي بيگانه باشند،به شهروندان فرهيخته و با سواد رسانه اي بالا در چارچوب مرزهاي ملي كشورمان تبديل مي شوند. اي-543
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 366]