واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
جمعه 14 مرداد 1384 - هموطن سلام نيكی كريمی: حركت میكنم پس هستم در اندیشه ادبیات به دنیای بازیگری پا گذاشته و گاه با تردید در آن گام برداشته است. در اندیشه ادبیات به دنیای بازیگری پا گذاشته و گاه با تردید در آن گام برداشته است. بعد برای سهیم كردن دیگران در لذت خوانش متنهای زیبا، ترجمه كرده و پشت دوربین ایستاده تا سوالات هستیشناسانه خود را با مخاطبانش شریك كند. نیكی كریمی بعد از دو تجربه كارگردانی «داشتن و نداشتن» و «یك شب» در آستانه ساخت سومین فیلم بلند داستانی خویش است. به مناسبت حضور او در جشن تصویرسال درخانه هنرمندان ایران و در آستانه سفر او به جشنواره لوكارنو با او گفتوگویی داشتیم كه در زیر میخوانید. * چه خبراز فعاليتهای اخيرهنری؟ - يك فيلمنامه نوشتهام كه مشغول بازنويسی آن هستم تا اين كه امسال بتوانم از آن فيلم بسازم. فيلمنامه مثل همان فيلم قبلیام ،«يك شب»، مضمون اجتماعی دارد و در مورد زن جوانی و اتفاقاتی است كه برای او میافتد. * بازهم یك زن. تاكید خاصیاست؟ - قطعا تا داستانهایی درباره زنان است، نمیتوانم درباره یك مرد حرف بزنم. البته«يك شب» فقط راجع به زنان نيست، بلكه قصه يك زن و 3 مرد است كه هر كدام داستانهای خود را مطرح میكنند. بنابراين بیشتر راجع به آدمها " ممكن است شما گاهی اوقات يك فيلم هاليوودی هم نگاه كنيد برای آن كه یك سری چیزهایی دارد كه جالب است. 90 درصد فيلمهای سينمای ايران هم تجاری است... " است. * گرايشهای شما بیشتر به سمت فيلمنامهنويسی و كارگردانی رفتهاست. اخيرا در رسانهها هم اين تغيير روش شما انعكاس يافت: نيكی كريمی ديگر بازی نمیكند و ... حالا در اين تغيير نگرش بین فیلمنامهنویسی و كارگردانی كدام را بیشتر دوست دارید؟ - بعضی فيلمنامه مینويسند برای اين كه بفروشند اما برای من اين طور نيست. من اگر مینويسم برای این است كه بسازمش، يعنی نوشتن من مربوط ميشود به كارگردانی . نمیتوانم فكر كنم كه از فيلمنامه ديگری برای ساخت استفاده كنم. چون معتقدم هر فيلمسازی بايد آن چيزی را كه برايش دغدغه و مهم است، بسازد. مثلا نمیتوانم سفارش بگیرم مگر این كه دغدغه من باشد. * پيش از اين آيا تجربه داستاننويسی هم داشتهايد؟ - بله. * وهمان تجربه سبب ورود به فیلمنامه نویسی شد؟ - نه، بیشترفكر میكنم كار در سينما باعث شد. موقعی كه آمدم فیلمنامه یكشب را بنویسم، فكری جز اين نداشتم كه بخواهم فيلمی بسازم. من نمیتوانم بگويم من يك فيلمنامهنويس هستم. اما میدانم كه داستان گفتن را در سینمایی كه خودم دوست دارم، بلدم. * چطور شد كه اين سينمای ساده را انتخاب كرديد؟ چون اصولا كارگردانها بعد از تجربه دورههای مختلف سينما بعد به سینمای ساده میآیند. فكر نمیكنيد با شروع ساده كمی تند رفتيد؟ - اين روندي كه میگوييد در دوران بازیگري طي كردهام. مهم سليقه است. مثل اين كه بگوييد چرا يك نقاش این سبك كار میكند و چرا از سبكی شروع نكرده تا به سبكی ديگر برسد. يكی از دلايل تمايل من به كارگردانی اين بود كه خیلی از فيلمهايی كه بازی میكردم، نمیپسنديدم. بنابراين، دوست داشتم در سينمايی كه دوست دارم، كار كنم و حرف را بزنم. * پس چطور اینهمه سال با فیلمهایی كه دوست نداشتید، در سینما بودید؟ - ممكن است شما گاهی اوقات يك فيلم هاليوودی هم نگاه كنيد برای آن كه یك سری چیزهایی دارد كه جالب است. 90 درصد فيلمهای سينمای ايران هم تجاری است. اما آن سينما هم بازيگر لازم دارد. ولی اين سينما مطابق سليقه من نبود و من هم مثل خیلی از بازيگران جهان رفتار كردم يعني كه وقتی آمدند فیلم بسازند، فيلمی را ساختهاند كه دوست داشتهاند. چون آدمها يك وجه ندارند . همانطور كه شما میتوانيد موسيقي پاپ گوش كنيد، اما شيفته كلاسيك باشيد. * شما تجربههای مختلفی از حضور هنری در اجتماع داشتهايد مثلا به عنوان يك مترجم، بازيگر، خواننده اشعار فروغ و كارگردان. از اين همه كارهای هنری كدام را از همه بيشتر میپسنديد؟ يا كدام برای شما ايدهآل است؟ - همان طوری كه گفتم اگر اين كارها را كردم، احساس كردم كه لازم دارم. يعنی هر كدام از اينها يك وجهی از من بود كه میخواستم آن را كامل كنم، یا موضوعاتي بوده كه دلم میخواسته دربارهاش بدانم، مثلا در مورد ترجمه بايد بگويم كه من، خودم را مترجم نميدانم اما سالی یكبار یا دوبار آن را انجام میدهم. به آن علاقه دارم و فكرمیكنم كه نمیتوانم بدون آن زندگی كنم. *هیچوقت فكر میكرديد كه تمام زندگی شما روی هنر متمركز شود؟ - از يك زمانی میدانستم. * يعنی بعد از ورود به سینما؟ - نه قبل از آن بيشتر فكر میكردم كه بخواهم در زمينه ادبيات كار كنم. * اين سومين جشنواره تصوير سال است كه در محل خانه هنرمندان ايران برگزار می شود. شما دو سال گذشته هم برای بازديد از نمايشگاه آمده بوديد و هم فيلمی راجع به شما نمايش داده شد و به هر حال شركت داشتيد. نظرتان چیست؟ - اگر بخواهم واقعیت را بگویم، احساس میكنم كه كيفيتها پایین است. كيفيت كارها را نميگويم بلكه كيفيت ارائه را ميگويم. كارها از اینجهت خوب هستند كه احساس میكنم بازتاب یك جامعه است در سالی كه گذشت. اگر كسی از خارج از كشور بيايد و عكسها را ببيند میتواند به راحتی بفهمد در هر قسمتی چه اتفاقی افتاده است. ولی كيفيت چاپ عكسها و به نمایش گذاشتن آنها ضعيف است... روی اين پلاكاردها و ... من كه نمیپسندم. احساس میكنم كه بايد كمی روی ارائه اين آثار كار شود. هر بارهم كه میآيم همين احساس را دارم. فقط انگار آثار نمايشگاه گرافيك خيلی تميز و خوب كارشده، ولی عكسها با كيفيت پايين است. * فكر نمیكنید كه بهخاطر حمایتكننده مالی است؟ حيف است كه اگر اين نمايشگاه تصوير سالی يك بار برگزار میشود، حداقل بايد با استانداردها تطابق داشته باشد. نه اين كه كيفيت متوسط داشته باشد. و مسئله دیگر این كه تعداد عكسها زياد است. میتوانست كمی جمعوجورتر باشد يا كمی با انتخاب بيشتر نه اين كه از هر عكاسی هرچیزی را كه داده است، گذاشتهاند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]