تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):ما اهل بیت رسول خدا(ص) وسیله ارتباط خدا با مخلوقاتیم ما برگزیدگان ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813115803




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به سوگندهاي حكيمانه خداوند در قرآن


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نگاهي به سوگندهاي حكيمانه خداوند در قرآن
گروه خبرنگاران افتخاري / سيد جعفر فاطمي نوش آبادي: خداي متعال در كتاب خويش براي تبيين و تفهيم معارف قرآني از شيوه‌ها و روش‌هاي گوناگون استفاده كرده است. مثل اين كه يك مطلب را هم در قالب استدلال و برهان دقيق آورده و همان مطلب سنگين را در جاي ديگر در شكل مثل و تمثيل آورده است.
سرّ استفاده از روش‌هاي گوناگون در دعوت و تعليم، آن است كه انسان‌ها گرچه از فرهنگ مشترك فطري برخور دارند، ليكن در هوشمندي و مراتب فهم يكسان نيستند.1

از اين رو، لازم است كتاب جهان شمول الهي، معارف فطري را با روش‌هاي متفاوت و در سطح گوناگون تبيين كند. چنانكه توحيد را گاهي در چهره «برهان تمانع» عرضه مي‌كند؛ برهاني كه حكيمان و متكلمان، آن را به عنوان پيام وزين و سنگين تلقي مي‌كنند و در فهم كيفيت تقرير تلازم مقدم و تالي و بطلان تالي آن قياس اختلاف دارند و گاهي در لباس مثلي ساده كه هر اُمّي درس ناخوانده‌اي توان فهم آن را دارد.

يكي از فنون بيان كه مورد استفاده قرآن در تبيين معارف قرار گرفته است قسم و سوگند است.

قسم و سوگند عبارت است از: ايجاد ربط خاصي بين خبر و يا انشاء و بين چيز ديگري كه داراي شرافت و منزلت است، به طوري كه بر حسب اين قرارداد، بطلان و دروغ بودن انشاء يا خبر مستلزم بطلان آن چيز باشد، و چون آن چيز در نظر صاحب قرارداد و داراي مكانت و احترام ويژه اي است و هيچ‌گاه راضي به اهانت به آن نيست از اين جهت فهميده مي شود كه در خبري كه داده راستگو است، و در تصميمي كه گرفته پايدار است، پس قسم در اينگونه امور تأكيد شديد است.3

در اين مورد اين شبهه وبلاگ چو آفتاب مي از شرق پياله برآيد، ‌مطالبي آمده است كه مضمون و خلاصه آن به منظور پاسخگويي به صورت دو سؤال مجزا ذكر مي‌شود.

1. قسم را در جايي به كار مي‌گيرند كه شخص براي گفته خويش برهان و دليل نداشته باشد، پس خدا آيا بر گفته‌هاي خويش دليل ندارد كه از قسم استفاده كرده است؟

2. قسم را همواره به چيزي كه مورد احترام و قابل ارزش نزد دو طرف باشد مي‌خورند، حالي آنكه آنچه خدا به آنها قسم خورده اين طور نيست. چرا كه به زيتون و انجير و اسباني كه نفسشان به شماره در آمده است قسم ياد كرده است.

در اين نوشتار سعي بر آن است كه براي هر قسمت جواب كافي و مقتضي داده شود كه ذيلاً‌ تقديم شود.

1. علت قسم خوردن خدا

براي جواب در ابتدا بعضي كاركردهاي قسم را مي آوريم

الف)‌قسم براي تأكيد شديد مضمون هر مطلبي است كه به خاطر آن آمده است.

ب) از قسم عظمت و شرافت چيزي كه به آن قسم ياد شده فهميده مي شود.

ج) قسم از شخص حكيم مي تواند نشان دهنده استدلال و برهان ضمني بر آن چه قسم براي آن ياد شده باشد. كه توضيح اين قسمت بعداً به صورت مستدل خواهد آمد.

