تبلیغات
تبلیغات متنی
رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی
محبوبترینها
بررسی دلایل قانع کننده برای خرید صنایع دستی اصفهان
راه های جلوگیری از جریمه های قبض برق
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1805571225
شعر هیچ ایسمی را برنمیتابد
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شعر هیچ ایسمی را برنمیتابد
میگوید تنها بازمانده از نسلی است كه در كنار نیما یوشیج شعر گفته؛ روزگاری غزلسرای خوبی بوده و بهقول دكتر دولتشاهی، نیما او را گول زد و سیروس نیرو از آن پس، شد شاعری نوپرداز.سیروس نیرو شاعری از دهههای 30 و40 است. ابتدا نزد امیری فیروزكوهی غزل كار میكرده، اما آشنایی با نیما، تاثیر عمیقی روی او گذاشته و دیگر كمكم غزلسرایی را كنار میگذارد و یكسره به شعر نو به روش نیما میپردازد.اهل تهران است، از كودكی در این شهر بوده و شاهد بسیاری از جریانات سیاسی و اجتماعی كشور. اما حال و هواس سنش و بیحوصلگی نمیگذارد كه آسودهخاطر از یكجا بگوید. گاهی درباره نیما و حرفهایش، گاهی درباره كافه رفتنهایش با نصرت رحمانی، م. آزاد و مهدی اخوان ثالث میگوید و گاه از كشف حجاب دوره رضاخان، گاه از خاطراتش از كلاسهای هوشنگ ایرانی كه تبش در آن دههها داغ بود و جوانانی در كلاسهایش شركت میكردند. او نیز به همراه دوستانش به كلاس های هوشنگ ایرانی میرفته، اما آنجا چیز زیادی دستگیرش نمیشود، چراكه حرفهای وی را نمیفهمیده . به اعتقاد او، ایرانی شاعر نبود؛ بیشتر یك ریاضیدان بود. اما نیما فرق داشت و حرفهایش غیر از دیگران بود.نیرو در خیابان ولی عصر كنونی زندگی میكرد و نیما در دزاشیب. هر روز پیش نیما میرفت و درسهایی میگرفت، این شد كه شعرهای اولیهاش به سبك نیما بسیار نزدیك است.تنها شاگرد زنده نیما
این شاعر ، گلهمند است از اینكه كسی این روزها قدرش را نمیداند، در حالی كه در این سالها به گفته خودش، هیچكس به اندازه او روی شعر نیما كار نكرده است. كلیه شعرهای نیما را كه حدود هزارصفحه است، بهصورت كلیاتی منتشر كرده و سطرهایی از شعرهای او را كه بهنظرش صحیح ثبت نشده یا غلط خوانده شده بوده، تصحیح كرده است.میگوید، چون من تنها شاگرد زنده نیما هستم، میدانم كه شكل درست شعرهای او كدام است. اما با این كارهایی كه انجام داده، از سخت چاپ شدن آثارش گلایه دارد. "كدام شاعر به اندازه من تحقیق كرده؛ هر كسی آمده، دو خط شعر گفته و رفته".معتقد است كه در كار شعر و شاعری استخوان خرد كرده، ولی امروز جوانها در شعر، بیشتر از دوهزار كلمه استفاده نمیكنند. آنها حتا ادبیات كلاسیكمان را نمیخوانند، در حالی كه یكی از اصول شاعری، دانستن قافیه، وزن و سبكهای ادبی است.افسوس میخورد كه ای كاش در دوره آنها، كسانی كه به اندازه حالای او تجربه دارند، بودند و آنها را راهنمایی میكردند. "آنقدر كتاب چرند و مزخرف خواندهایم كه حسابش از دستم خارج است. هیچكس نبود به ما بگوید كه فلان كتاب، كتاب خوبی است، مطالعهاش كن. هر چه دستمان میآمد، میخواندیم. اما جوان امروز از تجربیات نسل گذشته استفاده نمیكند. او میخواهد راه خود را برود و فكر میكند كه با این «ایسمها» راه به جایی خواهد برد.""ایسم" ها فقط در حد حرف اندسراینده مجموعه شعر «پاییزان»، بازیهای زبانی و ایسمهایی را كه امروز وجود دارند، در حد یك اسم میداند كه كسی واقعا آنها را تجربه نكرده است. "اینها در حد حرف است. چیزی به اسم شعر پستمدرن، فرامدرن و... وجود ندارد؛ فقط عدهای آن را خواندهاند، ولی اصلا جذب فرهنگمان نشده است؛ در حالی كه چیزی را كه میخوانیم، باید جذب قلب شده و از روح بیرون بزند. تنها خواندن تئوری فایدهای ندارد؛ تا عملش فاصله زیادی است. محمد حقوقی كه میگفت شعر باید اینطور یا آنطور باشد، چه كرده است؛ یا رضا براهنی؟ آیا كسی حاضر است امروز كارهای او را یك بار دیگر چاپ كند."
