واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: تاملي در پيامهاي قرآني؛نگاه قرآن به عقلانيت دين - محمدتقي فعالي
مبحث عقلگرايي ديني در تاريخ انديشه، پيشينهاي بس طولاني دارد؛ كلام و نيز فلسفه اسلامي دو نمونه بارز اين گرايش است. انديشمندان اسلامي در اين باب از ديگران گوي سبقت ربودند و در اين راه بسي انديشه سوختند و قلم زدند. دفاع عقلاني از دين امروزه از مباحث خردسوز فيلسوفان دين به شمار ميآيد. نگاه به عقلانيت دين از ديدگاه وحي، ساحتي ديگر و نگرهاي خاص است كه در اين مقال محور بحث قرار گرفته است.
فراخوان قرآن به تعقل
در قرآن كريم الفاظي كه ناظر به انواع ادراكات است فراوان بوده و از مرز بيستتعبير ميگذرد. تعبيراتي از قبيل عقل، فكر، يقين، لب، حكمت، تدبر، خبره، شهادت، ظن، حسبان، شعور، نظر، ذكر، عرفان، فهم، فقه، درايه، رأي، زعم، حفظ، علم و بصيرت. هر يك از اين واژهها معنا و استعمال خاصي دارد. برخي از آنها در مورد ذات حقسبحانه به كار نميروند زيرا به نحوي با ماده سر و كار دارند ولي بعضي ديگر نظير واژههاي علم يا خبره، بر ذات واجب نيز اطلاق شدهاند، چراكه در ذات معاني آنها نقصي وجود ندارد: نساء 75]، بقره 234.] علاوه بر اين، قرآن به گونهها و اساليب متعدد و متنوعي انسان را به تعقل، تدبر و تفكر دعوت كرده است: زمر 9.] قرآن انسانهايي را كه با تأمل و تفكر به نظريات و آراي مختلف گوش فرا داده، بهترين آنها را انتخاب ميكنند و آنها را هدايتيافته و صاحب عقل ناب و خالص ميداند: زمر 18.] گاه قرآن شريف خود براي اثبات امري، استدلال و برهاني منطقي اقامه ميكند؛ في المثل وحدانيت خدا را اينگونه مبرهن ميكند: نمل 64.] و در برخي موارد تنبه و توجه به امور دقيق و فراحس را رهين تفكر و تعقل ميداند: بقره 73]، محمد 24.] همچنين تشويق به تأمل و نظر در امور تكويني از ديگر موارد اهتمام قرآن به امر انديشيدن است: مائده 16.] البته مشروط به آنكه انسان در صدد رضوان حق و سبيل سلام باشد.
منابع تعقل
با اندك تأمل در اينگونه آيات به دست ميآيد كه موضوع و متعلق اموري متنوع و گوناگون است؛ نظير معاد: ‡يات لقوم يعقلون[>روم 24]؛قرآن: يوسف 2]؛ توحيد: انبياء 68]؛ تاريخ: سبأ 46] ؛ احكام: بقره/24]؛ تسخير امور براي انسان: نحل 12]؛ امور اقتصادي: بقره 266]؛ و امور اجتماعي: روم 21.]
بنابراين ميتوان گفت منابع تعقل از ديدگاه قرآن، حوزههايي است كه اهم آنها عبارتند از امور اعتقادي يا مدعيات نظري دين، امور تشريعي يا مدعيات عملي دين، تاريخ، جامعه و طبيعت. از مجموع آنچه گذشت، دو نكته مهم به دست ميآيد؛ نخست آنكه مهمترين حوزه و قلمروي عقلانيت كه در قرآن شريف مطرح شده، مسائل و مباحثي است كه پيرامون خدا، وحي و نبوت صورت گرفته است؛ يعني سه اصل اصيل و بنيادين دين و سه ركن ركين حياتي و مشترك ميان اديان آسماني. نكته ديگر آنكه تعقل در محدودههاي ديگر، در جهت و راستاي خاصي قرار دارد. به ديگر سخن اگر نظر به طبيعت يا تأمل در قصص، مطلوب است همه و همه بدان جهت است كه آنها آيت هستند بنابراين قرآن نگرش آيهاي به اين گونه امور دارد. اكنون به توضيح اين دو نكته به اختصار ميپردازيم:
عقلانيت دعاوي ديني
چنانكه پيداست در عنوان فوق دو عنصر وجود دارد؛ يكي عقل و ديگري دين. اولي از سنخ امور معرفت شناختي و دومي از مقوله مباحث دينشناسي است كه در عنوان مذكور اين دو به يكديگر نزديك شده و مسألهاي را در فلسفه دين به وجود آوردهاند. در اين زمينه، مسائل گوناگون، قابلتوجه و مبسوطي مطرح شده است كه به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
مساله اول: مراد از دين چيست؟
دين در لغت به معناي جزا، عادت و شأن، عبادت، طاعت، حساب، قهر، حكم، سيره، تدبر، قضا، ورع، معصيت، ذلت، ملت و توحيد آمده است.
اما دين در اصطلاح، گاه به معناي مجموعه قوانين و آداب و احكام و شرايع به كار رفته و گاهي امور اعتقادي به آن افزوده ميشود. به ديگر سخن، دين هم شامل گزارههاي توصيفي و هم گزارههاي ارزشي است.
مساله دوم: مراد از عقل چيست؟
معناي لغوي عقل عبارت است از بستن پاي شتر، حبس، تثبت در امور، ملت و فهم. عقل در اصطلاح يا به معناي نيروي مدركه هستها و بايدهاست و يا به معناي نفس صور و معاني مدرك. اما معناي مراد از عقل در اين مقال، معارفي است كه روشمندانه با استمداد از استدلال، نقل تاريخي و تجربه حاصل آيد يا اينكه خود بديهي باشد. بررسي استقرايي آيات قرآن شريف ما را به اين نكته سودمند متوجه ميسازد كه در قرآن كريم چهار نوع گزاره وجود دارد. گزارههاي عقلي يا فلسفي نظير انبياء 22]، گزارههاي تجربي مانند فاطر 9]، گزارههاي نقلي و تاريخي چون يوسف 7] و گزارههاي نقلي و تاريخي چون يوسف 7] و گزارههاي ارزشي مانند بقره 183.] پيداست كه اين گزارهها برخي توصيفي و بعضي ارزشياند. بر اين اساس، دفاع عقلاني دين به تناسب نوع و سنخ گزارهها، روشي خاص ميطلبد. از همين رو بايد از روششناسي علوم عقلي، نقلي و تجربي بهره گيرد؛ پس كلام با استفاده از روششناسي مناسب به تبيين و دفاع معقولانه از گزارههاي ارزشي بايد گفت فقيه عهدهدار استنباط احكام از منابع شرعي است. به تعبير ديگر فقه بايد استناد حكمي از احكام الهي را بر اساس اصول و ضوابط استنباط به منابع فقهي نشان دهد، ولي كار به همين جا ختم نميشود. بعد از آنكه ثابت شد اين حكم از احكام الهي است [بوتاً يا اثباتاً]، بايد نشان داد كه اين احكام صوابند. اينجاست كه كلام و فلسفه فقه ميتواند راهگشا باشد.
