واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش - پژوهشگران باید گونههای جدیدتری از انجمنهای اجتماعی را پایهریزی کنند گسترش روشهای درمانی تایید نشده مبتنی بر سلولهای بنیادی در چین برای بیماریهایی مانند صرع و صدمات نخاعی، سبب نگرانی مسئولین امور بهداشتی در این کشور گردیده است. تا به امروز هیچ دلیل و مدرکی برای اثبات این ادعا که این درمانها مفید به فایده هستند، وجود ندارد؛ البته این که این روشها، برای سلامتی بیماران مضر باشند نیز به اثبات نرسیده است. از هزاران بیماری که از چین و کشورهای اطراف برای درمان به این روشها روی آوردهاند، برخی بر این باورند که این درمانها به آنها کمک کردهاند، هر چند میزان تاثیر آن کم بوده باشد؛ و افراد خیلی بیشتری نیز آمادهاند تا هزاران و یا شاید دهها هزار دلار برای انجام این روشهای درمانی هزینه کنند. آیا متخصصین بالینی از افرادی که از درمانهای متعارف حال حاضر ناامید شدهاند، سوء استفاده میکنند؟ دولتمردان و بیماران، چگونه میتوانند این را تشخیص دهند؟ مرجع مشخصی که میتوان از آن راهنمایی گرفت، انجمن ملی سلولهای بنیادی است. ولی مشکل اینجاست که چین چنین انجمنی ندارد. یک گروه از دانشمندان که در بین آنها میتوان بسیاری از برجستهترین و شناخته شدهترین پژوهشگران چین در سطح بینالمللی را دید، در تلاشند تا چنین انجمنی را راهاندازی کنند. ولی مسئولین دولتی از انجمنها بیزارند؛ مخصوصا انجمنهایی مانند فالونگونگ که به اعتقاد آنها ثبات کشور را به خطر میاندازد. در نتیجه وزارت امور مدنی کنترل شدیدی بر کسانی اعمال میکند که مجازند تشکلهایی به صورت رسمی داشته باشند. فعالان و پژوهشگران سلولهای بنیادی در چین نیز مجبورند که فرایند کند و طولانی برنامهریزی را برای درخواست پذیرفته شدن به عنوان یک انجمن «سطح 2» طی کنند. این بدان معناست که آنها مجبورند یکی از انجمنهای ثبت شده موجود را قانع کنند تا آنها را به عنوان یکی از گروههای زیر مجموعه خود بپذیرد؛ امری که توانایی آنها را برای کار کردن به میزان قابل توجهی کاهش میدهد. یک انجمن سطح 2 کنترلی بر رشتههای مالی خود ندارد و تصمیمات آن باید در انجمن اصلی به تایید برسد. ولی همانگونه که مثال بالا نشان میدهد، اجازه دادن به دانشمندان برای گرد هم جمع شدن، تنها به سود کشور چین خواهد بود و زیانی نخواهد داشت: هم به فرایندهای علمی کمک میکند و هم به رفع مشکلات پیش روی ملت چین یاری میرساند. البته این فقط دولت نیست که باید دیدگاهش را تغییر دهد. خود پژوهشگران نیز باید گونههای جدیدتری از انجمنهای اجتماعی را پایهریزی کنند. دانشمندان ساکن مناطق جنوبی معمولا نمیدانند در شمال کشور چه میگذرد، و همین امر در مورد شمالیها نیز صادق است. اکثر انجمنهای موجود دانشمندان عملکرد درستی ندارند. گردهماییهای سالانه، عموما تشریفاتی شده و پژوهشگران نخبه، آنها را به محلی برای خودنمایی و تشکیل گروههایی بر مبنای طبقه و جایگاه اجتماعی تبدیل کردهاند و دیدگاههای علمی جایی در آن ندارند. در این انجمنها، معرفی فارغالتحصیلان دانشگاهها به یک اجتماع وسیعتر از اهمیت بالایی برخوردار نیست. به جای اینکه از نقد علمی سازنده برای راهنماییهای مفید استقبال شود، از آن به عنوان بهانهای برای قطع ارتباط استفاده میشود. در چنین شرایطی، خیلی از دانشمندان حتی زحمت رفتن به این گردهماییها را به خود نمیدهند. بعضی وقتها «پروژههای بزرگ»، دانشمندان را گرد هم میآورند؛ ولی جلسات برنامهریزی برای چنین پروژههایی بیشتر به تقسیم غنایم شباهت دارند تا بنا نهادن یک پژوهش سازنده. دانش در چین، به دلیل داشتن این نواقص، قدرت رقابتپذیری خود را از دست خواهد داد. جوامع قویتر، راه را برای ارتباطات بهتر و همکاریهای سازندهتر هموار میکنند، و زیرساختهای لازم را برای ممکن شدن نقد علمی فراهم میکنند. در عوض، این کار سبب شکلگیری گروهی از منتقدین صادق و درستکار نیز خواهد شد که حامیان مالی میتوانند از مشاوره آنها بهرهمند شوند. در اکثر موارد، به جای اینکه حامیان مالی به سخنان عده زیادی گوش دهند تا دریابند که جامعه چه چیزی را میخواهد، با گروه معینی از دانشمندان مورد وثوق خود، مشورت میکنند. انجمنهای علمی قوی، از این مزیت نیز برخوردار هستند که میتوانند نقاط مرجعی برای تماس سازنده با دانشمندان و جوامع مناطق دیگر باشند. دولت نیز خواهد توانست از مشاوره آنها بهرهمند شود. عمر جوامع کوچک پژوهشگران در چین به پایان رسیده است. علم خیلی رشد کرده، و این سبب کسب اعتبار و سود بردن چین شده است. برای اینکه این کشور از تمام مزایای این رشد بهرهمند شود، لازم است که دولتمردان چینی به دانشمندان اجازه دهند که شبکههای اجتماعی خود را تشکیل دهند. نیچر، شماره 7232- ترجمه: مجید جویا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 350]