د) از آنجا كه قسم يكي از فنون بياني مي باشد، هر جا اقتضاي استفاده قسم را داشته باشد از قسم استفاده مي‌شود. هر چند بر آن مطلب دليل ديگر هم وجود داشته باشد. توجه به كاركردهاي قسم به خوبي روشن مي‌شود كه قسم در مقابل استدلال و برهان و منطق نيست،‌ بلكه شيوه‌اي براي بيان و رساندن مطلب است هر چند بر آن مطلب دليل منطقي ديگري هم وجود داشته باشد.

اما در قرآن براي ارائه يك مطلب هم از شيوه استدلال و برهان استفاده شده است و هم از طريقه تمثيل و تشبيه و هم از مسلك و روش سوگند براي همان مطلب كمك گرفته شده است. به عنوان مثال خداي متعال در مورد معاد و عذاب و ثواب آخرت» از هر شيوه و روشي استفاده كرده است در سوره «مرسلات» بعد از پنج قسم مي فرمايد: «انا توعدون لواقع؛ به طور قطع آنچه وعده داده شده ايد، قطعاً واقع شونده است.»

در سوره روم آيه 50، همين مطلب را در قالب تشبيه و تمثيل ارائه مي‌كند، مي‌فرمايد:

پس به آثار رحمت الهي بنگر كه چگونه زمين را بعد از مرگش زنده مي‌كند. تحقيقاً‌ (همان زنده كننده زمين) زنده كننده‌مردگان (هم) هست و او بر هر چيزي تواناست.

منكرين معاد شبهاتي را مطرح مي‌كنند كه در قرآن به طور استدلالي اين شبهات جواب داده مي‌شود كه موجب ثبوت مسئله معاد مي‌شود. شبهات و جواب‌هاي قرآني آنها، به علت طولاني بودن فقط آدرس آنها را بيان مي‌كنيم.7

كاركردهاي قسم به عنوان شيوه اي براي رساندن مطلب از سو، و استفاده قرآن از قسم با وجود مستدل و برهاني بودن مطالب قسم از عرفي همگي به خوبي روشن مي‌كنند كه قسم‌هاي قرآني نشانه‌بي منطقي نيست.

2. چرا خدا به امور بي‌اهميت قسم ياد كرده است؟

براي جواب به اين پرسش ابتدا تعريفي از قسم مي‌آوريم. از تعريف قسم امور زير روشن مي‌شود.

الف) آنچه به آن قسم مي‌خورند لازم است نزد قسم خورنده با اهميت باشد.

يعني مخاطب قسم از آنجا كه مي‌داند، قسم خورنده اهميت و احترام ويژه‌اي بر آنچه به آن قسم خورده قائل است نتيجتاً به صدق گفتار او نسبت به مضمون خبر پي مي‌برد.

مثل اينكه كسي به جان خودش يا به جان بچه‌اش قسم ياد مي‌كند و هر چند كه جان او يا بچه او نزد مخاطب از چندان اهميتي برخوردار نباشد، منتهي همينكه مخاطب مي‌داند اين دو امر نزد آن شخص مورد احترام است قسم او را قبول مي‌كند.

ب) از قسم حكيم پي به عظمت آنچه به آن قسم ياد مي‌كند مي‌بريم.

اگر قسم خورنده، حكيم باشد، خدايي كه خالق همه اشياء هست و در عمل به عهد و پيمان خود هميشه وفادار هست از اين قسم دو نتيجه مي‌گيريم.

1. عظمت و ارزش آن شيء بر ما روشن مي‌شود هر چند به ارزش آن پي نبريم.

2. روشن مي‌شود كه حكمتي در آن شيء نهفته است كه خدا در جاي بخصوصي به آن قسم خورده نه به چيز ارزشمند ديگر.

حكمت قسم‌هاي خدا چيست؟

خدا در قسم‌هاي خود علاوه بر نشان دادن اهميت آنها و علاوه بر تأكيدي كه از اين طريق بر وقوع خبر مي‌شود قسم‌هاي خود را طوري انتخاب كرده و آورده است كه خود آنها حجت و دليل بر ثبوت خبر و جواب قسم نيز باشند.

