تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834652674
عدالت در تقسیم بیت المال
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عدالت در تقسیم بیت المال
امام امیرالمؤمنین علیهالسّلام در چند سال زمامداریش تمام كوشش خود را در ریشهكن كردن فقر و الغاى امتیازهاى طبقاتى به كار برد. آن بزرگوار كوشید تا فقر و تهیدستى، نیاز و حاجتمندى، كه خلق و خوى انسانى را مىمیراند و مردم را به ذلت و بدبختى سوق مىدهد، از بین ببرد و روح مردانگى و آقایى را، كه به مرور زمان بعد از رحلت حضرت رسول اكرم صلّى الله علیه و آله از بین رفته بود، به حال اول برگرداند. امام به خاطر شناخت كاملى كه از برنامههاى حیاتبخش اسلام داشت و انسان را به حكم قرآن، جانشین خدا روى زمین مىدانست، به خوبى آگاه بود كه راه نجات انسانها از ذلت و خوارى، لغو امتیازات طبقاتى غلطى است كه در جامعه حاكم شده و باید با برنامههاى انقلابى، همه آنها از بین برود و فقر و تهیدستى ریشه كن گردد.در حقیقت امام مىخواست همان برنامه مساواتى كه در عصر رسول خدا بود به حال خود بازگرداند، لذا قبل از آن كه پایههاى حكومتش استوار شود سخنى دارد كه حكایت از تصمیم قاطع آن حضرت در عدل گسترى دارد. آن جا كه مىفرماید:«لَو قَدِ اسْتَوَت قَدَمایَ مِن هذِهِ المَدَاحِضِ لَغَیَّرْتُ أشیاءَ؛ اگر دو پایم در این لغزشگاه استوار ماند (از مشكلات بیرون آیم) خیلى چیزها را تغییر مىدهم.»(1)این سخن حاكى از تاسف و نگرانى امام از انحرافاتى است كه در جامعه اسلامى آن روز به وجود آمده بود و در جاى دیگر هنگامى كه در زمان عثمان، سعید بن عاص، حق مسلّم امام را از بیت المال به منظور محاصره اقتصادى آن حضرت دریغ داشت فرمود:«اِنَّ بَنِى أُمَیّةَ لَیُفَوِّقُونَنی تُراثَ مُحمَّدٍ صلّى الله علیه و آله تَفْویقاً وَاللهِ لَئِنْ بَقیتُ لَهُمْ لأَنْفَضَنَّهُم نَفْضَ اللَّحَّامِ الوِذَامَ التَّرِبةَ؛ بنىامیه از میراث محمد صلّى الله علیه و آله جز كمى در اختیار من نمىگذارند، به خدا سوگند! اگر زنده ماندم همچون شكمبه حیوان كه خاك آلوده است و قصاب آن را دور مىریزد، آنها را از صحنه حكومت بیرون خواهم ریخت.»(2)امام علیه السّلام به محض رسیدن به قدرت تمام املاكى كه عمر آنها را مخصوص بیتالمال گردانیده بود و سپس عثمان آنها را به نزدیكان خود داده بود مالكیت شخصى آنها را ملغى كرد و جزء بیتالمال قرار داد و فرمود:«سوگند به خدا! اگر به كابین زنها هم درآمده باشد و كنیزكانى با آن خریده باشند همه را به بیتالمال برمىگردانم، زیرا در عدالت وسعتى است و كسى كه عدالت بر او تنگى كند ستم بر او بیشتر سنگینى مىنماید.»(3)مىتوان گفت: بزرگترین اقدام انقلابى حضرت در دوران حكومتش این بود كه امتیازات كلیه سران كشور را از آنها گرفت و دستور داد كه همه مردم چه نظامى و چه غیر نظامى، چه عرب و چه غیر عرب همه به طور مساوى از بیتالمال بهرهمند شوند؛ البته این انقلاب مالى و اقتصادى بر جمعى از سران گران آمد. كمكم لب به اعتراض گشودند، در میان آنان طلحه و زبیر و عبدالله بن عمر و سعید بن عاص و مروان بن حكم و برخى دیگر از بزرگان قریش و غیره بودند و تا آن جا پیش رفتند كه بیعت را شكستند و تحت عنوان خونخواهى عثمان با امام اعلان جنگ دادند و جنگ جمل را به پا كردند در حالى كه خود از تحریككنندگان قتل عثمان بودند.ولى امام علیه السّلام مقابل این حركتهاىِ منفى ـ كه مىخواست برنامههاى اصلاحى و انقلابى حضرت را تحت تأثیر گذارد ـ سخت مقاومت كرد و حتى یك قدم هم عقبنشینى نكرد و هنگامى كه بعضى از اصحاب ملاحظه كردند كه معاویه نسبت به یارانش بخشش بسیار دارد به امام عرض كردند: اى امیر مؤمنان! مردم عموماً علاقهمند به دنیا هستند و براى آن تلاش مىكنند اگر از این اموال مقدارى بیشتر به اشراف عرب و به قریش و به كسانى كه مخالفت و دور شدن آنها را دوست ندارى مىبخشیدى، وضع بهتر مىشد و پراكندگى ایجاد نمىگردید و بهتر مىتوانستى در میان مردم به عدالت عمل كنى و آن گاه در آخر و پس از استقرار حكومتت، بیتالمال را به مساوات تقسیم مىكردى. حضرت در پاسخ این سخن فرمود:«اَتأمُرُنِی أنْ أَطلُبَ النصرَ بِالجُورِ فِیمَن وُلِّیتُ عَلیهِ؟ واللهِ مَا أطُوُرُ بِهِ ما سَمَر سَمیرٌ وَ ما أمَّ نَجمٌ فی السَّماءِ نَجماً، لَو كانَ المالُ لی لَسوَّیتُ بَینَهُم، فَكَیفَ و إنَّما المالُ مالُ الله، اَلا وَ إنَّ إعطاءَ المالِ فِی غَیرِ حَقِّهِ تَبذیرٌ و اِسرافٌ وَ هُوَ یَرفَعُ صاحِبَهُ فِى الدُّنیا و یَضَعُهُ فِى الآخِرةِ و یُكَرِّمُهُ فِى النّاسِ و یُهیُنُه عِندَ اللهِ... ؛ آیا مرا وادار مىكنید كه پیروزى خود را با جور و ستم بر كسانى كه حكومت آنان را به عهده دارم جویا شوم؟! به خدا سوگند! تا هنگامى كه شبها پشت سر هم مىآیند و ستارگان آسمان یكدیگر را دنبال مىكنند براى همیشه چنین كارى نخواهم كرد، اگر اموال از آن خودم بود به طور مساوى در میان آنان تقسیم مىكردم، چه رسد به این كه اموال، براى خداوند و متعلق به بیتالمال است. آگاه باشید كه بخشیدن مال در غیر جاى خود تبذیر و اسراف است و این كار صاحب آن را در دنیا بالا مىبرد اما در آخرت پایین مىآورد. او در میان مردم خوشآوازه مىشود اما در پیشگاه خدا خوار مىگردد و هرگز كسى مال خود را در غیر جاى خود و به غیر اهلش نسپرد مگر این كه خداوند وى را از شكرگزارى آنان محروم ساخت و محبتشان را متوجه دیگرى نمود، پس اگر روزى پایش بلغزد و به كمك آنان نیازمند گردد بدترین یاران و تلخترین دوستان خواهند بود.»(4)حضرت در اولین سخنرانى خود به این حقیقت تغییر ناپذیر اشاره كرد و فرمود:« من خود از بیتالمال شما حتى درهمى براى شما گزندى ندارم تا مادامى كه یك ریشه یا شاخهاى از خرما براى من در مدینه برپاست بنابراین شما خود تصدیق مىكنید و باور دارید كه من از خود جلوگیرى كنم به شما بخششِ بىجا نخواهم كرد.»عقیل برخاست و گفت: تو را به خدا آیا مرا با یك غلام سیاه در مدینه یكسان قرار مىدهى؟فرمود:« تو بنشین آیا كسى دیگر این جا نبود كه سخن بگوید؟ آرى تو فزونى بر او ندارى مگر به سابقه خدمات در اسلام یا تقوا.»(5)سختگیرى امام در تساوى حقوق و لغو امتیازات، درباره حقوقى بود كه بین مجاهدین یا اشخاص به خاطر حاجاتشان داده مىشد، زیرا معنا ندارد كه در این خصوص سفید را بر سیاه یا عرب را بر عجم امتیازى باشد حتى سوابق در خدمات اسلامى و تقوا و غیره موجب تفضیل در گرفتن بیتالمال نیست، بلكه ارزشهاى معنوى، نزد خداوند پاداش خواهند داشت. بله كسانى كه كار بیشتر یا با ارزشتر انجام مىدادند قطعاً پول بیشترى از بیتالمال على علیه السّلام مىگرفتند، زیرا حقشان بوده است.نمونههایى از عدالت آن حضرت در تقسیم بیتالمال1) در روضه كافى از محمد بن جعفر عقبى، مرفوعاً نقل شده كه: على علیه السّلام در یكى از روزها خطبهاى خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:«اى مردم! آدم ابوالبشر و حوا غلام و كنیز نزاییدهاند، همه مردم حرّ و آزادند لكن خدا بعضى از شما را بر بعضى دیگر نعمت داده كه خدمتگزار باشد و فرمان برد. پس هر كس براى او سوابق رنج و خدمتى در اسلام هست صبر كند و بر خدا منت نگذارد، بدانید اگر چیزى در بیتالمال حاضر باشد ما آن را به طور یكسان و تساوى در بین نژاد سیاه و سرخ پخش مىكنیم.»در آن جمع، مروان به طلحه و زبیر گفت: على از این سخن غیر از شما را قصد نكرد. راوى مىگوید: امام به هر كدام از مردم سه دینار عطا فرمود و به یك تن از شخصیتهاى انصار سه دینار داد و به غلام سیاه آزاد شده همان انصارى هم سه دینار، مرد انصارى گفت: یا امیرالمؤمنین! این غلامى است كه من دیروز او را آزاد كردهام مرا و او را یكسان قرار مىدهى؟ فرمود: من در كتاب خدا نظر كردم براى اولاد اسماعیل برترى بر اولاد اسحاق نیافتم.(6)این تقسیم عادلانه اولین حركت انقلابى حضرت پس از بیعت مردم با او بود و نشان داد كه قول على با عملش یكى است و همه در استفاده از اموال بیتالمال مساوى هستند.2) در روضه كافى از ابى مخنف ازدى نقل شده كه مىگوید: جمعى از شیعیان نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا امیرالمؤمنین! هرگاه این اموال را بیرون بدهى و بین سران، رؤسا و اشراف پخش كنى و آنها را بر ما برترى دهى چه شود؟ وقتى كه امر حكومت انتظام یافت سپس به عدالت و تقسیم به مساوات میان رعیت برگرد كه افضل شیوههاى رعیتپرورى است و خدا تو را به آن عادت داده است.امام در پاسخ آنها فرمود: «اى واى! آیا مرا ـ كه سرپرست مسلمانان هستم ـ امر مىكنید كه با ستم كردن به اهل اسلام، به پیروزى برسم؟ نه، به خدا سوگند! مادامى كه شبنشینها حدیث شب مىگویند و تا در آسمان ستارهها را مىبینم چنین نخواهد شد. والله اگر اموال آنان، براى خود من هم بود باز به تساوى میانشان پخش مىكردم تا چه رسد به آن كه فقط اموال خود آنان است و بس.»راوى مىگوید: سپس امام سر به زیر انداخت و سكوتى طولانى كرد و به اندیشه فرو رفت.چرا امام سكوت كرد و در فكر فرو رفت؟ شاید سكوت امام براى این بود كه چرا مخلصین او چنین پیشنهادى را دادهاند و این كاشف از خطرى است كه دولت آل على را متزلزل كرده است. شاید فكر كرد كه ممكن است با این جوابى كه داد این دوستان نزدیك هم سرخورده شوند و از دور حضرتش بروند و على را تنها بگذارند و شاید هم فكر كرد كه آیا اینها از چنین سخنى قانع شدند یا خیر؟ و شاید... .خلاصه امام سر برداشت و باز شروع به سخن نمود و فرمود:«هر كس از شما كه مالى دارد او را زنهار از فساد، زیرا اعطاى آن در غیر حق تبذیر و اسراف است، پس هر كدام از شما مالى دارد باید به وسیله آن به خویشاوندان خود برسد و به آنان هدیهاى بدهد، به طرز نیكو و پسندیدهاى با آن مهماندارى كند، رنجدیدگان، درماندگان، افتادگان، اسیران و در راه ماندگان را از غم برهاند كه موفقیت به این خصال بلند، بزرگوارىهاى دنیا و شرف آخرت است.»(7)
محاسن برقى نظیر همین برخورد را نسبت به جماعتى از قریش، گزارش مىدهد.(8) شیخ صدوق و شیخ مفید این جریان را از ربیعه وعماره نقل مىكنند.(9)3) هارون بن عنتره از پدرش نقل مىكند: من در قصر خورنق (بارگاه معروف پادشاهان حیره) بر على بن ابىطالب علیه السّلام فرمانرواى كل ممالك اسلامى وارد شدم. فصل زمستان بود. دیدم حضرت لباس مستعملى به خود پیچیده و از سرماى هوا به خود مىلرزد. گفتم: یا امیرالمؤمنین! خدا براى تو و خاندان تو هم، چون دیگران، در این مال سهمى قرار داده است، چرا با نفس خود چنین مىكنى؟امام فرمود: «من در بیتالمال براى شما زحمتى ندارم و این قطیفه مستعملى هم كه دارم از مدینه به همراه خود آوردهام.»(10)4) بن نباته مىگوید: هرگاه مالى براى امام علیه السّلام مىآوردند معمول آن بود كه آن را داخل بیتالمال مسلمین مىگذاشت، سپس مستحقین را جمع مىكرد، دستى در مال مىكرد و آنها را از چپ و راست مىفشاند مىفرمود: اى طلاى زرد و اى سیم سفید، غیر مرا گول بزنید. سپس بیرون نمىآمد تا همه آنچه در بیتالمال بود پخش مىكرد و به هر صاحب حقى، حق او را مىداد. بعد دستور مىداد كه جاروب شود و آب بپاشند. سپس در آن جا دو ركعت نماز مىگذارد و بعد دنیا را سه طلاقه مىكرد و بعد از سلام مىگفت: «اى دنیا! خود را به من عرضه مكن، خود را پیش من زینت منما، مرا گول مزن كه من تو را سه طلاقه كردم كه رجوع در آن نیست.»(11)5) محمد بن فضیل از هارون بن عنتره از زاذان نقل مىكند كه گفت: من با قنبر، غلام على علیه السّلام، رفتم دیدم قنبر مىگوید: برخیز یا امیرالمؤمنین! چیزى براى شما پنهان كردهام.امام فرمود: چه چیز است؟گفت: به همراه من برخیز، امام علیه السّلام برخاست وى را تا خانهاش برد و در آن جا برخورد كردند به غرارهاى (جوال بزرگى) مملو از ظروف طلا و نقره، گفت: یا امیرالمؤمنین! من چون دیدم كه تو هر چه هست تقسیم مىكنى و چیزى براى خود نمىگذارى اینها را از بیتالمال براى شما ذخیره كردهام.(12)على علیه السّلام فرمود: دوست داشتم به جاى این اموال، آتش عظیمى به خانهام داخل مىكردى؟ سپس شمشیرش را كشید و آنها را تكه تكه كرد. آن قدر با شمشیر بر طلاها و نقرهها زد كه مقدارى از آنها نصف و مقدارى بیشتر قطعه قطعه شد. بعد فرمود: تقسیم كنید به مردم. آن گاه این شعر را خواند:هذا جناى و خیاره فیه اذ كل جان یده الى فیهسپس از جا برخاست و به سوى بیتالمال رفت و هر چه در آن جا یافت آن را هم تقسیم كرد، در آخر دید كه در محل بیتالمال سوزن نخهایى باقى است. فرمود: اینها را هم تقسیم كنید.به امام گفتند: به اینها نیازى نداریم.فرمود: به خدایى كه جانم در دست قدرت اوست به خوب و بدش مؤاخذه مىشویم.(13)6) عاصم بن كلیب از پدرش نقل مىكند كه: مالى از اصفهان براى امام على علیه السّلام آوردند و اهل كوفه آن روزها اسباع(14) بودند. امام امیرالمؤمنین علیه السّلام همه آن مال را به هفت قسمت كرد. در آن میان رغیفى (گرده نانى) دید آن را هم هفت قسمت كرد و براى هر كس یك پاره از آن رغیف را گذاشت، سپس بین سران اسباع، قرعه انداخت كه اولى را به كدام طایفه بدهد و دومى را به كدام طایفه و... .(15)7) هلال بن مسلم از جدش نقل مىكند: عصر بود، مالى براى بیتالمال آوردند، خود شاهد بودم كه حضرت على علیه السّلام فرمود: «این مال را تقسیم كنید.» گفتند: عصر است یا امیرالمؤمنین! تا فردا تأخیر بینداز. فرمود: آیا ضمانت مىكنید كه تا فردا زنده باشم؟ گفتند: چه چیز در اختیار ماست؟ امام فرمود: پس تأخیر نیندازید و تقسیم كنید.راوى مىگوید: شمعى آوردند و آن مال را در روشنایى شمع تقسیم كردند.(16)8) شعبى گوید: من داخل رحبه (میدان) كوفه شدم در حالى كه من پسركى بودم. ناگهان امیرالمؤمنین على بن ابىطالب علیه السّلام را دیدم ایستاده، دو خرمن از طلا و نقره پیش روى او ریخته بود تازیانهاى به دست و مردم را دور مىزد. سپس برگشت به سوى آن مال، پس آن را تقسیم كرد میان مردم تا چیزى از آن باقى نماند. آن گاه به خانه خود رفت و هیچ چیز از آنها را (نه كم ونه زیاد) با خود نبرد. من پیش پدرم برگشتم و گفتم: اى پدر! من امروز «بهترین مردم» یا «نادانترین مردم» را دیدهام! پدر گفت: چه كسى بود اى پسر؟ گفتم: على بن ابىطالب امیرالمؤمنین را دیدم چنین و چنان كرد. پس قصه را براى او گفتم، پدرم گریست و گفت: اى پسرم! بهترین مردم را دیدهاى.(17)9) روزى امام علیه السّلام شمشیرش را به بازار آورد تا بفروشد و با پول آن لباس تهیه كند و مىگفت: چه كسى این شمشیر را از من مىخرد. به خدا سوگند! چقدر با همین شمشیر، غبار اندوه را از صورت پیامبر خدا زدودم و اگر بهاى لباسى را داشتم آن را نمىفروختم.(18)در استیعاب مىافزاید: مردى به نزد امام آمد و گفت من این لباس را به طور سلف به شما مىفروشم. این در حالى بود كه همه دنیاى اسلام به غیر از شام در اختیار امیرالمؤمنین بود.(19)10) عبدالله بن زمعه كه از شیعیان آن حضرت بوده است مىگوید: هنگامى كه على علیه السّلام در مقام خلافت و حكومت بود به نزدش آمدم و درخواست مالى كردم. عبدالله خیال مىكرد كه حضرت او را بر دیگران مقدم مىدارد و یا بیش از آنچه حق اوست از بیتالمال به وى مىدهد. امام علیه السّلام در پاسخش فرمود: «همانا این ثروت نه مال من است و نه از آن تو! غنیمتى است مربوط به مسلمانان كه با شمشیرهایشان به دست آوردهاند. اگر تو در نبرد همراهشان بودهاى سهمى همچون سهم آنان دارى، وگرنه دسترنج آنها براى غیر دهان آنان نخواهد بود.»(20)پی نوشت ها:1 . نهج البلاغه، كلمات قصار 272.2 . همان، خطبه 77.3 . همان، خطبه 15.4 . همان، خطبه 126.5 . روضه كافى، ص 158 ؛ وسائلالشیعه ، ج 11، ص 79 و بحارالانوار، ج 41، ص 121.6 . روضه كافى، ص 57، حدیث 206.7 . خلیل كمرهاى، سرچشمه حیات، ص 507، به نقل از كافى.8 . همان، ص 522 .9 . همان، ص 531.10 . ابن اثیر، الكامل فى التاریخ، ج 2، ص 442 ؛ ابن جوزى، تذكرة الخواص، ص 108 و اربلى، كشف الغمة، ج 1، ص 230.11 . صدوق، امالى، مجلس 47، حدیث 16 و اربلى، كشف الغمه، ج 1، ص 221.12. عمل قنبر براى این بوده كه اشیا و صفایاى غنایم اختصاص به امام دارد یا خمس بوده، لذا خلافى مرتكب نشده بود ولى امام قبول نفرمود.13 . ابو اسحاق ثقفى، الغارات، ج 1، ص 55.14 . كوفه گاهى ارباع بوده و گاهى اسباع؛ یعنى چهار ماه یك مرتبه یا هفت ماه یك نوبت براى جهاد در مرزهاى آذربایجان و قزوین مىرفتهاند، بقیه به طورِ منتظرِ خدمت در مركز مىماندند.15 . ابن عبدالبّر، الاستیعاب، ج 3، ص 49 ؛ الغارات، ج 1، ص 51 و الكامل فى التاریخ، ج3 ، ص 399.16 . وسائل الشیعه، ج 11، ص 82.17 . همان، ج 1، ص 53.18 . إربلى، كشف الغمه، ج 1، ص 222 و ابن جوزى، تذكرة الخواص، ص 109.19 . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 2، ص 50.20 . نهج البلاغه، خطبه 232.ارسالی از کاربر گرامی:حمیدرضا محمدرضاییمطالب مرتبط:در غدیر چه گذشت؟برکه ای که اقیانوس شدامام علی علیه السلام از دیدگاه اندیشمندان غیرمسلمان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]
صفحات پیشنهادی
عدالت در تقسیم بیت المال
عدالت در تقسیم بیت المال امام امیرالمؤمنین علیهالسّلام در چند سال زمامداریش تمام كوشش خود را در ریشهكن كردن فقر و الغاى امتیازهاى طبقاتى به كار برد. ...
عدالت در تقسیم بیت المال امام امیرالمؤمنین علیهالسّلام در چند سال زمامداریش تمام كوشش خود را در ریشهكن كردن فقر و الغاى امتیازهاى طبقاتى به كار برد. ...
حكومت علي(علیه السلام) معرف حقيقي روح عدالت
حكومت در اجتماع اسلامي، بايد درخشان ترين مظهر «عدالت اسلامي» باشد و از استبداد و استثمار، به هر نحوه، منزه باشد و در تقسيم بيت المال بين افراد ملت هيچ گونه ...
حكومت در اجتماع اسلامي، بايد درخشان ترين مظهر «عدالت اسلامي» باشد و از استبداد و استثمار، به هر نحوه، منزه باشد و در تقسيم بيت المال بين افراد ملت هيچ گونه ...
عدالت در ساختار اداري حكومت علي(ع) (2)
خلاصه سخن در بحث عدالت در بيت المال: اول، رعايت عدالت در تقسيم بيت المال، منافاتي با سياست و سياستمداران اسلامي ندارد؛ دوم، عدالت به هيچ وجه فداي چيز ديگر ...
خلاصه سخن در بحث عدالت در بيت المال: اول، رعايت عدالت در تقسيم بيت المال، منافاتي با سياست و سياستمداران اسلامي ندارد؛ دوم، عدالت به هيچ وجه فداي چيز ديگر ...
عدالت و احسان در سيره امام علي (علیه السلام)
(15) 7 - در نهج البلاغه خطبه 224، دو ماجرای عجیب در رابطه با احتیاط و دقت علی (علیه السلام) در رعایت عدالت در تقسیم بیتالمال آمده است . ...
(15) 7 - در نهج البلاغه خطبه 224، دو ماجرای عجیب در رابطه با احتیاط و دقت علی (علیه السلام) در رعایت عدالت در تقسیم بیتالمال آمده است . ...
جایگاه عدالت در حکومت نبوی
بر اساس عدالت و انصاف، بيت المال را تقسيم مي نمود و بر همين اساس، كار نيك را اجر مي نهاد و نيكوكار را تشويق مي نمود.خلاصه آنكه، نه تنها عدالت در حكومت نبوي، ...
بر اساس عدالت و انصاف، بيت المال را تقسيم مي نمود و بر همين اساس، كار نيك را اجر مي نهاد و نيكوكار را تشويق مي نمود.خلاصه آنكه، نه تنها عدالت در حكومت نبوي، ...
امام جمعه پره سر رضوانشهر:تنها راه غلبه برفتنه ها اطاعت از ...
وي از مهمترين شاخصه هاي حكومت اميرالمومنين علي(ع) و پيامبر(ص) را مبارزه با تبعيض و اجراي عدالت برشمرد و بيان داشت: در تقسيم بندي بيت المال هرگز تفاوتي ميان ...
وي از مهمترين شاخصه هاي حكومت اميرالمومنين علي(ع) و پيامبر(ص) را مبارزه با تبعيض و اجراي عدالت برشمرد و بيان داشت: در تقسيم بندي بيت المال هرگز تفاوتي ميان ...
دهه پيشرفت وعدالت در سايه مباني اعتقادي اسلامي به بار مي نشيند
... براي تبيين اصول اسلامي عدالت در شاهرگ هاي جامعه همت مضاعفي داشته باشند. ... در سيره عملي پيامبر اكرم (ص) و حضرت علي (ع) در حكومتداري، تقسيم بيت المال و ...
... براي تبيين اصول اسلامي عدالت در شاهرگ هاي جامعه همت مضاعفي داشته باشند. ... در سيره عملي پيامبر اكرم (ص) و حضرت علي (ع) در حكومتداري، تقسيم بيت المال و ...
بيتالمال، خاكستر خاموش
سياست تقسيم مساوى بيتالمال و در نظر نگرفتن امتيازات شخصى و شرافتهاى ... به يارى حكومت مىآيند و در اجراى عدالت، از همه ناراضىترند؛ در خواستههايشان، از ...
سياست تقسيم مساوى بيتالمال و در نظر نگرفتن امتيازات شخصى و شرافتهاى ... به يارى حكومت مىآيند و در اجراى عدالت، از همه ناراضىترند؛ در خواستههايشان، از ...
تیغ عدالت امام علی (ع)، فراروی دست اندازان به بیت المال
تیغ عدالت امام علی (ع)، فراروی دست اندازان به بیت المال. ... آمده و خون هایشان در این راه ریخته شده، در بین افرادی از بادیه نشینان قبیله ات تقسیم کرده ای. ...
تیغ عدالت امام علی (ع)، فراروی دست اندازان به بیت المال. ... آمده و خون هایشان در این راه ریخته شده، در بین افرادی از بادیه نشینان قبیله ات تقسیم کرده ای. ...
امام عليه السلام در برابر قدرتهاى تخريب
پاسخ : واژه “قسط” بيشتر در امور اقتصادى و توزيع اموال براساس عدالت اجتماعى بين ... به هر حال قسط اسلامى كه تقسيم و توزيع عادلانه بيت المال است بدون هيچ گونه ...
پاسخ : واژه “قسط” بيشتر در امور اقتصادى و توزيع اموال براساس عدالت اجتماعى بين ... به هر حال قسط اسلامى كه تقسيم و توزيع عادلانه بيت المال است بدون هيچ گونه ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها