واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > انرژی - سیدمهدی حسینی اولین چالش روبه روی این صنعت عدم وجود یک نگاه استراتژیک دراز مدت و همه جانبه در بخش صنعت نفت است که همه اجزای حاکمیت بر آن توافق داشته باشند. مثلاً وقتی که قیمت نفت میافتد نگاه مسئولین نسبت به اصل اساسی و جا افتادهای مثل جذب سرمایه خارجی بسیار متفاوت است تا زمانی که قیمت نفت با رشد چشمگیری روبهرو میشود. بهخوبی به خاطر داریم که در قیمتهای پایینتر حسب ضرورت همه کشور به دنبال جذب سرمایه حتی با روشهای اولیهای چون یوزانس میگشت ولی در قیمتهای بالا حتی اصل ضرورت آن را هم نفی میکرد. اینگونه زیگزاگهای سیاستگذاری آنهم در مورد اصول پذیرفته شده اقتصادی حاصلی جز عدم ثبات در طرحها، برنامهها و علیالخصوص روابط بینالمللی در بر ندارد. فراموش نکنیم که در امر سرمایهگذاری ثبات سیاستها و امنیت سرمایه از اصول اولیه کار بوده و باز فراموش نکنیم که دنیا را چند بار نمیتوان به خط کرد و مرتب بازی را بهم زد. اساساً من بر این باورم که صنعت نفت در کلیت با سه دسته چالش اساسی روبهرو است که باید به آنها بپردازد: اول: اداره و توسعه صنعت است که نیاز به یک شعار و تابلو دارد. به نظر من شعار و تابلوی «توسعه» میتواند بهترین تابلو باشد. دوم: اصلاحات ساختاری و بازسازی و تقویت نیروهای انسانی کارآمد در کلیه سطوح اعم از مدیریت که به شدت آسیب دیده و سطوح تجربی مجموعه که به شدت کاهش یافته تا سطوح کارشناسی و مدیریتهای میانی. سوم: بازسازی جایگاه بینالمللی صنعت و حرکت به سوی تأمین سه هدف اساسی: تضمین دراز مدت بازار برای تولیدات و در مقابل بهرهبرداری از سرمایههای بازارهای هدف در جهت توسعه صنعت. بهبود شرایط و توسعه تعامل سازنده با صاحبان سرمایه و تکنولوژی با هدف توسعه و ارتقای دانش فنی و بومی کردن آن. توسعه سرمایهگذاری صنعت در خارج از کشور و رشد و صدور دانش فنی در بازارهایی که میتوانند هدف اولیه و حتی دراز مدت ما باشند. به نظر من بازار آفریقا همینامروز میتواند مورد مطالعه قرار گرفته و بر آن ورودی موفق داشت. حال اگر بخواهیم به هر یک از موارد فوق بپردازیم میتوان به اندازه یک کتاب صحبت کرد ولی در این مجال کم شاید بتوان به رئوس مطالب اشاره داشت: در بخش توسعه در یک دهه قبل مطالعهای در انجمن نفت ایران انجام شد که نتیجه آن اخطار به مسئولین بود که اگر فکری اساسی نکنند تا یک دهه بعد نفتی برای صدور نخواهیم داشت، لذا جهت حل مشکل توصیه شده بود که صنعت گاز کشور با سرعت توسعه یافته و جایگزین مصرف فرآوردههای نفتی شود. امروز که به آمار نگاه میکنیم میبینیم که میزان گاز مصرفی معادل نفت در کشور از مجموع نفت صادراتی ما بیشتر است و این نشان میدهد که حرف ده سال قبل انجمن کاملاً درست بود. حال چاره چیست؟ به نظر من سه اقدام همزمان باید انجام شود؛ اول: کاهش رشد مصرف، دوم: توسعه همزمان بخش نفت وگاز، سوم: توسعه برنامههای اکتشافی اصلاح ساختار صنعت نفت کشور از دو بعد اساسی آسیب دیده، یکی سیاسی شدن بیش از حد و دوم درهم تنیدن نقش و وظایف دولتی و حاکمیتی با اهداف فنی - اقتصادی بدون تعریف حد و مرزهای این دو. من به هیچوجه اعتقاد ندارم که نفت صنعت و یا کالایی غیر سیاسی است و اساساً سیاست در آن نقش ندارد ولی سیاسی شدن آن در داخل و نه خارج متأسفانه صنعت را دچار تعارضات سنگین جناحهای فکری و در نتیجه جایگزینی اهداف سیاسی جناحی به جای اهداف فنی و اقتصادی نموده است. لذا باید صنعت را در داخل تا جای ممکن غیر سیاسی کرد. وقتی میگوییم در داخل به این معنا است که در خارج اتفاقاً باید به شدت سیاسی باشیم. برای فرار از مشکلات سیاستزدگی در داخل باید اصلاح ساختاری در سطح کلان اتفاق بیفتد و آن هم تقسیم وظایف و خط کشی مشخص و تنظیم روابط وزارت نفت و شرکتهای اصلی خصوصاً شرکت ملی نفت ایران است. امروز این دو بخش به شدت درهم تنیده و بهم آسیب میرسانند. تجربههای جهانی موفق در کشورهایی مثل نروژ، برزیل، مالزی و نظایر آنها به ما میگوید که هر یک از این دو بخش را چنین تعریف کنیم: الف- وزارت نفت به نمایندگی از دولت وظایف حاکمیتی و استیفای حقوق مردم را از ثروت ملی مثل نفت در اختیار دارد، در عین حال پاسخگوی مجلس در حوزه وظایف حاکمیتی خود است. ب- شرکت ملی نفت ایران وظیفه تصدی گری را در مدیریت شرکت، شامل زنجیره اکتشاف، تولید، بهرهبرداری، بازاریابی و... را بر عهده دارد و این شرکت پاسخگوی وزارت در ابعادی که تعریف شده باشد. بازسازی چهره بینالمللی صنعت مسلماً مجموعهای از تحولات سالهای اخیر، جایگاه بینالمللی صنعت نفت کشور را در سطح جهانی به شدت دچار خدشه کرده است. البته این امر محدود به صنعت نفت نبوده بلکه عموم بخشهای اقتصادی، پولی و مالی نیز از آن آسیب دیدهاند. تحریمهای اعلام شده و نشده. عدم ثبات در سیاستهای بینالمللی در رابطه با مراودات اقتصادی، بحران رکود اقتصاد جهانی همه و همه در این امر دخیل بودهاند. البته عدم برخورداری از شناخت کافی از قواعد این بازی در سطح جهانی و در نتیجه عدم تصمیمات مبتنی بر درایت از سوی خودمان موجب شده است. به عنوان مثال میتوان به پروژههای نفتی و گازی اشاره کرد که روزی شرکتهای نفتی برای آنها به رقابت در مناقصهها تن میدادند، امروز با نبود نقدینگی و سرمایه روبهرو و تقریباً همگی یا متوقف هستند و یا با سرعتی لاکپشتی حرکت میکنند. به هر حال باید در شرایطی که همسایگان به سرعت در حال برداشت از ذخایر مشترک هستند و گلوی بطری هم این مسئله است باید برای آن فکری بکنیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 618]