تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ثروت فراوان، دشمن مؤمنان و پيشواى منافقان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815946415




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مواجهه در خانه


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: مواجهه در خانه
جامعه نوين ايران اشتغال زنان را به عنوان واقعيتي اجتناب‌ناپذير پذيرفته است و از اين واقعيت گريزي نيست.
زماني مي‌گفتند «زن با لباس سفيد به خانه شوهر مي‌آيد و با لباس سفيد هم از اين خانه مي‌رود»
ولي حالا گرچه زن با همان لباس سفيد مي‌آيد، ولي بعضي از آنان ترجيح مي‌دهند قبل از اينكه با لباس سفيد اين خانه را ترك كنند، با به اجرا گذاشتن مهريه خود، با ماشين‌هاي لوكس سفيد، اين خانه را ترك كنند كه امروزه بر پايه چنين تفكري دادگاه‌ها مملو از دادخواست‌هايي است كه گرفتن مهريه در آن حرف اول را مي‌زند و مهريه كه مي‌بايستي ضامن دوام خانواده باشد عامل فناي آن شده است.
حال ممكن است عامل دومي هم به آن اضافه شود كه اگر در مورد آن درست فكر نكنيم و از كنار آن با سهل‌انگاري بگذريم، هضم آن براي بسياري از خانواده ها چندان آسان نيست و جامعه را به سوء هاضمه‌اي ديگر مبتلا كند كه در كنار عامل مهريه دست در دست هم بيش از پيش كانون خانواده را مورد تهديد قرار دهند.
اشتغال زنان اقتصاد خانواده در سال‌هاي نه چندان دور فقط بر پايه توان مالي مرد خانه اداره مي‌شد و نام زن به معني عام مترادف بود با كدبانوي خانه، يعني كسي كه بايد وظيفه نگهداري از بچه‌ها، آشپزي و رفت و روب منزل را بر عهده مي‌گرفت.
گرچه در سال‌هاي اخير اين مفهوم ديگر به معني عام نيست و شاهد دگرگوني در اين مناسبات هستيم، ولي هنوز هم وقتي صحبت از اقتصاد خانواده پيش مي‌آيد، اين مردان هستند كه حرف اول را مي‌زنند و در بسياري از موارد زنان همان كدبانوي سابق هستند و يا اگر هم شاغل باشند باز هم اقتصاد خانواده در درجه اول بر حقوق مرد استوار است و حقوق زنان جنبه تكميلي دارد مگر اينكه خود زن به دلايل گوناگوني از جمله طلاق، مرگ و يا اعتياد همسر و غيره سرپرست خانوار باشد كه در اين صورت ديگر بايد به تنهايي بار سنگين مخارج خانه را بر دوش بكشد كه در صورت داشتن چند فرزند اداره چنين خانواده‌اي توسط يك زن واقعاً كار طاقت‌فرسايي است و فشار فوق‌العاده‌اي را بايد متحمل شود كه غالباً بر اثر همين فشارهاي مالي و روحي و رواني زنان سرپرست خانوار در سنين ميانسالي به پيري زودرس مبتلا مي‌شوند.
در مواردي غير از اين كه مرد توانايي اداره خانواده را دارد و زن به اختيار خود شاغل است و غالباً هم حقوقش را براي موارد غير ضروري هزينه مي‌كند، با آمدن اولين نوزاد ممكن است براي هميشه عطاي شغلش را به لقاي آن ببخشد و مانند نياكان خود وظيفه خانه‌داري را به شاغل بودن ترجيح دهد و اگر هم مايل به اين كار نباشد از سر اجبار به اين كار تن مي‌دهد.
در اين‌گونه موارد زنان به دو گروه تقسيم مي‌شوند. گروه اول زناني هستند كه تحصيلاتي در حد ديپلم و يا پايين‌تر دارند كه راحت‌تر با موضوع كنار مي‌آيند و گروه دوم زناني با تحصيلات عالي هستند كه كنار آمدن با اين موضوع براي آنان به معني استفاده نكردن از سالهاي طولاني مشقت درس خواندن و مخارج گزافي كه براي اين كار هزينه كرده‌اند است و نمي‌توانند به آساني چنين امري را قبول كنند و اينجاست كه جرقه اولين اختلاف ميان زن و شوهر زده مي‌شود كه شايد پايان خوشي هم نداشته باشد.
البته در همه موارد هم اين گونه نيست و بعضي از مردان هم بي‌ميل نيستند كه حقوق همسرشان مكملي براي مخارج خانه باشد، ولي اگر به قول معروف مرد خانه دستش به دهانش برسد و بخواهد قدرت خود را در خانه رسميت بخشد، از اين اهرم استفاده كرده و زن را مجبور به پذيرش آن مي‌كند.
مخصوصاً كه در اينجا قانون هم مردان را ياري مي‌كند و زن بدون اجازه شوهر حق شاغل بودن را ندارد. در اين گونه موارد هر چه تحصيلات زنان سير صعودي داشته باشد،‌ به همان اندازه پذيرش خواسته‌هاي شوهر مبني بر ترك شغل و نشستن در خانه كه براي آنان حكم «خانه‌نشيني»‌ را دارد، سير نزولي دارد و اين امر را نوعي سركوفت و توهين و مردسالاري مطلق و ناعادلانه مي‌دانند كه حتي ممكن است تا مرز جدايي بر خواسته خود پافشاري كنند.

