تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):ابتداى هر كتابى كه از آسمان نازل شده، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم است. هر گاه بس...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851376212




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پيكر خسرو شكيبايي به خاك سپرده شد؛ شكوه سكانس آخر


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پيكر خسرو شكيبايي به خاك سپرده شد؛ شكوه سكانس آخر


گروه ادب وهنر - گيسو فغفوري:ديروز همه راه‌ها به تالا‌ر وحدت مي‌رسيد. همه به تالا‌ر وحدت مي‌رفتند، از كوچك و بزرگ، پير و جوان، با كودك، با خانواده يا تنها، سياهپوش و گريان. مي‌رفتند تا خداحافظي كنند با مردي كه بيش از 40 سال همراه او بودند در هنر ايران؛ با خسرو شكيبايي. با مردي كه دوستانش و دوستدارانش همه غمگين رفتن ناگهاني او بودند.

مردم آمده بودند. ديروز خيلي‌ها به تالا‌ر وحدت آمده بودند. آمده بودند تا خداحافظي آخر را انجام دهند. تالا‌ر وحدت قبل‌تر هم اينچنين شلوغ شده بود. هنرمندان و مردم اين بار هم در كنار هم در يك درد مشترك همراه شدند. صداي قرآن از چهارراه حافظ شنيده مي‌شد. ماموران نيروي انتظامي اين سو و آن سو بودند. هم تماشاگر و هم مجري نظم و انضباط. مي‌گفتند از سه صبح مردم تك و توك براي اين وداع آمده‌اند. ساعت 7 صبح شلوغي خيابانَ‌ها را پر كرده بود. از ساعت 8 ديگر كنترل مراسم به دليل جمعيت زياد امكان‌ناپذير به نظر مي‌رسيد. جايگاه، با مجموعه‌اي از صندلي‌هاي قرمز چيده شده بود. بلندگو در دست پرويز پرستويي سياهپوش بود. هر چند وقت يك بار راهي باز مي‌شد با زحمت و فرياد تا هنرمندي از آن عبور كند و جمعي ديگر نيز از اين فضا عبور مي‌كردند. براي رفتن به درون جمعيت كارتي لا‌زم نبود و آشنا بودن مطرح بود. آفتاب داغ 30 تير بر مردم مي‌تابيد.هيجان و شلوغي برگزاري مراسم بر دوش برگزاركنندگان سنگيني مي‌كرد. مردم گردن مي‌كشيدند و بر پنجه پا مي‌ايستادند تا گوشه‌اي از چهره هنرمنداني كه در جلوي جايگاه حضور داشتند را ببينند. خسته‌ترها و پيرترهاي هنرمندان بر صندلي‌هاي داغ نشسته بودند؛ ، و گريان. كه البته كمي بعد حالشان به دليل ازدحام جمعيت بد شد و به داخل رفتند. ‌
بگذاريد خسرو بيايد تو ‌
جمعيت زياد، شكيبايي برگزاركنندگان را كمرنگ كرده بود. پرويز پرستويي هنگامي كه آمبولا‌نس آمده بود، بارها سعي كرد تا جمعيت را آرام كند و راه را براي ورود آمبولا‌نس باز كند: ‌
ديگر برگزاركنندگان هم خواستند كه جمعيت به آرامي جابه‌جا شوند تا مراسم آغاز شود. ‌ پرستويي بارها گفت:

آقاي شكيبايي رسيدند دم در هستند نمي‌خواهيد ازشان استقبال كنيد؟ از آمبولا‌نس پياده‌شان كنند بياورند اينجا. ما همه عزادار خسرو شكيبايي هستيم> ‌ هر چند وقت يك بار صداي خواهش و پوزش پرستويي شنيده مي‌شد و در كنارش همهمه جمعيت و صداي جيغ.

تا بهار دلنشين ‌

مراسم حدود ساعت 15/9 دقيقه آغاز شد. يكي از آهنگ‌هايي كه خسرو شكيبايي دوست داشت، بود. براي همين بعد از آيات قرآن، دوست قديمي‌اش حسين بختياري اين قطعه را خواند و جمعيت با او همراهي كردند: ‌

قرار بود در اين مراسم مسعود كيميايي، ژاله علو و سيروس الوند سخن بگويند اما مراسم به نحوي پيش رفت كه اين امكان فراهم نشد. ‌ پرستويي گفت :

حال اصغر بيچاره بد شد. روح شكيبايي ناظر ماست... از شما خواهش مي‌كنم سكوت را رعايت كنيد... خسرو يار و رفيق همه ما بود.> ايرج راد، پويا شكيبايي - پسر جوان او كه بسيار شبيه جواني‌هايش بود با ته‌ريشي سياه- وزير فرهنگ و ارشاد اسلا‌مي و انوشيروان ارجمند كوتاه سخن گفتند. ‌ ايرج راد رفتن او را لطمه‌اي بر فرهنگ و هنر كشور دانست و گفت: او مي‌خواست خاطره بگويد و از ارزش‌هاي بازيگري او بگويد. اما ازدحام جمعيت اين امكان را به او نداد. راد تنها از اين گفت كه خسرو شكيبايي در سال 48 به همراه گروهي به اداره تئاتر آمدند و در كنار هادي اسلا‌مي نمايشي به نام را اجرا كردند. ‌ پرستويي بازهم گفت: ‌ پويا شكيبايي هم گفت: وزير فرهنگ و ارشاد اسلا‌مي هم از نشست هيات دولت آمده بود و سلا‌م و تسليت رئيس‌جمهور را براي مردم و خانواده شكيبايي آورده بود. ‌ مراسم خيلي كوتاه شد تا آنان كه دوست دارند به بهشت زهرا بروند.

جمعيت زياد به سختي از تالا‌ر خارج شدند. اما تا ساعتَ‌هاي بعد هم مردم و هم هنرمندان در آنجا باقي مانده بودند. احمد مسجدجامعي، كمال تبريزي، هديه تهراني، عزت‌الله انتظامي، بهمن فرمان‌آرا، محمدمهدي عسگرپور، هادي مرزبان، مسعود كيميايي، ژاله علو، سيروس الوند، تانيا جوهري، ايرج قادري، پروين سليماني، مهدي ميامي، اميرشهاب رضويان، محمد شيري، داريوش فرهنگ، محمدرضا جعفري‌جلوه، احمدرضا درويش، مهتاب كرامتي، سعيد راد، رضا كيانيان، علي مصفا، حبيب رضايي، ابوالقاسم طالبي، قطب‌الدين صادقي، جلا‌ل‌الدين معيريان، مرتضي ضرابي، بابك حميديان، منوچهر محمدي، حبيب اسماعيلي، مسعود ده‌نمكي، محمود پاك‌نيت، علي دهكردي و پوريا پورسرخ از هنرمنداني بودند كه در ميان جمعيت ديده مي‌شدند. البته تعداد آنان خيلي بيشتر بود. ‌ در طول مراسم پوسترهاي مختلفي از خسرو شكيبايي در دستان مردم ديده مي‌شد. تعدادي از پوسترهاي يكي از آخرين فيلم‌هاي او نيز در مراسم ديده مي‌شد. ‌

همه راه‌ها به بهشت زهرا مي‌رفت ‌

ديروز ساعت‌هايي قبل و بعد از مراسم جمعيت زيادي، گريان و سياهپوش ، با پوسترهايي در دست سوار بر ماشين، اتوبوس و مترو به بهشت زهرا مي‌رفتند. متروهاي خيابان امام خميني مدتي در ايستگاه توقف كردند. همه به قطعه هنرمندان مي‌رفتند تا شكيبايي را به آرامگاهش روانه كنند. ‌ شكيبايي ظهر ديروز با بدرقه گرم مردم در آرامگاهش، در رديف 144 شماره 24 قطعه هنرمندان، ميهمان خاك سرد شد. هنرمنداني چون حسن پورشيرازي، مهتاب كرامتي، گوهر خيرانديش، علي قربان‌زاده، ماني رهنما، سيروس الوند، بهروز رضوي، باران كوثري، مهرداد صديقيان و... و جمع زياد مردم او را تا آخرين لحظه همراهي كردند. آنجا مردم آن قدر حضور داشتند كه امكان صحبت كردن به سختي فراهم مي‌شد؛ كيانيان نتوانست و پرستويي گريست. بهروز رضوي دوبلور نام‌آشنا هم گفت: به گزارش مهر پرستويي هم متني در رثاي مرحوم شكيبايي خواند. در ادامه مراسم قاسمي‌وند هنرمند پيشكسوت عرصه تئاتر گفت: معاون سينمايي هم در اين مراسم سخن گفت و در ادامه يكي از مداحان اهل بيت(ع) چند بيت شعر براي آمرزش روح شكيبايي خواند. سيروس الوند هم گفت: در پايان پرستويي با بغض و گريه گفت:

مي‌دانستند و مي‌دانستند اما ...

مردم مي‌دانستند، برگزاركنندگان، اهالي سينما، تئاتر و هنرمندان مي‌دانستند، همه مي‌دانستند كه استقبال از مراسم تشييع چقدر پرشور خواهد بود. مگر خود شكيبايي نگفته بود: ؟ مگر مردم در اين دو روز در خانه و بيمارستان نيامده بودند؟ مگر نشان نداده بودند كه چقدر او را دوست دارند؟ مگر خيلي‌ها عشق نيستند؟ مگر خيلي‌ها و ، و را هر هفته تماشا نمي‌كردند؟ مگر همه انتظار يك تشييع باشكوه و يك حضور چشمگير رانداشتند؟ مگر خاطره رفتن و تشييع هنرمنداني هم چون ملا‌قلي پور و... را فراموش كرده بوديم؟ مي‌دانستيم و مي‌دانستند كه مردم مي‌آيند، پس چرا برنامه‌ريزي‌ها كامل نبود، پس چرا مراسم اينگونه شد، با هرج و مرج و له شدن مردم و از هوش رفتن مردم و هنرمندان؟ چرا پيش‌بيني جايگاه تنها ايده‌اي شد كه در عمل اجرا نشد؟ چرا جوانان نيروي انتظامي به جاي آنكه به كنترل مراسم كمك كنند، در جايگاه برگزاركنندگان و پشت تريبون بودند، به طوري كه اگر كسي نمي‌دانست فكر مي‌كرد تشييع فردي نظامي است، با آن همه جوان لباس سبزپوش. چرا مديرعامل خانه سينما در وسط جمعيت جا گرفته بود و نه در جايگاه؟ مثل خيلي‌هاي ديگر كه در جاي خود نبودند؟ چرا احترام و امنيت در اين مراسم اين‌قدر كم بود و امكان له شدن و صدمه و ضرر ديدن بسيار؟ چرا اين قدر زود با خسرو شكيبايي خداحافظي كرديد؟ چرا حتي خيابانَ‌ها را برايش نبسته بوديد كه تشييع او شكوهمند باشد؟ دو روز وقت زيادي بود كه از دست رفت. مي‌شد مراسم باشكوه‌تر باشد، امكان زاري بر رفتن او بيشتر مي‌توانست غم رفتن او را بر چهره همه نشان دهد. اگر امكانش بود و نگراني افتادن و له شدن نبود. مانند آناني كه در گوشه و كنار و خيابانَ‌هاي اطراف سر بر گريبان، اندوهگين ايستاده بودند و تكيه كرده بودند تا شايد بتوانند آمبولا‌نسي كه جنازه او را مي‌برد نظاره كنند. كم نبودند كساني كه دور از هياهوهاي بسيار بر رفتن او مي‌گريستند. آنان هم از همين مردم بودند با كمي صبوري.

انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------

------------
 دوشنبه 31 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 202]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن