واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: دلايل دزدي در كودكان چرا همه چيز به دستت ميچسبد؟
جام جم آنلاين: در جوامع متعدد ارزشهاي متفاوتي حاكم است، اما در تمام جوامع به برخي ارزشها توافق همگاني وجود دارد. يكي از اين موارد زشت شمرده شدن دزدي است، به اين معني كه دزدي در تمام جوامع، صفتي نكوهيده و ناپسند به حساب ميآيد و بايد پس از شناسايي علل، به درمان آن اقدام شود.
دزدي از نظر لغت به معني مال و ثروت ديگري را به صورت پنهان و غيرمشروع و بدون اجازه مالك صاحب شدن است. دزدي به هر صورتي كه انجام گيرد، باعث تضييع حقوق ديگران ميشود. همچنين دزدي از چند طريق انجام ميشود كه عبارت است از دزدي از وسايل منازل، وسايط نقليه و فروشگاهها.
معمولا دزدي به وسيله كودكان، ابتدا از وسايل كوچك منزل مثل شيريني و مدادرنگي و پول آغاز ميشود، سپس به وسايل بيشتر و بزرگتري تعميم مييابد. نوع اشياي دزديده شده از سوي كودكان معمولا به سطح اقتضاء و نوع فرهنگ و تربيت كودك در خانواده بستگي دارد.
بين دزدها علايم كم و بيش مشابهي مشاهده ميشود. اين علايم عبارتند از: برداشتن و پنهان كردن اشياي ديگران، گاهي ربودن اشيايي كه فرد به آنها نيازي ندارد. انكار خلاف بودن دزدي و تقلب و ريا، بيتوجهي و ناديده انگاشتن حقوق ديگران، ناسازگاري اجتماعي، بيكفايتي و نداشتن اعتماد به نفس، فرار از منزل و مدرسه، دروغگويي، مخفي كردن وسايل دزديده شده، پرخاشگري و ضرر رساندن به اطرافيان، كمفروشي، گرانفروشي، كمكاري، احساس حقارت و جيببري.
دزدي كودكان با توجه به سن
در كودكان، دزدي معمولا زماني خودش را نشان ميدهد كه مفهوم مالكيت و من و تو در آنها به وجود آمده باشد و اين مفهوم تقريبا در چهار پنج سالگي پيدا ميشود. كودكي كه مفهوم و معني مالكيت را درك نكرده و به حدود آن آگاه نيست و فرق مال خود و مال ديگران را نميشناسد، اگر دست به مالي زند و آن را از آن خود كند، نبايد به حساب دزدي گذاشت.
هيچ گاه كودك 2 سالهاي را كه بدون اجازه اسباببازي خواهر يا برادرش را برداشته، متهم به دزدي نميكنند. اگر پس از اين سنين (چهار، پنج سالگي) شرايط مناسب نباشد، كودكان بتدريج دزدي خواهند كرد و با آن خو خواهند گرفت و رفتهرفته در رفتار آنان پايدارتر ميشود. اگر اين رفتار نامناسب كودكان در دوران كودكي اصلاح و درمان نشود، در دوران پس از بلوغ و بزرگسالي بيشتر نمايان خواهد شد و مشكلات و نابسامانيهاي فراواني براي خود، خانواده و اجتماع خود به وجود خواهد آورد.
ريشهيابي دزدي در كودكان
معمولا منشأ دزدي، نوعي محروميت است. كودكاني كه با محروميتهايي مواجه ميشوند، هر چند محروميتهاي بسيار ابتدايي و ساده، تربيت خانوادگي او طوري بوده كه عزت نفس پايين نصيب او شده، براي از ميان بردن آن محروميت، اقدام به دزدي ميكند. اين محروميت ميتواند متنوع باشد. بعضي محروميتها عاطفي و رواني است، بعضي مادي و بعضي ديگر محروميتها اجتماعي و فرهنگي هستند.
در محروميت عاطفي و رواني، ناكاميها و مورد بيمهري و بيتوجهي والدين قرار گرفتن، سبب ميشود كودك به نوعي واكنش در برابر كمبودها دست بزند. دراينباره، سرقت كه با لجبازي و دروغگويي همراه است، نشانگر ناسازگاري كودك با محيط خانواده و انتقامجويي از والدين است. تحقيقات بسياري كه درخصوص دزدي كودكان صورت گرفته، نشان ميدهد محروميت از مهر و محبت والدين و بخصوص مادر و جداييهاي نسبتا طولاني از مادر در سنين خردسالي، تأثير بسزايي در دزدي سنين نوجواني و بزرگسالي دارد.
علل رواني ديگري مانند جبران احساس حسادت و نشان دادن خود، انتقام از والدين به هر علتي، تأمين پول براي صرف ديگران، تنها به دليل جلب محبت و يافتن جاي پايي جديد در ميان دوستان يا اينكه در بين آنان سخاوتمند معرفي شود، نداشتن احساس امنيت، آرزوي به دست آوردن اشياي پرزرق و برق، وجود نامادري و ناپدري، صدمه زدن به ديگران به منظور تخليه عقدههاي رواني، تلاش براي خارج شدن از محدوديت، تقليد از الگوها و نمونههايي كه از طريق وسايل ارتباط جمعي ديده، شنيده يا خوانده است. احساس تنهايي در خانه و رغبت به انجام عمل چشمگير در اين قالب تا خود را از تنهايي برهاند و سختگيريهاي والدين از مواردي هستند كه كودك را وا ميدارند كه دزدي كند.
در محروميت مادي نيز زماني كه نيازهاي مادي و چيزهاي مورد علاقه او تأمين نميشود، كودك اقدام به دزدي ميكند. يعني به علت عدم ارضاي نيازهاي مادي از قبيل تغذيه ناكافي، لباس نامناسب، نداشتن پول توجيبي و اسباببازي و مواردي از اين قبيل، كودك دزدي ميكند. در چنين مواردي، انگيزه تملك كه داراي جنبه غريزي نيز هست، فرد را وادار به دزدي ميكند، تنها به اين دليل كه مالك شيئي شود.
در علل اجتماعي نيز كودك از الگوهاي خود دزدي را ياد ميگيرد. در يك اجتماع الگوها، پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده، فاميل، دوستان، همكلاسيها و همبازيها، معلم، همسايگان، مسوولان و ادارهكنندگان جامعه و كشور هستند. بعضي كودكان ممكن است يكي از اينها را الگوي خود قرار دهند و از آنان تقليد و به دزدي اقدام كنند.
كودكان كاملا حساس هستند و بشدت رفتار اطرافيان و الگوهاي خود را زير ذرهبين قرار ميدهند و از رفتار آنها الگو ميگيرند. بنابراين لازم است مسوولان كشور، والدين و مربيان سعي كنند محيطي را ايجاد كنند كه در آن كودكان به نحو سالمي رشد كنند.
البته وقتي از دزدي حرفي به ميان ميآيد، خيليها فكر ميكنند دزدي يعني از ديوار مردم بالا رفتن يا با اسلحه به كسي يا جايي حمله كردن و مال او را گرفتن و يا برداشتن يا اينكه با موتورسيكلت كيف از دست مردم قاپيدن. در حالي كه كودكان تنها از اين روشها الگو نميگيرند، بلكه بيشتر از دزديهاي غيرمستقيم الگوبرداري ميكنند.
مثلا كودكي كه ميبيند پدر او كالاها را انبار كرده و پس از مدتي به چند برابر قيمت ميفروشد، به صورت عملي دزدي را ياد ميگيرد، هر چند پدر او در زبان و گفتار دزدي را زشت ميداند. كودكي كه در كتاب يا مجله ميخواند يا به هر طريقي ميفهمد كه وظيفه فلان ارگان، اداره يا مسوول، انجام كاري است؛ ولي ميبيند آن كار صورت نميگيرد يا كمتر و ناقص صورت ميگيرد، به صورت عملي دزدي را ياد ميگيرد.
متأسفانه در جامعه، در مواردي يك آفتابه دزد به اشد مجازات محكوم ميشود، ولي يك دزد حرفهاي چند ميلياردي به مقام و موقعيتي نيز دست مييابد. در چنين مواردي مسلما نه تنها كودكان، بلكه بزرگسالان نيز تشويق به دزدي ميشوند و همه سعي ميكنند در حد بالايي دزدي كنند.
بنابراين براي اينكه كودكانمان دزد بار نيايند، سعي كنيم:
- خودمان در گفتار و عمل شديدا مخالف دزدي باشيم تا كودكانمان نيز با اين روحيه بار بيايند.
- با توجه و محبت خود، نياز كودكمان را به توجه و محبت ارضاء كنيم تا آنان مجبور نباشند براي جلب توجه و محبت دست به دزدي بزنند.
- با مشاهده اولين دزدي كودك با برگرداندن آن به صاحبش، به او بفهمانيم كه متوجه شود اعمال و رفتارش تحت كنترل دقيق است و نبايد چيزي كه متعلق به ديگران است، برداشته شود.
- روي كودكانمان كنترل داشته باشيم تا با افراد ناباب ارتباط برقرار نكنند.
- بكوشيم نيازهاي كودكان خود را برآورده كنيم و اگر امكانات مادي ما اجازه برآوردن نياز كودكمان را نميدهد، با توضيحات كافي ذهن او را روشن و قانع كنيم.
- با دادن آگاهي و استدلال، زشت و كريه بودن دزدي را به كودك خود بفهمانيم.
- به كودكان خود اعتماد كنيم و هيچ وقت حتي اگر چيزي نيز برداشته باشند، متهم به دزدي نكنيم.
- وسايلي كه ممكن است كودك را به وسوسه دزدي بيفكند، از ديد و نظر او دور بگذاريم.
- بكوشيم غير از تأمين لباس و غذاي او، مقداري پول توجيبي هم به آنها بدهيم.
- سعي كنيم كودك خود را مذهبي بار بياوريم تا كودكمان در مقابل وسوسه دزدي و ديگر وسوسهها و گناهان مقاومت كند و عزت نفس نشان بدهد.
- سعي كنيم امكانات سرگرمي و پر كردن اوقات فراغت آنها را فراهم آوريم و طوري براي آنان برنامهريزي كنيم كه انرژي خود را در راههاي سازنده به كار گيرند و ديگر وقت و انرژي نماند كه او به دزدي اقدام كند.
- كودكان را از خواندن، شنيدن و ديدن داستانها، فيلمها و برنامههايي كه محتواي آنها دزدي و جنايت است و از وسايل ارتباط جمعي پخش ميشوند، منع كنيم.
- با افشاي عمل كودكي كه براي اولين بار دست به دزدي ميزند، او را تحقير نكنيم؛ زير او نزد ديگران آبرو و شخصيت دارد، بنابراين بايد در چنين مواردي عمل نامناسب آنان را در خفا به آنها گوشزد كنيم و از آنها قول بگيريم چنانچه اين كار را تكرار كنند، عمل آنها افشا خواهد شد.
- اگر خداي ناكرده به دزدي كودك خود حتم داريم، ديگر او را سؤال پيچ نكنيم، بدون مقدمه وارد شويم و قاطعانه عمل كنيم تا مجبور به دروغ گفتن و دروغگو بارآمدن نشود و شيء دزديده شده را از او بستانيم.
- وقتي كودك با چيزهاي تازهاي به خانه ميآيد و ميگويد آنها را يافته يا هديه گرفته است، اين كار منصفانه نيست كه حتما ثابت كنيد چيزي را دزديده است. چون با اين كار ممكن است احتمالا او را براي جرمي كه نكرده است، تنبيه كنيد. درسي كه كودك از اين واقعه ميآموزد، اين است كه خود را از هر موقعيتي كه در آن احتمال دزدي ميرود، دور كند.
- اگر فرزندتان دزدي كرد، از خود بپرسيد آيا او را از وسيله مورد علاقهاش محروم نكردهايد.
سه شنبه 11 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]