واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مسافران سرزمین زیتون و چشمان امیدوار به بازگشت آنان
پدر حاج احمد متوسلیان در همایش در انتظار مسافران سرزمین زیتون در قم بر زنده بودن حاج احمد ابراز امیدواری کرد.در قم، دقیقاً 24 سال قبل در تاریخ چهاردهم تیر ماه سال 1361 شمسی تابستان داغ سرزمین زیتون پذیرای چهاردیپلمات ایرانی است که هنگام اشغال لبنان توسط نیروهای اشغالگر اسراییلی به آن کشوررفتهاند. اتومبیل سرنشینان دیپلمات ایرانی درپست بازرسی باربارا توسط فلانژیستهای لبنانی متوقف میشود وچهار دیپلمات ایرانی شامل حاج احمد متوسلیان از فرماندهان سپاه، سید محسن موسوی، کاردار سفارت ایران در لبنان، محمد تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان ربوده میشوند که از آن تاریخ به بعد هیچ خبر مؤثقی از وجود آنها در دست نیست.به همین مناسبت عصر چهارشنبه 14 تیرماه مراسمی ازسوی هیأت دانشجویی ریحانهالنبی دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در تالار معصومیه استانداری برگزار شد که شرح کوتاهی از آن در ذیل میآید.در انتظار مسافران سرزمین زیتون عقربه ساعت حول و حوش پنج بعدازظهر است اما مراسم با وجود یک ساعت تأخیر، هنوز رسماً شروع نشده است، اگر چه برخی از مسؤولان استان در ردیف اول صندلیهای تالار حاضر هستند و با هم پچپچ میکنند. پوستر بزرگ و زیبایی در جایگاه از تصاویر چهار دیپلمات ربوده شده که عنوان مراسم یعنی "مسافران سرزمین زیتون" در آن به چشم میخورد، توجه همگان را به سوی خود جلب میکند.با افزوده شدن تعداد جمعیت، مراسم رسماً شروع میشود و در آغاز مثل همیشه قرائت آیاتی چند از کلامالله مجید، پس از قرائت قرآن، مجری معروف تلویزیون به روی صحنه میآید و حدود 10 ، 15 دقیقه خاطره و حکایت و نصیحت میکند. در گوشهای از مراسم صحبتهای چند نفر توجهم را جلب میکند گوشم را تیز میکنم ببینم چه میگویند. یکی میگوید راستی چند سال از ربوده شدن شهید متوسلیان میگذرد که دیگری فوراً جواب داد: خواهش میکنم نگویید شهید. انشاءالله ، روزی برمیگردند.مجری مراسم پس از صحبتهای طولانی ، ازدکتر مهتدی، چهره آشنای با تحولات لبنان برای ایراد سخنرانی دعوت میکند. وی صحبتهایش را این گونه آغاز کرد: شب هنگام پس از نماز مغرب و عشا در منزل بودم که فردی در زد و خبر ربوده شدن چهار دیپلمات کشورمان را توسط حزب فالانژ لبنان به من داد. شوکه شده بودم. اول از همه با وزیر خارجه وقت لبنان تماس گرفتم. به او گفتم که اینها دیپلمات هستند و ربودن آنها یک خیانت بزرگی است که وی به من قول داد پیگیری کند. دلم آرام نمیشد تماس هایی هم با نخست وزیر و رییس جمهور آن کشور برقرار کردم به آنها گفتم این اتفاق طبیعی نیست و زیبنده کشور شما نمیباشد.وی افزود: ازآن زمان تاکنون که 24 سال میگذرد ما همچنان منتظر بازگشت این عزیزان هستیم. لبنان و اسراییل هر دو مسئولند.مهتدی در ادامه سخنانش به پیگیریهای گسترده وزارت امور خارجه و مسؤولان کشورمان در این باره اشاره کرد و افزود: با توجه به اینکه مسأله ربوده شدن در کشور لبنان و در زمان اشغال این کشور توسط صهیونیستها اتفاق افتاده است هم دولت لبنان و هم اسراییل مسؤول این جنایت هستند و باید پاسخگو باشند. از آن زمان تاکنون اخبار ضد و نقیض بسیاری درباره دیپلماتها منعکس شده است. عدهای گفتهاند در همان روز دستگیری آنها به شهادت رسیدهاند. عدهای میگویند چند سال بعد شهید شدهاند. البته ما دلایلی داریم که احتمال زنده بودن آنان را در زندانهای اسراییل تقویت میکند. هر چند در اینباره یقین نداریم اما به نظر میرسد این عزیزان هنوز در قید حیات باشند.دکتر مهتدی همچنین ضمن مغایرت کامل ربوده شدن دیپلماتها با کلیه قوانین و معاهدات بینالمللی از جدیت و پیگیری دولت جدید و دستور دکتر احمدینژاد در اینباره خبر داد و ابراز امیدواری کرد این اسوههای صبر و مقاومت که یوسفان انقلاب میباشند به زودی در صحنه و سلامت به آغوش میهن باز گردند.پس از اتمام سخنان این کارشناس مسایل خاورمیانه، مجری در اقدامی جالب از خانواده دیپلماتهای ربوده شده که در مجلس حضور داشتند دعوت کرد تا حضار را از خاطرات عزیزان در بند خود بهرهمند کنند و اولین نفر هم کسی نبود جز پدر حاجاحمد متوسلیان از چهره پیر و فرتوت او به خوبی میشد تشخیص داد که داغ دوری فرزندش با او چه کرده است. پس از لحظاتی، پدر حاجاحمد باب سخن را آغاز کرد. اگر چه به دلیل کهولت و خس خس صدایش چند جمله بیشتر نگفت، اما شاید بتوان گفت نقطه عطف این مراسم همین جملات بود.وی سخنانش را اینگونه آغاز کرد: "حاج احمد زنده است، انشاءالله برمیگردد. یک بار حاج احمد در سن 6 ماهگی مریض شد و ذات الریه گرفت. مادرش به من که در مغازه بودم زنگ زد و من ساعت حدود 12 شب بود که به خانه آمدم. به همسرم گفتم چرا زودتر به من مریضی احمد را نگفتی الان در این وقت شب دکتر کجا پیدا کنم؟ دیدم سفیدیهای چشمان احمد پیدا شده و پاهایش آویزان مانده، آمدم بیرون اتاق و تجدید وضو کردم بعد رو به قبله نشستم و چهار بار"امنیجیب" را خواندم. "امن یجیب" چهارم که تمام شد دیدم سیاهی چشمانش برگشت. خدا دوباره او را به ما داده بود. انشاءالله میآیند.دراین جا بغض مانع از ادامه صحبت هایش می شود چند قطره اشک میریزد و بعد دوباره میگوید حاج احمد زنده است. انشاءالله میآید.پس از صحبت های وی، نوبت به برادر و دو خواهر تقی رستگار مقدم رسید که اتفاقاً اهل شهرمان هم هستند. آنها از خوبیهای تقی شان گفتند و آرزو کردند روزی جمال برادر را از نزدیک ببینند. همسر سید محسن موسوی و خواهر کاظم اخوان هم خود را از عزیزان سفر کردهشان بازگو کردند.در ادامه مراسم یکی از همرزمان حاج احمد متوسلیان به پشت تریبون فراخوانده شد او در ابتدا یک انتقاد هم داشت: واقعاً جای تأسف دارد وقتی ما میبینیم اسراییل به خاطر یک سرباز کثیف خود، غزه را به خاک و خون میکشد ولی ما چندان در پیگیری این مسأله بزرگ جدی نیستیم.شمعهای جلوی جایگاه مراسم همچنان میسوزد و کم کم آب میشود و زمان این مراسم هم اندک اندک به پایان میرسد تقدیر از خانواده های چهاردیپلمات ربوده شده واهدای هدایایی به آنها میتواند حسن ختامی برای این همایش باشد ومن با خود میاندیشم چند سال دیگر خبر قطعی راجع به این عزیزان میشنویم. آیا آنها شهید شدهاند یا زندهاند. اگر زندهاند کی به میهن باز میگردند؟لینک : آلبوم تصاویر جاوید الاثراحمدمتوسلیان احمدمتوسلیان از جبهههای غرب تا لبنان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 635]