واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: بالندگي هنر خوشنويسي در مكتب وحي / 14خط عربي تلفيقي ميان خط و تصوير در هنر اسلامي است
گروه هنر: خط عربي بعد از گذراندن مراحل تكامل، بيشتر به سمت و جهت نقش مورد توجه قرار گرفت و اهميت شاياني كه نسبت به اين خط داده شد، بيشتر به خاطر مضامين قدسي آيات قرآني بود كه باعث شد از جايگاه بالايي برخوردار شود.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا)، خط عربي در هنر اسلامي عنوان مقالهاي است كه به قلم سوري و احسان مرادي نگاشته شده كه آن را از نظر ميگذارنيد.
نقش و نگار عربي در حد فاصل ميان خط و تصوير عربي قرار گرفته است. خط عربي در واقع همان ترسيم كلماتي كه معني معيني را حمل ميكند، اما تصوير عبارت از كشيدن و ترسيم اشكال و صوري است كه حادثه يا منظره واقعي يا خيالي را تجسم ميكند.
نقش و نگار، رسمي است كه معناي لفظي يا ظاهري را بيان نميكند، بلكه شكل هيولا و جوهر را به اشيا منتقل ميكند و در اين جا، واضح ميشود كه نقش از جهتي منتها و غايت خط است و از جهتي ديگر غايت تصوير به شمار ميرود.
در اينجا، خط عربي از شكل ابتدايي خود خارج شده به صورت هنر درآمده به نحوي كه تغييرات زيادي در آن به وجود آمد. خط عربي با وجود اينكه از وظيفه و شكل ظاهري خود عدول نكرده به صورت يك سبك هنري صرف درآمد كه با معني اصلي خود بيارتباط بود و حتي با مشخصات مقدس خود كه به شكل زيبايي درآمده بود نيز بيارتباط بود.
ويژگيهاي خط هنري عربي
خط هنري علاوه بر جايگاه اصلي خود، به صورت سبكهاي مجردي درآمد و به صورتهاي متفاوت اعم از نقش و تزيين ظاهر شد. خط عربي كه ريشه كنعاني دارد، در منطقه جبيل به وجود آمد و بيشتر به صورت هندسي نوشته ميشد و بعد از آن به مرور تكامل يافت و به صورتهاي سهل و آساني درآمد و گاهي نيز به صورت هندسي و شكسته و اشكال ديگر از اين قبيل ظاهر شد، هنگامي كه خط كوفي ظهور كرد در واقع اين خط به بالاترين حد كمال رسيد و حتي به صورت يك بناي محكم هندسي درآمد، كه گلها و برگهايي از نقش و نگار آن را زينت ميداد، كه اين نوع را رقي ميناميدند.
اما اين خط هندسي در قرن پانزدهم، صرفا براي تزيين ديوارهاي ساختمانها در فارس مورد استفاده قرار ميگرفت و از قطعات آجر تشكيل شده، بر روي هم قرار ميگرفت و كلمات مقدسي همانند اسم الله، رسول خدا را تشكيل ميداد.
هنگامي كه اين خط به تابلوها منتقل شد، با نقش و نگار ممتزج گرديد، به صورتي كه تشخيص اصل از فرع امكانپذير نبود. خط عربي از دو ساختار اصلي تشكيل شده است. اول شكل مزوي يعني داراي زاويه يا هندسي شكل و دوم از شكل لطيف نوشتاري به وجود آمده است، نقش نيز از دو شكل هندسي درست شده است كه نوع اول از مثلث يا مربع و شاخههاي مختلف آن است كه اين نوع نقش را خيط يا نخ مينامند. شكل ديگر كه لطيفتر است از گياهان و رگههايي تشكيل شده، رمي ناميده ميشود.
نقش مضامين قدسي آيات قرآني در تكامل خط عربي
تكامل خط عربي، بيشتر به سمت و جهت نقش مورد توجه قرار گرفت و اهميت شاياني كه نسبت به اين خط داده شد، بيشتر به جهت مضامين قدسي آيات قرآني بود كه باعث شد از جايگاه بالايي برخوردار شود. اين خط همچنين به علت بازگشت تصوير تشبيهي بعد از حمله محدثين به اين موضوع در دوره عباسي بيشتر مورد توجه قرارگرفت.
به عنوان مثال آنچه كه بر ديوارهاي قصر مشتي كندهكاري شده است، در آنجا به وضوح ديده ميشود كه چگونه موجودات زنده و گياهان و برگها با يكديگر تداخل پيدا كرده و به صورت اشكال شبه مجردي درآمدهاند و به شكلي تزيين شدهاند كه ميتوان گفت به مرز نقش و نگار نميرسند، يا در مورد كارهاي هنرمندان سوري و عراقي كه در كتاب كليله و دمنه آمده و در كشور سوريه به سال 1354م به تصوير كشيده شده ميبينيم كه گياهان همانند نقش كشيده شدهاند و يا حيواناتي مانند فيل و خرگوش نيز به سبك خطوط كشيده شدهاند.
اين خطوط و چهرهها را در كتاب مصوري به نام كتاب حيوان متعلق به جاخط كه در سوريه به سال 1325م نقاشي شده ميبينيم. وضعيت اين خطوط در كتاب كشف الاسرار ابنغانم قدسي كه در سوريه به سال 1350م به تصوير كشيده شده است ديده ميشود. ما اين خطوط و چهرهها را ميبينيم كه در مرحله بعدي ظاهر شده و نقش اساسي را سبك نقاشي هنري آن تشكيل ميدهد.
نحوه خطوط به شكلي است كه تصاوير در آن به صورت نقش و نگار ديده ميشود. همانطور در صور كتاب مخطوط قدسي كه متاثر از تصاوير مدرسه سوريه بوده و همچنين در كتاب خطي مقامات حريري كه موضوعات آن در سال 1337.م به تصوير كشيده و در كتاب داستاني بياض و رياض، كه در مراكش و اسپانيا چاپ شده نيز اين خطوط ديده ميشود.
خط عربي بيانگر بالاترين نوع ابداع و خلاقيت
خط عربي بيانگر بالاترين نوع ابداع و خلاقيت در هنر اسلامي است و هنرمندان خوشنويس به خلق اشكال مختلف آن پرداختند بهطوري كه تعداد آن از صد نوع فراتر رفت. ما در مورد نقش خط در تكامل تقش عربي بحث كرديم. از اشكال مختلف اوليه خط عربي كه در روزگار حضرت رسول(ص) به وجود آمد ميتوان از خط مكي و خط مدني نام برد.
صاحب كتاب الفهرست ابننديم در مورد اين خط ميگويد: اين خط الفهاي آن خميده و متمايل به دست و بر روي انگشتان و شكلش متمايل به چپ است. علاوه بر اين خط، خط ديگري نيز بود كه تقريبا داراي زاويه بود و نام آن را مزوي يعني زاويهدار گذاشته بودند و براي اخبار عامه مردم مورد استفاده قرار ميگرفت و كوفه جايگاه اصلي اين خط به شمار ميرفت.
بعد از اين خطوط، قرآنهاي هفتگانه كه به وسيله زيدبنثابت در دوره عثمان و با خط مدني نوشته شد، ظاهرشد. اين خط داراي قلمي ساده و روان بود و دوراني شكل نبود. آنچه كه ميتوان گفت اين است كه تمامي خطوط قرآني دوره عثماني از محدوده خط مدني خارج نگرديد و در واقع اين خط، تكامل يافته خط نبطي عراق، بهشمار ميرفت.
انواع خطوطي كه در دورههاي مختلف حكومتهاي اسلامي به وجود آمدند
در دوره عمر خط مشق، به وجود آمد. مشق در نوشتن به معناي كشيده شدن حروف آن است و آن خطي سريع بود، حروف آن كشيده شده و تركيب آن نسبت به خطوطي كه قرآن را با آن مينوشتند، پيچيدهتر بود و نسبت به خط مدني بهويژه در مدگذاري تفاوت داشت.
در دوره عمر، همچنين خط جديدي در كوفه بهوجود آمد كه به دستور سعدبنابي وقاص نوشته شد و اسم آن را خط كوفي نهاد. اين خط، خشك و شكننده بود و در نوشتن آن از ابزارآلات هندسي نيز استفاده شده و احتمال دارد اين خط از نوشتههاي سرياني كه در اطراف كوفه و بهويژه در حيره، شايع و متداول بوده، گرفته شده باشد. اما خط كوفي، هميشه خشك و شكننده نبود. بلكه به صورتهاي دايرهاي شكل و توخالي نيز ظاهر شده است، اين خط در عين سادگي سريع نوشته ميشد و امروزه خط معروف نسخ، خيلي به آن شبيه است. خط كوفي در ابتدا به مدينه و سپس به مصر انتقال يافت.
در دوره امويان، خط شامي پديد آمد و ابننديم معتقد است كه شخصي بنام قطبةالمحرر خوشنويس، اولين كسي است كه خط عربي را ايجاد و آن را تكميل كرد، بعد از آن چهار نوع از اين خط، به نام خط جليل، طومار، ثلث و نصف ايجاد شد كه دو تاي اولي شكسته و دو تاي ديگر، ملايم و ظريف هستند. خوشنويسان دروه اموي، مالكبن دينار، خالدابنابيالهياج، شعيببنحمزه، اسحاقبنحماد و ابراهيم شجري، شهرت زيادي يافتند.
تفاوت خطوط شاحي و كوفي
خط شاحي بسيار نزديك به خط كوفي است، اما تفاوت بين اين دو به شيوه نگارش خوشنويسان باز ميگردد. در مورد خطوط ديگر آن دوره مانند خط مصري، خط تونسي و همچنين خطوطي كه بعد از آن در دوره عباسيان به وجود آمد و ابننديم نيز آن را ذكر ميكند، مانند مثلث مدور راصف، مصنو، تجاويد، نيز به همين منوال است و اين خطوط نيز به دور از يكديگر نبودهاند.
از مشهورترين خوشنويسان و خطاطان دوره عباسي، شخصي به نام احوال المحرر بود و يكي از بزرگان خط به شمار ميرفت، معتصم وزير نيز از خط او در شگفت بود و هيچ كسي جز احول، براي او چيزي نمينوشت. احول از سبكهاي مسلسل، خطي را ايجاد كرد كه متصل بود و بين حروف آن هيچ فاصلهاي وجود نداشت، يا خط حمام كه براي نوشتن نامهها، از آن استفاده ميكرد و همچنين سبك جازه كه بسيار شبيه به خط ثلث و نسخ بود.
اما بوعليمحمدبنمقله، متوفي به سال 939، كه وزير مقتدر قاهربالله و راضي بالله بود، از خطاطان معروف آن زمان به شمار ميرفت، پسرش نسبت ناروا به او زد و راضي بالله، دست راست او را قطع كرد. وي سپس با دست چپ شروع به نوشتن كرد. گفته شده كه وي هنگام نوشتن، ساعد قطع شده دست راست خود را محكم ميبست. ابنمقله خط نسخ را به وجود آورد و آن را تكميل كرد. همچنين برادر وي عبدالهبنمقله، در نوشتن خط زيبا شهرتي به دست آورد. وي در نزد احول محرر شاگردي ميكرد.
فرزندان مقله در نوشتن خط ثلث و نشانهگذاري آن بسيار استاد و زبر دست شدند، به طوري كه در دوره ابنمقله وزير، سبك و شيوه خط وي به جاهاي مختلف انتقال يافت. مشهورترين كسي كه سبك خط ابنمقله را گرفت، شخصي بود به نام عبداللهبناسد كه قاري قرآن بود و به سال 1018م وفات يافت. وي شعر را با خطي نزديك به محقق مينوشت، چنانكه ابنفوطي ميگويد: از ابناسد مشهورتر شخصي به نام ابنالبواب است كه در شيوه و سبك نوشتن خط زيبا، معجزه ميكرد. احتمالا ابنمقله وزير در خصوص تجديد خط ثلث و انواع آن، بيش از اندازه زياده كرده باشد.
همه آثار ابنمقله، تقريبا مفقود شده و هيچگونه آثاري از خط وي موجود نيست. مگر آنچه كه مورخين گفتهاند و يا در كتابها آمده است. بعضي از آثار ابنالبواب به دست ما رسيد مثل ديوان شعر سلامةابنجندل و قرآن كه در مؤسسه شوستر بتي در شهر دوبلين نگهداري ميشود. همچنين كتاب جامع محاسن كتابة الكتاب كه وي جمعآوري كرده و محمدبنحسن طيبي آن را نوشته است، (محمدبنحسن طيبي، يكي از خوشنويسان سال دهم هجري است) و با شيوه و سبك ابنالبواب نوشتههاي متعددي دارد. در اين كتاب وي، شيوههاي مختلف قلمها، بدون تطبيقكردن با يكديگر، و يا اسامي آنها، نوشته شده است.
شيوههاي خطي كه طيبي به عنوان نمونه از سبكهاي ابنالبواب مطرح ميكند
از جمله شيوههاي خطي كه طيبي به عنوان نمونه از سبكهاي ابنالبواب مطرح ميكند، شيوه ثلث معتاد است كه درواقع نوع سبكتري از ثلث بهشمار ميرود، ديگر، قلم منشور، قلم تواقيع يا نشانهگذاري، قلم جليل ثلث يا ثلث سنگين، قلم مصاحف، مسلسل، غبار نسخ، جليل محقق، ريحان، قلم رياشي يا رياسي، قلم حواش، اشعار، رقاع ، مقترن و قلم لؤلؤ است.
پس از آن مدرسه فارسي در دوره تيموري و صفوي بهوجود آمد و خط تيموري و صفوي به منصه ظهور رسيد و خط فارسي و قلم نستعليق و ديواني و همايوني به وجود آمد كه جميع بدايع تزييني و تخيلي در آن جمع شده است. از ديگر خطها، خط زيبا بود كه خط كوفي مزهر، از جمله آن است و در دوره فاطميان به مصر انتقال يافت.
مير علي وزير شاعر و موسيقيدان از مشهورترين خوشنويسان منطقه هرات و بخارا در قرن پانزدهم به شمار ميرفت و ابتكار خط نستعليق به وي بازميگردد. پس از آن در هرات خوشنويس و خطاط معروف سلطان علي مشهدي و پسرش سلطان محمد ظهور كردند. پس از آن خوشنويسان ديگري چون عبدالرحمن خوارزمي و پسران وي خود را مطرح كردند و بر زيبايي خط تعليق افزودند.
اما خط رقاع يا رقعي از ابتكارات تركان عثماني بهشمار ميرود. از مشهورترين خوشنويسان و ماهرترين آنها، شخصي به نام حافظ عثمان بنعلي است و در سنه 1693 معلم سلطان وقت بوده است. خوشنويسان در غرب مراكش عربي و اسپانيا با پرداختن به خط حجازي از شيوه جليل و ثلث، خطي ابتكاري به وجود آوردند.
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2700]