واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در درس خارج فقه و اصولفرازی از بیانات مقام معظم رهبری در درس خارج فقه و اصول:نمیتوانیم خیلی تصدیق كنیم كه شرط مفتی، مرد بودن است؛ شاید در بعضی از مسائل اصلا بایستی زن فتوا بدهدمقام معظم رهبری در بخشی از درس خارج فقه و اصول، با تاكید بر این كه اسلام هیچ فرقی بین زن و مرد نمیبیند، این بحث را مطرح كردهاند كه «ما نمیتوانیم خیلی تصدیق كنیم كه شرط مفتی، مرد بودن است؛ شاید در بعضی از مسائل اصلا بایستی زن فتوا بدهد.»در فرازی از بیانات مقام معظم رهبری دربارهی زن در تدریس درس خارج فقه و اصول كه در پایگاه اطلاعرسانی ایشان قرار گرفته، آمده است:«اسلام هیچ فرقی بین زن و مرد نمیبیند. جنسیت زن و مرد، كوچكترین تأثیری ندارد؛ ... نه در جوهر انسانیت آنها تفاوت و اختلافی وجود دارد، نه در حقوق اساسی آنها هیچگونه اختلاف و تفاوتی هست: او هم آزاد است، این هم آزاد است؛ او هم حق انتخاب دارد، این هم حق انتخاب دارد؛ او هم تكلیف دارد، این هم تكلیف دارد؛ او هم میتواند درجات عالی انسانی را طی كند، این هم میتواند طی كند؛ او هم حق فرا گرفتن علم را دارد، این هم حق فرا گرفتن علم را دارد؛ او هم وظایف سنگین جهاد فی سبیلالله را بر دوش دارد، این هم وظایف سنگین جهاد فی سبیلالله را بر دوش دارد – جهاد، هم بر زن واجب است، هم بر مرد؛ جهاد فقط شمشیر زدن كه نیست، انواع و اقسام جهاد هست؛ بعضی از انواع جهاد از شمشیر زدن و به جبهه رفتن خیلی هم مشكلتر است؛ حالا ممكن است بعضی از انواعش برای این میسر باشد، برای او میسر نباشد؛ اما به هر حال جهاد فی سبیلالله، هم بر زن و هم بر مرد واجب است – تكالیف الهی كه فرصتهای عروج انسانند و به وسیلهی این تكالیف است كه انسان میتواند عروج پیدا كند، هم بر او، هم بر این واجب است؛ همهی اینها بدون هیچگونه تفاوتی، در مقابل زن و مرد یكسان گشوده است؛ لذا شما ملاحظه میكنید كه قرآن در موارد زیاد، زن و مرد را با هم میآورد: «ان المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصادقین و الصادقات و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاكرین الله كثیرا و الذاكرات اعدالله لهم مغفره و اجرا عظیما».این جا مردها نمیتوانند بگویند كه ما این امتیاز یا این ترجیح را داریم، یا زن بگوید كه چرا به مرد این ترجیح داده شده است؛ نخیر. در همهی اینها زن و مرد یكسان مورد ملاحظهی الهی قرار میگیرند. یا حتی در مواردی شما میبینید خدای متعال برای این كه نمادی در مقابل چشم بشر قرار بدهد، یك زن را انتخاب میكند؛ میتوانست یك مرد را انتخاب كند؛ مردان بزرگ كه خیلی بودند؛ اما یك زن را انتخاب میكند؛ این معنا دارد. در مقابل آن مردم جاهلی كه خیال میكردند بین زن و مرد فرقی هست، قرآن میگوید: «و ضرب الله مثلا للذین امنوا امراه فرعون»؛ زن فرعون را به عنوان نمونهی مؤمنان مثال میزند. میتوانست حضرت موسی را مثال بزند، اما زن فرعون را مثال میزند؛ «اذا قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنه». در طرف بدی هم هینطور است: «و ضرب الله مثلا للذین كفروا امراه نوح و امراه لوط»؛ زن نوح و زن لوط را به عنوان نمونههای بدی مثال میزند؛ یعنی در میدانهای انسانی و تكامل و تعالی، از طرف عروج و سقوط، از طرف تكالیف و حقوق، هیچ تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ اینها دو موجود انسانی هستند.منظر دوم، نگاه به دو جنس از دیدگاه واقعیتهای دو جنس است. برای این دو جنس، واقعیتهایی وجود دارد؛ مثلا شیر دادن به بچه یك تكلیف، بر دوش زن است؛ زن باید بچه را شیر بدهد، مرد كه نمیتواند شیر بدهد. یا فرض بفرمایید حضانت كودك، یك تكلیف و یك حق است – هم تكلیف است، هم به یك معنا حق است – كه مربوط به زن است. یا مثلا نانآوری خانواده یك تكلیف بر دوش مرد است؛ زن اگر همهی ثروت دنیا را هم داشته باشد، وظیفه ندارد كه مخارج خانه و هزینههای زندگی را از جیب خودش بدهد؛ مرد باید این كار را بكند. اینها ناشی از واقعیتهای دو جنس است؛ یعنی خدای متعال این دو جنس را برای مصالحشان، برای بقای نسل، برای آبادی این عالم، برای ادارهی صحیح عالم طبیعت به دو گونهی مختلف جسمانی و احساسی آفریده است. زن و مرد از لحاظ احساسی و از لحاظ جسمانی، بر حسب وظایفی كه بر دوش آنهاست، دو گونه خلق شدهاند؛ این وظایف بر اساس آن واقعیتهاست. این واقعیتهای طبیعی – اعم از جسمانی یا احساسی – در نوع تكالیفی كه متوجه به اینهاست و همچنین بعضا نوع حقوقی كه اینها دارند – مثل حق نفقه و كسوه كه زن نسبت به مرد دارد – تأثیر میگذارد. حق نفقه و كسوهی مربوط به فقر و ضعف زن نیست كه چون نمیتواند كار كند، باید آن را دریافت كند؛ نه، ممكن است زن بتواند كار بكند، پول هم گیر بیاورد، اما موظف نیست یك ریالش را در زندگی مشترك زن و شوهری خرج كند؛ اگر بخواهد، میتواند در جای دیگری خرج كند و هیچ اشكالی هم ندارد؛ اما مرد چنین حقی را ندارد. این نگاه اسلام به زن و مرد، ناشی از تربیت طبیعی اینهاست. خدای متعال بر اساس مصالح و حكمی و برای جفت و جور شدن زندگی زن و مرد، یك ترتیب طبیعی را بهوجود آورده است تا آنها بتوانند دنیا را با هم اداره كنند. كارهایی را بر عهدهی زن و كارهایی را بر عهدهی مرد گذاشته؛ حقوقی را برای زن و حقوقی را برای مرد گذاشته است. مثلا حجاب زن سختگیرانهتر است تا حجاب مرد. البته مرد هم در مواردی باید حجاب را رعایت كند و بخشی از جسم خودش را بایستی محجب قرار بدهد؛ اما در مورد زن این معنا بیشتر است؛ چرا؟ چون طبیعت و خصوصیت و لطافت زن، مظهر زیبایی و ظرافت در خلقت قرار داده شده است و اگر بخواهیم جامعه، متشنج و خراب و آلوده نشود و در آن فساد به وجود نیاید، بایستی این جنس را در پوشش نگهداشت. در این جهت، مرد به طور مطلق مثل زن نیست؛ آزادی بیشتری برای مرد وجود دارد؛ این ناشی از وضع طبیعی اینهاست و آنچه كه در دیدگاه الهی از تنظیم ادارهی عالم وجود دارد.یكی از چیزهایی كه عامل تفاوت زن مرد است، مسألهی مال و اقتصاد است كه در جاهایی این تأثیر میگذارد؛ اما در مسألهی قصاص، دو چیز وجود دارد: اول، جان در مقابل جان است. در این جا بین این دو جنس هیچ تفاوتی وجود ندارد؛ زن مرد را بكشد، مرد زن را بكشد، باید قصاص بشوند. هرگز گفته نمیشود كه اگر مرد زن را كشت، حكمش چنین است؛ اگر زن مرد را كشت، حكمش چنان است؛ نخیر، هر دو حكمشان قصاص است و باید قصاص بشوند؛ یعنی از دیدگاه اهمیت نفس - «من قتل نفسا ... فكانما قتل الناس جمیعا» - هیچ فرقی بین زن و مرد وجود ندارد.»«اما از جنبهی مالی بین زن و مرد اختلاف وجود دارد؛ چون برای مرد یك امتیاز مالی قرار داده شده است؛ این امتیاز مالی كه برای مرد قرار داده شده، در مقابل تكلیف مالییی است كه بر دوش مرد وجود دارد؛ نه فقط در امر خانواده، بلكه چون تولید مال و ثروت عمدتا به وسیلهی مرد انجام میگیرد؛ این ربطی به ارزش انسانی ندارد. فرض بفرمایید شما میخواهید بروید برای كار بنایی در منزلتان عملهای را انتخاب بكنید؛ میروید میبینید ده نفر آماده به كار ایستادهاند كه در بین آنها آدم قوی و آدم باسواد نسبی دیده میشود. شما در این جا به آن قوی كارآمد پول میدهید و او را به خانه میآورید. اما اگر خواستید بچهتان را درس بدهید یا در این یك ساعت بیكاری، بچهتان را سرگرم كنید، دیگر آن جوان گردن كلفت را نمیآورید؛ به همان فرد زرد و نزار پول بیشتری میدهید و او را میآورید؛ بنابراین آدمها را متناسب با كار انتخاب میكنید. مرد برای ورود در میدانهای اقتصادی و مالی است؛ نه این كه زن حق ندارد؛ چرا، ولی زن گرفتاری دارد؛ زن زایمان دارد، شیر دادن دارد، ظرافت جسمانی دارد، ظرافت روحی دارد، ظرافت احساسی دارد، در هر میدانی نمیتواند وارد بشود، طاقت هر برخوردی را ندارد؛ اینها در ناحیهی مالی و اقتصادی و فعالیتهای مربوط به اینها، برای زن محدودیتهایی را ایجاد میكند؛ اما مرد این محدودیتها را ندارد؛ اصلا برای این است كه بار مسائل اقتصادی را بر دوش بكشد. طبق آن مثال، در این زمینه این امتیاز را به آن مرد قوی میدهند؛ یعنی اگر بنا شد كه به آن مرد ضعیف مثلا روزی هزار تومان بدهند، به مرد قوی هزار و پانصد تومان میدهند. معنای پرداخت این هزار و پانصد تومان این نیست كه ارزش واقعی مرد قوی بیشتر از ضعیف است؛ بلكه به این معناست كه ارزشش برای این كار بیشتر از اوست. اگر مثلا خواستند برای نگهداری بچه امتیازی قائل بشوند، برای زن امتیاز قائل میشوند؛ و هلم جرا. بنابراین در امر دیه، بین دیهی مرد و دیهی زن تفاوت وجود دارد؛ اما نه به خاطر این كه قیمت مرد بیشتر از زن است؛ نه، قصاص در مورد همه هست – نفس در مقابل نفس – اما چون در میدان مسائل مالی، مرد عمدتا فعال و منشأ مال و ثروت تولید است، دیهی او با زن متفاوت است. البته همهی اینها مبنی بر غلبه است؛ والا ممكن است زنی هم پیدا بشود كه از چند نفر مرد هم گردن كلفتتر باشد؛ مثل آن خانم محترمی كه در صدر اسلام به آن شاعر گفت بلند شود این یهودی را بكش؛ اما شاعر ترسید و به گوشهای رفت؛ ولی خود آن خانم بلند شد و عمود را در دست گرفت و زد یهودی را از بین برد و آن شاعر بیچاره در آن جا داشت از ترس میلرزید! از این قبیل هم داشتهایم و داریم؛ در زمان ما و در گذشته هم بوده؛ اما اینها موارد غالبی نیست. احكام عمومی بر اساس موارد نادر وضع نمیشود، بر اساس غلبه و موارد غالب وضع میشود. بنابراین از لحاظ جنبهی انسانی قضیه – كه ارزش نفس است – زن و مرد یكسانند؛ اما از جهت ارزش مالی و مادی – كه به نقش عمومی مرد در زمینهی تولید ثروت مربوط میشود – اینها با هم متفاوتند.»ادامهی بیانات مقام معظم رهبری آمده است: «البته بعضی از این وظایفی كه در فقه مسلم دانسته شده – مثل مسألهی افتاء – قابل خدشه است. ما نمیتوانیم خیلی تصدیق كنیم كه شرط مفتی، مرد بودن است؛ شاید در بعضی از مسائل اصلا بایستی زن فتوا بدهد. بعضی از مسائل وجود دارد كه موضوع آن را من و شما كه مردیم، قادر به فهمیدنش نیستیم؛ هرچند هم كه تشریح كنند، موضوع برای ما روشن نمیشود؛ موضوع را زن میتواند تشخیص بدهد. شاید انسان قائل بشود كه در این موارد متعین است كه در مسائل مربوط به زنان، زن فتوا بدهد.روابط عمومی موسسه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]