محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828667354
نقش صهيونيسم در يهود ستيزي
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: نقش صهيونيسم در يهود ستيزي
اشاره : يكي از مسائل مطرح در مورد جنبش صهيونيست ها جداكردن آنها از يهوديان است . نويسنده در اين مقاله تلاش كرده تا مفهوم صهيونيسم و صهيونيسم سياسي را تبيين نمايد و با آوردن شواهد مختلف نقش صهيونيست ها را در يهودستيزي با هدف وادار نمودن آنان به مهاجرت به اراضي اشغالي فلسطين مورد ارزيابي قرار دهد.
صهيونيسم سياسي
از ديدگاه صهيونيسم سياسي « يهوديان » قبل از هر چيز;
1 ـ يك قوم هستند
2 ـ يهوديان در همه وقت و همه جا تحت آزار و ظلم بوده اند
3 ـ غيرقابل ادغام در ملتهايي هستند كه در بين آنها زندگي مي كنند .
هرتزل ـ پايه گذار صهيونيسم سياسي ـ براي هر يك از اصول بالا راه حلهاي عملي در نظر داشت كه به قرار زير بود.
1 ـ نفي و رد ادغام يهوديان در ملتهاي ديگر
2 ـ ايجاد يك دولت يهودي كه تمام يهوديان جهان در آن مجتمع خواهند شد .
3 ـ اين دولت بايستي در يك محل خالي و بي مدعي مستقر شود .
هرتزل براي استقرار اين دولت به كشورهايي نظير آرژانتين اوگاندا قبرس موزامبيك مي انديشيد. اما چون با مخالفت افراد زيادي روبرو شد به پيشنهاد دوستانش فلسطين را كه مي توانست در تجهيز يهوديان موثرتر باشد برگزيد. وي يك ديپلمات واقع بين بود كه از پيشنهاد دوستانش استقبال كرد.
صهيونيسم و ضديهودها
صهيونيسم و طرفداران آن كه داعيه حمايت از ملت يهود را دارند از ابتدا پيوندي ناگسستني با سركوب كنندگان ظاهري يهوديان در طول تاريخ و حتي هيتلر داشته اند. هدف اصلي صهيونيست ها نه نجات زندگي يهوديان بلكه ايجاد يك دولت صهيونيستي بر مبناي اصول نژادپرستي بود. لذا براي رسيدن به اين هدف از ابتدا دست همكاري به سوي « ضديهودها » دراز كرد. فدراسيون صهيونيستي آلمان در سال 1312 در يادداشتي خطاب به حزب نازي چنين مي نويسد : « ... صهيونيسم اميدوار است كه براي دست يابي به هدفهاي عملي خويش بتواند حتي با حكومتي كه از بنياد با يهوديان دشمن است همكاري كند.
هرتزل در خاطرات خود چنين مي نويسد : « يهودستيزان مطمئن ترين دوستان ما و كشورهاي يهودستيز هم پيمانان ما خواهند شد.
بعد از حادثه « كي شي نف » در فروردين 1282 هنگامي كه صدها يهودي كشته و يا زخمي شدند هرتزل به روسيه رفت تا با « فون پلوه » وزير داخلي روسيه كه عامل اجراي اين برنامه بود معامله كند.
هرتزل به رهبر فرهنگي يهودي ـ زيتلوسكي ـ گفت : « من يك وعده كاملا الزام آور از « پلوه » گرفتم كه او امتياز واگذاري فلسطين را تا ظرف 15 سال آينده به ما واگذار كند . البته يك شرط وجود دارد و آن اين است كه انقلابيون يهودي مبارزه خود عليه دولت روسيه را پايان دهند.
كتاب سرنوشت يهوديان مي گويد : « هم زوباتو رئيس سازمان پليس مخفي مسكو و هم صهيونيست ها خواهان از هم پاشيدن « باند يهودي » بودند. زوباتو به خاطر حفاظت از كشورش و صهيونيست ها براي حفظ منافع خود. صهيونيسم از « زوباتو » درخواست كرد كه همه گونه اعمال ضديهودي را انجام دهد تا براي يهوديان در همه جا مشكل ايجاد شود. موفقيت صهيونيسم وابسته به شاخص بيچارگي يهوديان بود و هر اندازه بيچارگي بيشتر مي شد تمايل به مهاجرت نيز افزايش مي يافت .
