تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834306559
جابه جايي بازار، دشوار اما ناگزير است غول كهنسال بايد برود
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: جابه جايي بازار، دشوار اما ناگزير است غول كهنسال بايد برود
محسن سيفچاره گري و درمان درست يك بيماري در شرايطي امكان پذير مي شود كه شناخت نزديك و دقيقي از عوامل شكل دهي و بروز آن در دست باشد. روش هاي مرسوم آزمون و خطا در جهان پزشكي، ريشه در ابهام و سردرگمي ناشي از ناشناخته ماندن عوامل زيرساختي شكل گيري و جزييات تركيب سلولي در برخي از بيماري ها دارد. درمانگري و تحقيق هم زماني كه با آزمايش انواع تركيب هاي دارويي صورت مي گيرد، دايره گمانه زني و احتمالات را در دنياي پزشكي گسترش داده و با «اما» و «اگر» و «شايد» همراه مي كند.شيوه هاي مديريتي آزمون و خطا در جهان پزشكي تا حدودي مي تواند قابل قبول و توجيه پذير باشد، اما كاربرد همه جانبه اين روش در امور اجرايي و مديريت هاي اداره جامعه با هيچ منطق و استدلالي سازگار نيست.صدباره آزمودن آزموده ها و بازگشت به نقطه صفر در مديريت هاي خرد و كلان اداره جامعه وابسته به عوامل و دلايل متنوعي است كه در خوش بينانه ترين ارزيابي ها مي شود آن را به نبود شناخت، كم دقتي و كم دانشي در تجزيه و تحليل ريشه هاي آسيب پيوند زد. و اما مقوله درك نادرست و كم دقتي در تجزيه و تحليل عوامل و دلايل بروز و ظهور آسيب هاي اجتماعي در محدوده مديريت هاي شهري و تمركز بر نقطه هدف اين بحث، چيزي جز بازشكافت مفهوم شكلي و محتوايي «بافت هاي فرسوده» شهري نيست.متاسفانه با رجوع به سابقه و كندوكاو در پرونده گزارش هاي تحليلي اهالي فن و متخصصان امور ساخت و ساز هم تصوير مفهومي دقيق و كاملي از مقوله «بافت هاي فرسوده» به دست نمي آيد. در بسياري از اين گونه گزارش ها، فاصله گذاري شناختي و دقت تخصصي در تفكيك مفهوم بافت فرسوده با «بافت مخروبه» وجود ندارد. در حالي كه تفاوت و تمايز نگاه تخصصي با نگرش هاي غيركارشناسي در همين فاصله گذاري ها و باريك بيني هاي پنهان از نظر نهفته است. از ديد عام فرسودگي، مقوله يي عيني و رويت پذير است كه با حداقل دقت در جزييات ساختاري و نقطه هاي اتصال و تماس يك پيكره مهندسي، قابل درك و كشف خواهد بود بنابراين مفهوم «بافت فرسوده» در يك انگاره عمومي به جزييات قابل رويتي چون شكستگي، خميدگي، ترك خوردگي و پوسيدگي متكي است. نشانه هايي كه در يك نگاه دقيق كارشناسي عنوان «بافت مخروبه» به خود مي گيرند، با فاصله يي بعيد از خطرهاي نهفته و ناپيداي بافت هاي فرسوده؛ نكته كليدي و حياتي در همين پنهان بودن خطر نهفته است.با يك ضريب هوشي و درك عقلاني كودكانه و در شرايط عادي روزمرگي هم هنگام گذار از كنار يك ديوار خميده حسگرهاي هشداردهنده ذهن فعال مي شود. دريافت نشانه هاي بيروني با اعلام خطري دروني همزمان است در حالي كه وقت عبور از حاشيه ظاهراً امن يك ساختمان صاف و صيقلي و تازه ساز هيچ نشانه بيروني و هشداردهنده يي از سستي و فرسودگي اجزاي نامناسب و گسسته سازه ساختماني از دريچه ديد به حسگرهاي مغز ارسال نمي شود. رسالت و مسووليت يك اهل فن، كشف و درك و هشدار درباره اين تهديدهاي نهفته و ناپيدا است.گزينش واژه تركيبي «بافت فرسوده» براي روشنگري و هشدار درباره تهديدهاي پنهان ساخت و ساز، گزينشي هوشمندانه است كه ساختمان بدن انسان را الگوي نمونه يي براي دقت و مسووليت پذيري در تركيب و اتصال اجزاي زيرجلدي ساختمان فرض مي كند. همان گونه كه بيماري هاي خاموش و پنهاني چون پوكي استخوان، تصلب شرائين، نمود ديرهنگامي در مرحله تخريب بيروني پيدا مي كند، فرسودگي يك بنا هم در شرايط بحراني پديدار خواهد شد.لحظه و زمان پديد آمدن اين شرايط بحراني برخلاف فرآيند بيماري قابل اندازه گيري و گمانه زني نيست. پرش بعدي عقربه ثانيه شمار مي تواند آن لحظه باشد. حساسيت و اهميت رسيدگي به مقوله بافت هاي فرسوده ريشه در همين اضطراب هموارگي دارد و متاسفانه سال هاي بي شماري را در سنگر كهنسال يك علامت سوال بزرگ و ترجيع بند توجيه گر «چه بايد كرد» بي ثمر و غيرمسوولانه سپري كرده ايم و غافل از داوري بي چون و چراي دادار دادگستري و قضاوت بي رحمانه تاريخ «...منزل به ديگري پرداخته ايم». آيا هنوز پاسخ سرراست و روشني براي اين «چه بايد كرد؟» كليشه يي پيدا نكرده ايم؟در حالي كه روش هاي كاربردي و در عين حال ساده يي براي پيشگيري، چاره گري و برون رفت از اين وضعيت متزلزل و اضطراب انگيز وجود دارد؛ روش هايي چندمرحله يي كه با يك مديريت درست و مصمم و درك تيزهوشانه نقطه پيوند و اتصال همزمان اين پروژه هاي چند مرحله يي مي توان با حركتي هماهنگ آن را به پروژه يي يك مرحله يي بدل ساخت. تكليف بافت هاي مخروبه و در حال فروپاشي شهر تهران تقريباً مشخص و روشن است. در گذر و نظري شتابزده و سرسري هم به سادگي مي شود نقاط جغرافيايي و محدوده هاي منطقه يي بافت هاي مخروبه را روي نقشه نقطه چين كرد. محدوده هاي شمال و جنوب و شرق و غرب بازار بزرگ تهران در اين اقليم مي گنجند. اصل وجودي بازار بزرگ تهران را به نوعي مي شود مادربزرگ نيرومند و حامي سرسخت بافت هاي مخروبه تهران برشمرد. اغلب بناهاي مخروبه تا شعاع چند كيلومتري بازار، كاركردي در حد انبار و بارانداز كالاهاي تجاري دارند. مالكيت درصد قابل توجهي از اين چهارديواري هاي مسقف و مخروبه هم در اختيار تجار كوچك و بزرگ بازار است. از آنجا كه مجموعه اين بناهاي رو به ويراني و مخروبه مورد استفاده يي در حد انبار كالا دارند، هيچ انگيزه و علاقه يي را براي صرف مخارج نوسازي برنمي انگيزد. تجار و مالكان حجره ها و پاساژهاي بازار وقتي در كوچه باغ هاي پرطراوت الهيه، اقدسيه، زعفرانيه و قيطريه زندگي مي كنند، دليلي ندارد نگران بافت هاي مخروبه و پس كوچه هاي كثيف و بي سر و سامان و حتي مردم ساكن در اين محله ها باشند. بنابراين هرگاه حرف و سخني از تخريب و بازسازي آبرومندانه اين بخش از شهر در ميان باشد، مالكان مقتدر اين اماكن از اهرم هاي مقاومتي قابل توجه سياسي، اقتصادي، حزبي و حتي مذهبي خود به نحو مطلوب سود مي برند. مقاومت سرسختانه و ديرسال در مورد جابه جايي بازار تهران و برون رفت از تار عنكبوت تجارت سنتي و عهد دقيانوسي، داستان كهنه و عبرت آموزي دارد.