براي توضيح مطلب فوق مثالي را از يكي از سوره‌ها مي‌آوريم.

خدا در آيات شش‌گانه اول سوره مرسلات به فرشتگاني كه مسؤل تدبير امور و آورنده حلال و حرام و... هستند قسم مي‌خورد كه، تدبير اينگونه امور نشان تكليف از جانب خدا است و تكليف نيز جز با حتمي بودن روز جزاء و معاد معني ندارد. يعني وجود چنين فرشتگاني خود دليل وقوع معاد است كه، وقوع معاد در اين آيات به عنوان جواب قسم آمده است.

تا اينجا روشن شد كه قسم‌هاي خدا حكيمانه است. اما چرا به اين‌ها قسم خورده شده است:الف) انجير و زيتون كه در سوره تين واقع شده است. ب) اسباني كه نفس‌هايشان به شماره در آمده است كه در سوره عاديات واقع شده‌اند. كه هر يك به طور جدا مورد بررسي قرار مي‌گيرد.

الف) سوره تين

بنابر آنچه گفتيم: اولاً: قسم‌هاي واقع شده در اين سوره براي تأكيد مضمون خبر آمده‌اند.

ثانياً: اين قسم‌ها علت براي جواب و خبري كه براي قسم آورده شده نيز هستند.

توضيح اينكه منظور از تين و زيتون دو امر مي‌تواند باشد.

1. انجير و زيتون كه دو ميوه معروف هستند.9

2. منظور از «تين» كوهستاني است كه دمشق بر بلندي آن قرار دارد ‌و منظور از زيتون كوهستاني است كه بيت‌المقدس بر بالاي يكي از كوه‌هايش بنا شده است و اطلاق نام دو ميوه بر اين دو مكان شايد به اين خاطر بوده كه اين دو ميوه در اين دو منطقه مي‌رويد و سوگند به اين دو منطقه هم شايد به خاطر اين بوده كه عده بسياري از انبياء در اين دو منطقه مبعوث شده‌اند.10

و خلاصه ‌جواب قسم اين است كه انسان از دو كشش برخوردار است. نيرويي كه او را به طرف خدا مي‌برد و نيرويي كه مي‌تواند او را به پايين‌ترين درجات پستي بكشاند.»11

با توجه به هر يك از دو معني كه براي «تين و زيتون» ارائه داديم، در هر دو معني اين قسم علتي براي جواب در خود پنهان داشته است.

1. «تين و زيتون» طبق اين معني جزء خوراكي‌ها هستند كه اين دو نمونه‌اي از آنها به شمار مي‌آيند. خلق خوردني‌ها به خاطر نيازي است كه در انسان‌ها وجود دارد و اين نشان‌دهنده قوه حيواني خوردن و آشاميدن در انسان‌ها به شمار مي‌رود. پس روشن شد كه وجود «تين و زيتون» خوردني دليل بر وجود قوه حيواني در وجود انسان است.

از طرفي قسم به «طور سينين» به عنوان كوهي كه حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ در آنجا با خدا تكلم كرد و همچنين قسم به «هذا البلد الامين» كه مكه معظمه است، نشاني از وجود جنبه معنوي در انسان است. چون تبلور معنويت و ارتباط معنوي انسان با خدا را در اين دو مكان به نمايش مي‌گذارد. كه جز با وجود اين جنبه در نهاد آدمي معني ديگري نمي‌تواند داشته باشد.

اين دو جنبه (حيواني و معنوي و متعالي) در وجود انسان خود دليل محكمي بر وجود دو كشش در نهاد انسان‌ها است.

2. در صورت اينكه منظور از «تين و زيتون» دو مكان مذكور باشد، ‌در اين صورت با توجه به اينكه بسياري از پيغمبران الهي در اين دو مكان شريف مبعوث شده‌اند قسم‌هاي چهارگانه همگي به ياد آورنده بعثت انبياء ـ عليهم السّلام ـ هستند و بعثت و فرستادن فردي از طرف خدا براي هدايت انسان و جلوگيري او از افتادن در سياه چال هلاكت و رساندن او به درجات بالاي ملكوت جز با وجود دو جنبه‌روحي حيواني و متعالي سازگاري ندارد و مي‌رساند كه در وجود اين موجود خاكي دو جنبه و دو كشش است كه انبياء ـ عليهم السّلام ـ براي تقويت كشش متعالي و رساندن او به درجات عالي از طرف خداي عالم به سوي عالميان فرستاده شده‌اند.

ب) سوره عاديات

اول در سوره عاديات چندين قسم آمده است كه همگي راجع به اسبان سربازان و همينطور به مجاهدين در جنگ عليه دشمنان دين است.

اين قسم‌ها علاوه از تأكيد مضمون خبر و رساندن ارزش والاي مجاهدين راه خدا همانطور كه قبلاً تقدير شده است حجت و دليلي بر مضمون جواب قسم و خبر نيز است.

توضيح اينكه خلاصه و مضمون جواب قسم‌ها اين است كه: انسان داراي نفس اماره‌اي هستند كه آنها را مي‌كشاند به اينكه منافع را به طرف خود جلب كنند و او دلداده لذائذ دنيوي است و موجودي است كه در مقابل دين خدا مي‌ايستد.(13) اين از يك طرف.

از طرفي مضمون قسم‌ها هم گفتيم كه دلالت مي‌كنند بر مدح مجاهدين در راه خدا كه از دين حمايت مي‌كنند و وجود و لزوم حامي دين و مجاهدي كه به خاطر دين جنگ كند خود دليل بر وجود جنبه ‌سركشي در انسان دلالت دارد و حجتي بر وجود آن است كه در واقع حجت بر جواب قسم مي‌شود.

1. قسم ياد كردن به خاطر نبود منطق نيست بلكه قسم جز فنون بيان است و در قرآن به آنچه قسم ياد شده هم در مضمون آنچه با آن قسم ياد شده و هم در ديگر آيات قرآن دلايل زيادي بر مضمون خبر و جواب قسم است.

2. چيزهايي كه خدا به آنها قسم ياد كرده نشان از ارزش و اهميت آنها دارد و آنچه در قسم لازم است اين است كه نزد قسم خورنده ارزشمند باشد.

هر چند بر ما معلوم نباشد. علاوه بر اين آنچه خدا به آنها قسم خورده علاوه بر تأكيد مضمون خبر و نشان دادن ارزش آنها، دليل و برهاني بر مضمون خبر نيز هستند.
براي دريافت پاسخ آنلاين، به شبهات خود مي‌توانيد به اين آدرس مراجعه كنيد

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . تفسير تسنيم،‌آيت الله جوادي آملي، مؤسسه اسرا، چاپ سوم، ارديبهشت 81، ج 1، ص 39 الي 42.

[2] . همان.

[3] . ر. ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 6، ص 301 و 302.

[4] . ترجمه تفسير الميزان، علامه طباطبايي، (ره) ، مترجم:‌سيد محمد باقر موسوي، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ 11، تابستان 78، ج 6، ص 302.

[5] . ترجمه تفسير الميزان، همان، ج 20،‌ص 237.

[6] . ترجمه تفسير الميزان، همان، ج 20، ص 237.

[7] . ر. ك: آموزش عقايد،‌آيت الله مصباح يزدي، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ 14، تابستان 75، ج 3، ص 151 الي 159.

[8] . ر. ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 20، ص 237.

[9] . ر. ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 20، ص 538 و ر. ك: الاقسام،‌آيت الله سبحاني، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، چاپ اول، ص 177 و 178.

[10] . همان.

[11] . ر. ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 20، ص 540 الي 544 و ر. ك:‌الاقسام، آيت الله سبحاني، ص 182 و 181.

[12] . ر. ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 20، ص 588 الي 590 و ر. ك:‌الاقسام، ص 185 و 186.

[13] . ر. ك: ترجمه تفسير الميزان، ج 20، ص 590 الي 592 و ر. ك: الاقسام، ص 185 الي 189.

******************************

منبع:انديشه قم

http://www.andisheqom.com
 چهارشنبه 19 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 312]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن