تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
چرا پاسارگاد به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1820888866
در جي 8 و دي 8 چه مي گذرد ؟ سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: در جي 8 و دي 8 چه مي گذرد ؟ سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز:اكثر روزنامههاي صبح امروز تهران، عناوين نخست خود را حضور احمدي نژاد در اجلاس دي 8 اختصاص داده بودند،بطوريكه عناوين "در جي 8 و دي 8 چه مي گذرد ؟" ، "پيرامون طرح تحولات اقتصادي " ، "تهران 2008 " ، "هم انديشي دولت و اقتصاددانان يك گام به جلو " ، "ايران در G 8 ،رييس جمهور در D8 " ، "قابليت هاي پنهان "و "پايان ائتلاف " از جمله عناوين سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح امروز بودند.
به گزارش روز چهارشنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكا نيوز "روزنامه جام جم امروز در سرمقاله خود به قلم جواد جهانگيرزاده عضو كميسيون امنيت ملي وسياست خارجي مجلس مي نويسد: اين روزها جهان شاهد برگزاري همزمان اجلاس سران جي 8 و دي 8 در دو كشور آسياي شرقي است. اجلاس جي 8 كه عمري طولانيتر نسبت به اتحاد همكاريهاي منطقهاي كشورهاي بزرگ مسلمان موسوم به دي8 دارد و متشكل از كشورهاي ايران ، تركيه ، مصر ، مالزي ، پاكستان ، اندونزي ، نيجريه و بنگلادش است ، در حالي به مذاكرات سران چشم دوخته است كه علاقهمند است تا با بررسي تحولات مهم جهاني علاوه بر ارائه راه حل براي چالشهاي مهم بينالمللي در عرصههاي اقتصادي و سياسي نيز به همكاري نزديك اعضا بينجامد.هوكايدوي ژاپن در حالي ميزبان 8 كشور صنعتي جهان شده كه اختلافات عميق ميان آمريكا و روسيه التيام نيافته و همكاريهاي اقتصادي همچنان تحت تاثير علايق و اهداف سياسي قرار دارد.
نگاه متفاوت اعضا به موضوعات مهم بينالمللي مانند تحولات خاورميانه، پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران، موضوع اسرائيل و لبنان و پروندههاي متعدد سياسي نميتواند به اين زوديها به مسير انسجام و اتحاد بين دولتهاي مذكور تبديل شود.
مهمترين نكتهاي كه ميتوان در خصوص اجلاس جي 8 بيان كرد، آن كه اهداف بيان شده براي اين اجلاس مورد تنازع قدرتهاي مهم بينالمللي مانند روسيه و آمريكاست.
اگر چه ساركوزي در ديدار اخير خود از دهلينو از ورود هند به جرگه كشورهاي جي 8 حمايت كرده، ولي به احتمال فراوان آمريكاييها و برخي كشورهاي عضو جي 8 براي جلوگيري از تقويت همپيمانان سنتي روسيه مانند هند و چين در اين خصوص علاقهمندي جدي از خود نشان نخواهند داد.
اجلاس جي 8 در گذشته نيز نشان داده كه تصميمگيريهاي پاياني آن مغاير با جهتگيريها و انتظارات اوليه بوده است. از اين رو به نظر ميرسد كه تداوم نشست مزبور بيشتر براي نمايش و اعلام جايگاه جهاني اعضا و اهميت و تاثير آنها در حوزه اقتصاد و سياست جهاني است.
اما در ديگر سو اجلاس دي 8 قرار دارد كه با ابتكار نجمالدين اربكان نخستوزير اسلامگرا و اسبق تركيه در سال 1997 بنيان گذاشته شده و پس از ورود به دومين دهه فعاليت خود هنوز در آغاز علايق سياسي و اقتصادي خود قرار دارد.
برخي از كشورهاي عضو بهشدت از آثار منفي افزايش قيمت انرژي و محصولات غذايي در رنج هستند كه افزايش سطح همكاريها ميتواند از آثار زيانبار ومنفي آن بكاهد.
اعلام آمادگي دكتر احمدينژاد، رئيسجمهوري اسلامي ايران نيز بر اين اساس قابل توجه است كه جمهوري اسلامي ايران انرژي مورد نياز كشورهاي عضو دي8 را تامين كند.
مطمئنا توفيق همكاريهاي منطقهاي مانند گروه دي 8 ميتواند از اهميت اجلاسهايي چون گروه جي 8 بكاهد، اما اين امر زماني محقق خواهد شد كه ضمن كاستن از نفوذ كشورهاي قدرتمند جهاني، اعضاي اين گروه بخواهند و بتوانند ظرفيتهاي خود را در اختيار ديگران قرار دهند.
در اين راستا ضروري است تا با نهادينه كردن همكاريها بين كشورهاي عضو، انگيزههاي لازم در ميان آنها براي تداوم همكاريها ايجاد شود.
كشورهاي دي8 ميتوانند با افزايش ظرفيت همكاري از يك نمايش مديريت منطقهاي به يك واقعيت بينالمللي تبديل شوند. بدون ترديد رشد اين گونه پيمانهاي منطقهاي با كينه برخي قدرتها و مديريتهاي بينالمللي مواجه خواهد شد و تلاش آنها را براي تضعيف گروههاي مشابه دي 8 تحريك خواهد كرد.
انسجام ميان كشورهاي قدرتمند بينالمللي به رغم وجود تضادهاي بنيادين و ساختاري آن عملا به سمت تضعيف منافع كشورهاي مستقل جهان پيش ميرود ولي علايق سنتي، سياسي و اقتصادي آنها با تداوم اختلافات گاهي كمرنگ و گاهي پررنگتر ميشود. در اين ميان توسعه همكاريها و دست شستن از اختلافات، موقعيتي مطلوب را براي كشورهاي عضو ايجاد خواهد كرد.
جمهوري اسلامي ايران نيز در مقطعي كه با مخالفتهاي گسترده نظام سلطه با حفظ هويت انقلابي خود مواجه است، بايد بيشتر از همگان بر توسعه و تحكيم گروه دي8 پاي فشارد و مطمئنا پيشنهاد همكاريهاي انرژي بر اثبات حسن نيت كشورمان موثر خواهد بود.
**رسالت:پيرامون طرح تحولات اقتصادي
روزنامه رسالت امروز در سرمقاله خود طرح تحول اقتصادي را بررسي كرد و نوشت :
نشست 3/5 ساعته رئيس جمهور با 100 اقتصاددان كشور، دومين نشست صميمانه احمدىنژاد با نخبگان اقتصادى پيرامون مهمترين تحولات اقتصادى كشور بود.
نخستين نشست 22 تير ماه سال گذشته برگزار شد، آن هنگام كه برخى ازاقتصاددانان با انتشار بيانيههايى كاركرد وعملكرد اقتصادى دولت را به چالش كشيدند. رئيس جمهور 6 ساعت با آنها به گفتگوى چهره به چهره نشست تا از نزديك ديدگاه اقتصادى آنها را بشنود و در حد توان خود از سياستهاى دولت دفاع كند. رئيس جمهور در آن نشست چهار سوال كليدى در حوزه ماليه عمومى ومديريت منابع مالى دولت در حوزه نفت وانرژى مطرح كرد كه متاسفانه هيچ يك از اقتصاددانان به آن چهارسوال تا كنون پاسخ ندادهاند.
نشست اخير به تعبير يكى از منتقدين ديدگاه اقتصادى دولت، يك فضيلت محسوب مىشود كه در هيچ يك از دولتهاى قبلى برگزار نشد.
نكته مهمى كه در اين نشست مورد توافق شركت كنندگان بود و همين ديدگاه در نشست با اصحاب رسانه و نمايندگان مجلس مورد تاكيد قرار گرفت اين بود كه هيچ كس در ضرورت طرح تحول اقتصادى كشور و اصلاح ساختارهاى اقتصادى ترديد ندارد. نكته ديگر نيز اين بود كه براى عملياتى كردن اين طرح اجماع و عزم ملى نياز است. به نظر مىرسد همين نشستهاى صميمانه بسترساز اجماع و عزم ملى براى اجرا خواهد بود.
به نظر مىرسد رئيس جمهور براى تعميق گفتمان خدمت ، پيشرفت وعدالت طرح تحولات اقتصادى را به كمك بدنه كارشناسى دولت عرضه كرده و دست استمداد به سوى همه گروهها و جناحها و شخصيتهاى حقوقى و حقيقى -فارغ از هر گرايشي- دراز كرده است. اين دست را بايد به گرمى فشرد و براى پاسخ به مطالبات اقتصادى مردم گام دولت را ارج نهاد .
طرح تحولات اقتصادى دولت همان طور كه رئيس جمهور در مصاحبه زنده تلويزيونى خود گفت،شامل ساماندهى 7 نظام در حوزه اقتصاد كشور است.
نظام هدفمند كردن يارانهها ،نظام بهرهوري، نظام مالياتى ، نظام گمركات كشور، نظام مالى و بانكي، نظام توزيع كالا و نظام توزيع منابع ثروت ، محدوده تعريف شده طرح تحولات اقتصادى است .
بديهى است دولت بايد يك تصور كلى از مدل بومى و اسلامى براى نظام اقتصادى در ذهن خود داشته باشد و اين 7 نظام را با چينش علمى و كارشناسى در آن نظام قرار دهد. اصول قانون اساسى جمهورى اسلامى چهارچوب آن مدل را در اختيار دولت ، ملت و كارشناسان قرار داده است.
