واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارشي از راهاندازي مركز نساجي سنتي در سعدآباد پارچهبافي در ايران، ميراثي به طول تاريخ
خبرگزاري فارس: در گذشته هزينههاي ايران زمين از پارچهبافي و صادرات پارچه به ويژه پارچههاي ابريشم تأمين ميشد. به طوريكه سفير بريتانيا نخستين بار در زمان شاه اسماعيل صفوي براي گرفتن انحصار پارچههاي ابريشم به ايران ميآيد.
به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، اين هنر ـ صنعت در سالهاي اخير، به سبب ورود مدرنيته شايد با كمي انفعال مواجه شد و پس از دوره صفويه چه حكومتها و چه مردم عادي، دچار نوعي شيفتگي نسبت به پوشاك غرب شدند. با اين حال به تازگي در موزه نگارستان سعدآباد مركز بافت نساجي سنتي راهاندازي شده است كه ميتوان اين اقدام را به فال نيك گرفت.
شيدايي سرآغاز راه بود
آزاده ياسمن و علي خطيب شهيدي، طراح و پژوهشگر پارچههاي سنتي كه در حقيقت متوليان اصلي اين حركت هستند درباره اين كه انگيزه اين كار از كجا آغاز و چه چيز سبب شد تا به سمت اين هنر ـ صنعت بروند، ميگويند: زماني كه ما اين كار را شروع كرديم، چندان در اين فكر نبوديم كه قرار است به چه سويي حركت كنيم و تنها نوعي شيدايي نسبت به اين هنر در ما وجود داشت كه پس از آشنايي بيشتر با پشتوانه آن، انگيزه براي ادامه اين راه بيشتر شد و كم كم به فكر لباسها و طرحهاي ديگر افتاديم. وقتي راهي آغاز ميشود، در ادامه راه است كه انسان به چيزهاي تازهتري ميرسد.
ياسمن درباره اينكه كارگاه بر چه اساسي شكل گرفته است و اين دو تا چه حد به اهداف خود نزديك شدهاند، ميافزايد: انگيزهها براي اين كار در حقيقت متفاوت بوده است اما فرضيههايي كه براي احياي اين منسوجات دنبال كرديم، بر همين اساس بود كه ما در واقع ابتدا كارهايي را كه تا امروز انجام شده را آسيبشناسي كرديم كه همه اينها يك وجه مشترك غالب دارد كه كوشيدهايم تا هنرهاي سنتي را با روشهايي احيا كنيم كه اينها روشهاي سنتي نيستند و با صنايع و سنتهاي ما تعارض دارند و از نسخههاي آكادميك استفاده كرديم كه هيچ تناسبي با اين فرهنگ ندارد. از آنجا كه منابع انساني مهمترين عامل توليد در هنرهاي سنتي هستند، توسعه آن شرط نخست در پيشرفت اين هنرها به شمار ميآيد.
وي درباره اين كه در طراحيهاي خود به چه دورههايي استناد ميكند، ميگويد: منابعي كه در اين زمينه داريم، بسيار اندك بوده و تنها ميتوان به چند نمونه مانند شاهنامهاي كه به تازگي توسط موزه هنرهاي معاصر چاپ شده است، 8 هزار سال تاريخ پوشاك و لباس ايران اشاره كرد. در حال حاضر، تصميم به برگزاري دو نمايشگاه داريم كه هنوز برنامه هيچ كدام به طور كامل مشخص نشده و يكي از اين نمايشگاهها براي چاپ پارچههاي اسكو است و تلاش ميشود تا به لحاظ بهاي تمام شده بتواند با پارچههاي صنعتي رقابت كند. در سطح بينالملل هم تلاش شده است تا فعاليتهايي را انجام دهيم كه در حال حاضر، در دوبي فعال شدهايم و نمايشگاهي را در نيويورك نيز برگزار كردهايم.
در ادامه بحث علي خطيب شهيدي، سرپرست اين مركز بافت سنتي، ميگويد: مقوله صنايع دستي و فرهنگسازي براي استفاده از آن هم اكنون تبديل به گره كوري شده است كه اگر 3 دهه گذشته به بازار، اشتغال و فروش آن توجه ساختاري ميشد، به چنين روزي دچار نميشد كه كاسه چه كنم زياد شود و عطاي بهبودي وضعيتش را به لقايش ببخشيم. به زبان سادهتر گذشتگان براي ما خواني گسترده از همين صنايع دستي گذاشتند تا ما به آنها به عنوان ميراث فرهنگي افتخار كنيم. اما اگر قرار است ما براي آيندگان، لقمهاي حتي كوچك بگذاريم، آيا چوب حراج ناداني بر سر ميراث گذشتگان خود ميزنيم و نتايج كار آنها را به باد ميدهيم؟
وي ادامه ميدهد: نساجي ايران در طي ساليان سال فراز و نشيبهاي زيادي را پشت سر گذاشته است كه نگاهي به آن نشان ميدهد كه همواره اين صنعت در معرض توجه بوده است. "شعر بافي" يا "ابريشم بافي" كاشان از زمان رشيدالدين فضلالله شروع شد، زماني كه او يك سري صنايع را در ربع رشيدي احيا و منسجم كرد. او در اين زمان يك سيستم بازرگاني راهاندازي كرد كه سالها بعد در دوره سلجوقي و ايلخاني به طراز معروف شد.
پارچهبافي سنتي؛ پروژهاي 5 ساله
به گفته اين محقق، از آنجا كه در دنياي امروز بسياري از گويشها، آداب و سنن در آستانه از بين رفتن و فراموشي هستند، فرهنگ غني ما نيز ميتواند از اين قاعده مستثني نباشد اما زماني كه اصالت خود را حفظ كنيم، كمتر در معرض فراموشي قرار خواهيم گرفت.
گروه خطيب شهيدي و آزاده ياسمن با توجه به يافتههاي خود پروژهاي 5 ساله را ترسيم كردند تا در طي اين مدت اين هنر را به جايگاهش برسانند. حتي با استفاده تكنولوژي روز، علي رغم تمام مشكلات بانكداري الكترونيك كشور بازارهاي خوبي را هم در داخل و خارج از كشور پيدا كردند و در حال حاضر با گذشت 3 سال از كارشان، پيشرفت خوبي داشتهاند و ميخواهند به سراغ چاپ كلاغهاي اسكو كه در معرض منسوخ شدن است بروند و از اين نوع چاپ كه شبيه چاپ باتيك است روي شعرهاي سفيد استفاده كنند.
خطيب شهيدي، علاوه بر آنچه گفته شده عوامل زيادي را در بحراني شدن نساجي سنتي ايران مؤثر ميداند و حتي آموزش آكادميك را در رابطه با هنراهي سنتي ناتوان ميخواند و ميگويد: روش آموزش سنتي شاگردپيشگي بوده و ممكن بوده يك فرد تا 70 سالگي هم شاگرد بماند ولي امروزه ميخواهيم با 2 ماه آموزش از يك آدمي كه هيچ اطلاعاتي از هنر نداشته يك استاد بسازيم. خوب معلوم است كه آخر و عاقبتش به كدامين راه ختم ميشود.
وي همچنين با انتقاد از حذف برخي از حرف و نيروي انساني كه درگير توليد هنرهاي سنتي بودهاند، ادامه ميدهد: حرفههاي زيادي براي ورود به عصر مدرنيته حذف و ناديده گرفته شدهاند كه به كرامت انسان لطمه زده و هنر آنها را هم از بين برده است. زماني نخ به دست رشته ميشد و با آمدن ماشين، نخ ريس دستي را حذف كرد. زماني طراحان فرش براي هر كسي كه قالي ميبافت نقشي جداگانه طراحي ميكردند فتوكپي آمد؛ طراح فرش حذف شد، زماني دو نفر با هم زريبافي ميكردند دستگاه ژاكارد آمد يكي از آنها را حذف كرد.
ياسمن كه خود چندي پيش نمايشگاهي از شعربافي كاشان در سعدآباد برگزار كرده است، بدترين جنبه اين مسائل را صرف توجه به مسائل اقتصادي خوانده و اظهار ميكند كه براي رسيدن به توليد انبوه يكسري هنرمند و منابع انساني حذف ميشوند؛ در حالي كه به اعتقاد ما اين دستگاهها هيچ ايرادي ندارند و كسي در حدي نيست كه آنها را عوض كند.
اين هنرمند تنها راه حفظ هنرهاي سنتي را حفظ و احياي كامل آنها ميداند و ميگويد: تمام بخشهاي اين هنرها ميراث معنوي هستند و هيچ چيز نميتواند جايگزين آنها شود.
برداشت نادرست از مدرنيته
با توجه به اينكه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري يكي از متوليان حفظ و احياي صنايع دستي است، انتظار فعالان در اين صنايع از اين سازمان بسيار است و خطيب شهيدي درباره كمكهاي معاونت صنايع دستي و گردشگري در اين زمينه ميگويد: در سالهاي اخير مديران سازمان صنايع دستي چندين بار تغيير كردهاند اما با اين تغييرات اتفاق خاصي در سازمان نيفتاد و آنچه مسلم است اينكه مسئله مديران نيستند؛ بلكه كارشناسان هستند كه برداشتهاي نادرستي از مدرنيته دارند. با اين اوصاف بايد تحول ساختاري در بخش صنايع دستي سازمان ايجاد شود تا دست كم بتوان تعاملي برقرار كرد و متأسفانه اين سازمان از جمله بخشهايي است كه پروژهها را خود تعيين و تعريف ميكند و با اين شرايط كار كردن با آن براي ما بسيار دشوار ميشود. انتظار داريم كه شرايط به گونهاي باشد تا همه كساني كه در اين زمينه فعاليت دارند بتوانند با سازمان صنايع دستي همكاري كنند.
به گفته وي، اين همكاري ميتواند به گونهاي باشد كه برخي پروژهها از سوي بافندگان و طراحان به سازمان معرفي شود تا به عنوان مجري آن را براي ما انجام دهد. اين فرض كه سازمان صنايع دستي سفارش دهنده باشد و آنان انجام پروژهها را بر عهده بگيرند، تا حد زيادي غيرممكن است.
آغاز راه
به هر حال اگر قرار است به ميراث معنوي و ظاهري پدرانمان توجه كنيم چند اصل بايد سرلوحه برنامهريزي كلان قرار گيرد. خارج از اين مرزها، ايران را با ميراث و فرهنگ كهن آن ميشناسند؛ نه صنعت خودرو يا فوتبال. پس واجب است برنامهاي شايسته براي اين فرهنگ طراحي شود. بيشتر هنرمندان هنر پارچهبافي سنتي و صنايع دستي در اواخر عمر به سر ميبرند به طوري كه حتي بسياري از رشتهها فقط مختص به يك يا 2 نفر شده و كمتر جواني به سراغ اين رشتهها رفتهاند، پس سازمانهايي چون آموزش و پرورش، ميراث فرهنگي، وزارت كار و صدا و سيما بهتر است تا دير نشده است چاره بينديشند و هر يك به سهم خود گامي بردارند.
انتهاي پيام/
يکشنبه 23 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]