واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > موسیقی - میلاد کیایی شاید نخستین دوست هنری «مجتبی میرزاده» من بودم. به این دلیل که وقتی در سال 1339 برای نخستین بار به کرمانشاه دعوت شدیم من در آن موقع محصل کلاس نهم دبیرستان بودم. گروهی درست کرده بودیم و به عنوان کنسرت دانشآموزی به کرمانشاه دعوت شدیم. در آنجا نوجوان هنرمندی را به ما معرفی کردند: به نام مجتبی میرزاده؛ نوجوانی بسیار محجوب و کمحرف، ولی بسیار پرتوان و تکنیکی در سازش خودش یعنی ویولن بود. جالب اینکه در آن زمان با تئوری موسیقی و تکنیکهای پیشرفته نت موسیقی آشنایی داشت. البته سازهای دیگری مانند عود، سهتار و سنتور را میزد ولی تخصصش بیشتر در ساز ویولن بود. آشنایی ما از آنجا آغاز شد و بعد در تابستان 1340 که مسابقات هنری از طرف استانهای مختلف به نام اردوی رامسر برگزار شد. من از تهران در رشته سنتور، اول شدم میرزاده از کرمانشاه در رشته ویولن اول شد. برادران کامکارها از کردستان و بعد محمدرضا لطفی در تار مقام نخست را بدست آوردند. از آن تاریخ به بعد؛ مجتبی میرزاده هر دو، سه ماه یک مرتبه به تهران و به تمرینهای ما میآمد و با هم تمرین میکردیم. یادم است برنامههای رادیویی آن زمان به نام شما و رادیو بود که در هر فصل از شهرستانهای مختلف جوانان نخبه را معرفی میکردند. از همان موقع ایشان آهنگهای محلی کردی را تنظیم کرده بود که ما با گروه خود در این برنامه اجرا میکردیم. و البته یکی دو ساز دیگری هم با ما همراهی میکردند مثلاً امیر بیداریان با تمبک. خوانندهای بسیار خوشآوا بود وی هم از کرمانشاه آمده بود؛ به نام هاشم ربیعی. این دوستی ما با مجتبی میرزاده همین طور ادامه داشت و بعد مجتبی میرزاده در ادامه با توجه به نبوغی که در نوازندگی و آهنگسازی داشت، درخشش خاصی پیدا کرد و به عبارتی حرفهای شد. وی در ضبطهای استودیویی بسیار آرشه درخشانی داشت. اگر شش نوازنده ویولن به همراه وی در ارکستر نوازندگی میکردند. ساز وی بسیار نمایان بود. مطمئن باشید که آهنگهای قدیمی و معروفی که با صدای خوانندگان قدیمی اجرا میشد یک پای آن و به عبارتی استخوانبندی ارکستر آن از میرزاده است. این نوازنده توانا به طور اتفاقی توانست آهنگسازی فیلمها را به عهده بگیرد. از ویژگیهای میرزاده در ساخت موسیقی فیلم، این بود که در آخرین لحظه اجرا، آن نغمات به وی الهام میشد. هیچ وقت از پیش ترکیببندی و نتنگاری نمیکرد. همان آن به وی دیکته میشد. چنین خلاقیت و استعداد ماواریی داشت. من به یاد دارم بسیاری از آهنگهایی که وی برای فیلمهای سینمایی یا سریالها میساخت، ملودیهایی که باید در لابلای تصاویر قرار گرفت، در آخرین لحظه به ذهنش میرسید و نت آن را مینگاشت و با کیفیت بسیار خوب آنرا ضبط میکرد. حال بجاست خاطرهای از وی نقل کنم. در مهمانی میزبان موسیقی زیبایی گذاشت که من متوجه شدم که این موسیقی باید ساخته یک ایرانی باشد. در حالی که دیگر مهمانان میگفتند خیر این آهنگساز روسی یا خارجی است. من با اطمینان گفتم اینن آهنگساز قطعاً ایرانی و مرجحاً میرزاده است. زیرا کمانچهای در اثر بود که من ذهنم به وی معطوف شد. منتها من چون موسیقی را قبلاً نشنیدم، نتوانستم اظهارنظر قاطع کنم. به همین خاطر، گفتم چه خوب است که با خود میرزاده در میان بگذاریم. با وی تماس گرفتیم کمی افسرده حال بود. برای وی موسیقی را گذاشتیم وی گفت: بله! کاری از من است. موسیقی فیلم دالاهو است. تعریف میکرد من یکبار صبح رفتم استودیو در اتاق فرمان استودیو نشستم و فیلم را دیدم به صورت بداهه این موسیقی را ساختم. میگفت عمده سازهای ارکستر را خودم زدم تا جایی که تبدیل به یک ارکستر بزرگ شده بود! یکی از ویژگیهای میرزاده این بود که همواره در پشت صحنه کارهای هنری میکرد. در اینجا بجاست به حلقهای اشاره کنم که در کنار میرزاده، رشد قابل توجهی در عرصه موسیقی داشتند. بابک بیات در همان سالها به ما پیوست، وی ابتدا خواننده و سپس به تشویق من آهنگساز بزرگی شد. از سویی ایرج جنتی عطایی ترانهسرایی را با ساخت ترانه برروی آهنگهای بنده آغاز کرد. بگذریم. اما من میرزاده را یک نابغه و به عبارتی موتزارت موسیقی ایران میدانم. زیرا موتزارت هیچگاه پشت پیانو آهنگسازی نکرد. همان لحظه اجرا به وی الهام میشد. به عنوان نمونه موسیقی کوچک شبانه، موسیقی است که موتزارت در مصاحبهای گفته بود: من وقتی پشت ساز نشستم، یکدفعه این آهنگ به ذهنم خطور کرد. مجتبی میرزاده در حال و هوای ایرانی همین شرایط را داشت. البته با توجه به محدودیتهایی که وی در زندگی داشت، نتوانست آن نبوغ خدادادی را اعمال کند. موتزارت در عنفوان جوانی فوت کرد و میرزاده هم در اوج پختگی در سنین میان سالی فوت کرد. واقعاً حیف و صد حیف که چنین هنرمندی را از دست دادیم. یادش گرامی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3814]