طراحى مدل بومى واسلامى در آن چارچوب يك همت ويژه مىطلبد و اكنون با توجه به فضاى موجود مىتوان انتظار داشت اين همت شكل عمل به خود بگيرد . همانطور كه اشاره شد رئيس جمهور در نشست قبلى با اقتصاددانان چهارسوال كليدى از آنان به شرح زير پرسيد؛
-1 درآمد حاصل از فروش نفت را چگونه و كجا مصرف كنيم؟
-2 در آمدهاى نفتى ارزى هزينه شود يا ريالي؟
-3 آيا هيچ وقت قرار نيست درآمدهاى حاصل از فروش نفت وارد سيستم شود؟
-4 با توجه به تعريف و وظايف بانك چگونه بايد اين نهاد را اصلاح و متحول كرد؟
رئيس جمهور در طرح تحول اقتصادى به سوال چهارم خود پاسخ داده است و اصلاح نظام بانكى يكى از طرحهاى هفت گانه دولت است اما به سه سوال خود كه ناظر به اصلاح ساختار بودجهريزى و بودجهبندى است پاسخ نداده است. آقاى رئيس جمهور حتما بايد اصلاح ساختار بودجه را در صدر طرح تحولات اقتصادى ببيند. اگر فرض كنيم 7 طرح اقتصادى دولت جواب دهد منابع عظيم مالى از طرح تحول در نظام مالياتى كشور ،گمركات ، توزيع كالا و ثروت و نيز هدفمند كردن يارانهها آزاد مىشود يا پديد مىآيد كه آن را بايد در بودجه كشور ساماندهى كند. اگر ساختار بودجه كل كشور همين باشد كه الان هست هيچ اتفاق جديدى نخواهد افتاد. آثار و نتايج اين تحولات بايد خود را در ميزان افزايش سقف بودجه كل كشور نشان دهد واين نياز به محاسبات دقيق دارد وقتى در سال 87 از درآمد 175 ميليارد دلارى ارزش نفت خام توليدى كشور وفق قانون بودجه فقط 32 ميليارد دلار به درآمد عمومى خزانه واريز مىشود و بيش از دو سوم آن خارج از بودجه عمومى دولت هزينه مىشود! قطعا بدون اصلاح ساختار بودجه نويسى پس از آزادسازى ميلياردها ريال ناشى از طرح هدفمند كردن يارانهها دولت چاله و چولههايى پيدا مىكند كه بخش عظيمى از اين درآمد را در آنجاها خواهد ريخت.
درنشست اصحاب رسانه كه سهشنبه گذشته با رئيس جمهور پيرامون طرح تحول اقتصادى برگزار شد نگارنده با طرح يك پرسش از آقاى دكتر سيد شمسالدين حسينى دبير كار گروه تحولات اقتصادى عرض كردم، مستندات و پايه محاسباتى اين مبلغ 90 هزار ميليارد تومان منبع مالى كه با اجراى طرح نظام هدفمند كردن يارانهها ايجاد مىشود چيست؟
عرض كردم بودجه سال 87 كل مبلغ يارانه را مطابق جدول شماره 3 خلاصه درآمدها وهزينههاى دولت ( صفحه 138 لايحه بودجه دولت) و نيز آنچه مجلس بهعنوان يارانه حاملهاى انرژى افزوده است مبلغى نزديك به 22 هزار ميليارد تومان است مبناى محاسباتى ومستندات تقويم مبلغ 90 هزار ميليارد تومان چيست؟
آقاى حسينى ضمن توضيحاتى تصريح كردند اين محاسبات بهطور كارشناسى شده وجود دارد. قرار شد محاسبات را در اختيار بنده قرار بدهند و متاسفانه پس از سه بار پيگيرى هنوز آن را ارسال نفرمودند.
دولت اگر در طراحى مدل رياضى اين تحولات دچار خطاى محاسبه در اندازه 500درصدى يا 400درصدى شود به نظر مىرسد چيزى از آثار مثبت طرح باقى نماند.
به هر ترتيب تلاش صادقانه دولت در اين وادى را بايد ارج نهاد وبا نقد مشفقانه و دلسوزانه ،ارادهاى را كه براى خدمت به مردم خستگى نمىشناسد يارى كرد..
**كيهان : تهران 2008
روزنامه كيهان امروز در سرمقاله خود با عنوان "تهران 2008 "مي نويسد:
آمريكايي ها 9 سال پيش(تيرماه 78) مرحله نهايي پروژه اي را كه از يك دهه پيش از آن در ايران آغاز كرده و طي 2 سال گذشته به بار نشانده بودند، آغاز كردند؛ آشوب در قلب پايتخت و ام القراي جهان اسلام با مدد گرفتن بخشي از حاكميت و بازسازي مدل فروپاشي گورباچف- يلتسين. مستي استراتژيست ها و سياستمداران پايه گذار پروژه فزوني گرفت. 46 سال پس از عمليات آژاكس عليه نهضت نفت، اكنون عملياتي پيچيده تر با ظاهري موفقيت آميز در حال اجرا بود. اين موفقيت را مي شد از انفعال برخي عناصر باسابقه در تهران و جولان بي مهار كودتاچيان مخملين ديد كه حالا ديگر جامه مخملين از تن كنده و قداره به كف گرفته بودند و بي خيال آداب جامعه مدني عربده مي كشيدند و هل من مبارز مي خواستند. اما ناگهان طوفان شد و چيده ها را به هم پيچيد. به اشارتي از رهبري ايران كه گويي جز شجاعت و جديت از جرقه كلام نجيبش نمي باريد، جاري بسيج مردم در خيابان ها جوشيد و چون سيلابي، خس و خاشاك دام چيده شده را روبيد. آن روزها نه اينكه شيرازه كودتايي شبه مخملين در ايران از هم بپاشد بلكه بي اغراق، شيرازه طرح قرن جديد آمريكايي و خاورميانه جديد از هم گشوده شد.
درپس اين 9سال اتفاقات پرفراز و نشيبي بر ما و خاورميانه و جهان گذشت. آن روز ملت نجيب و مظلوم اما ستم ناپذير ما مجبور بود در عمق شهر و پايتخت خود در برابر قدرت هاي مهاجم دفاع كند. ولي امروز اين آمريكا و اسرائيل هستند كه بايد در عمق خاك فلسطين و عراق اشغال شده از قدرت يابي خيره كننده فرزندان مقاومت در هراس باشند و كابوس ايران را در جاي جاي خاورميانه بزرگ به جان بخرند. به يقين خفتي كه بلوك آمريكا- اسرائيل در ماه ها و ساليان اخير به آن تن داده بي سابقه است.
ماه گذشته هفته نامه آمريكايي نيوزويك با اشاره به اظهارات جرج بوش در مجمع عمومي اقتصاد جهان در شرم الشيخ، به تمسخر اظهارات وي را «10فرمان رئيس جمهوري سرگردان» خواند كه «راه كشورش را با خوش خيالي به سمت جهنم همواره كرده است.» دو هفته بعد (14خرداد 87) نيويورك تايمز ديگر نشريه معروف آمريكايي گزارش داد «آمريكا موقعيت خود را در خاورميانه از دست داده و كشورهاي منطقه و حتي متحدان ما ديگر براي رفع مشكلاتشان در انتظار موافقت آمريكا باقي نمي مانند، نه درباره لبنان و فلسطين و نه هيچ جاي ديگري. آنها به صورت خصوصي آمريكا را مقصر مي دانند و ديگر منتظر دولت بوش نمي مانند كه پس از افتضاحات عراق و فلسطين و لبنان، راهي در اختيارشان قرار دهد. اعتبار آمريكا سقوط كرده و متحدان ما دلسرد شده اند. قرار بود دشمنان خود را منزوي كنيم اما در نهايت باعث انزواي خود شديم... هيچ شكي نيست كه در شرايطي حياتي، آمريكا ناپيداست.»
اينجا- ايران- شهركوران نيست و شعبده بازان جنگ رواني دشمن با دسته كوران طرف نيستند كه بتوانند در مختصات منطقه اي چنين آشكار و در ديدرس، به ملت ايران چنين تلقين كنند كه در گوشه رينگ به دام افتاده اند و هر لحظه بايد منتظر تير دركردن و ترقه تركاندن مهاجمان اسرائيلي و آمريكايي باشند. معلوم است كه گروگان، كدام طرف است و كدام طرف اين بازي شطرنجي پيچيده در تيررس قرار گرفته است. مي توان تيري در كرد و هيجاني برانگيخت اما اين بار بعيد است مثل 9 سال پيش بتوان زد و در رفت. چالش هسته اي و جنگ رواني هاي حاشيه هاي آن درباره تحريم و جنگ و فشار و مضيقه و مضايقه را- با همه اهميتش- بايد در جغرافيايي چنين پهناور ديد و اساسا چرايي پديدآمدن آن را با مرور روند تحولات دهه اخير تحليل كرد. در غير اين صورت تحليل هاي انتزاعي آن هم در ذهني ايزوله و جغرافيايي مجعول و مجهول كه دشمن تعريف مي كند، گمراه كننده و نارسا خواهد بود.
3 گزينه مي تواند پيش روي ما باشد 1-بستن باب مذاكره و القاي بن بست آن گونه كه آمريكا مايل است 2- پي روي در راه مذاكره طبق نقشه اي كه آمريكا و برخي همقطارانش پس از ارعاب و تهديد پيش پاي ما مي گشايند تا آنجا كه به تدريج در ذهن و عمل ايزوله و منجمد يا اصطلاحا «آب پز» شويم اما به اعتبار تدريجي بودن روند نتوانيم فرآيند سقوط را بفهميم و در دام بيفتيم 3-ادامه مسير پيچيده و باريكي كه در ميانه دو بيراهه قبلي از سوي رهبر فرزانه انقلاب- با همراهي تدبير و اراده جميع دستگاه هاي مسئول و جبهه بزرگ اصحاب انقلاب- ترسيم و پيموده شده و تا به امروز آمريكا و قدرت هاي همسو را آچمز و ايزوله كرده است.
مذاكره مي كنيم و تمام ظرفيت هاي ديپلماتيك را براي رفع اين چالش مصنوعي به كار مي گيريم اما با دستاني پر از برگ هاي برنده و با آگاهي كامل از دارايي ها، نيازها، نداري ها و ضرورت هاي رقيب. هرگز- همان گونه كه در اين 5 ساله نشان داده ايم- ميز مذاكره را با ميدان رزم و ميدان رزم و قدرت را با هنرنمايي ظريف سياسي- ديپلماتيك اشتباه نمي گيريم و به اشتباه نمي افتيم. زور پاسخ خود را خواهد داشت، زورنمايي جواب درخور، عمليات ايذايي واكنشي مناسب، بر طبل كوفتن و تبليغات و همهمه پاسخي توام با لبخند و طبّالي، و عكس العمل هاي معطوف به عمل سازنده يا فرصت سوز.
. خيلي ها حتي در دولت هاي انگليس و فرانسه و آلمان مي فهمند كه رنج گره انداختن با دست و آنگاه جان كندن براي گشودن همان گره با دندان كمتر از خودزني و خودآزاري نيست. مي توان به ايران قدرتمند به چشم شريكي امنيت ساز و مشكل گشا نگريست يا با او بي دليل يا با بي تدبيري گلاويز شد. مي توان به جاي «1+5»، الگوي «1-6» را با همه دشواري هايي كه در بادي امر به نظر مي رسد، تعريف كرد. اين بيش از ما نياز اروپا و منفعت چين و روسيه است. . همزمان با تهديدهاي ساركوزي و مركل، شركت هاي فرانسوي و آلماني مشغول سرمايه گذاري و همكاري با ايرانند... اروپايي ها براي ممانعت از فشار آمريكا از تحريم ها حمايت مي كنند اما نه به آن اندازه كه روابط يا تجارت با ايران را از مسير خود خارج كند. آنها طوري عمل مي كنند كه به نظر مي رسد در حال اقدام هستند ولي وقت كشي مي كنند تا تغييرات احتمالي در آمريكا رخ دهد. اروپايي ها مي ترسند، چون احساس مي كنند به دام افتاده و گروگان گرفته شده اند. آنها مي ترسند ايران به روسيه نزديك تر شود. آنها از ايران هسته اي لذت نمي برند اما فكر مي كنند چنين ايراني بدتر از پاكستان مجهز به سلاح اتمي نيست و شايد مجبور به پذيرش آن باشند. سران اروپا شايد زياد سروصدا كنند ولي وقتي موضوع ايران در ميان باشد، يا چماقي كوچك به دست مي گيرند يا اصلا چماقي در دست نمي گيرند.»
**قدس: هم انديشي دولت و اقتصاد دانان يك گام به جلو
روزنامه قدس امروز در سرمقاله خود با جلسه مشورتي اخير دولت با اقتصاددانان پرداخت و نوشت :برگزاري جلسه اخير دولت با اقتصاددانان را كه با هدف نظرخواهي درباره چگونگي اجراي طرح تحول اقتصادي برگزار شد، بايد اقدامي جالب و ابتكاري به شمار آورد. اين جلسه كه دومين جلسه در نوع خود است، از اين نظر حايز اهميت است كه دولت ديدگاههاي كارشناسان و لزوم تأثيرگذاري آنان بر تصميمهاي اقتصادي را پذيرفته است. ممكن است برخي برگزاري اين جلسات را نوعي مانور تبليغاتي و ژست بدانند، اما حتي اگر چنين فرضي نيز وجود داشته باشد، بايد خرسند بود كه پذيرش ديدگاههاي كارشناسي هست كه به عنوان يك ژست پذيرفته شده است و دولت با علم به اهميت موضوع، بنا دارد از آن استفاده تبليغاتي كند. همين كه شنيدن نظرهاي كارشناسي يك ژست باشد، يك گام به جلوست. نگاهي به گذشته بيندازيم. سالهاست از دولتها گلايه مي كنيم چرا در تصميمهاي مهم اقتصادي از نظرهاي خيرخواهانه دانشگاهيان استفاده نمي كنند، حتي حاضر به گوش دادن به آن هم نبوده و چنين اقدامي را زايد و وقتگير مي دانند. اما دولت نهم سعي كرده به صحبتها گوش دهد. همين گوش دادن و در اختيار گذاشتن تريبون، گامي به جلو و تبيين اين مهم كه كارشناسان حضور و وجوب خودشان را اثبات كرده اند و اكنون مي توانند استفاده اجرايي از ديدگاههاي علمي و دانشگاهي خود را نهادينه كنند، اين ديدارها را بايد يك فرصت دانست كه تيم دولت و به نظر من كارشناسان هر دو از آن بهره مي برند. دولت نظر منتقدان را مي شنود و مي فهمد كه برنامه هايش در ابعاد نظري و عملياتي از چه چالشهايي رنج مي برد، كارشناسان نيز انتقادهاي دلسوزانه خود را مطرح مي كنند و به سهم خويش در جهت صحيح به تحول تاريخي اقتصاد ايران، سهيم مي شوند؛ هرچند بايد اين نهال كاشته شده توسط خود اقتصاددانان آبياري و به ثمر برسد. اگر دولت نخواست يا نتوانست از ديد ما و نكته هاي گفته شده در جلسات با استادان و از جمله جلسه اخير استفاده كند، بايد با ابزارهاي مختلف، دولت را وادار به اين كار كرد؛ يعني پيگيري كرد تا اين رويه نهادينه شود.
مي توان از مجموع اين جلسات يك ارگان و سازمان بيرون آورد كه به نوعي مجمع و سازمان مشورتي دولت و كارشناسان باشد تا جلساتي را به طور منظم تشكيل داده و تصميمهاي كلان اقتصادي دولت را نقد و نسبت به اصلاح آن ايده بدهند.
جلسه اخير اقتصاددانان با رئيس جمهور يك نكته خوب ديگر نيز داشت و آن قولي بود كه احمدي نژاد براي پرهيز از اقدام شتابزده و حركت تدريجي براي اصلاح اقتصاد كشور و هدفمند كردن يارانه ها داد. اين به واقع دغدغه اقتصاددانان در سه سال گذشته و نگراني آنها از دولت نهم بوده است. تصميمهايي چون انحلال شوراها، انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي، ورود بي رويه ارزهاي نفتي به اقتصاد، پرداخت بي حساب و كتاب تسهيلات بانكي به بخشهايي كه امكان جذب آن را نداشتند و... در زمره اقدامهايي بود كه دولت با شتابزدگي و بدون استفاده از خرد جمعي، بلافاصله آن را اجرايي كرده و اثرهاي آن مشخص است. اما اينكه دولت به هر دليل پي به اشتباهش ببرد و قول بدهد اقدامهاي دست كم بنيادي و بزرگ را به طور تدريجي و با مطالعه انجام دهد، گام بزرگي است.
چنانچه طرح تحول اقتصادي و هدفمند كردن يارانه ها شتابزده و بدون مطالعات لازم پياده شود، به يك بحران بزرگ اقتصادي، اجتماعي و سياسي منجر مي شود؛ نرخ تورم و نقدينگي به شدت بالا مي رود، نگراني زيادي بروز مي كند كه احتمالاً باعث خروج سرمايه مي شود، نظام زندگي مردم به هم مي ريزد و...
لذا اينكه دولت پذيرفته بايد تغيير روش بدهد، دستاورد بزرگي براي اقتصاددانان است. از اين رو جلسه اخير را مي توان به فال نيك گرفت و از دولت خواست آن را تداوم بخشد و از حالت سخنراني هاي كلي و تشريفاتي آن را به محل به بحث كشاندن جدي تصميمهاي دولت تبديل كند. مهم نيست چند مقام دولتي در اين ميان به چالش كشيده شوند يا ضعفشان روشن شود، مهم اين است روند امور مطابق منافع اقتصاد ايران اصلاح گردد.
**آفتاب يزد:ايران در G8رئيس جمهور در 8D
روزنامه آفتاب يزد امروز در سرمقاله خود به اجلاس D 8 پرداخت و نوشت:
اين روزها سران دو بلوك دور هم جمع شدهاند تا آنچه را كه مهمترين دغدغههاي جهاني ميدانند مورد بررسي قرار دهند. برگزاري اين دو اجلاس، هم از لحاظ زماني با هم تطابق دارد و هم منطقه جغرافيايي آنها به هم نزديك است. سران امريكا، روسيه، ژاپن، آلمان، فرانسه، كانادا، ايتاليا و انگليس در ژاپن كنار يكديگر نشستهاند و مقـامهـاي عـاليـرتبـه ايران، مصر، تركيه، مالزي، اندونزي، نيجريه، بنگلادش و پاكستان نيز مالزي را انتخاب كردند تا در آنجـا دغـدغههاي خود را در يك نشست مشترك بررسي نمايند. در اين دو اجلاس، بعضي موضوعات مشابه به ويژه مشكلات نـاشـي از خشكسالي و گراني مواد غذايي مورد رسيدگي قرار ميگيرد و البته تفاوتهايي نيز در دستور كار اين دو اجلاس وجود دارد. مطرح بودن موضوع هستهاي ايران در نشستها و گفتگوهاي 8G و تأكيد مقامات مالزي بر عدم طرح اين مـوضـوع در نشسـت 8Dاسـت. يعني در حالي كه برخي قدرتهاي بزرگ از نفوذ خود در گروه هشت كشور صنعتي جهـان بـراي افـزايـش فشـارهـا بـر مـوضوع هستهاي ايران استفاده ميكنند، اما ايران به عنوان يكي از پرنفوذترين و مهمترين اعضاي 8D تلاش نكرده است از اين نشست، براي خنثي كردن فشارهاي تبليغاتي ضد ايراني بهرهبرداري نمايد. البته اين موضوع به خودي خود داراي اشكال است و قاعدتاً بـايد مسئولان ديپلماسي خارجي كشور، در اين خصوص توضيح دهند، اما اشكال بالاتر، به سخنراني رئيس جمهور اسلامي ايران در اين اجلاس بر ميگردد. دكتر احمدينژاد در سخنراني خود مشكل 60 ساله فلسطين و حكايت تلخ كشتار زنان و كودكان آن ديار را به سران حاضر در اجلاس يادآوري كرد. او همچنين تأسف خود از تداوم اشغال عراق را بيان داشت. زيرا به تعبير او، ارمغان اين اشغال، قتل صدها هزار عراقي و عقب افتادن آن كشور از قافله پيشرفت جهان بوده است. نگراني ديگري كه احمدينژاد در سخنراني خود به آن اشاره كرده است ناامني افغانستان و افزايش كشت مواد مخدر در اين كشور بوده و نهايتاً او از روند نقض حقوق انسانها ابـراز تـأسـف كـرده اسـت كه از راههايي همچون و پيگيري ميشود. اين نكات، موضوعاتي بوده است كه در دستور كار اصلي اجلاس قرار نداشته اما رئيس جمهور ايران در سخنراني خود به آن پرداخته است. در زمينه دستور كار نشست 8D و موضوعات مرتبط با آن هم، احمدي نژاد بالارفتن قيمت نفت و گاز، نظام ناعادلانه توليد و توزيع، خشكسالي و مواردي از اين قبيل را در كنار به مخاطره افتادن ارزشهاي فرهنگي و بومي مـورد اشاره قرار داده است. اما در هيچ يك از بخشهاي سخنراني دكتر احمدي نژاد، به يك موضوع سرنوشت ساز مرتبط با ايران يعني موضوع هستهاي و زورگوئيهاي جهاني نسبت به آن اشاره نشده است. همچنين تحريمهاي ناعادلانه و غيرانساني غرب بخصوص در صنعت هواپيمايي و برخي خدمات عمومي كه تاكنون جان صدها ايراني بيگناه را به خطر انداخته است، مورد اشاره رئيس جمهور قرار نگرفته است. ممكن است عدهاي بگويند از ديدگاه احمدي نژاد، موضوع هستهاي ايران تلقي ميشود و تحريمها نيزاز نظر او فاقد ارزش است. البته به نظر ميرسد اين فرضيه چندان قابل دفاع نيست. زيرا در همين ايام، مردان هستهاي ايران در كنار برخي ديپلماتهاي باسابقه و بعضي مقامهاي عاليرتبه در قواي مقننه و مجريه، در تلاش هستند تا با تأكيد بر مذاكره، تبليغات غيرواقعي پيرامون فعاليت هستهاي ايران را خنثي كنند و چهره صلح دوست ايران را به نمايش بگذارند. در مـورد تـاثيـر تحريمها نيز، برخي مسئولان رسمي بارها بر ناعادلانه بودن آنها پافشاري كردهاند و حتي لغو برخي قطعنامههاي تحريم را نشانه اوليه براي اثبات حسن نيت طرفهاي مقابل ايران دانستهاند. اما اگر اين استدلال كه و توجيه قابل قبولي براي عدم طرح اين دو موضوع در كنار دغدغههاي جهاني رئيسجمهور در اجلاس8D باشد مطرح نمودن برخي دغدغههاي ديگر نيز فاقد توجيه است. زيرا احمدينژاد بارها اعلام كرده است و پس قاعدتا رئيس جمهور بـايستـي از كنار دغدغههاي مرتبط با رژيم صهيونيستي و زورگوئيهاي امريكا در ساير نقاط جهان نيز عبور ميكرد.
**اعتماد ملي:قابليتهاي پنهان!
روزنامه اعتماد ملي امروز در سرمقاله خود به اجلاس گروه D 8 مي پردازد و مي نويسد:
اجلاس گروه دي 8 كه صبح ديروز در كوآلالامپور پايتخت مالزي با حضور سران و نمايندگان 8 كشور در حال توسعه مسلمان تشكيل شد، ميتواند تضمينكننده منافع كشورهاي مسلمان باشد. تركيب كشورهايي كه گروه دي 8 را پديد آوردهاند، از نظر جغرافيايي، اقتصادي و انرژي اهميت فراوان دارد، . گروه دي 8 در سال 1992 به ابتكار نجمالدين اربكان نخستوزير وقت تركيه تشكيل شد. . جمهوري اسلامي ايران، مالزي، اندونزي، پاكستان، بنگلادش، نيجريه، مصر و تركيه از اعضاي گروه دي 8 هستند. در اين اجلاس كشورهاي ايران، مالزي، اندونزي، پاكستان و بنگلادش در عاليترين سطح و مابقي كشورها در سطح وزير شركت كردهاند. محورهايي چون بحران غذايي جهان، آزادسازي تجارت، كاهش محدوديتهاي مسافرت و تلاش براي تدوين سياست انرژي پايدارتر از جمله محورهاي اصلي نشست گروه دي 8 است. . نگاهي به تركيب كشورهاي عضو گروه، بيانگر پتانسيل بسيار بالاي اين گروه است. امروزه اتحاديههاي منطقهاي داراي نقش بسيار مهم و اساسي در راهبردهاي توسعه ملي و منطقهاي هستند. اتحاديه اروپا، اتحاديه سارك، اتحاديه آسهآن، اتحاديه فارك و... همگي نشانگر اراده جمعي برخي دولتها براي استفاده از ظرفيتها و توانمنديهاي جمعي و منطقهاي است. موضوع سرمايهگذاريهاي مشترك، محيط زيست، پول واحد، رواديد مهاجرت، بازار كار، تروريسم و دهها مساله ديگر كه عمدتا شكلي منطقهاي و جهاني داشته و نيازمند همكاريهاي مشترك است، تنها در گروي ارادههاي مشترك سامان ميپذيرد. نگاهي به نام كشورهاي عضو گروه دي8 نشان از ظرفيت قابلملاحظهاي ميدهد اما متاسفانه اين گروه در كنار ديگر اتحاديهها از جمله اتحاديه عرب، پيمان اكو و... چندان موفق نبودهاند. متاسفانه عمده تلاشها در سالهاي اخير در اينگونه پيمانها تكيه بر گفتارهاي تشريفاتي و سمبليك بوده و كمتر تلاش شده تا كشورها به دركي روشنتر، تصميمي شفافتر و ارادهاي مستحكمتر دست يابند. تا زماني كه اين مشكل به صورت جدي مورد توجه قرار نگيرد، اجلاسهايي از اين دست تنها در حد تشريفات باقي خواهد ماند. كشورهايي چون مصر، تركيه، ايران، مالزي و... كه همگي از تواناييهاي بالفعل و بالقوهاي برخوردارند، ميتوانند امنيت، رفاه و توسعه مشترك را هدفي غايي براي گروه دي 8 متصور شوند، قابليتي كه هميشه امكان فعليت داشته و البته خواهد داشت.
**كارگزاران :پايان ائتلاف!
روزنامه كارگزاران امروز در سرمقاله خود با عنوان "پايان ائتلاف " مي نويسد:
ائتلافي كه با هدف مقابله با اصلاحات مردمسالارانه در چارچوب جمهوري اسلامي ايران شكل گرفته بود به پايان خويش رسيده است. هنگامي كه از سال 76 به بعد جريان سياسي كه خواهان غلبه وجه مردمسالار جمهوري اسلامي بر وجوه ديگر آن بود نهادهاي انتخابي در جمهوري اسلامي (رياستجمهوري، مجلس شورا و شوراهاي شهر و روستا) را در اختيار گرفت، محافظهكاران حاضر در حاكميت به اين نتيجه رسيدند كه براي مقابله با اصلاحطلبان بخشي از نيروهاي تحت امر خود را به سطح شريك سياسي خويش در قدرت ارتقا دهند. غافل از آنكه اين جريان بنابر ماهيت خويش به سهيم شدن در قدرت بسنده نخواهد كرد و خيلي زود تمام آن را طلب خواهد كرد! از همان آغاز نيز ميشد به ناپايداري اين ائتلاف آگاه شد. دو جريان با ديدگاههاي متفاوت، خاستگاههاي اجتماعي ناهمخوان و منافع ناهمسو به بهانه دشمن مشترك گردهم آمده بودند. در يكسو اين ائتلاف جرياني قرار داشت كه در عرصه سياسي از حاكميت يك گروه اندك اجتماعي حمايت ميكرد و از نظر خاستگاه اجتماعي متكي به ائتلاف تاريخي روحانيت ـ بازار بود و منافع خويش را در رونق تجارت و كسب و كار به شيوههاي سنتي جستوجو ميكرد. در سوي ديگر ائتلاف گروهي قرار داشت كه از يكهسالاري و فرديشدن حكومت (و نه اندكسالاري) دفاع ميكرد و بيشتر خاستگاهي نظامي ـ امنيتي داشت و منافعش با تنش سياسي و نظامي و كسب و كار زيرزميني گره خورده بود. تنها وجه مشترك اين دو جريان نگراني آنها از غلبه وجه مردمسالارانه نظام بر وجوه ديگر آن بود. هر دو جريان ميدانستند كه بيش از وزن اجتماعي خود از قدرت برخوردارند و در شرايط دموكراتيك بايد به اندازهاي متناسب با وزن اجتماعي خود خواهان قدرت سياسي باشند. از ديد يك جريان طرفدار «توسعه مردمسالار» در ايران هيچيك از اين دو جريان نميتوانند سكاندار موفقي براي هدايت كشتي سياسي در درياي پرتلاطم امروز باشند، اما اين به معناي يكسان بودن پيامدهاي ناشي از حاكميت هر يك از اين دو جريان نيست. ظرفيت جريان راست راديكال براي اعمال خشونتهاي سياسي و اجتماعي بسيار بيشتر از جريان راست محافظهكار است. جريان راست راديكال به دليل فقدان تكيهگاه مشخص اجتماعي اين ظرفيت را دارد كه در كوتاهترين مدت 180 درجه تغيير جهت و مسير دهد. براي كشوري كه بيثباتي و عدم تداوم در آن ريشه اصلي بسياري از مشكلات است، هيچچيز فاجعهبارتر از غلبه جرياني كه به طور سيستماتيك از ثبات و تداوم گريزان است، نميباشد. جريان راست محافظهكار اصولي دارد كه كم و بيش به آنها پايبند است. از اينرو نوعي قابليت پيشبينيپذيري در آنها وجود دارد. به علاوه به دليل ويژگيهاي تاجرمآبانه راست محافظهكار از تنش استقبال نميكند و همين امر ميتواند به دفع خطر از امنيت ملي ياري رساند.
در مجموع از اينكه راست محافظهكار ديگر نميخواهد دنبالهرو راست راديكال باشد و ميكوشد تا آنها را به عنوان يك شريك و نه يك سرور بپذيرد، ناخواسته به امكان گذار به مردمسالاري كمك خواهد كرد. ممكن است از دل اين كشمكش بر سر قدرت نوعي قاعدهمند شدن سياستورزي و رقابت سياسي بيرون آيد. اگر چنين شود گام بزرگي به سوي مردمسالاري برداشته شده است. محافظهكاران بايد دريابند كه به جاي متحد شدن با جرياني غيرقابل پيشبيني و ماجراجو بهتر است به سهمي متناسب با وزن اجتماعي خود از قدرت بسنده كنند و به عنوان جرياني كه به ثبات و تداوم ياري ميرساند عمل نمايند. اين كار هم به مصلحت خود آنهاست و هم به طور غيرمستقيم به مصالح ملي ياري ميرساند.
چهارشنبه 19 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1705]
-
گوناگون
پربازدیدترینها