جا به جا كردن غول كهنسال و پراقتدار بازار تهران نيازمند يك پشتوانه مستحكم و بي چون و چراي قانوني و تفويض قدرت اجرايي و اختيار به مديريت شهري است؛ قانوني مستند و متكي به آراي محكم مراجع قانونگذاري از جمله مجلس شوراي اسلامي، شوراي نگهبان، مجمع تشخيص مصلحت و پشتوانه حمايتي بي چون و چراي قوه قضائيه و قوه مجريه.حمايت، همكاري و علاقه مندي همه جانبه تجار و بازاري هاي كوچك و بزرگ در اجراي پروژه يي اشتراكي در سرمايه گذاري و ارائه طرح هاي كارشناسي بسيار كارساز خواهد بود. براي سرعت عمل در زمان بندي پروژه، همزمان مي توان با چندين پيمانكار داخلي و خارجي وارد مذاكره شد.احداث چهار مركز بزرگ تجاري در اضلاع چهارگانه شهر تهران با به روز ترين استانداردهاي مراكز تجاري از قبيل دفاتر مركزي، انبار نگهداري و بارانداز كالا، فضاهاي سبز و پايانه هاي حمل و نقل و...؛ احداث مراكز نگهداري كالاي وارداتي در مبادي ورودي كشور، ثبت سفارش در دفاتر مركزي و انتقال كالاي درخواستي به نقاط مختلف كشور و بسياري امور ديگر كه در بررسي هاي كارشناسانه مي توان به آن رسيد. برخلاف تصورات رايج افزايش عمر مفيد بناها در هزاره سوم در 50 و 100 سال متوقف نخواهد شد. بايد به ساخت و سازهايي با عمر مفيد چندين قرن انديشيد. بناهايي كه استوار بر سازه هاي اصلي و زيربنايي، پس از يك يا دو قرن هم با 30 درصد تغيير در شكل و شمايل ظاهري و كاربرد اوليه، كاربري جديد و متناسب با زمان خود را پيدا كند.مديران شهري از هم اكنون بايد انديشه ساخت و سازهايي با عمر مفيد و كاربري چهارصد، پانصد ساله را مدنظر داشته باشند. اگرچه در ارزيابي هاي ساده انگارانه مرسوم، ورود به چنين حيطه هايي مي تواند عجيب و حتي مضحك به نظر برسد، اما شك نكنيم كه اگر جسارت و اعتماد به نفس اين گونه بلندپروازي ها را نداشته باشيم، ديگران با عبور از اين مرز ناگزير همچنان بر فرزندان فرزندان ما خواهند باليد و...در صورت تمايل نداشتن، مقاومت منفي و مانع تراشي مالكان و صاحبان سرمايه و نفوذ سياسي و... در برابر انديشه انتقال بازار از تهران، سرمايه گذاري دولتي و بخش خصوصي و حتي شراكت مراكز تجاري و سرمايه داران خارجي مي تواند اين ايده را محقق كند. حضور رقباي تجاري و سهولت داد و ستد در اين مراكز، دستاويزي براي مقاومت منفي باقي نخواهد گذاشت. جابه جايي و انتقال غول بازار واقعيتي گريزناپذير است و بيدار كردن اين غول انرژي حركتي و سرعت استقرار در محدوده هاي جديد را افزايش قابل توجهي خواهد داد. اما حركت دادن يك غول مرده و خواب آلود مي تواند بسيار دشوار و زمان بر باشد، اما ناممكن نيست. غول بايد برود روي پاهاي خودش يا لم داده بر برانكاردي عظيم.مقاومت منفي و مخالفت مالكان اين محدوده ها، غالباً و نه هميشه متكي و مبتني بر يك نوع روحيه زياده خواهانه است. زماني كه يك حجره كوچك ده متري بازار با مبالغ هنگفتي در حدود دويست ميليون تومان معامله مي شود، گمانه ها درباره تجاري بودن كل منطقه، واگذاري ملك و زمين با دو برابر قيمت كارشناسي روز هم رغبتي برنمي انگيزد. درصد بالايي از مالكان خانه هاي مخروبه اين محدوده(تجار بازار) اصولاً نيازي به فروش ملك خود ندارند و با اطمينان از روند افزايش قيمت زمين در اين محدوده گنج هاي مخروبه خود را حفظ خواهند كرد. از طرفي با رهن و اجاره سنگين خانه هاي منطقه ، ديگ طمع ساير مالكان محدوده را نيز روي اجاق گذاشته اند، بنابراين جابه جا كردن غول نيرومند بازار نيازمند حركتي ضربتي از سوي مديريت شهري است. در صورت مقاومت، ساخت بازارهاي بزرگ و مدرن و ايجاد زمينه رقابت، اين مقاومت ها را در هم خواهد شكست.بافت هاي فرسوده چگونه متولد مي شوند؟با درك تفاوت هاي شكلي و ساختاري «بافت هاي فرسوده» با «بناهاي مخروبه» به روشني مي توان نتيجه گرفت كه درجه خطرآفريني و تهديدكنندگي بافت هاي فرسوده بسيار فراتر و جدي تر از مجموعه بافت هاي مخروبه شهري است. يك بناي مخروبه اصولاً بافت، پيوند و استخوانبندي استوار و راست قامتي ندارد كه با جلب اعتماد بيننده، نويدگر امنيتي هرچند گذرا و كوتاه مدت براي در امان ماندن از گزند باد و باران باشد. بنابراين در شرايط عادي هم آژير خطري پرسروصدا و گريزاننده است. اما يك «بافت فرسوده» به دليل رنگ و لعاب ظاهري و سنگ و صيقل فريبنده نه تنها در شرايط عادي كه حتي در لحظه هاي بروز بحران هاي غافلگيركننده يي چون زمين لرزه، سيل و توفان هاي شديد، امنيتي دروغين را به بيننده منتقل مي كند و مي تواند فاجعه بار باشد.اما «بافت هاي فرسوده» و خوش رنگ و لعاب چگونه و در چه شرايطي در گوشه و كنار و حتي در بطن و متن شهر سر برمي آورند؟ داستان كهنه و پيچيده يي دارد كه موارد مثالي هر يك مي تواند زمينه تحقيق و پژوهش ده ها دانشنامه كارشناسي ارشد قرار بگيرد. بدون اغراق و با گسيل گروه هاي تحقيقاتي دانشجويي در گوشه و كنار شهر تهران، نمايه يي آماري از تعداد ساختمان هاي كوچك سه، چهار طبقه به دست خواهيم آورد كه غالباً در شرايطي ضرب الاجل و در دوره كوتاه تغيير مديريت هاي شهري، روزهاي خاص و بحراني با سرعت عملي مثال زدني و عجيب (و به همان نسبت بركنار از هرگونه قاعده و ضابطه الفبايي ساخت و ساز) شبانه و تا پيش از طلوع آفتاب روز دوم در فاصله هاي دور و نزديك محله قد برافراشته اند. وسايل و مواد اوليه اينگونه ساختمان ها با روشن ترين توضيح و توجيه كه همواره ريشه در كمبود بودجه صاحب خانه دارد، بي چون و چرا ارزان ترين و كم دوام ترين و به اصطلاح اقتصادي ترين مواد و مصالح ساختماني است كه با مراجعه به يك شاگرد بناي ارزان فروش و كارگر ساختماني ساده، كلنگ ساخت و ساز بر زمين زده مي شود. با هجوم ترس و شتاب و اضطراب، مجموعه افراد خانواده از پدر و مادر و بچه ها نيز در يك شب سخت البته خيلي زودگذر نقش كم و بيشي در ساخت و ساز پيدا مي كنند. ديوارها و سقف مهم است، در و پنجره و... را مي شود تا يكي دو هفته ديگر وصل كرد. متاسفانه شور و شوق بزرگ شدن خانه و سالن پذيرايي با چنان هيجاني همراه است كه خانم خانه به فكر مي افتد ساختن يك اتاقك ده، پانزده متري بر روي طبقه نوساز، كار چند ساعت است و با ذهنيتي مادرانه فكر مي كند؛ «النگو را سال ديگر هم مي شد خريد، اما پسرم مرتضي دارد بزرگ مي شود، چهارده سال دارد و يك اتاق مستقل مي خواهد.»با پافشاري و قهر و آشتي در يك غروب جمعه، ديوارهاي تيغه يي اتاق بيست متري مرتضي بالا مي رود و يك سقف نازك ضربي.خانواده خوشبخت و خوشحال خانه يي بلندتر از همسايه سمت راستي دارند. اتاقك كفترهاي مرتضي هم قد خانه را بلندتر مي كند. بچه ها دارند بزرگ مي شوند. با اين اوضاع گراني اجاره خانه، از همين حالا بايد به فكر ساختن يك طبقه مستقل ديگر بود...«ضرري كه ندارد، تا بچه ها بزرگ شوند، پول رهن طبقه دوم را مي دهيم براي ساختن طبقه چهارم. يك سالن و حمام و دستشويي در كنار اتاق مرتضي مي سازيم. اتاق مرتضي مي رود يك طبقه بالاتر و...»البته اين پايان كار نيست، پدر آقا مرتضي طبقه دوم و سوم خانه را با شرايط اكازيون و سند وكالتي به دو خانواده شهرستاني مي فروشد. با فروش مغازه و طبقه اول كه سند منگوله دار دارد، به چند محله و منطقه بالاتر كوچ مي كند.هر منطقه ده ها محله دارد و هر محله صدها كوچه و خيابان و پس كوچه و بر سطح گسترده اين كوچه و خيابان ها ده ها هزار خانه كوتاه و بلند به هم تكيه داده اند و زندگي در گذر است.خدا نياورد آن سيل و توفان و زلزله بالاي سه ريشتري را. اگر پشت اين پنجره چشمي براي ديدن باقي مانده باشد، از اشك لبريز خواهد شد تا فروپاشيدن صدها و هزاران آپارتمان يك شبه ساز محله در قاب ذهنم ثابت نشود. در خلوت هاي شبانه از خودم مي پرسم؛ راستي پدر آقا مرتضي توانسته خانه امن و نرم و گرمي براي افراد خانواده جفت و جور كند؟ مي ترسم به خيلي چيزها شك كنم. اگرچه دلم براي خانواده و پدر آقا مرتضي هم مي سوزد.اين فقط يكي از روش هاي ابتدايي تولد بافت هاي فرسوده است. اين نقص و كاستي ها را نمي شود فقط به ساختمان هاي چهار، پنج واحدي و كوتاه قامت شهر نسبت داد، متاسفانه در كلان شهر هميشه مضطرب تهران، ساختمان هاي بالا بلند و شبه برجي وجود دارد كه در يك بررسي شتابزده كارشناسي هم مي شود دريافت در برابر يك پس لرزه چهار ريشتري هم تاب ايستادگي ندارند. ساختمان هايي با سي، چهل واحد مسكوني و صدها انسان بي گناه و...
دوشنبه 10 تير 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]
-
گوناگون
پربازدیدترینها