مساله سوم: روش تعقل كدام است؟
تعقل و تفكر اموري روشمندند، ولي در باب نوع روش، نظريه واحدي وجود ندارد. ميدانيم كه در منطق كلاسيك، علم به دو قسم تصور و تصديق تقسيم ميشود. فارق اساسي اين دو حكم است. اگر ميان معارف تصوري و معارف تصديقي جستوجو كنيم، در مييابيم همه در عرض يكديگر نيستند بلكه ارتباطي طولي، ترتبي، زايشي و چينشي منطقي بين آنها وجود دارد. اين سلسله بالا رونده نميتواند تا بينهايت ادامه يابد و سرانجام بر بالين معارف اوليه و بديهي آرام خواهد گرفت بنابراين ادراكات چه تصوري و يا تصديقي به دو قسم بديهي و نظري تقسيم ميشوند. دستگاه بديهيات ارسطويي بر فكر و علوم مختلف اسلامي سايه افكند تا آنجا كه مفسر كبير، مرحوم علامهطباطبايي آن را فطري عقل دانسته و ميفرمايند در هر چه شك كنيم، در اين شكي نيست كه واقعيتي براي ذهن موجود است. نيل به آن واقعيت از طريق استدلال ممكن نيست مگر با توسل به قضاياي بديهي اولي كه آنها غيرقابل تشكيك هستند. فكر از راه چيدن آنها و با استفاده از قواعد منطقي چه از نظر ماده و يا صورت به نتايج نظري مجهول ميرسد و اين امور ارتكازي و نظري عقل است. در معرفتشناسي معاصر شيوهاي ديگر پيش رو مينهند. معرفتشناسان با انتقاد از مسلك مبناگروي، مشرب انسجام گروي و بازگشت به پيشفرضها را پيشنهاد ميدهند. اينان ملاك صدق و صحت قضايا را انسجام و هماهنگي درون آنها و تكيه بر اصول مفروض مشترك تلقي كردهاند، نه ابتناي بر بديهيات را نظير هندسه اقليدسي كه تمام ادله و مسائل آن متكي بر اصول پنجگانه اقليدسي است. هندسه اقليدسي متكي و مبتني بر پذيرش آن پنج اصل است كه صحت آنها مفروض گرفته شده است و مادامي كه پيشفرض بديل و دستگاهي رقيب كه مرجع باشد، پيشنهاد نشود، هندسه اقليدسي تلقي به قبول خواهد شد.
عقلانيت دعاوي ديني
در قرآن شريف به آيات فراواني برميخوريم كه در آنها با تعبير مواجه ميشويم. موضوع و متعلق از ديدگاه قرآن، بسيار متنوع و گسترده است؛ از طبيعت گرفته تا امور انفسي و خلاصه تمام ماسويالله را شامل ميگردد. در قرآن بيش از 350 آيه وجود دارد كه چنين مفادي را در بردارد؛ نظير: كذلك يبين الله آياته للناس لعلهم يتقون[>بقره 187]، روم،شوري، 29 بنابراين دعوت قرآن و نيز روايات به تدبر، تفكر و مطالعه آيات الهي از جهت آيه بودن آنهاست؛ گرچه انديشه در باب طبيعت و غير آن خود مفيد و ارزشمند است. آيه به معناي نشانه و علامت است و همواره به امري بيرون و فراتر از خود اشاره دارد. معرفت آيهاي به معناي عبور معرفتشناختي از نشانه به صاحب نشانه است. شناخت آيهاي سهم مهم و بسزايي در معارف بشري دارد. شناخت امور حسي و غيرحسي از طريق علائم محسوس آن مسألهاي عادي و روزمره است. از علوم تجربي در روانشناسي از علائم رفتاري به ويژگيهاي رواني پيميبرند، در جامعه شناسي از دادههاي رفتار جمعي، علل آن به دست ميآيد، همچنين در علوم پايه از قبيل فيزيك، شيمي و زيستشناسي كاربرد فراواني از اين مدل ميتوان يافت، تا رفتارهاي روزمره زندگي ميتوان دهها و صدها مصداق و نمونه و مؤيد بر اين اصل يافت. ويليام اكام از كشيشان و فلاسفه معروفقرون وسطي، اصلي پيش رو نهاد كه بر اين اساس به معروف شد. وي تيغ بركشيد و امور فراواني را از صفحه هستي خارج كرد زيرا با اصل فوق همخوان نبود. استدلال از راه آيه، خود به دو نحو است؛ اول: استدلال از راه آثار و علائم حسي بر امور محسوس ؛ دوم: استدلال از طريق نشانههاي حسي بر امر غيرحسي. در باب شناخت آيهاي، تفاسيري چند مشاهده ميشود كه در اين مقال به بعضي از آنها اشاراتي خواهد شد:
تفسير بر پايه استنتاج علمي
علوم به عنوان مجموعه مسائل هدفدار و روشمند، در تاريخ درازآهنگ خود، دچار تحولات وسيعي شده است، ولكن اركان و مراحل آن هميشه بر اين سبك و سياق بوده است: فرضيه، آزمون و قانون.
دانشمند علوم طبيعي بر اساس مشاهدات علمي و انس ذهني حاصله، به فرضيهاي (گمانه) دست مييازد. وي فرضيه خود و ديگر فرضيههاي رقيب را به آزمون ميگذارد تا توان تبيين علمي آنها را بيازمايد. گام مهم در اين زمينه ارزيابي ميزان احتمالات است تا بر اساس آن فرضيهاي قبول، رد يا تعديل گردد. ميزان احتمال در ارائه نظريه، تأثير تام و تمام دارد، به گونهاي كه اگر معلوم شد احتمال قابل توجهي وجود دارد كه مشاهدات آن مؤيد فرضيه دومي ميباشد، در اين صورت، فرضيه اول رد يا تعديل ميگردد يا لااقل از تبديل شدن به نظريه محروم ميماند. ولي اگر ميزان احتمال به حدي كم باشد كه در عمل ناديده گرفته شود، فرضيه نخست از آزمون سربلند و پيروز بيرون آمده، نظريه علمي محسوب ميشود.
مدل روش استقرايي مبتني بر احتمالات يا روش شناخت آيهاي، در مورد ذات واجب، قابل تطبيق ميباشد، ميتوان با مشاهده كوه و در و دشت آسمان و زمين به نظري بس عميق پي برد و آن را گواه بر مدبري بس نكتهدان و نكته سنج و خبير و توانا گرفت. البته فرضيهاي ديگر ميتوان ابراز داشت و آن اينكه نظم مشهود در پارههاي خلقت، بدون دخالت قادري توانا و صرفاً بر اساس تصادف و صدفه تحقق يافته است؛ مثلاً نظم منظومه شمسي كه حاصل صدها و هزاران اجزا و ارتباطات است با احتمالي كه براي نشان دادن آن، نياز به كسري با مخرج بسيار زياد است، اتفاق باشد.
تفسير بر پايه تعبير ديني
برخي فيلسوفان معاصر دين، نگاهي مثبت به دين و مباني آن دارند عليرغم اين كه معتقدند ادله اثبات واجب از اثبات قطعي وجود او ناتوان است، ايمان به خدا را امري معقول و از مقوله باورهاي غيرمبتني بر دليل و استنباط ميدانند. جان هيك ميپرسد: آيا شناختن يعني اثبات كردن؟ خود در پاسخ ميگويد: لااقل از ديدگاه نويسندگان كتاب مقدس چنين نيست. وجود خداوند نزد آنها امري ملموس است نه موضوعي براي استدلال و استنباط.مفهوم استدلال يا آوردن شاهد و دليل، متضمن نوعي شكاف و فاصله ميان واقعيت مشهود و مسأله مطلوب ميباشد. هيك با استفاده از اصل كه از اصول معرفتشناسي نوين است، معتقد است؛ همواره و همهجا و براي همه كس نادرست است كه به چيزي باور داشته باشد، اما دليل و مدرك كافي براي آن ارائه ندهد. او اين اصل را نيازمند تعديل و تغيير ميداند. تنها معرفتهاي استدلالي است كه محتاج شاهد و مدرك است. اما معارف تجربي نيازي به استدلال ندارد؛ ما به دادههاي حسي خود اعتقاد داريم، ولي اعتقاد مزبور براساس دلايل و شواهد تلقي نميشود. بنابراين ميتوان گفت مجموعه معرفتهاي ما به دو قسم معرفت مبتني بر شواهد باور؛ ولي الگوي معرفتي معارف غيرمبتني بر شواهد، نيازمند شاهد و فرآيند استنباط نيست. وي معرفتهاي غيراستدلالي را شامل اصول بديهي عقلي و ادراكات حسي ميداند و همچنين با تمايز ميان باورهاي پايهاي و باورهاي بنيادي، مدعي ميشود كه ادراكات ديني از قبيل باورهاي بنيادي است كه ضمناً باوري غيراستدلالي و نيز ارزشمند ميباشد.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
مشاهده خبر بعدي
------------
دوشنبه 17 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]