عوامل رويكرد زنان به اشتغال
اگر علت رويكرد زنان به اشتغال به عنوان يك پرسش مطرح شود، پاسخ‌هاي متفاوتي دارد كه از آن جمله: كمك به اقتصاد خانواده، كمك به اقتصاد ملي، عزت‌مندي اجتماعي، اثبات قابليت‌هاي زنان در عرصه‌هاي اجتماعي، استقلال مالي، فرار از تنهايي زمان فراغت، به دست آوردن پشتوانه‌اي براي ايام پيري، ضرورت حضور در عرصه‌هاي زنانه مانند معلمي و مامايي مطرح مي‌شود كه در جاي خود قابل تأمل است.
افزايش زنان تحصيل كرده در سال‌هاي اخير و تغيير نظام ارزشي، مطالبات آنان را براي حضور در صحنه‌هاي اقتصادي افزايش داده و دولت نيز به ناچار بايد پاسخگوي مطالبات مشروع شهروندان خود باشد. از اين رو پيوسته ميان رشد تحصيلات دختران و تقاضاي ورود به بازار كار، نسبتي معنادار ديده مي‌شود.
البته با وجود پيشرفتي كه زنان نسبت به قبل در زمينه ورود به دانشگاه‌ها و افزايش زنان تحصيل‌كرده داشته‌اند و در اين موارد گوي سبقت را از مردان ربوده‌اند، هنوز با مردان در زمينه اشتغال و تصدي پست‌هاي مديريتي فاصله زيادي دارند و با وجود تحصيلات بالاتر سهم كمتري از پست‌هاي مديريتي را به خود اختصاص مي‌دهند. طبق آمار رسمي سال 1375 بيشترين شاغلان زن در گروه حقوق بگيران قرار دارند كه 60 درصد آنان را شامل مي‌شود و تنها 9/0 (كمتر از يك درصد) شاغلان زن كارفرما هستند.
زنان شاغل بيشتر در نقاط شهري (56 درصد) سكونت دارند و در گروه سني 29-25 سال هستند و پس از آن گروه عمده‌اي مشغول ازدواج و پرورش فرزند و به طور كل امور خانواده مي‌شوند و از لحاظ اقتصادي صددرصد به مردان وابسته هستند.
مهم‌ترين مشكلي كه زنان خانه‌دار را تهديد مي‌كند امنيت اقتصادي است كه گاه به عنوان شمشيري بر بالاي سر آنان از جانب مردان قرار دارد و هر زمان كه مرد قدرت خود را به عنوان رئيس خانه در خطر مي‌بيند از اين حربه استفاده كرده و معمولاً از آن هم نتيجه مي‌گيرد.
در برخي خانواده‌هاي سنتي مرد‌سالاري به عنوان يك اصل پذيرفته شده و زنان پذيرش خواسته‌هاي شوهر را نوعي امر واجب مي‌دانند كه بقاي كانون خانواده بر آن استوار است ولي در خانواده‌هايي با تفكرات فمينيستي و برابري حقوق زنان و مردان، مردسالاري ديگر ضامن دوام خانواده نيست و زنان خود را در تمامي تصميم‌گيري‌هايي كه به خانواده مربوط مي‌شود دخيل مي‌‌دانند به عبارت ديگر همان چيزي كه زماني باعث دوام خانواده مي‌شد، اين بار ممكن است باعث فناي آن شود.
اين گونه زنان به خوبي مي‌دانند كه وابستگي اقتصادي آنان به مرد به معني رسميت بخشيدن رياست خانواده به مرد و به حاشيه رانده شدن آنان از تصميم‌گيري‌هاي اصلي خانواده است و مردان نيز به خوبي مي‌دانند كه استقلال مالي همسر، قدرت آنان را در خانواده به چالش مي‌كشد و مهم‌ترين حربه‌اي كه از آن در موارد ضروري استفاده مي‌كنند را از دست آنان مي‌گيرد.
اينجاست كه تقابل دو تفكر به خوبي اثرات مخرب خود را نشان مي‌دهد و اگر به قول معروف زن و مرد قبل از ازدواج سنگ‌هاي خود را وا نكنند و يا از كنار اين مسئله به سادگي عبور كنند، بعداز ازدواج كار مشكلي در پيش روي خود دارند كه ممكن است آفتي غيرقابل درمان در زندگي آنان باشد.
گرچه اشتغال زنان امكان پشتيباني اقتصادي آنان را از خانواده فراهم مي‌سازد و فعاليت زن، در فرض اول به بالا رفتن درآمد خانواده و برخورداري از تسهيلات رفاهي بيشتر مي‌انجامد، اما ضرورتاً رضايتمندي و آرامش بيشتر را به ارمغان نمي‌آورد.

مزايا و مضرات اشتغال زنان
گذشته از آثار اقتصادي كه اشتغال زنان مي‌تواند بر اقتصاد خانواده داشته باشد، از آنجا كه استقلال مالي زن به تغييراتي در روابط زن و مرد منجر و نظام جديدي مبتني بر مشاركت در تصميم‌گيري حاكم مي‌شود، فرزندان با مشاهده رفتار جديد و الگو گرفتن از آن، خود را براي ايجاد رابطه‌اي دموكراتيك در زندگي مشاركتي آينده آماده مي‌سازند و فرهنگ جديدي در خانواده‌هاي نسل آينده ايجاد مي‌شود.
فرزندان چنين خانواده‌هايي در صورتي كه همسرشان شاغل باشد بهتر مي‌توانند به تفاهم دست يابند. از ديگر مزاياي اشتغال زنان كه فرزندان از آن تاثيرپذيرند اين است كه زنان شاغل به دليل حضور در خارج از منزل، به ناچار به اتخاذ روش‌ها و تنظيماتي در اداره زندگي مي‌پردازند كه بيشترين نظم و كارآيي را داشته باشد.
به عبارت ديگر گرچه حضور كمي زن در خانه كاهش مي‌يابد، اما كيفيت حضور وي تقويت مي‌شود. يعني در ساعات كمتر به فعاليت‌هاي بيشتري مي‌پردازد و فرزندان را با چگونگي تصميم‌گيري و انجام امور خود آشنا مي‌كند. بنابراين فرزندان مادران شاغل، توانمندتر و از پشتكار بيشتري برخوردارند.
اما از طرفي ديگر حضور نداشتن پدر و مادر در خانه سبب مي‌شود كه زماني كه فرزندان به نظارت والدين نيازمندند، آنان را در كنار خود نداشته باشند، از اين‌رو تربيت فرزندان به ويژه در سنين رشد، با اختلال مواجه مي‌شود و زمينه‌هاي آسيب‌پذيري آنان به دليل نبود كنترل و نظارت والدين افزايش مي‌يابد. به طوري كه آمار بزهكاري فرزندان در خانواده‌هاي فاقد حضور مادر، بيشتر است.
دوران كودكي مهمترين زمان پرورش عاطفي فرزند است و حضور نداشتن مادر به ويژه در سه سال اول زندگي، كودك را با مشكلات عاطفي مواجه مي‌سازد. سپردن فرزندان به مهدكودك نيز به دليل آن كه فعاليت‌هاي پرورشي مهدكودك‌ها قاعدتاً با انگيزه‌هاي اقتصادي انجام مي‌شود، نمي‌تواند جايگزين مناسبي براي مادر باشد.

سخن آخر
جامعه نوين ايران اشتغال زنان را به عنوان واقعيتي اجتناب‌ناپذير پذيرفته است و از اين واقعيت گريزي نيست. اگر عامل اقتصادي را نيز در نظر بگيريم، بدون استفاده ماندن نيمي از جمعيت فعال كشور كه براي پرورش و تحصيل آنها جامعه بهاي سنگيني پرداخته است، كار درستي نيست و از نظر شرعي و عقلي نيز توصيه نمي‌شود.
پس در مورد پذيرش اشتغال زنان بحثي نيست و با شرايطي كه جامعه كنوني ما دارد و افزايش آمار دانشجويان دختر نسبت به دانشجويان پسر كه بدون ترديد بسياري از اين دانشجويان در آينده‌اي نزديك بعد از فارغ‌التحصيل شدن جذب بازار كار مي‌شوند، اين امر نمود بيشتري پيدا كرده و بيش از پيش خود را برجامعه مردسالار ايران تحميل مي‌كند.
حال چگونگي برخورد با اين پديده نوين است كه تعيين مي‌كند اشتغال زنان براي خانواده فرصت است يا آن را تهديد مي‌كند. در اينجا مهمترين فاكتوري كه وجود دارد فرهنگ‌سازي و آمادگي جامعه براي برخورد عاقلانه با آن و تفاهم زن و مرد و پذيرش شرايط هر يك از آنان قبل از ازدواج است.
مردان بايد متوجه باشند كه زنان امروز، تنها در نقش كدبانو ظاهر نمي‌شوند، آنان اغلب به‌خاطرتحصيلاتي كه دارند و نيز شرايط نوين جامعه، كارآفرين هستند. بنابراين بر مطالبه حقوق خود در مناسبات خانوادگي پاي مي‌فشارند، همانگونه كه اگر كارشان به طلاق كشيد از حق طلاق خود نمي‌گذرند. پس اگر مردان مغرور نمي‌خواهند تاواني ديگر را پس دهند، اين بار نبايد باز هم به سياق نياكان خود رفتار كنند و در مورد اشتغال يا عدم اشتغال همسرشان بعد از ازدواج با چشم باز تصميم بگيرند كه اگر اين‌گونه نباشد «خود كرده را تدبير نيست.»
 يکشنبه 16 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن