واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آقای سلیمی نمین در حرکتی مسئولانه وارد عمل شدهاند و زحمت کشیدهاند. مراجع مربوطه باید جواب بدهند؛ در حالی که به مسایل و مدارک مطرحشده هیچ جوابی ندادهاند. در شرایطی که دادگاه سلیمینمین در میانِ سکوت رسانهها و دیگر تأثیرگذاران اجتماعی برگزار شد، سؤالی بزرگ ذهن عدالتخواهان جامعه را به خود مشغول کرده است و آن اینکه چرا زمانی که فردی نه برای نفع شخصی و بلکه برای احساس مسئولیتی دینی (امر به معروف و نهی از منکر) و برای پیگیری آرمانی مذهبی (عدالت) قدم در میدانی دشوار نهاده است، دیگرمعتقدین به این آرمان سکوت کردهاند؟ پیگیری این دغدغه و سؤال بود که طرح تهیه این پرونده را سبب شد؛ پروندهای که در آن به سراغ اشخاص برجسته علمی، اجتماعی و سیاسی رفتهایم تا پاسخ آن سؤال را از آنها جویا شویم. مصاحبه حاضر را با «دکترکچویان» عضو هیئت علمی و مدیر گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران و نیز از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام دادهایم که در پی میآید: تحلیل شما از سکوت لایههای مختلف اجتماعی و سیاسی نسبت به ماجرای شکایت دانشگاه آزاد از منتقدانش چیست؟ چرا با توجه به حساسیتی که در جامعه نسبت به فساد وجود دارد، جریانهای مختلف نسبت به این محاکمه واکنشی نشان ندادهاند؟ متأسفانه در جامعه ما مسایل در چارچوب درست خود دنبال نمیشود، یعنی شکل مواجهه جامعه بالأخص گروههای فعال در عرصه عمومی به صورتی سیاسی، آن هم به شکلی بد است. سیاسی بودن اشکال ندارد، اما اگر به این معنی باشد که منافع گروهها و حزبها، آن هم وقتی در چارچوب متضاد با ارزشهای دینی و اصول اخلاقی قرار میگیرد، دنبال شود، چیز بدی است. در جامعه ما به این صورت است که در مورد مسایل مختلف حتی اگر هم موضع دو طرف یکی باشد به شکل سیاسی با آن برخورد میکنند و به جای اینکه بر پایه اصول و ارزشهای خود موضعگیری کنند بر اساس منافع کاملاً جناحی و باندی عمل می کنند. نمونهها در تأیید این مشکل بسیار است، اما یک نمونه اخیر آن به توسعه مداخلات مجمع تشخیص مصلحت بر میگردد که از اوایل دهه هفتاد شروع شد و ظرف چند سال گذشته شکل بسیار حادّی پیدا کرده است. جالب است بدانید که وقتی مجمع در آن زمان شروع به تعریف قلمروهای تازهای فراتر از قبل برای خود کرد، تنها مخالفان آن در مجمع، شخصیتهای به اصطلاحِ آن زمان چپ بودند. مجمع در چند سال اخیر در تحولی دیگر مداخلات خود را به امور اجرایی کشور نظیر بودجه گسترش داد و از سال گذشته از بالا تغییرات متعدّدی توسط مجمع در بودجه اعمال شد. این، تحولی مهم در ساختار اجرایی و حکومتی است که به مراتب از توسعه اولیه وظایف مجمع تعیینکنندهتر و حادتر است. وقتی این دخالتها در بودجه توسط مجمع پیش آمد، قاعدتاً مخالفین اولیه، اولی به این بودند که در این مورد عکسالعمل نشان دهند چون با توجه به مخالفت اولیهشان با توسعه وظایف مجمع، آنها میبایستی در برابر این تحول به مراتب شدیدتر موضع میگرفتند. این تحول تمامی دولتها و مجلسهای بعدی را صرفنظر از جهتگیریهای سیاسی آنها تحت تأثیر قرار میدهد، اما حتی مخالفین قبلی هیچ عکسالعملی نشان ندادند چون اینبار مداخلاتِ مجمع، مخالفِ آنها یعنی آقای احمدی نژاد را تحت فشار قرار میداد. چون درکی مبنایی از مسایل وجود ندارد، مواضع براساس رفتار رقیب، و نفع یا سود آن برای گروه خودی تعیین می شود و نه جامعه و مصالح ساختاری. اما در مورد دانشگاه آزاد چطور؟ در هر صورت درباره دانشگاه آزاد هم وضع به همین نحو است. از مخالفین ابتداییِ این دانشگاه، جریان چپ بودند که به شدت از توسعه و بسط آن جلوگیری میکردند. منطق هم داشتند و منطقشان هم که منطقی درست بود این بود که دانشگاه آزاد از ابتدا قرار نبود گسترش پیدا کند و مسایلی از قبیلِ مدرکدهی، رشتههای متعدّد، گسترش بیمنطق و بیکیفیت.... مطرح شود. در تمام این مدت و تا قبل از تحولات اخیر، همه جریانهای چپ در دولت خاتمی و هاشمیرفسنجانی و قبل از آن مخالفت میکردند، اما دانشگاه آزاد بههرحال به کار خود ادامه داد. در این رابطه مثلاً خود آقای معین از مخالفین این قضیه بود، اما وقتی این جناحها و گروهها بهواسطه انتخابات از مسئولیت بیرون رفتند، از آن پس هیچ واکنشی درباره این موضوع از آنها نمیبینیم؛ علاوه اینکه در این چند سال مسایل جدیدی هم مطرح شده، بحث فساد در دانشگاه آزاد و تحقیق و تفحص مجلس و پیگیری دولت و مجلس و ... . آقای سلیمی نمین هم در حرکتی مسئولانه وارد عمل شدهاند و زحمت کشیدهاند. مراجع مربوطه باید جواب بدهند؛ در حالی که به مسایل و مدارک مطرحشده هیچ جوابی ندادهاند. جناح چپ هم عکسالعمل نداشت و اصلاً گویی قضیه را وِل کرده است. حتی یکی از این آقایان اظهارنظری کرده که صد در صد بر خلاف مواضع گذشته اوست، کما اینکه در خصوص فساد و ... هم موضع نگرفتند. دلیلش هم همان سه مشکلی است که گفتم. اما غیر از وامداریهای شخصی، مهمترین موضوع این است که آنها در چارچوب منفعتجوییهای غلطِ حزبی نمیخواهند در برابر آقای هاشمی و جریانهای وابسته به وی قرار بگیرند. آنها این کارِ آقای سلیمی نمین یا آقای زاکانی و دیگران را از منظر حزبی نگاه میکنند و مشکل را دعوایی جناحی بین آقای هاشمی و جریان اصولگرا دیده و حتی بعضی، از این دعوا و ادامه آن خوشحال نیز هستند و نمیخواهند امتیازِ مبارزه با فساد به نفع جناحِ مقابلشان تمام شود. اما اینکه چرا بخش ارزشی جامعه عکسالعملی درخور نداشت، بخشی به همین مسایلی که گفته شد برمیگردد که جناحبندیها و کارهای باندی مانع از این امر میشود چون آقای هاشمی و آقای جاسبی در این مجموعه روابطی دارند، و نکته دیگر اینکه دانشگاه آزاد خیلی ها را وامدار خود کرده است. به همین دلیل هم جریان تحقیق و تفحص مجلس به نتیجه نرسید و جلویش را گرفتند. بعضیها هم احتمالاً دچار غفلت یا تحت تأثیر فضاء هستند. مجموعه این عوامل دست به دست داده تا آقای سلیمینمین در موقعیتی قرار گرفتهاند که سختی و فشار زیادی را متحمّل می شوند. پسرشان را هم که از دانشگاه آزاد اخراج کردهاند. خب، از رفتار احزاب و گروهها که بگذریم، از جانب رسانهها هم عکس العمل درخوری را مشاهده نکردهایم؛ حتی انجمن روزنامهنگاران مسلمان. درحالی که مثلاً آقای سلیمینمین خود از مؤسسین این انجمن بوده است؛ تحلیل شما نسبت به سکوت رسانهای چیست؟ در رابطه با آنجایی که نام بردید اطلاع چندانی ندارم. اما در جامعه ما رسانهها هم از مشکلاتی مشابه با جریانهای سیاسی رنج میبرند چون استقلال ندارند. البته در همهجا مناسباتی بین رسانهها و سیاست بهویژه سیاست حزبی وجود دارد. اما رسانه به عنوان یک رکن مستقل، و حتی یک موجودیت متفاوت باید هویت خاصی متمایز از جریانهای سیاسی برای خود داشته باشد مگر اینکه خود را رسماً ارگان حزب بداند. در جهان این هویت و کارکرد مستقل در نظر قبول شده و در عمل هم تا حدی وجود دارد که به روزنامهها امکان می دهد مثلاً قضیه «واترگیت» را به وجود آورده و آن را پیگیری میکنند. ولی رسانهها در ایران در واقع، حاشیه و دنباله کامل جریانهای سیاسی هستند، و در همان چارچوب گفتهشده عمل میکنند. اگر مقتضیات گروهی اقتضا کرد، وارد میشوند و دست به عمل میزنند و اگر آن مصلحتهای گروهی اقتضا نکرد، نه. چون این فضای کلی در کشور وجود دارد، ظاهراً باید توافق یا اجماعی صورت بگیرد تا مجموعههایی مانند آن انجمن که اجتماعی هستند و نه سیاسی، وارد بشوند. شاید هم دچار غفلت باشند یا ملاحظاتی داشته باشند که بنده نمیدانم. درباره رویکرد خود شما به عنوان یک استاد مذهبی دانشگاه، چرا تا به حال عکسالعمل رسانهای نداشتهاید؟ من رویهام این است. اگر عملکرد مرا از آغاز درگیریام در عرصه عمومی را تا هماکنون مورد توجه قرار داده باشید، میدانید که اولاً عمدتاً در مورد مسایل کلان جامعه عکسالعمل نشان میدهم و ثانیاً از وجهی نظری وارد امور می شوم. این، خصیصه یا چارچوب تعریفشده عملکرد من به طور کلی از آغاز انقلاب تاکنون بوده است. مثلاً در خصوص دفاع مقدس و یا زمان تحرکات داخلی برای تصویب قطعنامه 598 مقاله نوشتهام. یا زمانی که آقای هاشمی آمد و تحت تأثیر بانک جهانی و صندوق بینالمللی، اقتصادِ کشور سمت و سوی لیبرالی پیدا کرد و یا زمان آغاز تهاجم فرهنگی، من مطلب نوشته ام یا مصاحبه کرده ام؛ و یا در سال 76 با آمدن آقای خاتمی و آغاز تهاجم لیبرالیزم سیاسی، من مطلب نوشته ام و مصاحبه کرده ام .... و یا نمونه دیگر اینکه اخیراً درباره خطبهای که در نماز جمعه توسط آقای هاشمی ایراد شد چون درباره مسئله هستهای بود، موضع گرفتم و مطلب نوشتم. در غیر این موارد، مسایل را از مجرای روابط غیررسمی و غیرعمومی پیگیری کردهام. مثلاً در همین مورد، جریان اخراج پسر آقای سلیمی را در شورایعالی انقلاب فرهنگی مطرح کردم و از طریق وزیر علوم پیگیری کردم و حتی آقای احمدینژاد هم دستور بررسی داد. گرچه متأسفانه دانشگاه آزاد همچنان از پذیرش فرزند ایشان خودداری کرده و میکند. در هر حال روال معمول بنده این است که در موارد جزئی موضع نمیگیرم. این درست است که من خود را فعال سیاسی میدانم، اما شکل این فعالیت حالتی نظری داشته و این رویه را تا به حال دنبال کردهام. البته این مسئله را هم اضافه کنم که روند دانشگاه آزاد را در شورای عالی انقلاب فرهنگی پیگیری کردهام. تا به حال نبوده که جلسهای در شورا موضوعیت پیدا کند و من مسئله دانشگاه آزاد را به نحوی طرح نکرده باشم. بنابراین در چارچوب رویکردم اقتضا نبوده آن را در سطح عمومی بگویم. اما این مسئله، مسئله مهمی است. اقتضا دارد که فعالان سیاسی که به صورتی جزئی وارد مسایل میشوند به آن بپردازند و آن را در دستور کار قرار دهند. حداقلِِّ توقع این است که همه خواهان پاسخ مسئولان دانشگاه آزاد اعم از آقای جاسبی و دیگران، به نقدها و اسناد مطرح شده باشند ولو اینکه موضع تعیین شدهای اعلام نکنند. آقای دکتر ریاست دانشگاه آزاد باید توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی به تأیید برسند. آیا این امر در مورد آقای جاسبی صورت گرفته است یا خیر؟ در دورانی که من در شورا بودهام (در حدود 2 سال اخیر) خیر. بر اساس اطلاعات موجود و جوابهایی که داده میشود -که در واقع جواب نیست- مدرکی وجود ندارد که این مسیر طیّ شده باشد. اساساً در تمام این سالها دانشگاه آزاد با رابطه شخصی میان آقای هاشمی و آقای جاسبی اداره میشده است. مقام معظم رهبری هم وقتی در جایگاه فعلی قرارگرفتند، از مسئولیت خود در دانشگاه آزاد رسماً کناره گرفتند و در امور آن دانشگاه دخالت نداشتهاند. تعداد مواردی که ارکان مختلف ناظر بر دانشگاه از قبیل هیئت مؤسس یا امناء در طی این بیست سال تشکیل شده باشد ظاهراً به اندازه تعداد انگشتان دست هم نمیرسد. حتی به واسطه فوت یا رفتن بعضی از اعضاء، رسمیت نیز نداشتند و اخیراً بعد از آنکه شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد کار دانشگاه شد، افراد جدیدی برای حل این مشکل به آن افزوده شدند. بعد از اینکه قرار شد اساسنامه دانشگاه آزاد مطابق چارچوب قانونی اصلاح شود نیز اینکار نزدیک چند سال است که انجام نشده، به این بهانه که اعضاء فرصت تشکیل جلسه نداشتهاند. اینها تماماً نشان میدهد که دانشگاه بسیار شخصی اداره شده و میشود. در هر حال عدم ارائه مدارکِ موجود توسط دانشگاه آزاد و شخص آقای جاسبی نشان میدهد که ایشان حکم معتبری ندارند و الا عقلاً و طبیعتاً بایستی آن را ارائه میکردند. در هرحال اگر حکمی وجود داشته باشد احتمالاً در چارچوب روابط شخصیِ آقای هاشمی و آقای جاسبی صادر شده است. پس در این صورت به نظر شما آقای جاسبی قانوناً رئیس دانشگاه آزاد نیست؟برحسب این قواعد به نظر میرسد که خیر. بههرحال اگر هستند باید توضیح داده و پاسخگو باشند. آقای دکتر اگر صحبت دیگری مانده لطفاً بفرمایید. امیدواریم که فضای عمومی جوری بشود که همه، اعم از گروههای سیاسی و یا دیگر نهادهای فعال در عرصه عمومی و البته بهویژه رسانه، چارچوبی مستقل از اقتضائات روزمره یا منافع حزبی و گروهی برای خود تعریف کرده و بر پایه آن عمل کنند، و مصلحتهای کلّی را در نظر بگیرند. اگر فساد وجود دارد، فرقی نمیکند که من باشم یا دیگری، از گروه من باشد یا دیگری، باید با آن برخورد شود چون مصلحت همه ما در این است. اگر چون اطلاع نداریم موضع نمی گیریم، وقتی شخص یا اشخاصی با عرضه این همه اسناد، انتقادات یا مواردی را به عنوان فساد مطرح میکنند، حداقل انتظار از فعالان عرصه عمومی، بهویژه رسانهها این است که خواهانِ پاسخ افراد و دستگاههای مورد انتقاد یا اتهام شوند. با تشکر./2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 479]