واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: م . آزاد، شاعر نوپرداز ایرانی درگذشت
محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) شاعر نوپرداز ایرانی پس از یک بیماری طولانی صبح روز پنجشنبه 19 ژانویه (29دی) در تهران درگذشت.م. آزاد در طول یک سال گذشته بارها به دلیل شدت گرفتن بیماری سرطان روده در بیمارستان بستری شد که نهایتا صبح پنجشنبه در سن 72 سالگی در بیمارستانی در تهران درگذشت.بنا به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، به نقل از خانواده م. آزاد كلیه مراسم تدفین و سوگواری او به صورت خانوادگی و در جمع دوستان این شاعر برگزار خواهد شد.هفته گذشته در جریان چهارمین دوره جایزه ادبی بیژن جلالی، هیئت داوران این جایزه را به م. آزاد و یدالله مفتون امینی، دو شاعر از نسل پس از نیما برای مجموعه فعالیت های فرهنگی آنان در چهار دهه گذشته اهدا کرد.م. آزاد در 18 آذر سال 1312 در تهران به دنیا آمد و دانش آموخته رشته ادبیات از دانشگاه تهران بود. نخستین کتاب او در زمینه شعر با عنوان "دیار شب" در سال 1334 با مقدمه ای از احمد شاملو چاپ شد.یکی از معروف ترین اشعار او به نام "گل باغ آشنایی" را محمدرضا شجریان و گیتی و شعر دیگری از او را فرهاد خوانده اند. حسین علیزاده و ژیوان گاسپاریان نیز مجموعه ای با عنوان "به تماشای آبهای سپید" از اشعار آزاد را اجرا کرده اند.به رغم سکوت م. آزاد در سال های پس از انقلاب، هنوز اشعار او، به ویژه اشعار مجموعه های "قصیده بلند باد" ، " آینه های تهی" و "با من طلوع کن" مورد توجه نسل پس از انقلاب است.او علاوه بر شعر و نقد آن، در زمینه ادبیات کودکان نیز آثاری در کارنامه هنری خود داشت.م. آزاد از فعال ترین نویسندگان ادبیات کودکان بود که کار در این حوزه را با شکل گیری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و نزدیک به پنجاه عنوان کتاب و نوار کاست در این زمینه از او منتشر شده است.از کارهای او در زمینه ادبیات کودک و نوجوان بازنویسی گزیده ای از داستان های مثنوی، گزیده شعرهای عامیانه کودکان، گردآوری لالایی های منظوم با عنوان مادرانه ها و مهم ترین کار او بازنویسی کامل شاهنامه به زبانی ساده در دو بخش جداگانه برای کودکان و نوجوانان است که مراحل نهایی چاپ را می گذراند.دو شعر از م. آزاد
گل باغ آشنائیگل من پرنده ای باش و به باغ باد بگذر.مه من شکوفه ای باش و به دشت آب بنشین.گل باغ آشنائی گل من کجا شکفتیکه نه سرو می شناسدنه چمن سراغ دارد.نه کبوتری که پیغام تو آورد به بامینه بدست مست بادی گل آتشین جامینه بنفشه ای نه بوئی نه نسیم گفت و گوئینه کبوتران پیغامنه باغهای روشنگل من میان گلهای کدام دشت خفتیبه کدام راه خواندیبه کدام راه رفتی مه منتو راز ما را به کدام دیو گفتی؟که بریده ریشه مهر شکسته شیشه دلمنم این گیاه تنهابه گلی امید بسته...همه شاخه ها شکسته!به امیدها نشستیم و به یادها شکفتیمدر آن سیاه منزلبه هزار وعده ماندیمبه یک فریب خفتیم .فرهاد گمفریاددر شب بیداد من فرهاد می گریدو چه بی فریادجهان پیراست و بی بنیادمی گریددر شب بیداددر فروبستمو فروماندم در آن خاموش گمفریادتا نگرید در شب بیداد من فرهادنشنوم دیگرهای های زاری خاموشوارش راو سکوت سوگوارش راباز می گریددر شب بیداد من فرهاد و چه بی فریاد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3833]