او شعر را هنر ظریفی میداند كه هیچ ایسمی را برنمیتابد و میگوید: هیچ ابداع و نوآوری در جهان یكباره به دست شخص واحدی صورت نگرفته است. هر كس در این راه قدمی برمیدارد و ابداع بهنام نفر آخر است كه به منصه ظهور میرسد. درحقیقت او سهم ناچیزی در این پروسه دارد. قبل از نیما، شاعران غزلسرا و قصیدهسرایی بودند كه به همان روش پیشین شعر میسرودند، كسانی چون عارف قزوینی، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، ملكالشعرای بهار، امیری فیروزكوهی، محمدحسین شهریار، رهی معیری، وحید دستگردی، اقبال لاهوتی و پروین اعتصامی و قبل از صادق هدایت، هم محمدعلی جمالزاده «یكی بود یكی نبود»ش را منتشر كرد؛ تا این دوره خبری از نیما یوشیج و صادق هدایت نبود. فعالیت آنها از سال 1318 آغاز میشود."اینكه نوشتهاند صادق هدایت در سال 1309 فلان كتاب را چاپ كرده، اینگونه نبوده. او در سال 1317 كلیه آثارش را به ناشری به مبلغ 17 هزار تومان واگذار كرد و به پاریس رفت. گمان میكرد كه سر ناشرش كلاه گذاشته و كسی كتابهای او را نمیخواند. تا سال 1318 هم هیچ مجموعه شعری از نیما چاپ نشده بود؛ تا اینكه مقالاتش را در مجله «موسیقی» منتشر كرد و بدین طریق نخستین گام در راه تحول هنر و بخصوص شعر در ایران برداشته شد."وی در ادامه به تشكیل نخستین كنگره نویسندگان اشاره كرد؛ كنگرهای كه نیما در آنجا دو شعر خواند؛ یكی «آی آدمها» و دیگری «پدری و پسری». همین شعرخوانی نیما در آن دوره باعث شد تا عدهای به شعر او دشمنی بورزند و علیه وی مبارزه و ایستادگی كنند و این دشمنی تا آخر عمر نیما همچنان ادامه داشت.نیرو از وقایع ادبی این سالها را ظهور شاهین تندر كیا میداند و ادامه میدهد: جریانی كه تندر كیا راه انداخت، مورد تنفر جوانانی چون ما قرار داشت. كتابفروشیها هم از پذیرفتن این نوع آثار سرباز میزدند. بالاخره روزی طرفداران هدایت در كافه فردوسی كتك مفصلی به او زدند و از آن به بعد دیگر نامی از تندر كیا نشنیدیم.شروع افسانه نیمابهاعتقاد وی، از سال 1328 به بعد ادبیات نو متعلق به نیماست. نیما در همین سال منظومه «افسانه» را سرود و سپس در سال 1330 شاهكار نو شعر پارسی به روال شعر اروپاییان - «مرغ آمین» - را سرود كه مجلاتی چون سخن، كبوتر صلح، پیام نو، جهان نو، مردم، اندیشه نو، جام جم و چند روزنامه و مجله دیگر كه در خاطر ندارد، در این دهه به نوآوری كمك كردند.بهنظر او، از شاعران بنام این دهه، نیما یوشیج، پرویز ناتل خانلری، ملكالشعرای بهار، رهی معیری، محمدحسین شهریار، لطفعلی صورتگر، فریدون توللی، امیری فیروزكوهی، پژمان بختیاری و چند نفر دیگر بودند.