شايد تكان دهنده ترين مثال خوشحالي رهبران يهوديان آلمان و استقبال آنان از قدرت گرفتن هيتلر باشد چرا كه آنها از اعتقاد او به برتري نژاد آريا و خصومتش با يهوديان اطلاع داشتند. رهبران صهيونيستي در دوره هيتلر و موسوليني رفتار دوسويه اي را از خود نشان مي دادند كه نخست خرابكاري در نبرد ضدفاشيستي و سپس اقدام به همكاري با دشمنان (نازيها) بود.
گارودي در اين باره مي گويد : « رهبران صهيونيستي در حمايت از نازي ها نقض تحريمي كه همه ضدفاشيست هاي دنيا در تلاش تحقق آن بودند را پيشنهاد مي كردند. قرارداد براي هر دو طرف سودمند بود. نازي ها بدين ترتيب موفق مي شدند كه تحريم را بشكنند (صهيونيستها توانستند كالاهاي آلماني را حتي در انگلستان بفروشند) و صهيونيستها يك مهاجرت گزينشي را همان گونه كه مي خواستند عملي مي كردند . اين سياست همكاري تا 1320 (طي 8 سال بعد از رسيدن هيتلر به قدرت ) به طول انجاميد . و تنها ميليونرها (كه سرمايه هايشان امكان توسعه استعمار صهيونيستي در فلسطين را فراهم مي كرد) و شخصيت هاي ثروتمند تكنسين ها جوانان قادر به تقويت يك ارتش مي توانستند مهاجرت كنند و يهوديان بي نوا يا ناتوان از كار يا جنگ قادر به مهاجرت نبودند چرا كه باري به دوش صهيونيست ها بودند.
از سخنراني هاي رهبران آلمان چنين نتيجه گرفته مي شود كه گروههاي يهودي بايد از اروپا تخليه شوند. خاخام « ژاكوب آگوس » در تحقيق خود به نام « معناي تاريخ يهود » آورده است : « صهيونيست هاي سياسي در قاعده سازيهاي مفرط خود با طغيان كنندگان ضديهودي در موارد زير موافقت داشته اند.
1 ـ آزادي و رهاسازي يهوديان در اروپا يك اشتباه بوده است .
2 ـ يهوديان در كشورهاي اروپايي مي توانند به عنوان يك قدرت نفاق افكن عمل كنند .
3 ـ يهوديان سراسر جهان عليرغم تابعيتهاي سياسي گوناگون از يك قوم و گروه هستند .
4 ـ تمام يهوديان برخلاف ديگر مردم اروپا منحصر به فرد و غيرقابل ادغام هستند .
5 ـ يهودستيزي بيان طبيعي احساس قوميت كشورهاي اروپايي است و از اين رو ريشه كن شدني نيست .
عمليات تروريستي صهيونيست ها عليه يهوديان
در آمريكاي لاتين صهيونيست ها دست به خرابكاري زدند و يهوديان را در مضيقه قرار دادند.در « مونته ويدئو » يهوديان نافرمان اوروگوئه اي كه در سال 1328 از پرداخت ماليات 2 درصد از ثروت خود (كه از طرف رهبران صهيونيسم به سود اسرائيل برداشته شده بود) خودداري كردند از ورود به كنيسه منع شدند و براي ازدواج فوت يا مراسم ختنه كردن ديگر نمي توانستند به خاخامي دست يابند. همين طرز رفتار در كشورهاي آرژانتين برزيل و پرو نيز اعمال شد.
صهيونيست ها در 1319 چند ضد يهودي را كه بدون كسب اجازه قبلي وارد فلسطين شده بودند سوار كشتي پاتريا كردند تا آنها را طبق بيانيه سياسي 1318 انگلستان به موريتوس ببرند . آژانس يهود كه خود ورود اين مهاجران غيرقانوني به فلسطين را سازماندهي كرده بود تصميم گرفت براي داغ كردن مسئله از نظر سياسي در كشتي پاتريا خرابكاري كند. كشتي پاتريا در حال ترك بندر حيفا بود كه منفجر شد و تعدادي از سرنشينان يهودي آن كه همگي پناهنده بودند كشته شدند. هشت سال بعد نيز كشتي ديگري به وسيله صهيونيست ها منفجر شد كه يهوديان زيادي به سبب آن كشته شدند.
پس از اعلام تشكيل رژيم صهيونيستي در 1327 ميان رهبران سازمان تروريستي و نظامي صهيونيست ها اختلاف درگرفت . اين اختلاف بين بن گورين نخست وزير رژيم صهيونيستي و مناخيم بگين فرمانده سازمان تروريستي ايرگون بود. اين اختلافات و كشمكش بين رهبران صهيونيسم بر سر تقسيم اسلحه و مهمات كشتي آلتالن منجر به قرباني شدن تعدادي از يهوديان مهاجر اين كشتي شد.
ضديهودي گري
واژه « ضديهودي گري » نمايانگر وجود نوعي انزجار و نفرت در طول تاريخ در جوامع مختلف عليه يهود مي باشد. به نظر خود يهوديان علت اين احساسات كه از زمان آوارگي قوم يهود پس از فتح بيت المقدس به وسيله نبوكد نصر در سال 587 (ق . م ) آغاز شده يكي خودداري يهوديان از جذب و ادغام در بين ملل ديگر و ديگر مقاومت آنان در برابر مسيحيت و حفظ شعائر خود بوده است .
تقي پور در كتاب « پس پرده هولوكاست » پاره اي از ويژگيهاي يهوديان كه باعث نوعي انزجار و تنفر در طول تاريخ نسبت به آنان شده است را چنين بيان مي كند.
1 ـ تظاهر و پنهان كاري آن چنانكه در ميان اقوام و مذاهب مختلف خود را به آيين آنها مي آراستند و در خفا بر آيين و آداب خود پايبند بودند. آنها در جوامع مسيحي با غسل تمهيد و تغيير اسامي خود را كاملا در پوشش مسيحي ها قرار مي دادند.
2 ـ پول گرايي و ثروت اندوزي
3 ـ شيوه هاي خاص يهوديان در روابط بازرگاني و انحصار فعاليتهاي اقتصادي
4 ـ كم فروشي و شگرد نرخ شكني در بازار معاملات و تجارت .
همچنين وي از قول داستايوفسكي ـ نويسنده روسي ـ اين نفرت را ناشي از انديشه درون گروهي و درون سازماني و مبتني بر برتري طلبي و سروري جويي و خودبيني و غرور يهوديان نسبت به غيريهوديان مي داند.
متهمان يهود ستيزي
امروزه « يهودستيز » به كسي گفته مي شود كه مخالف با سياستها و منافع اسرائيل باشد.
افراد زيادي متهم به يهودستيزي شده اند : اين افراد از سران و روساي كشورها حتي خود اسرائيل مقامات ديني يهودي دانشمندان نويسندگان خبرنگاران و شبكه هاي تلويزيوني مي باشند كه در اينجا به ذكر برخي از اين موارد بسنده مي كنيم .
« دروسي تامپسون » روزنامه نگار شناخته شده اي كه از اولين دشمنان نازيسم بوده است سياستهاي اسرائيل را مورد انتقاد قرار داده است او علي رغم شجاعت هايي كه در مبارزه با هيتلر از خود نشان داده است در معرض اتهام يهودستيزي قرار داشت . » يا بسياري از روزنامه ها و شبكه هاي تلويزيوني نظير نيويورك تايمز و واشنگتن پست و.. به خاطر گزارش اخبار جنگ لبنان و انتقاد از رفتار آمريكا به يهودستيزي متهم شده بودند » .
بوبر مارتين در تمام طول زندگي خود به عنوان مبارز ضدصهيونيست بوده است . او مي نويسد : « ما نمي خواهيم از آنان (اعراب ) خلع مالكيت كنيم بلكه مي خواهيم با آنها زندگي كنيم . » چنين بياناتي كافي بود كه آقاي بيگن و ماموران سرسپرده اش در سازمان صهيونيسم آقاي بوبر را ضداسرائيل و يهودستيز قلمداد كنند. آن هم مارتين بوبر را كه بزرگترين پيام آور دين يهودي است و از بدو تاسيس دولت اسرائيل در آن زندگي كرده است .
پروفسور فورسيون و بسياري از دانشمندان و اساتيد دانشگاه نيز متهم به يهودستيزي شده اند. فورسيون به خاطر نوشته ها و تحقيقاتي كه در خصوص اغراق آميز بودن كشتار يهوديان در جنگ جهاني دوم انجام داده است از سمت دانشياري دانشگاه ليون فرانسه اخراج شده و مورد ضرب و شتم نيز قرار گرفت .
« راها كوهن » ـ روشنفكر اسرائيلي و از مدافعان سرسخت هولوكاست ـ نيز كه از سياستهاي دولت اسرائيل به رنج آمده و چنين مي گويد : « هنگامي كه سربازان اسرائيلي زن باردار فلسطيني را در مقر بازرسي متوقف مي كنند و به او اجازه نمي دهند تا جايي كه سرانجام مجبور به زايمان در بيابان برهوت مي شود. تنها نتيجه اي كه از اين حادثه گرفته مي شود اين است كه خبرنگار روزنامه هارآرتص فردي يهودستيز است چرا كه اين خبر را چاپ كرده است و يا هنگامي كه مجمع عمومي سازمان ملل با اكثريت 133 راي موافق در برابر 4 راي مخالف تصميم اسرائيل براي قتل رهبر منتخب فلسطيني ها را محكوم مي كند عمل يهودستيزانه صورت گرفته است و همه آن كشورها از ديد اسرائيل ضديهود به شمار مي روند. او اعتراف مي كند كه « اكنون ديگر هنگام آن رسيده است كه با صداي بلند بگوييم هيچ گاه دوره اي چون دوره ما سراسر اقبال و خوشبختي براي قوم يهود نبوده است چرا كه در اين عصر شاهد كمترين اقدامات يهودستيزانه هستيم » .
لابي يهود
لابي قدرتمند يهود وابسته به صهيونيسم براي پيشبرد اهداف اسرائيل در كشورهاي مختلف جهان سه وظيفه مهم برعهده دارد.
1 ـ مبرا ساختن خود (صهيونيسم و دولت اسرائيل ) از هرگونه سرزنش انتقاد و سركوب مخالفان به وسيله تصويب قانون در كشورهاي مختلف .
فورسيون در اين باره مي گويد : « در فرانسه قدرت يهوديان حتي قوي تر از آمريكا هست و در اين كشور ما لابي شماره يك داريم . هيچ كس جرات نمي كند عليه يهوديان سخني بر زبان بياورد آنها ادعاي دروغين هولوكاست را دارند و با همين حربه مخالفان خود را سركوب مي كنند. قانون تنفر قانوني است كه به درخواست سازمانهاي يهوديان در فرانسه تصويب شده و هرگونه مخالفت با يهوديان را در قالب تحركاتي نژادپرستانه قلمداد و تحت تعقيب قرار مي دهد. حتي گروههاي واقعا يهودستيز مجبورند ماهيت اصلي خود را انكار كنند زيرا به خوبي آگاهند كه چنين طرز تفكري از لحاظ سياسي به نفعشان نيست .
2 ـ استفاده از هر پديده به ظاهر كم اهميت اجتماعي براي مظلوم نمايي
هرگونه اهانت زد و خورد و يا قتل كه عليه يهوديان صورت گيرد هر چند كه از روي يهود ستيزي هم نباشد از سوي لابي يهود بزرگ جلوه داده مي شود و در مدت زمان كوتاهي موج اعتراض به يهودستيزي تمام كشور را فرا مي گيرد. به عنوان مثال مي توان به داستان ساختگي حمله به زن يهودي و كشيدن علامت صليب شكسته بر بدن وي اشاره كرد.
لابي صهيونيستي براي اجراي اعمال خود همواره از ابزارهاي رسانه اي سود جسته است . در عرصه رسانه اي قدرت لابي صهيونيستي به اندازه اي است كه مي تواند به دلخواه خود با افكار عمومي بازي كند. به عنوان نمونه مي توان به كشور فرانسه اشاره كرد. « با اينكه جمعيت يهود در فرانسه حدود 2 % ملت فرانسه را تشكيل مي دهد بر اكثريت تصميم گيرندگان سياسي در رسانه ها و تلويزيون و راديو و مطبوعات سيطره دارد. هيچ نامزدي براي رياست جمهوري فرانسه ـ به هر حزبي كه وابسته باشد ـ نيست كه براي دريافت تنفيذ رسانه اي از اسرائيل به اين كشور سفر نكرده باشد.
3 ـ كمك و حمايت از دولت اسرائيل در زمينه هاي سياسي اقتصادي و نظامي
نفوذ اين لابي به ويژه در عرصه ديپلماسي مشهود است . گارودي در اين باره مي گويد : « در درون آمريكا لابي صهيونيستي نيرومندي شكل گرفته است كه بر حيات سياسي آن سيطره دارد. استفاده آمريكا از حق وتوي خود در رد تقاضاهاي سازمان ملل براي مجازات اسرائيل كه در قطعنامه هاي خود خواستار آن شده بود نمونه اين نفوذ است . همچنين وي مي فزايد : « نفوذ لابي صهيونيستي در عرصه هاي اقتصادي و نظامي نيز آشكار است . سودي كه يك فرد اسرائيلي از كمك مالي مي برد يكصد برابر بيشتر از كمكي است كه به مردم كشورهاي در حال توسعه مي شود. لابي صهيونيستي همواره تلاش كرده است تا به جنگ افزارهاي پيشرفته تر و پيچيده تر آمريكايي دست يابد.
فشار لابي صهيونيستي به حدي است كه كاخ سفيد نيز توان گريز از آنرا ندارد . « مجله نيوزويك روشن ساخت كه در 1350 به هنگام درخواست اسرائيل رهبران با نفوذترين سازمانهاي يهود ايالات متحده در واشنگتن گرد آمده بودند تا به اطلاع رئيس جمهور برسانند كه در صورت عدم دريافت فانتوم هاي درخواست شده توسط اسرائيل نيكسون در معرض خطر از دست دادن آرا يهوديان و پشتيباني انتخاباتي شان در سال 1351 قرار خواهند گرفت .
منبع : خبرگزاري قدس
كتاب سرنوشت يهوديان مي گويد : « هم زوباتو رئيس سازمان پليس مخفي مسكو و هم صهيونيست ها خواهان از هم پاشيدن « باند يهودي » بودند. زوباتو به خاطر حفاظت از كشورش و صهيونيست ها براي حفظ منافع خود. صهيونيسم از « زوباتو » درخواست كرد كه همه گونه اعمال ضديهودي را انجام دهد تا براي يهوديان در همه جا مشكل ايجاد شود. موفقيت صهيونيسم وابسته به شاخص بيچارگي يهوديان بود و هر اندازه بيچارگي بيشتر مي شد تمايل به مهاجرت نيز افزايش مي يافت
شايد تكان دهنده ترين مثال خوشحالي رهبران يهوديان آلمان و استقبال آنان از قدرت گرفتن هيتلر باشد چرا كه آنها از اعتقاد او به برتري نژاد آريا و خصومتش با يهوديان اطلاع داشتند. رهبران صهيونيستي در دوره هيتلر و موسوليني رفتار دوسويه اي را از خود نشان مي دادند كه نخست خرابكاري در نبرد ضدفاشيستي و سپس اقدام به همكاري با دشمنان (نازيها) بود
گارودي در اين باره مي گويد : « رهبران صهيونيستي در حمايت از نازي ها نقض تحريمي كه همه ضدفاشيست هاي دنيا در تلاش تحقق آن بودند را پيشنهاد مي كردند. قرارداد براي هر دو طرف سودمند بود. نازي ها بدين ترتيب موفق مي شدند كه تحريم را بشكنند و صهيونيستها يك مهاجرت گزينشي را همان گونه كه مي خواستند عملي مي كردند
دوشنبه 7 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]
-
گوناگون
پربازدیدترینها