واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: ادب ايران - جسارت پيمودن راههاي جديد
ادب ايران - جسارت پيمودن راههاي جديد
مروري بر مجموعه شعر «كاشف از ياد رفتهها» سروده «محمدعلي سپانلو»
عليرضا بهنام:از ميان شاعران نسل بعد از نيما گروه اندكي توانستهاند خلاقيت خود را تا زمان حاضر حفظ كرده و با درك ويژگيهاي حال حاضر و دروني كردن زندگي امروز سرايش خود را ذهنيت و زبان تازهاي بپوشانند. اين شاعران را علاوه بر جايگاهشان در تاريخ ادبيات به عنوان شاعران زنده و امروزي ميشناسيم و حركتهايشان را در تغيير شيوه سرايش براي تعيين جهت شعر امروز سودمند ميدانيم. محمدعلي سپانلو در جديدترين مجموعه شعري كه با نام «كاشف از ياد رفتهها» منتشر كرده است نشان ميدهد به اين گروه از شاعران تعلق دارد. در اين مجموعه با 58 شعر نسبتا كوتاه از شاعري مواجه ميشويم كه با منظومههايش شهرت دارد. آنچه اين 58 شعر را از مابقي كارنامه شاعري سپانلو جدا ميكند تغييراتي است كه در شيوه سرايش شعرها به روشني ديده ميشود. در اينجا ديگر با سپانلويي كه روايت خطي و سرراست و استفاده از واژههاي ناآشنا و مهجور در كنار واژههاي مدرن و واژههاي فرنگي از خصيصههاي اصلي شعرش بود مواجه نيستيم. كتاب با شعري به نام «در سرزمين نياكاني» آغاز ميشود كه گفتوگويي است دروني با مخاطبي كه در شعر «رفيق» خطاب شده است. درست از همين جاست كه ميتوان اولين نشانههاي تفاوت پيشگفته را در شعر سپانلو تشخيص داد. «در سرزمين نياكاني» از معدود شعرهايي است كه نگاه دروني راوي را در شعر اجرا ميكند. اين ويژگي به صرفنظر نكردن از پرشهاي ذهن و اجراي آنها در شعر باز ميگردد كه به شعر ساختاري گشوده و تاويلپذير بخشيده است در بخشي از شعر ميخوانيم:
از هواي گذشته، جسد را بيرون كشيدن
به لبخند آن پشت و پسلهها رسيدن
هماهنگ با هواكشها و ساعتها انديشيدن
با ريزشي بلورين، پايين آبشار، به درياچه غلتيدن
شناگرانه عبور تابستان را ديدن
از جانمازها و صندوقچههاي قديمي
درخشش عطرها را چشيدن
بيعينك نوشتن
درگير رودخانهاي كه دمي پيش رفت
مسوول واژهاي كه هماكنون گذشت نبودن...(1)
چنان كه پيداست در روايت اين شعر گذشت زمان با كنار هم چيدن عناصري عيني و استعاري باارزشي برابر اجرا ميشود. شايد اگر سپانلو دو دهه پيش همين دريافت شاعرانه را شعر كرده بود در شعر چنين تلفيقي اتفاق نميافتاد يعني نوسان ميان عين و ذهن و كنارهم چيدن مجاز و استعاره كيفيتي است كه در اين شعر سپانلو تازگي دارد. نكته ديگر درباره شعر فوق اين است كه در آن دايره واژگاني سپانلو به نحو چشمگيري به سمت كلمات رايج و متداول در گفتوگوي روزمره امروز ميل ميكند و در آن از باستانگرايي كه در گذشته شعري شاعر زياد ديده ميشد خبري نيست. اگرچه در مجموع در اين كتاب سپانلو تمايل كمتري به باستانگرايي از خود نشان داده است كه اين از ويژگيهاي جذاب «كاشف از ياد رفتهها» است. در درخشانترين شعرهاي كتاب زبان رايج روز با استعارههايي ديرياب به كار ساختن فضايي عاطفي و نوستالژيك آمده است كه در حداقل زمان با فشرده كردن فضاي كشف شده توسط شاعر در يك تصوير به خواننده لذت ميدهد. از آن جمله است تصوير خياباني قديمي كه انگار به قتل رسيده و اين به قتل رسيدنش جريمهاي است كه شهر پرداخته است:
از پيچ كه رد شدم خيابان را كشته بودند
ضربالمثلي كهنه كه مشكل شناختمش
حالا به درك يك شهر جريمه ميشود... باشد
نفرين به جريمه خور... ولي سركار!(2)
در كنار اين ويژگي ميتوان به خطر كردن شاعر در اين كتاب براي ساختن فرمهايي كمتر استفاده شده اشاره كرد. تمايل سپانلو به سطرهاي بسيار بلند در اين كتاب اتفاق تازهاي است كه در شعر او روي داده و نتيجه درخشاني نيز به بار آورده است. در يكي از بهترين نمونههاي اين رويكرد جديد و در شعري با عنوان «شبح» كه به منوچهر آتشي تقديم شده است چنين سطري ميخوانيم:
هنوز نور فلاش تو چشمهاي مرا خيره كرده است به آبي عميق هم كه مينگرم در ستاره منفجره غروب ميشكفد هنوز نور فلاش توست! شك دارم كه برق چشمت عامل اصلي بوده باشد نظير زلفهايت اين جدول كلمات متقاطع كه جايزه هم دارد براي حل معما خطي خوش بدون نقطه و تشديد لازم است و جايزهاش جغجغههاي طلسم شده كه عشق را بدون تلفظ ميآهنگند شبح بدون كلام است اما من كلماتي يافتهام براي توضيح آن.(3)
سطر بلندي كه نقل شد از آنجا در شعر ما كمسابقه است كه در آن وزن عروضي كه از زحافات بحر مضارع نيمايي است كاملا رعايت شده و در عين حال پرشهاي ذهني راوي منجر به خلق فضايي رنگارنگ و متنوع در قالب يك سطر شده كه مايههاي تصويري سطرهاي ديگر را با منشي بازيگوشانه به حركتي سيال و رفت و برگشتي وا ميدارد. وجود همه اين كاركردها در يك سطر بلند اتفاق تازهاي است كه در اين دسته از شعرهاي سپانلو افتاده و ميتواند براي شعر امروز ما پيشنهادي جذاب تلقي شود.
در نهايت «كاشف از ياد رفتهها» بر خلاف آنچه از يك شاعر جا افتاده و تثبيت شده مانند سپانلو انتظار ميرود به هيچ روي كتاب محافظهكاري نيست و در جاي جاي آن ميتوان جسارت شاعر در پيمودن راههاي جديد و آزمودن شيوههاي جديد سرايش را شاهد بود. نكتهاي كه اين كتاب را به يكي از مهمترين آثار شاعرش و در عين حال يكي از خواندنيترين مجموعه شعرهاي امروز تبديل ميكند.
پينوشت:
1- محمدعلي سپانلو ـ كاشف از ياد رفتهها ـ چاپ اول 1387 ـ انتشارات نگاه ـ صفحه 5-6
2- همان ـ صفحه 49
3- همان ـ صفحه 61 ـ 62
چهارشنبه 12 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 324]