دههی 30 را یكی از پربارترین و متحولترین دورهها بعد از مشروطیت عنوان میكند و دلیل آنرا آزادی قلم در آن دهه میداند كه باعث شد جوانان در این دوره شعرهای پرطراوت و زیبایی از خود بر جای بگذارند. حتا شاعران سنتی نیز تحت تاثیر این جوانان، از شعر نو آن روزگار تقلید كردند و شاعرانی چون امیری فیروزكوهی، ملكالشعرای بهار، مهدی حمیدی شیرازی و محمدحسین شهریار، آثاری از این نوع به وجود آوردند و شاعران، دیگر آن هرزروی دهه قبل را بوسیده و كنار گذاشته بودند؛ شاعری توانا چون هوشنگ ابتهاج (ه.ا. سایه) در این دهه غزلهای پر و پیمانهای میسرود.هنر باید متمرکز باشدوی معتقد است كه هنرمند باید در یك هنر متمركز باشد؛ نمیشود كسی هم شعر بگوید، هم داستان و هم نقد بنویسد؛ مگر یك انسان چند دست دارد كه این همه هندوانه را با هم بردارد.نیرو از اشكالات عمده جامعه ادبی ما را نبود سنت نقد درست می داند و میگوید: این شده كه كسی امروز به درستی نمیداند شعر درست نیمایی كدام است و هر شعری را كه نه ساختار و نه فرم درستی دارد، به شعر نیمایی نسبت میدهند. از طرف دیگر، استادان دانشگاههای ما با ادبیات معاصر بیگانهاند و این امر، بزرگترین ضربه را به ادبیات معاصر ما وارد كرده كه جبرانناپذیر است.وی تاكید میكند: امروز دیگر دوره غزلسرایی كه درصدد باب كردن آن هستند، سپری شده است و این قالب شعری به دورهای متعلق بود كه امروز دیگر جایی ندارد.او هنوز جا را برای كار كردن روی شعر نیمایی باز میداند و میافزاید: وقتی این پیمانه پر شد، میتوانیم یك گام جلوتر رویم؛ اما هنوز فرصت آن نرسیده كه از شعر نو به شعر پستمدرن بپریم. كسانی چون رضا براهنی، یدالله رؤیایی و احمدرضا احمدی كه آن زمان جوانانی بودند، نظریههایی را مطرح كردند كه پایهگذار شعر ما شد، اما نتوانست جذب فرهنگ ایرانی شود. 40 سال است كه این طیف دارند شعر میگویند، ولی كجای كار هستند؟ دورهای رضا براهنی نظریهای درباره شعر صادر كرده بود و عدهای را به دنبال خود كشاند كه این شعرها مرا به یاد پرتابهای شاهین تندر كیا میانداخت؛ چنانچه این شعرها اگر در كشوری مثل "كاتانگا" به چاپ میرسید، اهمیت نداشت، اما در كشوری مثل ایران با این همه تمدن و فرهنگش، عجیب بود كه تعدادی از جوانان كماستعداد و كمهوش ما را به این موج بكشاند. اما كار آنها بالا گرفت و كسی حریفشان نبود. رضا براهنی، هوشنگ گلشیری، محمد مختاری، محمد حقوقی، احمدرضا احمدی، محمدعلی سپانلو، جواد مجابی، منوچهر آتشی، علی باباچاهی، سیدعلی صالحی، یدالله رویایی، كاظم سادات اشكوری و محمد شمس لنگرودی از جمله دستاندركاران این مصیبت بودند."
او در همین زمینه متذكر شد: یدالله رؤیایی كه مدت 30 سال است مقیم پاریس - مركز هنر دنیا - است، در این مدت چه كرده؟ آیا مانند صادق هدایت به زبان فرانسه داستان نوشته، مثل ایشی گورو ژاپنی ساكن لندن كار كرده، یا مثل رومن گاری چك ساكن پاریس و ژوزف كنراد لهستانی ساكن انگلیس بوده است؟ نه، پس از 30 سال یك مشت ... بهنام شعر كه مورد تمجید هنردوستان بیهنر قرار دارد، تحویل جامعه گیج و گنگ ما داده است.آینده نه چندان امیدوارکننده شعراو به آینده شعر ایران چندان امیدوار نیست و میگوید: شعر امروز با وضع كنونی اگر پیش رود، راه به جایی نخواهد برد و تمام میشود؛ مثل فرهنگهای بزرگ ما از بین خواهد رفت. ما در دنیا یك شعر داریم و همیشه میگویند ایران شاعران بزرگی دارد، ولی اگر تمام شاعران خوب ایران را جمع كنیم كه در دنیا شناخته شدهاند، به 20 نفر هم نمیرسند، در صورتی كه فرانسه شاعران خوب زیادی دارد.
ده سالی را در اداره برنامه و بودجه كارمند بوده، اما علاقه به شعر و تحقیق باعث شده آن كار را رها كند و به شعری و شاعری كه علاقه همیشهاش بوده، بپردازد.او هماكنون مشغول شرح و تفسیر «لیلی و مجنون» نظامی است و «در یتیم»ش كه تفسیر و معنای «خسرو و شیرین» نظامی است، به زودی منتشر خواهد شد. میگوید اگر عمری باقی باشد، قصد دارد مجموعه «خمسه نظامی» را شرح و تفسیر كند. همچنین مجموعه شعر «چهل تیكه» را برای انتشار آماده دارد كه هنوز ناشری برای آن نیافته است.زندگینامهسیروس نیرو متولد 1309 تهران است. دوره لیسانس ادبیات فارسی را با تدریس استادانی چون بدیعالزمان فروزانفر، پرویز ناتل خانلری، جلالالدین همایی و محمد معین به اتمام رسانده است.نخستین شعرهایش در روزنامه دانشآموزان خوب منتشر شد و بعد در روزنامه شهباز، سپید و سیاه، مجله نگین و بالاخره در چیستا.از وی تاكنون مجموعه شعرهای «سحر»، «رود»، «جاده»، «بهاراز پنجره»، «از كودتا تا انقلاب»، «با تهاجم باد»، «مینیاتورهای ایرانی»، «از نحلس تا گرمگاه»، «عشقات رسد به فریاد»، «رد پا» و «پاییزان» منتشر شده است.همچنین «گنج مراد» (شرح غزلهای حافظ)، «خوانش شعر نیما یوشیج» (مجموعه مقاله) و «دنیای شجاع نو» (مجموعه شعرهای نیما)، دیگر كتابهای چاپشدهی این شاعراند.لینک: ترانهسرای امروز از نظر شعری چیزی بلد نیست ادبیات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 495]
صفحات پیشنهادی
شعر هیچ ایسمی را برنمیتابد
او شعر را هنر ظریفی میداند كه هیچ ایسمی را برنمیتابد و میگوید: هیچ ابداع و نوآوری در جهان یكباره به دست شخص واحدی صورت نگرفته است. هر كس در این راه قدمی برمیدارد ...
او شعر را هنر ظریفی میداند كه هیچ ایسمی را برنمیتابد و میگوید: هیچ ابداع و نوآوری در جهان یكباره به دست شخص واحدی صورت نگرفته است. هر كس در این راه قدمی برمیدارد ...
ظرف شعر نیمایی هنوز به نیمه هم نرسیده
لینک : ترانهسرای امروز از نظر شعری چیزی بلد نیست شعر هیچ ایسمی را برنمیتابد شما هم رأی بدید. [ارسال شده از: تبیان]. [مشاهده در : www.tebyan.net]. [تعداد بازديد از ...
لینک : ترانهسرای امروز از نظر شعری چیزی بلد نیست شعر هیچ ایسمی را برنمیتابد شما هم رأی بدید. [ارسال شده از: تبیان]. [مشاهده در : www.tebyan.net]. [تعداد بازديد از ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها