واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
همه این دست اطلاعات را كه كنار هم بگذاریم از روبهرو شدن با داستانهای او كمتر جا میخوریم و انگشت حیرتمان نیز كمتر به دهانمان میماند كه «خب حالا كه چی؟» و خیلی راحت میفهمیم كه این داستانها... این همه هزینه برای چه؟ مروری هــر چند كوتاه بر تازهتریــن مجموعه داستان منتشر شده از «چیستا یثربی» نویسنده و نمایشنامهنویس كشور پیش ازهرچیز ذهن منتقد و مخاطب را با این سوال روبهرو میكند كه نگاه یثربی به داستان نویسی و بیان روایت داستانی اساسا مبتنی بر خلق داستان به معنی ذاتی آن است ویا اینكه از زاویه پیوند میان نمایشنامه نویسی وكشف فضاهای داستانی او به خلق موقعیتها و شخصیتهای داستانی خود دست مییابد. اسرار انجمن ارواح كتاب سر راستی است. كتابی است كه از همان ابتدا به روشنی میتوان تكلیف خود را با آن روشن كرد. كافی است تنها كمی درباره نویسنده آن دانست. به عنوان مثال بدانیم كه او نمایشنامه نویس است و در سالهای اخیر عمده نگاه او در نمایشنامه نویسی از منظر روایی زنانه اتفاق افتاده است. اینكه بدانیم رنج و محرومیت از نوع به زعم یثربی زنانه بیشترین دغدغه او در داستانهایش بوده است كه در این مجموعه نیز از نگاه و قلم او خارج نمانده است و پارهای از این دست اطلاعات....همه این دست اطلاعات را كه كنار هم بگذاریم از روبهرو شدن با داستانهای او كمتر جا میخوریم و انگشت حیرتمان نیز كمتر به دهانمان میماند كه «خب حالا كه چی؟» و خیلی راحت میفهمیم كه این داستانها را چگونه باید دید و خواند وهضم كرد. داستانهای اسرار انجمن ارواح پیش از آنكه بتوانیم به عنوان داستان از آنها نام ببریم، مجموعهای از طرح وارههای داستانی است. مجموعهای از قطعات یك پازل كه در كنار هم قرار گرفتن آنها میتوانست یك فضای دراماتیك ایجاد كند اما هر كدام به تنهایی فاقد منطق روایی است. شاید بتوان با نگاهی خوش بینانه گفت كه این داستانها را روان و صمیم و خوشخوان و حتی با نگاه دقیق برخاسته از اجتماع گذشته از نگاه نویسنده است اما در نگاهی دقیق تر خواننده بهطور روشن تكلیف خود را با متن روشن نمیداند. كمتر شخصیتی را میتوان در داستاهای یثربی دید كه به درستی پرداخت شده باشد و در كنار خود ارتباط موثر و قابل اعتنایی را با حوادث و شخصیتهای جانبی ایجاد كرده باشد. زمانی كه نویسنده رو به دیالوگ نویسی میآورد این دیالوگها به جای در خدمت داستان بودن تنها به سطح واگویههای فردی شخصیت و در واقع نویسنده تنزل پیدا میكند و زمانی كه یثربی عطای دیالوگ در داستان را به لقایش میبخشد، تنها با موقعیتها مكانی و زمانی روبهرو میشویم كه او سعی دارد با خلق آنها داستان بگوید اما همه اینها را باید جزو داستان نویسی آورد و داستان را نیز تنها همین ندانست. بد نیست این نكته را بار دیگر مرور كنیم كه نویسنده برای ورورد به ساحت داستان میتواند هر نوع شیوه و نگاهی را بر خود حاكم كند. با هر كلام و نگاهی به داستان وارد شود و در ساحت داستان هر آنگونه كه دوست دارد بیاندیشد اما از این همه بودنها هر خروجی ممكنی را نمیتوان داستان نامید. داستان حتی در مدرن ترین ساحتهای وجودی خود اعم از داستان مدرن و پست مدرن مبتنی بر ساختاری تعریف شده است. یعنی بیساختارترین شكل داستان نویسی نیز در پس خود منطقی دارد كه با شناخت آن میتوان یك اثر را در موقعیت داستان به قضاوت گذاشت و ازاین رو با همه احترام و دركی كه میتوان نسبت به خلق داستان از سوی نویسنده به خرج داد باید گفت كه هر چه او بنویسد داستان نیست و این اتفاق به نظر میرسد كه در مجموعه اسرار انجمن ارواح به روشنی محقق شده است. نویسنده در این مجموعه نتوانسته ذهنیت خود را از فضای نمایشنامه نویسی و خلق موقعیتهای صحنهای كه درك آنها بجز فضا و زمان نیاز به صحنه دارد دور كند و لذا در بسیاری از داستانها تأثیر كلام به اندازهای كه خواننده داستان ازآنها انتظار دارد نیست و حتی احساس میشود كه باید تلفیقی از این متون داستانی با حركت و صدا همراه میشد تا نگاه نویسنده برای مخاطب به خود شكل جدی میگرفت و آنگاه به قضاوت آن مینشستیم كه او و كلامش در صدد ارائه چیست. جان كلام اینكه یثربی بدون شك برای خلق داستانهای این مجموعه حسی درونی مانند سایر آثار مكتوبش را بر سر در داستان واره هایش نصب كرده است و با تابلویی مشخص داستانهایش را به خواننده معرفی كرده است اما این همه هزینه مادی و معنوی برای قبولاندن این متون به عنوان داستان به مخاطب تنها چیزی كه برای او به ارمغان خواهد آورد از كف رفتن نام و اعتبار او در سایر حوزههای قلم زدن به غیر از داستان نویسی است. منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]